چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

هر زمان عشق تو در کارم کشد


هر زمان عشق تو در کارم کشد    وز در مسجد به خمارم کشد
چون مرا در بند بیند از خودی    در میان بند زنارم کشد
دردییی بر جان من ریزد ز درد    پس به مستی سوی بازارم کشد
گر ز من بد مستییی بیند دمی    گرد شهر اندر نگونسارم کشد
ور ز عشق او بگویم نکته‌ای    از سیاست بر سر دارم کشد
چون نماند از وجودم ذره‌ای    بار دیگر بر سر کارم کشد
گه به زحمتگاه اغیارم برد    گه به خلوتگاه اسرارم کشد
چون به غایت مست گردم زان شراب    در کشاکش پیش عطارم کشد


همچنین مشاهده کنید