جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا
بنهکی
از اين قصه روايتهاى مختلفى وجود دارد. |
'يک مادر و يک پدر و يک دختر بودند. سر شب پدر دختر به خانه آمد و گفت: امشب جائى دوعوتم، به خانه نمىآيم. اين خب را داد و رفت. مادر رو به دختر کرد و گفت: برو در را ببند! دختر گفت: ننه بگذار اين يک لا پنبه را بريسم، بعد در را مىبندم. در اين موقع مردى قوى هيکل و درشت اندام، وارد خانه شد و دم در اتاق آمد و گفت: سلام عليکم. مادر دختر غافلگير شد و جواب داد: عليکسلام. و به دختر گفت: يک پلته(به کسر 'پ' و 'ت' نخ پنبهاي، مثل فتيلهٔ چراغ که بههم بافته و تابيده شود.) ريزبنهکي(به کسر 'ب' و 'ک' نام دختريست.) / دوپلته ريزبنهکى / حرف گوش نکردى بنهکى / در پيش نکردى بنهکي. سپس مرد قوى هيکل گفت: واسه شما / دستور شما / مهمان مياد بهر شما/ شما نبايد چاى شب چلهاى و قليان براى مهمان بياري؟ مادر به دختر گفت: يک پلته ريزبنهکي/ دو پلته ريز بنهکي/ حرف گوش نکردى بنهکي/ در پيش نکردى بنهکى / حالا پاشو براى مهمان چاى و قليان شب چله بيار. دختر پاشد و چاى و قليان آورد و پيش مرد قوى هيکل گذاشت و او گفت: واسهٔ شما/ دستور شما/ مهمان مياد بهر شما/ شما نبايد براى مهمان طعام بيارين/. مادر به دخترش گفت: يک پلته ريز بنهکي/ دو پلته ريز بنهکي/ در پيش نکردى بنهکي/ حرف گوش نکردى بنهکي/ حالا پاشو براى مهمام طعام بيار. دختر پاشد و رفت شام آورد. |
جلو مهمان قوى هيکل گذاشت و او گفت: واسه شما/ دستور شما/ مهمان مياد بهر شما/ شما نبايد براى مهمان رختخواب پهن کنين و بخوبه. مادر به دختر گفت: يک پلته ريز بنهکي/ دو پلته ريز بنهکي/ حرف گوش نکردى بنهکي/ در پيش نکردى بنهکي/ برو براى مهمان جا بينداز تا بخوابه. و بعد رو به مهمانى قوى هيکل کرد و گفت: ما هميشه پيش از خواب آب به سر مىکنيم و بعد مىخوابيم. اين را گفت و رفت و يک ديگ بزرگ آب روى اجاق گذاشت. آب که جوش آمد و آماده شد. مرد قوى هيکل به مادر دختر گفت: شما اول آب به سر کنيد. او جواب داد: اول شما بايد آب به سر شويد چون که بر ما مهمان هستيد. مرد قوىهيکل قبول کرد و روى تخته سنگ در حياط که سرپوش چاهى بود ايستادد. در اين حال مادر دختر خم شد و در يک آن يکى از آجرهاى لق زير تخته سنگ را کشيد، تخته سنگ که زير کنجش خالى شد، به ته چاه سقوط کرد و مرد قوى هيکل را هم با خودش توى چاه برد. مادر دختر هم دست به کار شد و ديگ آب جوش را به درون چاه روى سر مرد قوى هيکل خالى کرد.' |
- بنهکي |
- افسانههاى شمال - ص ۶۹ |
- گردآورى و نگار: سيدحسين کاظمي |
به نقل از فرهنگ افسانههاى مردم ايران - جلد اول -على اشرف درويشيان - رضا خندان (مهابادى) |
همچنین مشاهده کنید
- چرتان و پرتان
- موش گرسنه
- دختر عاقل پادشاه
- شاهزادهٔ فارس و دختر سلطانِ یمن (۲)
- نخودی
- گربهٔ عابد
- درخت سیب و دیو(۲)
- محبّت علی (۳)
- چه کنم که اسفناج نبود
- سه دختران
- ملکجمشید و ملکخورشید (۲)
- سلیم قصّهگو
- عروس و مادرشوهر خل
- گاو پیشانی سفید (۲)
- خاله جیکجیکه، خاله موش موشه، خاله قارقاری و خاله گردندرازه
- سه کور
- صمد
- بنهکی
- کاکایوسف
- صندوقی که سوگلی هارونالرشید توش بود
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
اسرائیل ایران اصفهان حمله ایران به اسرائیل گشت ارشاد ایران و اسرائیل ارتش جمهوری اسلامی ایران دولت دولت سیزدهم جنگ ایران و اسرائیل جنگ سید ابراهیم رئیسی
سیل زلزله دبی قوه قضاییه قتل هواشناسی تهران سیلاب شهرداری تهران پلیس سازمان هواشناسی فضای مجازی
بانک مرکزی فرودگاه فرودگاه مهرآباد قیمت خودرو قیمت دلار خودرو بازار خودرو قیمت طلا ایران خودرو بورس قیمت سکه دلار
تلویزیون احسان علیخانی تبلیغات سینمای ایران دفاع مقدس کتاب سریال تئاتر موسیقی
دانشگاه تهران دانشگاه آزاد اسلامی
فلسطین رژیم صهیونیستی سازمان ملل عملیات وعده صادق آمریکا جنگ غزه روسیه وعده صادق چین اسراییل ترکیه حماس
پرسپولیس فوتبال صنعت نفت آبادان استقلال لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید بارسلونا بازی لیگ برتر کشتی فرنگی سپاهان تراکتور
هوش مصنوعی سامسونگ تلگرام فناوری اپل آیفون وزیر ارتباطات ایلان ماسک
سلامت هموفیلی دیابت چاقی درمان و آموزش پزشکی سلامت روان کاهش وزن