داروهائی که اثر عمدهٔ آنها دگرگون ساختن تجربههای ادراکی است داروهای توهمزا یا روانپریشیزا (psychedelics) نامیده میشوند. داروهای توهمزا عموماً موجب تغییراتی در ادراک دنیای درونی و بیرونی میشوند: محرکهای معمولی محیط همچون رویدادهای تازه بهنظر میآیند. مثلاً صداها و رنگها بهنحو شگفتانگیزی متفاوت بهنظر میرسند؛ ادراک زمان چنان تغییر میکند که هر دقیقه ممکن است چند ساعت بهنظر آید؛ و شخص ممکن است توهمات شنیداری، دیداری، و بساوشی تجربه کند و توانائی تمیز خود از پیرامونش کاهش یابد.
بعضی داروهای توهمزا از گیاهان بهدست میآیند - مانند مسکالین از کاکتوس و پسیلوسیبین از قارچ. برخی دیگر در آزمایشگاه ساخته میشوند، مانند اِلاسدی (اسید لیزرژیک دیاتیلامید - LSD - lysergic acid diethylamide) و پیسیپی (فنسیکلیدین - PCP - phencyclidine).
الاسدی
داروی الاسدی یا اصطلاحاً 'اسید' مادهای است بیرنگ، بیبو، و بیمزه که غالباً بهصورت جذبشده در حبههای قند یا ورقههای کاغذ فروخته میشود. الاسدی داروئی بسیار قوی است که مصرف مقادیر اندک آن نیز ایجاد توهم میکند. بعضی از مصرفکنندگان دچار توهمات روشنی از رنگ و صدا میشوند، و عدهای به تجربههای عرفانی یا نیمهمذهبی دست مییابند. واکنش ناخوشایند و ترسآور یا 'سفربد' (bad trip) بهدنبال مصرف الاسدی برای هرکسی میتواند پیش بیاید - حتی کسانی که قبلاً تجربههای خوشایند با آن داشتهاند. یکی دیگر از عواقب ناخوشایند الاسدی، پدیدهٔ بازگشت (flashback) است که ممکن است روزها، هفتهها و یا ماهها و حتی سالها پس از آخرین مصرف الاسدی اتفاق بیافتد. در این حالت، ممکن است شخص خطاهای ادراکی یا توهماتی شبیه آنچه بههنگام مصرف دارو تجربه کرده بود، بار دیگر تجربه کند. از آنجا که الاسدی، ۲۴ ساعت پس از مصرف، تقریباً بهطور کامل از بدن دفع میشود، این بازگشت احتمالاً نوعی تجدیدخاطرهٔ تجربهٔ قبلی است.
وخیمترین پیآمد الاسدی از دستدادن قدرت تشخیص واقعیت است. این دگرگونی هوشیاری ممکن است به رفتاری بسیار غیرمنطقی و همراه با گمگشتگی، یا گهگاه به حالتی از وحشتزدگی منجر شود که طی آن قربانی احساس کند نمیتواند اعمال یا افکار خود را کنترل نماید. بودهاند کسانی که در این حالت از مکانهای بلند به پائین پریده و مردهاند. الاسدی در دههٔ ۱۹۶۰ رواج داشت، اما مصرف آن بعدها کاهش یافت (شاید بهدلیل انتشار گزارشهای فراوان از واکنشهای داروئی شدید به این ماده). با این حال، اینک قرائنی حاکی از پیدایش علاقهٔ مجدد به الاسدی و سایر توهمزاها است (جانستون، اومالی، و بچمن، ۱۹۹۵).
پیسیپی
با اینکه پیسیپی بهعنوان داروئی توهمزا (با نامهای خیابانی چون گرد پریان - angel dust، شرمانز - Shermans و سوپر اسید - superacid) خرید و فروش میشود، اما از لحاظ فنی در طبقهٔ هوشبرهای تجزیهزا (dissociative anesthetics) قرار میگیرد. پیسیپی ممکن است موجب توهم، و علاوه بر آن سبب احساس تجزیهٔ هوشیاری یا جدائی از محیط کند.
پیسیپی اولینبار در سال ۱۹۵۶ بهعنوان داروی بیهوشی عمومی ساخته شد، با این مزیت که بدون ایجاد بیهوشی عمیق درد را از بین میبرد. اما، وقتی پزشکان دریافتند که این دارو در بسیاری از بیماران ایجاد بیقراری، توهم، و حالت شبهروانپریشی همانند اسکیزوفرنی میکند، تولید آن غیرقانونی علام شد. از آنجا که عناصر سازندهٔ پیسیپی ارزان و ساختن آن در آزمایشگاههای خانگی نسبتاً آسان است، مصرف آن بهعنوان جانشین تقلبی و ارزان داروهای خیابانی، بسیار رایج است. قسمت عمدهٔ آنچه بهعنوان تیاچسی (مادهٔ فعال ماریجوآنا) فروخته میشود در واقع پیسیپی است.
پیسیپی را میتوان بهصورت مایع یا بهشکل قرص مصرف کرد، اما غالباً آن را دود میکنند یا به بینی میکشند. مصرف کم پیسیپی موجب عدم حساسیت نسبت به درد و تجربهای شبیه به حالت نیمهمستی، یعنی منگی، فقدان بازداری، و ضعف هماهنگی روانی - حرکتی، میشود. مصرف زیاد آن، حالت گمگشتگی و اغماگونه (comalike) در پی دارد. برخلاف مصرفکنندهٔ السیدی، مصرفکنندهٔ پیسیپی قادر نیست حالتی را که تحت تأثیر دارو در خودش ایجاد شده از نظر بگذراند، و غالباً خاطرهای نیز از آن حالت ندارد.
شاهدانگان (cannabis)
گیاه شاهدانه بهخاطر آثار روانگردانی از زمانهای قدیم کشت میشده است. در آمریکا، غالباً برگها و گلهای خشکشدهٔ این گیاه، مصرف میشود که به آن ماریجوآنا (marijuana) میگویند، اما در خاورمیانه معمولاً صمغ جامد این گیاه که حشیش (hashish) (یا بنگ) نام دارد، مصرف میشود. ماریجوآنا و حشیش را معمولاً دود میکنند، اما ممکن است بهصورت خوراکی و مخلوط با چای یا غذا نیز مصرف شود. عنصر مؤثر در هر دو ماده، تیاچسی (تتراهیدرو کانابینول) (tetrahydrocannabinol - THC) است. مصرف اندکی تیاچسی از راه دهان (۵ تا ۱۰ میلیگرم) سرخوشی ملایمی ایجاد میکند، اما مصرف مقادیر بین ۳۰ تا ۷۰ میلیگرم واکنشهای شدید و دیرپاتری همانند واکنشهای ناشی از داروهای توهمزا بهوجود میآورد. همانند واکنش به الکل، واکنش به ماریجوآنا نیز غالباً دو مرحله دارد: مرحلهٔ تحریک و سرخوشی، و بهدنبال آن دورهٔ آرامش و خواب.
کسانی که مرتب ماریجوآنا مصرف میکنند، چه تغییر حسی و ادراکی در خود گزارش میدهند: حالت سرخوشی کلی و احساس بهزیستی، مقداری تحریف زمان و مکان، و تغییراتی در ادراک اجتماعی. همهٔ تجربههای ناشی از مصرف ماریجوآنا خوشایند نیست. برای شانزده درصد از معتادان به ماریجوآنا احساس اضطراب، ترس، و گمگشتگی، امری عادی است، و تقریباً یکسوم آنان بهگفتهٔ خود گاهگاهی نشانههائی چون وحشتزدگی شدید، توهمات، و تحریفهای ناخوشایند در تصویر بدنی خود تجربه میکنند (نگریت - Negrete و کوان - Kwan در ۱۹۷۲، هالیکاس - Halikas، گودوین - Goodwin، و گیوز - Guze در ۱۹۷۱). کسانی که بهطور مرتب (هرروز یا تقریباً هر روز) ماریجوآنا مصرف میکنند غالباً از احساس خمودگی جسمی و روانی شکایت دارند، و تقریباً یکسوم آنان دچار انواع خفیف افسردگی، اضطراب، یا بیقراری هستند (انجمن روانپزشکی آمریکا، ۱۹۹۴). باید یادآور شویم که دود ماریجوآنا حتی بیشتر از دود توتون، حاوی مادهٔ سرطانزا است.
در اجراء تکالیف پیچیده، ماریجوآنا عملکرد را مختل میکند: به این ترتیب که با مصرف مقدار اندک تا متوسط آن، هماهنگی حرکتی بهمیزان چشمگیری آسیب میبیند، زمان واکنش برای متوقفکردن اتومبیل طولانیتر میشود، و توانائی رانندگی در جادههای پرپیچ و خم کاهش مییابد (انستیتوی پزشکی، ۱۹۸۲). این یافتهها نشان میدهند که پس از مصرف این دارو، رانندگی بسیار خطرناک است. تعیین تعداد تصادفات رانندگی ناشی از مصرف ماریجوآنا مشکل است، زیرا برخلاف الکل، تیاچسی بهسرعت در خون کاهش مییابد و وارد بافتها و اندامهای پرچربی بدن میشود. تجزیهٔ خون بهفاصلهٔ دو ساعت پس از مصرف مقادیر زیاد ماریجوآنا ممکن است هیچ نشانهای از وجود تیاچسی بهدست ندهد، در حالیکه از ظاهر شخص مختل بودن حالش کاملاً آشکار باشد. تخمین میزنند یکچهارم رانندگانی که تصادف میکنند فقط ماریجوآنا یا ماریجوآنا با الکل مصرف کرده باشند (جونز و لاوینگر - Lovinger در ۱۹۸۵).
اثرات ماریجوآنا ممکن است مدتها پس از زائل شدن احساس سرخوشی یا خوابآلودگی هم باقی بماند. تحقیقی با استفاده از 'دستگاه شبیهسازی پرواز - فرود' ، نشان داد که تا ۲۴ ساعت پس از دودکردن یک سیگار ماریجوآنا حاوی ۱۹ میلیگرم تیاچسی، عملکرد خلبانان بهطور قابل ملاحظهای مختل بود، بهرغم آنکه خود آنان بههیچوجه به اثرات دارو بر هوشیاری یا عملکرد خویش اشعار نداشتند (یساویج - Yesavage، لییر - Leier، دناری - Denari و هالیستر - Hollister در ۱۹۸۵). این یافتهها نگرانیهائی دربارهٔ مصرف ماریجوآنا توسط کسانی که شغلشان با تأمین سلامت مردم سروکار دارد، بهوجود آورده زده است.
تجارب خود افراد عموماً حکایت از آن دارد که ماریجوآنا کارکردهای حافظه را مختل میکند، و پژوهشها نیز مؤید این نکته هستند. ماریجوآنا دو اثر مشخص بر حافظه دارد: ۱. در حافظهٔ کوتاهمدت امکان تداخل را افزایش میدهد. مثلاً، ممکن است بر اثر حواسپرتیهای زودگذر رشتهٔ کلام از دست برود، یا شخص در وسط جمله فراموش کند چه میخواسته بگوید (دارلی - Darley و همکاران، الف ۱۹۷۳). ۲. ماریجوآنا در یادگیری نیز اثر زیانبار دارد، به این معنی که در انتقال اطلاعات تازه از حافظهٔ کوتاهمدت به حافظهٔ درازمدت اختلال بهوجود میآورد (دارلی و همکاران، ۱۹۷۷ و ب ۱۹۷۳). از این یافتهها چنین برمیآید که وقتی شخص تحت تأثیر ماریجوآنا باشد، مطالعه کردن برای او کار چندان ثمربخشی نیست، چون یادآوری مطالب ضعیف خواهد بود.