پنجشنبه, ۲۴ آبان, ۱۴۰۳ / 14 November, 2024
مجله ویستا
راههای ایجاد محبت اهل بیت علیهم السلام در نوجوانان و جوانان
● نقش محبت
نوع رابطه ما با اهل بیت (علیهم السلام)، برچه مبنایی است و بر چه مبنایی باید باشد؟ آیا مثل رابطه ملت و حاکم است؟
آیا رابطه علمی میان شاگرد و استاد است؟
آیا رابطه «محبت» و «مودت» و پیوند قلبی و درونی است، که هم کارسازتر و هم بادوامتر و ریشهدارتر است؟
قرآن کریم روی این رابطه، تاکید دارد و «مودت اهل بیت» را اجر رسالت پیامبر (ص) معرفی میکند: (قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی) در روایات هم، مودت و ولایت، به عنوان یک «فرض» و ملاک قبول اعمال به حساب آمده است. تولای شما فرض خدایی است قبول و رد آن مرز جدایی است هر آن کس را که در دین رسول است ولایت، مهر و امضای قبول است دیانتبیشما کامل نگردد بجز با عشقتان دل، دل نگردد حتی اهل سنت هم طبق احادیثشان این نکته را قبول دارند و در شعر شافعی چنین آمده است: یا اهل بیت رسول الله حبکم فرض من الله فی القرآن انزله کفاکم من عظیم القدر انکم من لم یصل علیکم لا صلاة له ای خاندان پیامبر خدا! محبتشما فرض و واجب است که در قرآن آن را نازل فرموده است. در عظمت قدر شما همین بس که هرکس (در نماز) بر شما درود و صلوات نفرستد، نمازش صحیح نیست.» هرچه محبت و دلباختگی و ارتباط قلبی بیشتر باشد، تبعیت، همرنگی، همراهی و همدلی هم بیشتر خواهد شد. ایمان عاطفی به رهبری، حتی در طاعت سیاسی و اجتماعی هم تاثیر میگذارد و تبعیتی عاشقانه میشود، نه صرفا تشکیلاتی و رسمی. از این رو، ارتباط شیعه با اهل بیت (علیهم السلام) را علاوه بر جنبههای اعتقادی برمبنای علمی، احادیث و منابع دینی، باید عاطفی، روحی و احساسی قرار داد و «آگاهی عقلی» را با «عاطفه قلبی» درهم آمیخت و عقل و عشق را با هم پیوند زد. ایجاد محبت و عشق را باید از مراحل ساده، بسیط و عاطفی شروع کرد و در مراحل بعدی با بصیرت و شناختبیشتر، آن را تعمیق داد، تا آنجا که «حب»، جزء سرشت انسان گردد و «محبت اهل بیت»، جزء دین یک مسلمان و شیعه در آید و «هل الدین الا الحب»؟ برای این کار، باید زمینههای روحی و آمادگیهای قبلی افراد را در نظر گرفت، و الا محبت اهل بیتبه دلهای غیر مستعد و غیر آماده نمیچسبد، آنچنان که کاشی به دیوار کاهگلی نمیچسبد. گاهی هم باید موانع را زدود، هم چنانکه در لحیمکاری، ابتدا با سنباده و مواد دیگر، چربیها، آلودگیها و جرمها را از محل میزدایند، تا لحیم، بچسبد و جوش بخورد.
● راههای ایجاد محبت
▪ استفاده از علاقه به محبوبیت.
هر کس دوست دارد مورد علاقه و محبت دیگران باشد و مورد توجه قرار گیرد. در جذب افراد، اظهار علاقه، خیلی مؤثر است. بخصوص آن طرفی که انسان مورد علاقه او باشد اگر شخصیتی معروف، مهم و معتبر باشد، مورد رغبتبیشتری است. تاچه رسد به اینکه آن طرف، خدا، رسول و ائمه (علیهم السلام) باشند. باید چنین القاء کرد که رشته محبت و علقه ولایی با اهل بیت، موجب میشود انسان محبوب خدا و رسول گردد و چه موهبتی بالاتر از این؟ طرح این مسئله که ائمه، دوستدارانشان را دوست دارند، ایجاد محبت میکند. روایت در این زمینه، بسیار است. از جمله، این حدیث: کسی به محضر علی (ع) رسید و گفت: «السلام علیک یا امیر المؤمنین و رحمة الله و برکاته، کیف اصبحت؟» سلام و رحمت و برکات الهی برتو، ای امیرمومنان، چگونه صبح کردهای؟ حضرت سربلند کرد و پاسخ سلامش را گفت و فرمود: «اصحبت محبا لمحبینا و مبغضا لمن یبغضنا» صبح کردم، در حالی که دوستدارانمان را دوست دارم و با دشمنان دشمن هستم. طرح مسئله حب متقابل و رضایت طرفینی میان خدا و بنده یا پیامبر و امت، کارساز است. قرآن هم نمونههایی دارد، همچون: «رضی الله عنهم و رضوا عنه»، «فسوف یاتی الله بقوم یحبهم و یحبونه» خدا از آنان راضی است، آنان هم از خدا راضیاند. خداوند کسانی را خواهد آورد که آنان را دوستبدارد و آنان هم دوستدار خدا باشند.
▪ بیان فضیلتحب آل پیامبر (ص)
فعال ساختن کانال تبلیغ محبت اهلبیت، در جذب دیگران اثر دارد. گفتن و مطرح کردن مؤثر است. به عنوان یک دستور کار، باید فضیلت، آثار و برکات محبت اهل بیت را به صورت پیوسته طرح کرد. به هر حال در عدهای اثر میگذارد و مردم به دنبال یک موج تبلیغاتی در رسانهها یا مراکز فرهنگی، به سمت و سویی گرایش مییابند. در این باره، احادیث فراوان است. به عنوان نمونه: پیامبر اکرم (ص) فرمود: «الا و من مات علی حب آل محمد مات شهیدا الا و من مات علی حب آل محمد مات مغفورا له الا و من مات علی حب آل محمد مات تائبا الا و من مات علی حب آل محمد مات مؤمنا مستکمل الایمان الا و من مات علی حب آل محمد بشره ملک الموت بالجنة الا و من مات علی حب آل محمد فتح له فی قبره بابان الی الجنة الا و من مات علی حب آل محمد جعل الله قبره مزار ملائکة الرحمة...» هرکس با محبت آل محمد از دنیا برود، شهید مرده است، آمرزیده میشود، با توبه از دنیا رفته است، با ایمان کامل مرده است، فرشته مرگ او را به بهشتبشارت میدهد. از قبر او دو در گشوده میشود به روی بهشت، خداوند قبر او را مزار فرشتگان رحمت قرار میدهد. چنین روایاتی فراوان است. ذکر اینها، دلها را تکان میدهد و شیفته اهل بیت میسازد.
▪ طرح نیازمندی انسان به این محبت و بهرهمندی از آن
انسان معمولا مجذوب کسی یا جایی میشود که گره از کار او بگشاید و بهره برساند. در رابطههای اجتماعی افراد، به وضوح این مساله دیده میشود. در زندگی ممتد و مستمر ما که تا آخرت ادامه مییابد، کجاها گیر میکنیم و نیاز به کمک داریم؟ هنگام مرگ، در برزخ، در رستاخیز، هنگام عبور از صراط و... به کارسازی محبت اهل بیت آگاه میشویم. در این زمینههم حدیثبسیار است. از جمله این چند حدیث مشهور رسول خدا (ص): «حبی و حب اهل بیتی نافع فی سبعة مواطن اهوالهن عظیمة: عند الوفاة و فی القبر و عند النشور و عند الکتاب و عند الحساب و عند المیزان و عند الصراط»، محبت من و خاندانم در هفت جا، که هول و هراس آنها عظیم است، سود میبخشد: هنگام مرگ، در قبر، هنگام رستاخیز، هنگام گرفتن نامه اعمال، وقتحساب، کنار میزان و سنجیش اعمال و هنگام عبور از صراط. «سال رجل رسول الله عن الساعة، فقال: ما اعددت لها؟ قال: ما اعددت لها کبیرا الا انی احب الله و رسوله. قال: فانت مع من اجببت (المرء مع من احب). قال انس: فما رایت المسلمین فرحوا بعد الاسلام لشیء اشد من فرحهم بهذا» مردی از رسول خدا (ص) از زمان قیامت پرسید. حضرت فرمود: برای آن چه آماده کردهای؟ گفت: چیز مهمی آماده نکردهام، جز اینکه خدا و رسولش را دوست دارم. حضرت فرمود: تو با کسی هستی که دوست میداری. انسان با محبوب خود خواهد بود. انس گوید: من ندیدم که مسلمانان بعد از اسلام، به چیزی بیش از این مژده رسول خدا خوشحال شده باشند. علی (ع): «من احبنا کان معنا یوم القیامة، و لو ان رجلا احب حجرا لحشره الله معه» هر کس ما را دوستبدارد در قیامتبا ما خواهد بود. و اگر کسی سنگی را دوستبدارد، خداوند او را با آن سنگ محشور میکند. این مژده بزرگی است که علاقهمند به اهل بیتبداند که در آخرت هم با آنان محشور خواهد بود. وقتی محبت تا این اندازه کارساز است، چرا این گنج را نداشته باشیم؟!
▪ ارزش جلوه دادن محبت اهل بیت (علیهم السلام)
وقتی کاری مورد تقدیر و تشویق قرار میگیرد و به عنوان «الگو» مطرح میشود، در دیگران هم جذبه و کشش ایجاد میکند. ارزشگذاران جامعه، مسؤولان فرهنگی هنری، برگزارکنندگان مسابقات و جایزه دهندگان، اینها همه نقش دارند. وقتی کسی به خاطر شعر گفتن یا قصه نوشتن یا کتاب خواندن در مورد ائمه (علیهم السلام) تشویق شود، هم محبت پیدا میکند و هم به خاطر این پیوند، احساس عزت و سربلندی دارد. چون میداند که این کیف، چادر، کتاب و جایزه رابه خاطر این موضوع، جایزه گرفته است. وقتی از جوانها میپرسند: در باره چه چیزی، شعر میگویید؟ اغلب میگویند: عشق، بهار، دوستی، زندگی، گل، بلبل و... وقتی پرسیده میشود: چه کتابهایی میخوانید؟ میگویند: رمان، کتابهای علمی، داستانهای تخیلی و... گویا سختشان استبگویند: که در باره خدا و نماز و ائمه (علیهم السلام) شعر میگوییم. یا کتابهای مربوط به اهل بیت و کتب دینی میخوانیم. چون از این جهت مورد تشویق قرار نمیگیرند، باید شرایطی پیش آورد که اگر کسی در باره اهلبیت، شعر گفت، شعر حفظ کرد، حدیثحفظ کرد، کتاب خواند، قصه نوشت، فیلم ساخت، تابلوی هنری کشید، یا حتی نام ائمه را داشتیا نام اهلبیت را روی فرزند خود گذاشت، احساس افتخار و سربلندی کند و این را ارزش احساس کند و ارزش تلقی کند. مهر تو را به عالم امکان نمیدهم این گنج، پربهاست، من ارزان نمیدهم وقتی از رسانهها، تلویزیون، مسابقات و گزارشها «الگو» معرفی میشود، این، تاثیرگذار است. امام صادق (ع) فرمود: «یا معشر الشیعة!... علموا اولادکم شعر العبدی فانه علی دین الله.» ای گروه شیعه! به فرزندانتان شعر «عبدی» را بیاموزید، چرا که او بر آیین خداست. این تشویق امام صادق (ع) که شیعیان شعر «عبدی کوفی» را به بچههایشان یاد بدهند، بزرگترین «تشویق» است و «الگودهی» است. شعر عبدی، از فضلیتهای اهل بیت، موج میزد. «سید حمیری» که از شاعران متعهد شیعه است، میگفت: هر کس حدیثی بگوید از فضائل علی و اهل بیت (علیهم السلام) که من آن را در شعرم نگفتهام، این اسبم را به او میبخشم. دختر «ابو الاسود دؤلی» وقتی فهمید که خلیفه، عسل را فرستاده تا محبت اهل بیت را از دل آنها بیرون کند، آنچه خورده بود، پس آورد، و نخواستبا عسل، مهر «آل علی» را از دستبدهد. معلمان در این مسائل، خیلی میتوانند خطدهی داشته باشند و به گرایشها و الگوگیریهای نوجوانان جهتبدهند. حتی اگر یک دختر و پسر غیر متعهد، به خاطر این که اسمشان مهدی یا زینب و فاطمه است، جایزه بگیرند، همین تاثیر ضمنی ایجاد محبت میکند.
▪ تعظیم و تکریم
جوانان، به خاطر حالت الگوگیری از مربیان، حتی از حالات و رفتار آنها هم سرمشق و نکته میگیرند. نحوه برخورد مربیان با اهل بیت در حضور فرزندان، و شاگردان و جوانان، به آنان هم یاد میدهد. نام ائمه (علیهم السلام) را با تکریم و احترام یاد کردن، همراه اسمشان سلام و صلوات فرستادن، به احترام نام امام زمان (عج) برخاستن و دستبر سرنهادن، روز میلاد ائمه را جشن گرفتن و بزرگ داشتن، روز وفاتشان حریم نگهداشتن و حرفهای خندهدار و برخوردهای شاد نداشتن و در غم و اندوهشان حالت غم داشتن، تاثیرگذار است زیرا کوچکترها به بزرگترها نگاه میکنند. این حالت، خصلتشیعه است: «شیعتنا خلقوا من فاضل طینتنا، یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا» شیعیان ما از افزوده سرشت ما خلق شدهاند، با شادی ما شاد میشوند و با اندوه ما غمگین میشوند. حتی کیفیت نام بردن و لحنما در این مساله، مؤثر است. یک وقت میگوییم: امام رضا فرمود. و یک وقت میگوییم: حضرت امام رضا علیه السلام فرمود. این دو با هم خیلی فرق دارد. اگر هنگام شنیدن نام پیامبر (ص) یا یکی از معصومین (علیهم السلام)، زیر لب صلوات بر آنها بفرستیم، این هم نوعی تکریم است و در دیگران، تاثیرگذار. در سالهای اخیر نسبتبه برخی از مناسبتها مثلا ایام «فاطیمه» یا «روز زن»، در مورد حضرت فاطمه (س) بیش از گذشته، کار فرهنگی و تبلیغی و گرامیداشت، انجام شده است، یا نسبتبه امام زمان (ع) این است که میبینیم، به همین تناسب، محبت فاطمه و مهدی (علیهما السلام) و گرایش به این دو، نسبتبه گذشته بیشتر شده است، بخصوص در میان جوانان. طبعا زبان و بیان خاص مربوط به نوجوانان و جوانان، چه در سخن و چه در نوشتهها باید مراعات شود و افق فکر و سطح کودکان در نظر گرفته شود، چه در برنامههای رادیویی و تلویزیونی، چه در صبحگاهها و مراسم جشن و عزا در خانهها، مدارس، مساجد و هیئتها.
▪ ذکر فضایل اهل بیت و فرهنگ آنان
مردم، آرمانگرا و قهرمان دوستند. اگرشخصیت، فضلیت، فکر و فرهنگ امامان اهل بیت (علیهم السلام) را بشناسند به آنان علاقه پیدا میکنند و این علاقه به تبعیت و همسویی میکشد. امام رضا (ع) در حدیثی فرموده است: «ان الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتبعونا» «مردم اگر خوبیهای حرفها و تعالیم ما را بشناسند، از ما پیروی میکنند.» اینکه چگونه مردم، جوانان و بشریت را با فرهنگ اهل بیت باید آشنا کرد، نکته ظریفی است و باید از تکنیک «هنر» استفاده کرد و در عرضه محتوای کلامی و حیاتی ائمه (علیهم السلام) به نسل امروز، کار رسانهها در این جهت، مهم است و متاسفانه ضعیفیم. فضایل در دو محور است
۱) جهات آرمانی، خلقت، طینت و...
۲) جهات عملی و قابل اسوهگیری و تبعیت عینی و ملموس از رفتار اهل بیت. طرح هر دو جهت، عامل ایجاد علاقه است، ولی محور دوم موثرتر است که در عین بیان عظمتهای فوق تصور، امکان راه یافتن به حریم کمال آنان هم باشد. نوشتن و سرودن در باره فضایل و خوبیهای ائمه و ترویج آنها میان نسل نو، محبت میآورد.
▪ گره زدن خوشیهای زندگی به حیات ائمه
با استفاده از قضیه شرطیه (قضیه پاولوف) به نحوی عمل کنیم که با دیدن چیزی و خاطرهای، پیوند با اهل بیت مطرح شود، جشن گرفتن و شیرینی و عیدی دادنها، و جشن تکلیف گرفتن و اعطای مدال و اهدای جوایز و تشویقها اگر در روز تولد فلان معصوم (ع) باشد، خواه ناخواه تاثیر غیر مستقیم دارد. گره خوردن یک خاطره خوش با اهل بیت. شبهای تولد یا روزهای میلاد ائمه، در خانهها و مدرسههای ما باید یک حادثه خوب یا خاطره خوش پیش آوریم. مثلا با یک جعبه شیرینی به خانه رفتن، یا شب تولد امام هادی (ع) با یک جعبه شیرینی در دفتر مدرسه گذاشتن به همین مناسبتها، که سبب میشود از یاد نرود.
▪ معرفی کتاب و نگارش مقاله و شعر
این، نوعی کار فرهنگی است که با شناختن و شناساندن کتابهای خوب، جذاب و سازنده در مورد اهلبیت، از علاقه به مطالعه بچهها استفاده کنیم. کتابی که به مسابقه میگذاریم یا برای تلخیص پیشنهاد میکنیم یا موضوعی که برای مقالهنویسی، شعر و قصه، حتی عکس و نقاشی میدهیم، اگر سوژههای اهل بیتی داشته باشد، مفید است. یا کشاندن روزنامه دیواری به این سمت. یا در خواستخاطرهنویسی از زیارت، عاشورا، نیمه شعبان، شب قدر، مجالس سوگواری و امثال اینها.
▪ تشکلهای هیئتی
برنامههای خودجوش نوجوانان که کار گروهی انجام دهند، مثل فعالیتهایی که در نیمه شعبان و برگزاری جشن دارند، یا تشکیل هیئت و راه انداختن دسته عزاداری یا آراستن مسجد، حسینیه و تکیه و برنامههای ایستگاههای صلواتی آب، شربت، اطعام، احسان و... همه گرهزننده قلب نوجوانان با تشکیلات اهل بیت است. بچهها زمینههای روحی دارند. اینها را باید به کار گرفت، در محلههای مختلف از خود آنان «هیئت» درست کرد و خودشان مسؤولیتبه عهده بگیرند تا فعال شوند. ایام محرم یکی از مناسبترین فرصتهای ایجاد اینگونه تشکلهای هیئتی از دانش آموزان بخصوص در مقطع راهنمایی و اوائل دبیرستان است. در عاشورا و نیمه شعبان، به خاطر شور عمومی مردم، بچهها جذب اینگونه مراسم میشوند. برای استفاده از این حس خود جوش بچهها و جهت دادن آن برای ایام دیگر باید سرمایهگذاری کرد. وقتی بچهها برای خودشان در ارتباط با ائمه، صاحب علم، پرچم، دسته و هیئت میشوند، احساس تشخص میکنند.
▪ ایجاد فضای روحی و معنوی
پدید آوردن صحنهها و فضاهایی که بچهها در شرایط خاصی قرار بگیرند و به تدریجحس درونی آنان بیدار شود و جذب گردند. چه بسا اگر کودکان را به حال خود رها کنیم، به این سمت و جهت، کشیده نشوند و به دعا و توسل نیایند. ولی اگر ترتیبی دهیم که در این فضا قرار گیرند، جذب میشوند. مثلا اردوها و دیدارهای از حرمها، زیارتگاهها، مجالس دینی، دعا، توسل و عزاداری، محکم کننده این رشته و رابطه است. این همه اردوهای سیاحتی و زیارتی تشکیل میشود و دانشآموزان مثلا به قم، شیراز، مشهد، جمکران و امثال آنها میروند، تنها تماشای ساختمان، در، دیوار و گنبد نباشد، همراه این دیدارها، تغذیه فکری و روحی شوند و مطلب یاد بگیرند و الگو بگیرند و عشقها و علاقههایشان را به این خاندان، پیوند بزنند. دیدار با شخصیتهایی که تاثیرگذارند در صورت امکان حتما در برنامه این سفرها و اردوها قرار بگیرند. شرکت در مجالس با حال، همین طور است.
● یک هشدار
با همه اهمیتی که برای محبت اهل بیت و ایجاد آن در دل بچهها قائلیم، باید از یکسونگری هم پرهیز داشت و پرهیزشان داد. یعنی آمیختن «محبت» به «عمل»، کار اصلی ماست تا صرف محبت و عشق به اهل بیت (منهای عمل، تقوا و تبعیت) غرور برای محبان نیاورد. امام صادق (ع) فرموده است: تعصی الاله و انت تظهر حبه هذا محال فی الفعال بدیع لو کان حبک صادقا لاطعته ان المحب لمن یحب مطیع خدا را نافرمانی میکنی، در حالی که اظهار عشق و محبت نسبتبه خداوند داری، این محال است و در کارها چیز شگفتی است. اگر محبت تو صادقانه بود، از او اطاعت میکردی، چرا که دوستدار، نسبتبه کسی که دوستش میدارد، مطیع و فرمانبردار است. اظهار دوستی با خدا باید همراه با تبعیت و اطاعتباشد نه معصیت، چون حب صادقانه به اطاعت محبانه منجر میشود. ادعای دوستی با اهلبیت ولی اهل گناه و آلودگی بودن، نوعی تناقض است. باید تفهیم کرد که هرچند دین، «دین حب و محبت» است ولی محبتی، صادقانه است که به همرنگی و هماهنگی کشیده شود. هم چنانکه دو نفر وقتی به هم محبت دارند، به خاطر همین محبت، میکوشند مثل هم باشند و از رنجاندن و مخالفت دیگری، پرهیز کنند. حدیثی از امام رضا (ع) گویای همین نکته است که نباید به اتکای دوستی اهلبیت، «عمل صالح» را رها کرد و گفت که: «علی داریم: چه غم داریم؟» و امثال اینها: «لا تدعوا العمل الصالح و الاجتهاد فی العبادة اتکالا علی حب آل محمد و لا تدعوا حب آل محمد و التسلیم لامرهم اتکالا علی العبادة، فانه لا یقبل احدهما دون الآخر.» «نه عمل صالح و تلاشی در عبادت را به اتکای محبت اهل بیت، رها کنید و نه محبت و دوستی اهل بیت و تسلیم آنان بودن را به اتکای عبادت، چرا که هیچ کدام بدون دیگری پذیرفته نیست.» آری... آمیختن «محبت اهل بیت» به «عمل صالح و بندگی».
نویسنده: جواد محدث
منبع : معاونت پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست