چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
همزیستی سنت و تجدد در عصر جدید
نقد رویكرد نوسازی توجه به ارزشهای فرهنگی و سنت در قالب مطالعات جدید نوسازی ایجاد كرده، بطوری كه سنت به عنوان عاملی مثبت و تسهیل كننده تغییر و توسعه، مورد توجه قرار گرفت و عنوان شد در تحقیقات جدید سنت و تجدد نه تنها میتوانند با یكدیگر همزیستی داشته باشند، بلكه میتوانند در هم نفوذ كنند و با یكدیگر امتزاج یابند. نمونههایی از این تحقیق را میتوان در كار «وانگ»، «بنو عزیزی» و «وینستون دیویس» دید.
«وانگ» در سال ۱۹۸۸ میلادی عنوان میكند، ادبیات كلاسیك نوسازی، به خانوادههای چینی به مثابه عامل نیرومند سنتگرایی مینگرد كه باعث ترویج قوم و خویشگرایی، از بین رفتن نظم كار، اختلال در گزینش نیروی كار از طریق بازار آزاد، سست كردن انگیزههای فردی برای سرمایهگذاری و ممانعت از ظهور عقلانیت میگردد و از پیدایش قواعد عام در كسب و كار جلوگیری میكند. در حالیكه «وانگ» با مطالعه بر روی خانوادههای چینی از طریق نظریه مدیریت پدر سالارانه اثبات میكند كه خانواده سنتی چینی تاثیری مثبت برتوسعه اقتصادی داشته است.»
«بنو عزیزی» نیز بر نقش سنت در تغییرات اجتماعی تاكید دارد. او مطالعه خود را برنقش سنت و مذهب در انقلاب اسلامی متمركز كرده است. بنو عزیزی «طرفدار بازگشت به سنت است. سنت نیز درست همانند قرینه خود یعنی تجدد، میتواند تجلی بخش، آفریننده و پاسخگوی نیازهای فردی و جمعی بوده و از توانمندی زیادی نیز برای بسیج و تحول اجتماعی برخوردار است.»
«بنو عزیزی» با تحلیل انقلاب اسلامی ایران و نقش مذهب در شكلگیری انقلاب به این نتیجه میرسد كه اولا: نوسازی لزوماً به غیردینی شدن جامعه منجر نمیشود. ثانیا: آیینهای سنتی در یكپارچه كردن تقاضا برای تغییرات اجتماعی از كارآیی برخوردار هستند. ثالثا بهرغم اینكه اعضای یك جامعه در معرض نهادهای جدیدی قرار میگیرند از جنبشهای مذهبی سنتی نیز استقبال میكنند.
توجه به این نتایج موجب شدهاند كه توجه به سنت و نقش آن در تغییرات اجتماعی مورد توجه نظریهپردازان جدید نوسازی قرار گیرد. «بنو عزیزی» این توجه را در قالب «واكنش اصلاحی» مورد توجه قرار داده است. در قالب این واكنش نوعی دید و نگرش آزادیخواهانه یا به قول «راینهارد بندیكس» نگرش ایدئولوژی زدایی نسبت به رابطه میان سنت و تجدد شكل میگیرد، نگرشی كه اهمیت هرگونه تعارض ذاتی میان سنت و تجدد را كمتر از آنچه وجود دارد، جلوه میدهد. اكنون دیگر نهادها و اعمال سنتی به عنوان موانعی كه باید برآنها غلبه كرد، در نظر گرفته نمیشوند، بلكه میبایست به عنوان خصیصههایی تلقی شوند كه با تقاضاهای جامعه در حال نو شدن، تامادامی كه افراد آن قادر به تعدیلسازی روانی و ایدئولوژیكی مناسب و مقتضی با شرایط در حال تغییرشان هستند، هماهنگی و سازگاری دارند.
به نظر «دیویس» نظریهپردازان نوسازی با الهام از اندیشه «ماكس وبر» به طراحی نظریه «پرش از موانع» پرداختهاند. به نظر آنها جوامعی كه موفق به عبور از موانع توسعه شوند میتوانند وارد مرحله و جامعه جدید و متجدد شوند. آنها موانع ورود به دوره جدید را در قالب موانع اقتصادی چون: سنت، اسراف و تبذیر، تولید برای مصرف با جایگزینی عقلانیت، پرهیز در مصرف و تولید برای فروشأموانع اجتماعی و سیاسی چون اقتدار سلطانی و قبیلهیی با جایگزینی نظام اداری و سازمانی عقلانی و كارا و موانع روانشناختی چون قدرگرایی، خرافهگرایی، خاصگرایی، تعصب و ریاضتگرایی با جایگزینی عناصری چون خردگرایی، تسامح و تساهل، عامگرایی و وظیفهشناسی و دنیاگرایی مورد توجه قرار دادهاند.
«دیویس» با نقد نظریه پرش از موانع به طرح «نظریه حصارها» میپردازد. آنچه برای وی اهمیت دارد این است كه چگونه جوامع سنتی برای دفاع از خود در مقابل پیشرفت خردكننده ارزشهای سرمایه فردی به برپا كردن حصارها میپردازند. آنچه جوامع سنتی از آن بیم دارند، پیشرفت و ترقی نیست، بلكه آنان از آشفتگی اجتماعی و فساد اخلاقی كه در نتیجه مبادله و تجارت افسارگسیخته پدید میآیند، میهراسند. «دیویس» با مطالعه بر روی كشور ژاپن، عناصر مربوط به اینكه چرا مذهب ژاپن نتوانست مانع انجام تغییرات شود و اینكه چگونه مذهب ژاپن تغییرات اجتماعی را در این كشور تسهیل و تسریع كرد مورد بررسی قرار میدهد. به نظر او مذهب برای جا انداختن نقش جدید خودش در توسعه، دچار تحول گشته است. به ادعای «دیویس» دیگر نباید افول مذهب را قطعی شمرد، بلكه مذهب عامیانه و جادو كماكان میتوانند به حیات خود ادامه داده و با نهادهای جامعه پیشرفته نیز همكاری داشته باشند.
گروهی نیز معتقدند كه سنت برای نیل به تجدد میتواند عهدهدار نقش ابزاری باشد. «محمد اقبال» از نقش و فایده سنتهای اسلامی به عنوان ابزار روشنفكری در نوگرایی داد سخن میدهد و پای عقلانیت ابزاری را به میان میكشد و نمونههای همسان با نظام اخلاقی پروتستان ارایه میدهد و نیاز مسلمین در جهان نوین را آن میداند كه پیوسته ابهام و اوهام را بشكنند و هسته اصلی پویش كه او آن را گوهر اسلام و رسالت پیامبرانه میخواند، دوباره به سامان دهند. بدین ترتیب سنت در درون خود توانایی انجام دگرگونی را دارد.
سنت از درون ابزار دگرگونی و گذار از كهنه به نو را فراهم میكند. موارد مطرح شده دلالت بر نقش ایجابی سنتها در تحقق تغییرات اجتماعی دارند كه در نقشهایی چون موجد تغییر بودن، تسهیل نمودن تغییر یا محمل و بستر تغییر قرار گرفتن یا خصلت بومی و خودی دادن به تغییرات و در نتیجه تقلیل هزینههای تغییر یا ممانعت نمودن از بحرانهای مربوط، میتوانند ظاهر شوند كه همگی نشانگر نقش مثبت سنتها در تغییر اجتماعی هستند. هرچند این به آن معنا نیست كه تاثیر ابعاد منفی و سلبی سنتها در تغییرات اجتماعی نادیده گرفته شود.
منبع : روزنامه اعتماد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست