جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

مراکز مغزی پائین‌تر


عليرغم خاصيت شکل‌پذيرى و تغيير وظيفهٔ سلول عصبي، دستگاه عصبى در حين رشد در مقابل عوامل محيطى آسيب‌پذير است. اين امر به‌ويژه در چند دورهٔ مهم و بحرانى رشد صادق است. اين دوره‌هاى مهم در زندگى اوليه رخ مى‌دهد يعنى قبل از تولد و در سال اول بعد از تولد. اما رشد دستگاه عصبى تا پايان دورهٔ بلوغ ادامه دارد (ميلين‌دار شدن بعضى از سلول‌هاى عصبى ممکن است تا دورهٔ جوانى نيز به تأخير افتد)، لذا براى اثرگذارى عوامل محيطى تا آن زمان مستعد هستند.
  مغز
چون سلول‌هاى عصبى مغز قبل از تولد تشکيل مى‌شوند، افزايش سريع وزن مغز در نخستين سال بعد از تولد که به نيمى از وزن دورهٔ بزرگسالى آن مى‌رسد، عمدتاً بازتابى از دو فرآيند مختلف است:
۱. افزايش ميلين و سلول‌هاى گليايى (که سلول‌هاى عصبى را تقويت مى‌کنند)؛
۲. افزايش اندازهٔ سلول‌هاى عصبى (نرون‌ها) و شاخه‌هاى انشعابى آنها.
در طى مرحلهٔ شاخه‌اى شدن، هريک از نرون‌ها با هزار تا صد هزار نرون ديگر در طى سال اول بعد از تولد ارتباط پيدا مى‌کند. زوائد نرون‌ها به محل‌هاى اختصاصى خود از طريق يک مسير شيميايى و تحت کنترل ژنتيکى مى‌رسند. بعد از آن اکسون‌ها افزايش سريع شاخه‌اى مى‌يابند و پايانه‌هاى کروى شکل آنها به زائده‌هاى دندريتى سلول ديگرى وصل مى‌شوند. تحقيقات اخير روى حيوانات چنين نشان داد که شليک تحريکات در مسيرهاى عصبى براى رشد بيشتر مغز بسيار مهم است. محرک محيطى باعث شليک اين‌گونه تحريکات مى‌شوند.
  مراکز مغزى پائين‌تر
مراکز مغزى پائين‌تر. ساختارهاى پائين‌تر مغز و طناب نخاعى در بدو تولد پيشرفته‌تر از ساختارهاى بالاتر مغز هستند. مراکز پائين‌تر مغز در وظايف حياتى مانند تنفس و تغذيه مشارکت دارند و به‌طور نسبى باليدگى بيشترى دارند. مراکز پائين‌تر مغز همچنين در بسيارى از واکنش‌ها و رفلکس‌ها واسطه‌گرى مى‌کنند. اين حرکات و پاسخ‌هاى غيرارادى عمدهٔ حرکات جنين و نوزاد را تشکيل مى‌دهند. اين موضوع نيز رشد نسبى بيشتر مراکز مغزى پائين‌تر مغز را نشان مى‌دهد.
محققان سال‌هاى زيادى شروع حرکات جهت‌دار و هدفمند کودکان را به‌عنوان نشانه‌اى از باليدگى مراکز مغزى بالاتر تعبير مى‌کردند. لايهٔ خارجى يا قشر مغز از نيمکره‌هاى مغزى در حرکات هدفمند و جهت‌دار کودک درگير است. (تصوير زير). نخستين حرکات ارادى و موفقيت‌آميز نوزاد (دست دراز کردن) حدود ۴ تا ۵ ماه پس از تولد اتفاق مى‌افتد (بوشنل، ۱۹۸۲ و مک دانل، ۱۹۷۹). لذا پژوهشگران چنين فرض کرده‌اند که اين رفتار حاکى از عملکرد قشر مغز در ۴ ماهگى است. حال آنکه نيمکره‌هاى مغز در بدو تولد تشکيل شده‌اند. اگر مباحث قبلى را به ياد داشته باشيد، اشاره شد که افرادى که رشد و باليدگى را مطالعه مى‌کنند، رشد عصبى را از روى شروع و آغاز مهارت‌‌هاى جديد استنباط مى‌کنند. از ديدگاه سيستم‌هاى چندگانهٔ پويا، يک يا چند سيستم ممکن است رشد آهسته‌ترى داشته باشند و به شکل سيستم کنترل ميزان رشد، انجام وظيفه کنند. بنابراين نبايد همبستگى رفتار را تنها با پيشرفت‌هاى عصبى که ممکن است پيش از رفتارهاى قابل مشاهده انجام شده باشد مرتبط بدانيم و بايد احتياط لازم را در اين مورد به‌عمل آوريم.
در مجموع با اينکه پديدآيى نوعى مراکز مغزى پائين‌تر در هنگام تولد، بيشترين باليدگى را پيدا کرده‌اند، اما ماه‌هاى نخستين زندگى بعد از تولد، زمان مهمى براى باليدگى مغز است. سلول‌هاى قشر خارجى مغز به متمايز شدن خود در سال‌هاى نخستين بعد از تولد ادامه مى‌دهند. اين عمل نيز توسط سلول‌هاى مغزى در ناحيهٔ مخچه و دو قطعهٔ کوچک در پايهٔ مغز انجام مى‌شود.


همچنین مشاهده کنید