سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

و سپس هیچ کس نبود - And Then There Were None


و سپس هیچ کس نبود - And Then There Were None
سال تولید : ۱۹۷۴
کشور تولیدکننده : انگلستان
محصول : هاری آلن تاورز
کارگردان : پیتر کالینسن
فیلمنامه‌نویس : پیتر ولبک (تاورز)، برمبنای داستان ده سیاه‌پوست کوچولو نوشته آگاتا کریستی.
فیلمبردار : فرناندو آریباس
آهنگساز(موسیقی متن) : برونو نیکلای.
هنرپیشگان : آلیور رید، الکه زومر، هربرت لوم، ریچارد آتن‌بارو، شارل آزناوور، آدولفو چلی، گرت فروبه، هربرت لوم، آلبرتو دِ مندوزا، استفان اودران، ماریا روم و ناصر ملک‌مطیعی.
نوع فیلم : رنگی، ۹۸ دقیقه.


هشت غریبه و یک زوج خدمتکار وارد یک هتل بزرگ ولی دورافتاده و متروک ایرانی می‌شوند. پس از اینکه یک نوار صوتی هرکدام از آنان را به قتلی مجازات نشده متهم می‌کند، مجازات برنامه‌ریزی شده میزبان نادیده‌شان، «آقای اوئن»، با مسموم شدن خواننده‌ای الکلی، «راون» (آزناوور) و خفه‌شدن یکی از خدمتکاران، «السا مارتینو» (روم) آغاز می‌شود. قتل‌ها در قالب شعار کودکانه «ده سرخ‌پوست کوچولو» انجام می‌شود و پس از هر مرگ یکی از مجسمه‌های چینی روی میز ناهارخوری، به‌طرز عجیبی شکسته می‌شود. «بلوره» (فروبه)، یکی از مهمانان می‌گوید که یک کارآگاه خصوصی است و تحقیقاتی را پیدا کردن «آقای اوئن» آغاز می‌کند. در همین بین «ژنرال سول» (چلی) کشته می‌شود. «قاضی کاننِ» کم حرف (آتن بارو) پیشنهاد می‌دهد که بازمانده‌ها میان خودشان به‌دنبال قاتل بگردند. «مارتینو» (دِ مندوزا) به صحرا فرار می‌کند، اما خیلی دیر می‌فهمد که قمقمه‌اش خالی و قطب‌نمایش نیز شکسته است. نفر بعدی، «ایلونا»ی بازیگر (اودران) است که با نیش ماری در اتاقش به قتل می‌رسد. در اینجا برق هتل قطع می‌شود و وقتی «بلوره» مشغول تعمیر ژانراتور می‌شود، صدای شلیکی به گوش می‌رسد و «دکتر آرمسترانگ» (لوم) جسد «قاضی کانن» ار پیدا می‌کند. مهمانان هرکدام خودشان را در اتاق‌های‌شان حبس می‌کنند و در طول شب، «ورا» (زومر) و «لمبارد» (رید) به همدل می‌بازند. صبح روز بعد وقتی «دکتر آرمسترانگ» گم می‌شود، جست‌وجو برای یافتن او آغاز می‌شود. «بلوره» جسد او را پیدا می‌کند ولی خودش نیز کشته می‌شود. حالا تنها بازماندگان، «ورا» و «لمبارد» رودرروی هم قرار می‌گیرند و «ورا» با هفت‌تیری که در دست دارد او را نشانه می‌گیرد و صدای شلیکی به گوش می‌رسد. اما در اینجا «ورا» با «قاضی کاننِ» جنایتکار روبه‌رو می‌شود که به بیماری لاعلاجی مبتلاست و او می‌گوید که چطور با کمک «دکتر آرمسترانگ» موفق شده مرگش را صحنه‌سازی کند و به «ورا» دستور می‌دهد تا با طنابی که آماده کرده، خودکشی کند و سپس خودش سم می‌خورد. اما پیش از مرگ، می‌فهمد که نقشه‌اش درست از آب درنیامده؛ سروکله «لمبارد» پیدا می‌شود که با همدستی «ورا» به او / «آقای اوئن» کلک زده‌اند. در اینجا پلیس (که «مارتینو» را پیش از مرگش پیدا کرده) سر می‌رسد.
* بازسازی مبتذلی از رمانِ کریستی که در اصفهان - به‌عنوان شهری افسانه‌ای و ناکجا آبادی بدون راه گریز - می‌گذارد و حتی پایه داستان پُرکشش مرجع هیچ تأثیری در بهبود فیلم ندارد. بازی ملک‌مطیعی در نقش پلیس نیز ظاهراً برای به‌جا آوردن رسم میزبانی بوده است! صدای اورسن ولز، به‌عنوان راوی، شاید تنها نکته مثبت فیلم باشد. این داستان یکبار با همین نام به کارگردانی رنه‌کلر و همکاری باری فیتس‌جرالد و والتر هیوستن (1945) و دوبار دیگر با نام ده ‌سرخ‌پوست کوچولو! ؛ 1965، به کارگردانی جرج پولاک و همکاری فابیان، ماریو آدورف و هیو اوبراین؛ 1989، به کارگردانی آلن برکین‌شا و همکاری دانلد پلیزنس بازسازی می‌شود.


همچنین مشاهده کنید