سه شنبه, ۱۳ آذر, ۱۴۰۳ / 3 December, 2024
مجله ویستا
مراتب هفتگانه کمال انسان
انسان، صورت متکامل الهی و معجون سرشته شده در فراز آسمان «أحسن تقویم»(۱) است که پیکره راستقامتش از خاک مطهر سطح زمین به ظهور رسیده و کوثر حیات بر بستر وجودش روان گشته، آنگاه به قعر «اسفل سافلین»(۲) هبوط نموده و در محنتسرای مُلک مأوا گرفته است تا با قدم سلوک در صراط جمال، مراتب تعالی معنوی را از اسفل جمادی به سوی اعلا علیین طی نماید و به وجه جمیل رحیمیت نایل گردد. او که از عالم نورانی بر ظلمتکده دنیا تنزل کرده، تنها در پرتو تسلیم عاشقانه به دستان رحمانی انسان کامل میتواند مراحل رشد و کمال را پیموده، به منزلگاه اصلی خویش که بهشت دیدار رحیمی است، باز گردد.
آری، وجود روحانی انسان کامل بزرگترین حجت الهی است که به تبیین علوی «أنا السموات السبع»(۳) باطن ولاییاش نسخه کبیری از مجموعه عالمیان و جامع مراتب هفتگانه کمال وجمال ربوبی است. در این نوشتار میکوشیم تا بهاجمال، مراتب هفتگانه کمال انسان یا منازل هفتگانه سیر وسلوک آدمی را از نظرگاه عرفان اسلامی بررسی نماییم.
۱) عالم جمادی
رهرو طریق جمال، در نخستین مرتبه از مراتب هفتگانه کمال، یعنی عالم جمادی، با خصلت استکبارمنشی و قدرتجویی برای تصاحب زر و زیور دنیایی روبهرو است؛ زیرا آدمی در ظاهر از آب و خاک روی زمین خلق شده و میل و گرایش به عالم ارض و مظاهر فریبنده جمادی دارد؛ «إنّ الرّجل خلق من الأرض فإنّما همّته فی الأرض؛(۴) همانا مرد از زمین خلق شد. پس همتش در زمین است». به جهت چنین گرایشی است که مردمان به مال و منال دنیایی عشق میورزند؛ «وتحبّون المال حبّاً جمّاً؛(۵) و دوست میدارید مال را دوستداشتنی بسیار».
غلفت از رهنمودهای انسان کامل و اکسیر عشق و تسلیم به دستان مبارک او و دل سپردن به محبت جاه و منال دنیا، باعث میگردد که سالک برطریق مادیات سیر نماید و اسیر مشتهیات ملکی شود و به اشارت روایی «لو أنّ رجلاً أحبّ حجراً لحشره الله معه؛(۶) اگر مردی سنگی را دوست بدارد، همانا خداوند با آن محشورش میکند»، از جهت سنخیت، سیرت انسانیاش صورت جمادی یافته، نشیب ضلالت را در پیش خواهد گرفت و به دلالت «فهی کالحجارة أو أشدّ قسوة»(۷) همچون سنگی سخت در قعر دوزخ مادیت هبوط مینماید و کوثر حیاتبخش رحیمی و بذر معارف رحمانی در سنگ خارای وجودش ثمرهای جز تأسف جانکاه «یا لیتنی کنت تراباً»(۸) به بار نمینشاند.
اما چنانچه آدمی به موجب عشق و تسلیم ربوبی، از جاذبه قدرتطلبی و ثروتجویی رها گشته و سنگ سراچه دل را به خاک حاصلخیز مبدل سازد و در برابر رهنمودهای انسان کامل خاشع گردد، به موت از عالم جمادی رسیده و به دلالت «فأحیینا به الأرض بعد موتها»(۹) برخوردار از باران روحفزای ربانی و بهرهمند از نسیم طربناک حیات گشته، به اشارت «والله أنبتکم من الأرض نباتاً»(۱۰) به تولد در عالم نباتی مفتخر میشود.
۲) عالم نباتی
در این عالم، غفلت و سستی پوینده صراط کمال به صراحت «لأزیننّ لهم فی الأرض»(۱۱) همتش را مصروف زینتهای لذتبخش طبیعت و تعلق به رنگهای دلفریب گوناگون ساخته، موجبات انحطاط و تباهی نفس را فراهم میآورد؛ زیرا گستره عالم نباتی جایگاه ظهور رنگها و ریاحین لذتبخش ظاهری در سرای ملک است و جلوههای رنگین کثرات، جامه ارض را به زیور دنیایی آراسته است. اگرچه اسلام بهرهمندی از مظاهر رنگارنگ این عالم را تجویز نموده است، اما همین مظاهر به تصریح «إنّا جعلنا ما علی الأرض زینة لها لنبلوهم أیهم أحسن عملاً»(۱۲) جز کمینگاه ابتلا و آزمایش به بوستان پرجاذبه سراچه ملک نیست و دلبستگی به این لذات و تمنیات زودگذر، سالک را از حرکت به سوی مدارج والای کمال و جمال باز میدارد.
اما نوای قرآنی «صبغة الله ومن أحسن من الله صبغة»(۱۳) در گوش جان جویندگان گوهر جمال طنین بیداری افکنده و آنها را متوجه رنگ مصفای الهی، یعنی تسلیم که حقیقت اسلام راستین است، مینماید؛ «الصبغة هی الإسلام».(۱۴)
و اینسان، در پرتو تسلیم عاشقانه به دستان ربوبی باغبان ولایت، نهال نورسته رهروان صراط کمال به سرسبزی ایمان و یقین آراسته میگردد تا به مصداق «أنّ قلوب المؤمنین خَضِر»(۱۵) قلب او در حریم محافظت و تربیت معنوی چنین خضر کاملی، از اسارت الوان لذتبخش مُلکی رهیده، به سبب موت از تعلقات رنگارنگ سرای نباتی، به عالم حیوانی حیاتی خجسته یابد.
۳) عالم حیوانی
این عالم، مشکلترین مرحله کمالی و سختترین مرتبه صعودی انسان به شمار میرود. در این عالم است که سالک به صراحت روایی «أعدی عدوّ للمرء غضبه و شهوته»(۱۶) نفس خویش را گرفتار دو قوه نیرومند غضب و شهوت میبیند و به سبب پیروی بی حد و حصر از خواستههای این دو قوه، صحیفه وجودش به سیرت پست بهیمی منقش میگردد؛ «من غلب علیه غضبه و شهوته فهو فی حیز البهائم؛(۱۷) کسی که خشم و شهوتش بر او غلبه کند، در جایگاه بهائم است».
در این میان، مهمترین عاملی که نفس آدمی را به ظلمت و تباهی مبتلا میسازد، به تصریح «سبب الشرّ غلبة الشهوة»(۱۸) غلبه هواهای نفسانی وشهوات حیوانی بر وجود آدمی است و تمایلات بهیمی و وساوس شهوانی بیشترین جاذبه را برای آدمی دارد و به دلالت «لا فتنة أعظم من الشهوة»(۱۹) بزرگترین عرصه جهاد با نفس اماره، در عالم حیوانی عیان میگردد؛ «ویرید الذین یتبعون الشهوات أن تمیلو میلاً عظیماً».(۲۰)
گفتنی است که از میان شهوات گوناگون حیوانی، تمایل نفسانی نسبت به زنان بارزترین و نیرومندترین مصداق است که دل و جان آدمی را مدهوش خود میسازد که «إنّ کیدکنّ عظیم».(۲۱) و به واقع باید اذعان داشت که جاذبه شدید و مغناطیس عظیم وجود زن که بزرگترین امتحان الهی در مسیر تکامل مرد است، موجب گردیده تا انسان خوشسیرتی چون یوسف صدیق(ع)، به بیان «ولقد همّت به وهمّ بها لولا أن رأی برهان ربّه»(۲۲) به دشواری و عظمت این ابتلای ربوبی اقرار نموده و با ترنم «وما أبرّیء نفسی إنّ النّفس لأمّارة بالسّوء إلّا ما رحم ربّی»(۲۳) یگانه صراط رهیدن از چنین دام فریبندهای را الطاف ربانی و تأییدات رحمانی کاملان ولایی معرفی میکند.
بدین ترتیب، عالم حیوانی را باید عظیمترین کمینگاه جاذبه عشق مجازی و جولانگاه وساوس زنان دوزخی، خاصه برای جوانان دانست و صد البته رهایی از غل و زنجیر اسارتبخش شرک و آزادی از زندان عشق طغیانگر نفس، جز در توان مسیحادمان اهل ولایت و معرفت نمیباشد و سالکان طریق کمال، تنها در سایهسار اذکار شفابخش ولایت و در پرتو عشق و تسلیم به دستان انسانساز اولیای الهی - که در طی این مسیر پر فراز و نشیب، دوست صدیق و خلیل شفیق رهروان طریقت میباشند - توان صبر و بردباری در برابر حبّ الشهوات حیوانی را مییابند که «المرء علی دین خلیله؛(۲۴) انسان [جوانمرد] بر آیین دوست صادق خویش است». و این گونه، به برکت انفاس مقربان صاحبدل و کلمات ربوبی مشفقان مسیحادم، از شرارههای سوزنده شهوات نفسانی و تمایل به زنان دوزخی رهایی یافته، به عالم والای انسانی نایل میگردند.
۴) عالم انسانی
چهارمین مرتبه کمال آدمی حدّ فاصل و مرز میان عالم حیوانی و عالم روحانی است و آدمی این صورت آفریده شده از نطفه مخلوط، به جهت برخورداری از عقل ملکوتی و نفس ملکی در معرض امتحان ربوبی قرار گرفته و دراین میان، به موجب فروغ عقل الهی، راه شکر و هدایت را از بیراهه کفر و ضلالت بازشناخته است؛ «إنّا هدیناه السبیل إمّا شاکراً وإمّا کفورا؛ همانا ما راه هدایت را نمایاندیم، خواه شاکر باشد و بپذیرد یا ناسپاسی گوید و منکر شود».(۲۵)
مولای موحدان، علی(ع) تأثیر عقل نورانی و نفس ظلمانی را در ضمیر آدمی چنین ترسیم نموده است: «... هر کس عقل او بر شهوتش غلبه کند، از ملائکه برتر است و هر کس شهوتش بر عقل او غلبه کند، از بهائم بدتر است».(۲۶)
آری، عالم انسانی را باید گذرگاهی صعب العبور دانست که به بیان روایی «إنّ علی جهنم جسراً أدقّ من الشّعر و أحدّ من السیف»(۲۷) پلی باریکتر از مو و برّندهتر از شمشیر است که بر روی دوزخ شهوات حیوانی(۲۸) قرار گرفته و گذر از آن و نیل به ملکوت روحانی جز با قدم عشق و معرفت ممکن نبوده و در این صراط دقیق و ظریف، غفلت سالک و یا انکار او نسبت به اذکار و معارف رحمانی، موجب سقوط او از مقام رفیع انسانی به ورطه پست حیوانی میگردد. از این رو، در عالم انسانی یگانهطریق رهایی گرفتاران دوزخ حیوانی و تنها راه نجات اصحاب شمال، لبیکگویی به ابرار منادی ایمان و تدبر در آیات ربوبی است تا بدین سبب، چراغ عقل الهیشان روشن شده و مصداق اولوا الالباب گردند. آنگاه چنین انسانی با تمنای خالصانه «توفنّا مع الأبرار»(۲۹) از ذات بینیاز ربوبی، راه وصول به مقام ابرار یا اصحاب یمین را طلب نموده، به موت از خواهشهای نفسانی نایل میشود.
اما یکتاطریق تعالی اصحاب یمین از مرتبه انسانی به عالم روحانی، سرمست شدن از عشق و حبّ صادقانه به وجه منوّر انسان کامل است که به مصداق «إنّ الصّورة الإنسانیة... هی الصّراط الممدود بین الجنة والنّار»(۳۰) صراط مستقیم الهی بین جهنم حیوانی و بهشت روحانی است. بنابراین، آن که کلمات قدسی مقربان را تصدیق کرده و با قدم عقل در دیار انسانی از شهوات حیوانی هجرت نموده، به بیان علوی «العاقل من أمات شهوته»(۳۱) به موت از نفس شیطانی مفتخر گشته، شایسته انفاس روحانی انسان کامل میگردد و به نفحه حیاتبخش روحانی، تولدی دوباره یافته، به ملکوت آسمانها راه مییابد؛ «کسی که دو بار تولد نیافته باشد، به ملکوت آسمانها راه نمییابد».(۳۲)
بدین ترتیب، نسیم حیاتآفرین ربوبی بر وجود خالص شده رهرو صراط کمال و جمال وزیدن میگیرد تا اسماعیلوار به دستان ابراهیمی صاحبدل ولایی تسلیم شده و سرمست از باده عشق رحیمی به موت از عالم انسانی نایل آمده، به عالم روحانی و بارگاه رفیع ملکوتی حیاتی طیبه یابد.
۵) عالم روحانی
آدمی با نیل به این مرتبه کمالی، به سبب عقل عارفانه و عبودیت خالصانه در زمره «عباد الرّحمن» قرار گرفته، فرشتهسیرت، در پیشگاه رحمانی قیام به حق نموده و در محراب بندگی به رکوع و تعظیم ربوبی میپردازد و بر سجاده عشق، پیشانی سجود بر آستان رب رحیم میساید؛ زیرا به بیان «والملائکة المؤمنون الّذین یملکون عِلم آل محمّد»(۳۳) مؤمنان ابرار اهل ولایت، ملائکه حریم قدسیاند که در آسمان ملکوت پر کشیدهاند و چراغ عقل در قلب مطهرشان پرتو معرفت افشانده و پیوسته بادیهپیمای وادی ملکوت و روشنگر لطایف روحانی میباشد؛ عقل روشنیافروزی که نخستین جلوه قدس روحانی بوده و از عرش رفیع رحمانی نشأت گرفته است و نیکوترین خلق مبارک الهی در عالم روحانی به شمار میرود؛ «عقل، اوّلین خلقی است که خداوند آن را از روحانیین از جانب راست عرش از نورش آفرید».(۳۴)
آنگاه که پوینده صراط حمید، در پرتو عبودیت خالصانه به انوار معرفتبخش عقل رحمانی روشنی یافت، هادی طریق معنا که کلمات کمالپرورش القاگر روح پاک حق و حقیقت است، رهرو کوی جمال را به فردوس برین لقا فرامیخواند و به مصداق «إنّ الملائکة... یعیشون بنسیم العرش»(۳۵) نفحه عشق رحیمی از عرش رحمانی بر وجود چنین سالک فرشتهسیرتی دمیده میشود تا به سبب تعلق به عزّ قدس مقربین، از ساحل عقل به بحر بیکران عشق نایل آید و به سبب عبودیت عاشقانه در محراب جمال دوست، اوج پرستش و بندگی را پروانهوار در شوق و اشتیاق به وجه مطهر و منوّر ربوبی بجوید. از این رو، عالم روحانی را باید وادی عبودیت توأم با اخلاص دانست که در صورت سرپیچی از فرامین تعالیبخش انسان کامل و سستی در امر اطاعت و بندگی، بسان ابلیس به عتاب «فاخرج منها فإنّک رجیم»(۳۶) مخاطب گردیده، از حریم کروبیان رانده شده، به سراچه ناسوتی تنزل مییابد. اما تسلیمشدگان و مؤمنان صدیق ملکوتی به جهت برخورداری از روح پاک ایمان، از هر گونه شرکی مبرا شده، عاشقانه به بندگی قیام نمودهاند؛ «وبروح الإیمان عبدوا الله ولم یشرکوا به شیئاً؛(۳۷) [بندگان صالح الهی] به سبب روح ایمان، خدا را پرستیدند و چیزی را شریک او نساختند».
بهرهمندی از روح معرفتبخش قدسی، زینبندهترین رهاورد عالم روحانی است که رهرو عاشق را به نور شناخت مزین مینماید و بدین ترتیب، سالک طریق کمال به تصریح «فادخلی فی عبادی»(۳۸) در شمار خالصان کوی دوست درآمده، آیینه تمامنمای رحمانی و خلیفه برحقّ الهی میگردد و از رهگذر محرمیت، دستان ولایی پرده از رخساره جمیل رحیمی کنار میزند تا به اشارت «وادخلی جنتی»(۳۹) شایسته نیل به منقبت بهشتی مقربین و وصول به منزلت رحمانی سابقین گردد و به مرتبه بقا در عالم وجه نورانی باریابد.
۶) عالم نورانی
تنها راه راهیابی به این عالم که عالم نورانی یا وجه جمیل رحیمی میباشد، آن است که سالک پیشتر در عالم روحانی از رهگذر فنا و موت نفسانی و تولد ملکوتی، برات رهایی از وساوس شیطانی را از دستان ربانی انسان کامل برگرفته و شایسته جنت لقای ربوبی و لایق دیدار مهرویان عالم قدس در فردوس برین شده باشد.
شهود سیمای حق و حقیقت، سیرت درونی چنین رهروی را به اشارت قرآنی «وجوهٌ یومئذ ناضرة إلی ربّها ناظرة؛ صورتهایی در آن روز شادند که به سوی پروردگارشان مینگرند»(۴۰)، به نور مسرتبخش ربوبی منور ساخته و قلب سلیم او را سرشار از شعلههای عشق و نیاز نموده و او را از آلایش هر گونه شرک خفی و تعلق لطیفی که تا کنون در طی مراحل و مراتب کمال دامنگیر او بوده، مطهر میگرداند تا آزاد و رها از همه قیود، در بهشت دیدار، مسندنشین سریر احرار گردد که: «الطلاقة شیمة الأحرار؛(۴۱) رهیدن ]از تعلقات] خلق و خوی انسان آزاده است».
بنابراین، سالک طریق معنا در این عالم از رهگذر «العبودیة جوهرة کنهها الربوبیة»(۴۲) به حقیقت ربوبیت در باطن خویش آگاهی یافته، با نفس مطمئنه روحانی و با دو بال «راضی» و «مرضی» به منزلت «عبادی» نایل شده، در پرتو اکسیر مقدس عشق، به فنای از خویش و بقای به حضرت رب واصل شده و مرآت قلبش تجلیگاه مقام رفیع «جنّتی» گشته، خود نیز روح و ریحان بهشتی و جنت نعیم قدسی میگردد؛ «وأمّا إن کان من المقرّبین فروحٌ وریحانٌ و جنت نعیم».(۴۳) و اینگونه، عاشق دلباخته جمال مطلق در ضمیر مصفای خویش به رفع حجاب نورانی نایل آمده، نظارهگر وجه جمیل رحیمی در مرآت وجود خویشتن میشود؛ چنانکه درحدیث قدسی آمده است: «هنگامی که نیاز و لذت بندهام را در ذکر خود قرار دادم، به من عشق میورزد و من نیز به او عشق میورزم. آنگاه حجاب میان خودم و او را به کنار میزنم».(۴۴)
بدین ترتیب، محبّ صادق پس از بقا به جمال دلربای رحیمیت، چشمانش از فروغ محبوب ربوبی به زیور روحانی «عین الله» و زبان حمد و تسبیحگویش به زینت رحمانی «لسان الله» و سیمای مصفایش به منقبت آسمانی «وجه الله»(۴۵) نایل میگردد و شایستگی آن را خواهد یافت که به سبب استیلا بر عرش رحمانی، به گنجینه کوثر رحیمی و معدن عظمت الهی در عالم لاهوت دست یابد و به خلعت دلارای «انسان کامل» آراسته شود.
۷) عالم رحمانی
در این عالم که آخرین مرتبه از مراتب هفتگانه کمال انسان به شمار میرود، پوینده کمال مطلق، به منزلت «خلیفة الله» نایل میگردد و حقیقت جمیل باطنی را در آغوش جان گرفته، سرمست از باده وصال به فتح قله رفیع وحدت توفیق یافته و به معدن عظمت الهی و گنجینه ولایت رحمانی و کوثر بیپایان رحیمی دست مییابد و این گونه، آسمان و زمین هفتگانه ظاهر و باطن را مسخّر خویش ساخته، از رهگذر جذبه عاشقانه و سیر و سلوک عارفانه، بر جهان ملک و ملکوت مالکیت ولایی پیدا میکند. امیر مؤمنان(ع) در بیان این حقیقت میفرماید: «عشق الهی آتشی است که بر هر چه عبور کند، او را میسوزاند و نور الهی است که بر هیچ چیز نمیتابد، مگر آنکه او را روشن میکند و آسمان رحمت الهی است که هیچ چیز زیر آن ظاهر نمیشود، مگر اینکه به او فیض میبخشد و نسیم الهی است که بر هر چه وزیدن بگیرد، سبب حرکت او میشود و باران الهی است که هر چیزی را زنده میکند و زمین الهی است که همه چیز را میرویاند. پس هر که را خدا دوست بدارد، به او هر چه خواهد از ملک و مال عطا میکند».(۴۶)
و این سان، قلب مطهر و منوّر انسان کامل، سریر حقیقت و گنجینه معرفت و عظمت الهی میگردد و فروغ عالمتاب رحمت ظاهری از آفتاب جلال منوّرش بر گستره آفرینش میتابد و انوار فیض باطنی از مهتاب جمال مطهرش، قلوب شبروان طریق کمال را جان میبخشد. قلب فیاض او آگاه به اسرار غیب و شهود گردیده و بسان ابر بهاری، گلشن خلقت را از باران حیاتبخش وجود خود بهرهمند ساخته، طراوت روحفزای زندگی را بر کالبد هستی دمیده، به بسط فیض و رحمت ربوبی میپردازد: «العارف... کنز اسراره ومعدن انواره ودلیل رحمته علی خلقه؛(۴۷) عارف... گنجینه اسرار و معدن انوار الهی و دلیل رحمت حق بر خلایق است».
در این میان، مهمترین فیض و عالیترین رحمتی که از وجود انسان کامل و عارف واصل ساطع میگردد، خصیصه هدایتگری و کمال و جمالبخشی او است و بهحق، فروغ دلانگیز وجه قدسی و وجود روحانیاش، محکمترین عروه وثقای نجات برای سالکان طریق کمال مطلق از دام تعلقات دنیایی و مطمئنترین ریسمان عروج به سرمنزل مقصود در فردوس برین است. امیر مؤمنان، علی(ع) در وصف این حقیقت همیشهجاری میفرماید: «خداوند رحمت کند کسی را که چون سخن حکیمانهای را بشنود، خوب فراگیرد و چون هدایت شود، بپذیرد و دست به دامن هدایت کننده بزند و نجات یابد».(۴۸)
● نتیجه سخن
سالک طریق کمال در پرتو هدایت انسان کامل و پیروی از رهنمودهای متکامل او میتواند نخست از عالم جمادی که جولانگاه مظاهر دلفریب قدرتجویی و جاه و منال دنیایی است، عبور کند و عالم نباتی را نیز که جلوهگاه زینتهای رنگارنگ و تعلقات لذتبخش گوناگون است، طی نماید و نیز در عالم حیوانی که از دشوارترین مراحل سلوک به شمار میرود، با دو قوه نیرومند غضب و شهوت مجاهدت میکند و در عالم انسانی که برزخ میان مراحل سهگانه سفلا و مراتب سهگانه علیای سلوک است، به کمک مهتاب عقل ملکوتی بر ظلمات نفس ملکی غلبه نموده و در زمره اصحاب یمین شایسته حضور در جنت نعیم مقربین میگردد و آنگاه در عالم روحانی که سرای بندگی و تسلیم خالصانه است، به سبب اذکار و معارف برخاسته از جوهره عبودیت، در بارگاه ربوبی به بندگی حق قیام میکند و از این رهگذر، روح قدسی از چشمهسار عز قدس مقربان بر او دمیده، با فنای از خویشتن به مرتبه وجه نورانی تعالی مییابد. سپس در عالم وجه نورانی، به سبب محرمیت، به شهود سیمای معطر و دلربای فرشته جمیل عشق مفتخر گشته، سرشار از شعلههای عشق و نیاز، به منزلت بقای ربانی میرسد و آنگاه سرمست از باده وصال، به فتح قله رفیع وحدت در عالم رحمانی نایل آمده، بر کوثر قدس رحیمی و چشمه جوشان صمدانی دست مییابد و اینگونه، قلب شیفتهاش جایگاه عرش خدای رحمان میگردد که جز گنجینه معارف رحیمی و جلوهگاه قدرت رحمانی نیست و به سبب انوار هدایتبخش او، طریق عروج و تعالی معنوی فراسوی انسان کمالجو گسترده میگردد و تشنگان کوثر جمال را بهرهمند از زلال هدایت و معرفت میسازد؛ «انسان محب (عاشق)، خالصترین مردم برای خدا از جهت سرّ و باطن است... پس اگر مردم جایگاه و منزلت او را در نزد خداوند بدانند، به سوی خدا تقرب نمیجویند مگر به واسطه خاک پای او».(۴۹)
(مقاله از یعقوب قمری شریف آبادی)
پینوشتها:
۱. تین/۴: «همانا ما انسان را در بهترین صورت و نظام آفریدیم».
۲. تین/۵: «سپس او را به پایینترین مرحله بازگرداندیم».
۳. شرح دعای سحر، امام خمینی، ص ۷۸، امام علی(ع): «من آسمانهای هفتگانهام».
۴. وسائل الشیعه، ج ۱۹، ص ۳۵، ح ۲۴۰۹۴.
۵. فجر/۲۰.
۶. الأمالی صدوق، ص ۲۰۹، ح ۹.
۷. بقره/۷۴: «پس دلهای شما مانند سنگ و یا سختتر از آن است».
۸. نبأ/۴۰: «ای کاش من خاک بودم».
۹. فاطر/۹: «پس زمین را بعد از مرگش زنده گردانیدیم ».
۱۰. نوح/۱۷: «و خداوند شما را زا زمین رویانید، رویانیدنی».
۱۱. حجر/۳۹: «[شیطان گفت:] همانا آنچه را در زمین است در نظر بنی آدم زینت میبخشم».
۱۲. کهف/۷: «ما آنچه را روی زمین است، زینت آن قرار دادیم تا آنها را بیازماییم که کدامینشان بهتر عمل میکنند».
۱۳. بقره/۱۳۸: «رنگ خدایی و چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است».
۱۴. الکافی، ج ۲، ص ۱۴، ح ۲، امام صادق(ع): «مراد از رنگ خدایی، همانا اسلام است».
۱۵. المحاسن، ج ۲، ص ۵۰۷، ح ۶۵۲، امام صادق(ع): «همانا قلبهای مؤمنان، سبز است».
۱۶. غرر الحکم، ص ۳۰۲، ح ۶۸۶۷: «بزرگترین دشمن مرد، خشم و شهوت او است».
۱۷. همان، ص ۳۰۴، ح ۶۹۴۹.
۱۸. همان، ح ۶۹۴۷: «عامل بدی، غلبه شهوت است».
۱۹. همان، ح ۶۹۵۲: «هیچ آزمایشی بزرگتر از شهوت نیست».
۲۰. نساء/۲۷: «و کسانی که دنبالهرو شهواتاند، میخواهند میل بورزند، میل ورزیدنی عظیم».
۲۱. یوسف/۲۸: «همانا مکر و حیله شما زنان، عظیم است».
۲۲. یوسف/۲۴: «آن زن قصد او کرد و او نیز- اگر برهان پروردگارش را نمیدید- قصد وی مینمود».
۲۳. یوسف/۵۳: «من هرگز خودم را تبرئه نمیکنم؛ که نفس [سرکش] بسیار به بدیها امر میکند؛ مگر آنچه را پروردگارم رحم کند».
۲۴. الکافی، ج ۲، ص ۳۷۵، ح ۳، رسول اکرم(ص).
۲۵. انسان/۳.
۲۶. وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۲۰۹، ح ۲۰۲۹۸.
۲۷. کنز العمال، ح ۳۹۰۳۶، رسول اکرم(ص): «همانا بر روی جهنم پلی است باریکتر از مو و برّندهتر از شمشیر».
۲۸. امام صادق(ع): «مراد از بهشت نعیم، شناخت و مشاهده است و منظور از جحیم، ظلمات شهوات است». (التفسیر الکبیر، ج ۳۱، ص ۸۵)
۲۹. آل عمران/۱۹۳: «و ما را با ابرار بمیران».
۳۰. کلمات مکنونه، ص ۱۲۵: «همانا صورت انسانی... راه کشیده شده میان بهشت و دوزخ است».
۳۱. غرر الحکم، ص ۲۴۰، ح ۴۸۶۵، امام علی(ع): «عاقل کسی است که شهوتش را میرانده باشد».
۳۲. رسائل محقق داماد، ج ۸، ص ۹۲، حضرت عیسی(ع).
۳۳. بحار الأنوار، ج ۲۵، ص ۹۷، ح ۶۹: «... مراد از ملائکه در سوره قدر، مؤمنانی هستند که علم آل محمد را به ارث میبرند...».
۳۴. تحف العقول، ص ۳۹۹، امام کاظم(ع).
۳۵. تفسیر قمی، ج ۲، ص ۲۰۶، امام صادق(ع): «همانا ملائکه... با نسیم عرش زندگی میکنند».
۳۶. ص/۷۷: «پس [ای شیطان! از بهشت] خارج شو که تو رانده شدهای».
۳۷. الکافی، ج ۲، ص ۲۸۱، ح ۱۶، امام علی(ع).
۳۸. فجر/۳۱: «پس داخل شو در بندگان من».
۳۹. فجر/۳۲: «و داخل شو در بهشتم».
۴۰. قیامت/۲۲-۲۳.
۴۱. غرر الحکم، ص ۴۳۴، ح ۹۹۲۱.
۴۲. مصباح الشریعة، ص ۷، امام صادق(ع): «عبودیت، گوهری است که ذاتش ربوبیت است».
۴۳. واقعه/۸۷-۸۸: «اما اگر از مقربین باشد، پس رحمت و ریحان و بهشت نعیم است».
۴۴. کنز العمال، ج ۱، ص ۴۳۳.
۴۵. بحار الأنوار، ج ۲۴، ص ۱۹۲، ح ۶. ذیل آیه «ویبقی وجه ربّک ذو الجلال والاکرام؛ و باقی است وجه صاحب جلال و کرامت پروردگارت» امام صادق(ع) فرموده: «نحن وجه الله؛ ما وجه خداییم».
۴۶. مصباح الشریعة، ص ۵۲۳.
۴۷. همان، ص ۱۹۱.
۴۸. نهج البلاغه، خ ۷۶، ص ۱۰۳.
۴۹. مصباح الشریعة، ص ۱۹۲، امام صادق(ع).
۱. تین/۴: «همانا ما انسان را در بهترین صورت و نظام آفریدیم».
۲. تین/۵: «سپس او را به پایینترین مرحله بازگرداندیم».
۳. شرح دعای سحر، امام خمینی، ص ۷۸، امام علی(ع): «من آسمانهای هفتگانهام».
۴. وسائل الشیعه، ج ۱۹، ص ۳۵، ح ۲۴۰۹۴.
۵. فجر/۲۰.
۶. الأمالی صدوق، ص ۲۰۹، ح ۹.
۷. بقره/۷۴: «پس دلهای شما مانند سنگ و یا سختتر از آن است».
۸. نبأ/۴۰: «ای کاش من خاک بودم».
۹. فاطر/۹: «پس زمین را بعد از مرگش زنده گردانیدیم ».
۱۰. نوح/۱۷: «و خداوند شما را زا زمین رویانید، رویانیدنی».
۱۱. حجر/۳۹: «[شیطان گفت:] همانا آنچه را در زمین است در نظر بنی آدم زینت میبخشم».
۱۲. کهف/۷: «ما آنچه را روی زمین است، زینت آن قرار دادیم تا آنها را بیازماییم که کدامینشان بهتر عمل میکنند».
۱۳. بقره/۱۳۸: «رنگ خدایی و چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است».
۱۴. الکافی، ج ۲، ص ۱۴، ح ۲، امام صادق(ع): «مراد از رنگ خدایی، همانا اسلام است».
۱۵. المحاسن، ج ۲، ص ۵۰۷، ح ۶۵۲، امام صادق(ع): «همانا قلبهای مؤمنان، سبز است».
۱۶. غرر الحکم، ص ۳۰۲، ح ۶۸۶۷: «بزرگترین دشمن مرد، خشم و شهوت او است».
۱۷. همان، ص ۳۰۴، ح ۶۹۴۹.
۱۸. همان، ح ۶۹۴۷: «عامل بدی، غلبه شهوت است».
۱۹. همان، ح ۶۹۵۲: «هیچ آزمایشی بزرگتر از شهوت نیست».
۲۰. نساء/۲۷: «و کسانی که دنبالهرو شهواتاند، میخواهند میل بورزند، میل ورزیدنی عظیم».
۲۱. یوسف/۲۸: «همانا مکر و حیله شما زنان، عظیم است».
۲۲. یوسف/۲۴: «آن زن قصد او کرد و او نیز- اگر برهان پروردگارش را نمیدید- قصد وی مینمود».
۲۳. یوسف/۵۳: «من هرگز خودم را تبرئه نمیکنم؛ که نفس [سرکش] بسیار به بدیها امر میکند؛ مگر آنچه را پروردگارم رحم کند».
۲۴. الکافی، ج ۲، ص ۳۷۵، ح ۳، رسول اکرم(ص).
۲۵. انسان/۳.
۲۶. وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۲۰۹، ح ۲۰۲۹۸.
۲۷. کنز العمال، ح ۳۹۰۳۶، رسول اکرم(ص): «همانا بر روی جهنم پلی است باریکتر از مو و برّندهتر از شمشیر».
۲۸. امام صادق(ع): «مراد از بهشت نعیم، شناخت و مشاهده است و منظور از جحیم، ظلمات شهوات است». (التفسیر الکبیر، ج ۳۱، ص ۸۵)
۲۹. آل عمران/۱۹۳: «و ما را با ابرار بمیران».
۳۰. کلمات مکنونه، ص ۱۲۵: «همانا صورت انسانی... راه کشیده شده میان بهشت و دوزخ است».
۳۱. غرر الحکم، ص ۲۴۰، ح ۴۸۶۵، امام علی(ع): «عاقل کسی است که شهوتش را میرانده باشد».
۳۲. رسائل محقق داماد، ج ۸، ص ۹۲، حضرت عیسی(ع).
۳۳. بحار الأنوار، ج ۲۵، ص ۹۷، ح ۶۹: «... مراد از ملائکه در سوره قدر، مؤمنانی هستند که علم آل محمد را به ارث میبرند...».
۳۴. تحف العقول، ص ۳۹۹، امام کاظم(ع).
۳۵. تفسیر قمی، ج ۲، ص ۲۰۶، امام صادق(ع): «همانا ملائکه... با نسیم عرش زندگی میکنند».
۳۶. ص/۷۷: «پس [ای شیطان! از بهشت] خارج شو که تو رانده شدهای».
۳۷. الکافی، ج ۲، ص ۲۸۱، ح ۱۶، امام علی(ع).
۳۸. فجر/۳۱: «پس داخل شو در بندگان من».
۳۹. فجر/۳۲: «و داخل شو در بهشتم».
۴۰. قیامت/۲۲-۲۳.
۴۱. غرر الحکم، ص ۴۳۴، ح ۹۹۲۱.
۴۲. مصباح الشریعة، ص ۷، امام صادق(ع): «عبودیت، گوهری است که ذاتش ربوبیت است».
۴۳. واقعه/۸۷-۸۸: «اما اگر از مقربین باشد، پس رحمت و ریحان و بهشت نعیم است».
۴۴. کنز العمال، ج ۱، ص ۴۳۳.
۴۵. بحار الأنوار، ج ۲۴، ص ۱۹۲، ح ۶. ذیل آیه «ویبقی وجه ربّک ذو الجلال والاکرام؛ و باقی است وجه صاحب جلال و کرامت پروردگارت» امام صادق(ع) فرموده: «نحن وجه الله؛ ما وجه خداییم».
۴۶. مصباح الشریعة، ص ۵۲۳.
۴۷. همان، ص ۱۹۱.
۴۸. نهج البلاغه، خ ۷۶، ص ۱۰۳.
۴۹. مصباح الشریعة، ص ۱۹۲، امام صادق(ع).
منبع : خبرگزاری موج
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست