|
| خانه حاج يوسف آقا صادقى، اردبيل
|
|
اين خانه مجلل و باشکوه در کوچه راسته امام اردبيل به سال ۱۳۴۰ هـ.ق توسط مرحوم حاج ميرزا ابراهيم صادقى ساخته شد. فرزند وى حاج يوسف صادقى نيز در تهيه نقشه و نحوه ساخت بنا نظارتهاى دقيق داشت.
|
|
اين عمارت در زمينى به مساحت ۱۴۵۰ مترمربع و با زيربنايى در حدود ۱۷۵۰ مترمربع ساخته شده است.
|
|
پس از گذشتن از در ورودى، وارد دالانى مستطيل شکل با نماى آجرى و سقف چوبى مىشويم که گويا در زمانهاى قبل سقف اين ورودى نيز آجرى ضربى بوده است. نماى عمارت، آجرى با پنجرههاى ساده چوبى است که منتهىاليه ارتفاع آن در طبقه دوم به صورت کنگره درآمده است. نماى ديوارهاى ضلع جنوبى و غربى حياط داراى تاقنماهاى آجرى است و قسمت اصلى ساختمان در سه طبقه ساخته شده که مشتمل بر زيرزمين، همکف و طبقه بالا است.
|
|
ساختمان داراى دو در ورودى است با دو راهروى مجزا و اتاقهاى قرينه، که به يکديگر راه دارند. در اين بنا، از اسلوب معمارى بسيار متين استفاده شده و مصالح به کار رفته در آن، با سليقه و التزامى ويژه انتخاب شدهاند.
|
|
پلههاى ورودى به طبقه بالاى خانه از چوب گردو است، درها، کمدها، اشکافها و گنجهها نيز با مهارت خاصى ساخته شدهاند.
|
|
از اين عمارت، در حال حاضر استفاده مسکونى نمىشود، ولى بنا از استحکام و سلامت کامل برخوردار است. در ساختمان اين عمارت بزرگ، از هنر حاج محمد معمار اردبيلى استفاده شده و ساختن آن چهار سال به درازا انجاميده است.
|
|
| خانه حضرت امام خمينى (ره)، قم
|
|
خانه حضرت امام خمينى (ره) در شهر قم، ساختمانى دو اشکوبه و بسيار ساده و شامل زيرزمين و طبقه همکف است که حياط ساختمان در قسمت جنوبى آن قرار گرفته است و در جهات شمال، شرق و غرب آن فضاهاى سرپوشيده قرار دارند. استقرار فضاها به گونهاى است که پلکان ميانى، ساختمان را به دو بخش بيرونى (در شرق) و اندرونى (در غرب) تقسيم مىکند. تالار سمت شرق محل سخنرانى حضرت امام (ره) در هنگام سکونت در آن بوده است.
|
|
از شواهد معمارى بنا پيداست که تاريخ ساخت آن اوايل قرن حاضر است. بنا در حدود سال ۱۳۳۵ توسط حضرت امام خمينى (ره) خريدارى و تا سال ۱۳۴۲ توسط معظمله مورد استفاده قرار گرفته است. هم اکنون اين بنا به عنوان يادمان تبرک شده از سوى حضرت امام خمينى (ره) بازديدکنندگان فراوانى از سراسر کشور و جهان دارد.
|
|
| خانه زند (حاج على خان)، قم
|
|
اين خانه در جنب خانهٔ حاج قلى خان (محل ادارهٔ ميراث فرهنگى قم) و در مرکز بافت قديمى شهر که به محلهٔ چهار مردان معروف است، واقع شده و کوچه دسترسى به خانه مذکور همان کوچه گذر قلعه است که در گذشته به دروازه قلعه در جنوب غرب شهر منتهى مىشد. با توجه به فرم ساختمانى، مصالح به کار رفته و کسب اطلاعات از مالک آن، بناى ساختمان متعلق به دو نسل پيش و با قدمتى نزديک به ۱۲۰ سال است و به اواخر دورهٔ قاجاريه تعلق دارد. عمدهترين ويژگى بنا عبارتند از: ورودى بنا شامل سردر کوتاه با نماى روکار آجرى و بندکشى است که در قسمت پيشانى اشکال هندسى و تزئينات نازککارى دارد و از طريق دالانى واقع در جبهه جنوبى به حياط مرکزى (ميانسرا) ارتباط پيدا مىکند. اين عمارت شامل سه بخش است: بخش اول شاهنشين تابستانى با بادگير منفرد که به زيرزمين مرتبط مىشود و در جبهه شرقى واقع شده، بخش دوم شاهنشين زمستانى که فضاى بيشترى را در بر مىگيرد و در جبهه شمالى واقع شده و بخش سوم که به خدمه مربوط مىباشد و در جبهه غربى واقع شده است.
|
|
اين بنا در حال حاضر کاربردى مسکونى دارد. ستونهاى سنگى همراه با سرستونها و پايه ستون، ايوانهاى شمالى و شرقى و درهاى چوبى از عناصر بارز تزئينات بنا محسوب مىگردد.
|
|
| خانه سيدهاشم ابراهيمى، اردبيل
|
|
اين خانه در کوچه شهيدگاه اردبيل قرار گرفته و متعلق به مرحوم سيدهاشم ابراهيمى است که پس از وفات ايشان وارثان قانونى از آن استفاده مىکنند. اين بنا در حال حاضر مسکونى است.
|
|
براى ورود به اين خانه، از يک هشتى کوچک در معبر کوچه وارد حياط مستطيل شکل مىشويم. ساختمان در دو طبقه زيرزمين و همکف ساخته شده است و تالارى بزرگ و زيبا دارد. نماى عمارت آجرى است و روى ديوارهايى با ازاره سنگى، به ارتفاع يک متر استوار شده است. اين تالار با دو راهرو از سمت شرق و غرب به حياط مىپيوندد. تالار عمارت که بخش مهم خانه را تشکيل مىدهد داراى دو رواق و يک شاهنشين است که با پنجرههاى مشبک ريز و شيشههاى الوان به صورت ارسى تزئين يافته است. پنجرهها از مشبککارى بسيار نفيس و زيبايى برخوردارند که در برخى قسمتها به تعميرات ضرورى نياز دارد. سردرهاى ورودى و خروجى تالار داراى مقرنسهاى گچى زيبا است و در متن ديوارهاى جانبى آن بر کتيبههايى، اشعار متعدد و آيه قرآن به تاريخ «محرمالحرام سنه ۱۲۹۵» نوشته شده است.
|
|
زيباترين بخش تالار، گچبرىهاى آن است. تاقنماهاى رواقها به شکل ششپر و شاهنشين آن دهپر است که مقرنسهاى زيبا و لچک تاقنماها و سقف، کارى هنرى و با ارزش را نشان مىدهند.
|
|
در ميان سقف اتاق، يک ترنج گچبرى شده (که در مرکز آن يک گل گرد و مدور قرار دارد و برگهاى آن به صورت بلوط پهن شده است) قرار دارد. در چهار گوشه سقف، لچک نقش اسليمى توريقى که با سه رديف حاشيه قاب گرفته شده است، به چشم مىخورد.
|
|
|
خانه مستوفى به اواخر دورهٔ قاجار مربوط است. مالک آن آقا جليل مستوفى بوده است. از حياط باصفاى اين خانه رودخانهٔ شطيط و مناظر اطراف رؤيت مىشوند. ديوارها و سقف اين خانه با آجر تزئين شده است و شبستان بزرگى با ستونهاى زيباى آجرى دارد. به گفتهٔ مسئولين، خانه مستوفى را براى موزه شوشتر آمادهسازى مىکنند.
|
|
|
خانه ملاصدرا فيلسوف بزرگ قرن ۱۱ که فلسفه اشراق را به نهايت اوج خود رساند در کهک واقع شده و به دورهٔ صفويه مربوط است. اين بنا که کاملاً مخروبه بود و از آن به عنوان اصطبل استفاده مىشد، در سال ۱۳۷۶ با توجه به شکل اوليه آن بازسازى و احيا شده است. فضاهاى جانبى اين بنا از بين رفته و فقط چهار صفه اصلى آن باقى مانده است. محوطه اصلى اين بنا سقف گنبدى شکل دارد و در رأس گنبد آن، شيشههاى رنگى نور را به داخل بنا هدايت مىکند. در چهار طرف اين محوطه چهار دهليز قرار گرفته است که دو دهليز آن در تملک ديگران است و سازمان ميراث فرهنگى استان درصدد خريد حفاظت و بازسازى آنهاست.
|
|
| خانه نيمايوشيج، يوش، بلده، نور
|
|
على اسفنديارى متخلص به نيمايوشيج فرزند ابراهيم خان اعظمالسلطنهٔ نورى در دهکدهٔ يوش از بخش بلدهٔ شهرستان نور متولد شد. خواندن و نوشتن را نزد آخوند ده فرا گرفت. در مدرسهٔ عالى سنلويى تهران به ادامه تحصيل پرداخت. با آموختن زبان فرانسه با ادبيات غرب آشنا شد. نيما در شرح احوال خود مىنويسد : «آشنايى با زبان خارجى راه تازهاى پيش چشم من گذاشت.» اولين اثر وى در سال ۱۳۰۰ هجرى به نام «قصهٔ رنگ پريده» منتشر شد. او مبتکر سبکى نو در شعر پارسى است که به نام شعر نو معروف شده است. نيما در سال ۱۳۱۷ به عضويت هيأت تحريريهٔ مجلهٔ موسيقى درآمد و در اين مجله، اشعار خود را مرتباً انتشار مىداد. از آثار مشهور و معروف او خانوادهٔ سرباز، افسانه، ماخاولا، مانلى، شعر من، شهر شب و شهر صبح است. خانهٔ نيما يوشيج، اين شاعر بلند پايه و نوپرداز معاصر، در روستاى يوش واقع شده است. ساختمان خانه شامل حياط مرکزى با اطاقهاى متعددى در اطراف آن است که با داشتن عناصر تزئينى از قبيل آجرکارى، گچبرى، ارسىهاى زيباى ملهم از موتيفهاى تزئينى قاجارى، در زمرهٔ ابنيهٔ مشهور تاريخى استان مازندران به شمار مىآيد. امروزه خانهٔ نيمايوشيج که خانهٔ فرهنگ ناميده مىشود، تعمير و مورد حفاظت واقع شده است. کليهٔ آثار نيما به اين خانه انتقال يافته است. در سال ۱۳۷۷ سيروس طاهباز دوست و وصى او در تنظيم و انتشار آثار، پس از فوت در کنار آرامگاه نيما به خاک سپرده شد. با شعرى از نيما خاطرهٔ او را گرامى مىداريم:
|
|
مىتراود مهتاب
|
مىدرخشد شبتاب
|
نيست يک دم شکند خواب به چشم کس و ليک
|
غم اين خفتهٔ چند
|
خواب در چشم ترم مىشکند.
|
|
نگران با من استاده سحر
|
صبح، مىخواهد از من
|
کز مبارک دم او آورم اين قوم به جان باخته را بلکه خبر
|
در جگر خارى ليکن
|
از ره اين سفرم مىشکند
|
نازک آراى تن ساق گلى
|
که بجانش کشتم
|
و به جان دادمش آب
|
اى دريغا! بهبرم مىشکند
|
|
دستها مىسايم
|
تا درى بگشايم
|
بر عبث مىپايم
|
که بدر کس آيد
|
در و ديوار بهم ريختهشان
|
بر سرم مىشکند
|
مىتراود مهتاب
|
مىدرخشد شبتاب
|
مانده پاى آبله از راه دراز
|
بر دم دهکده مردى تنها
|
کولهبارش بر دوش
|
دست او بر در
|
مىگويد با خود :
|
|
غم اين خفتهٔ چند
|
خواب در چشم ترم مىشکند
|
|
| خانه وكيلالرعايا، اردبيل
|
|
اين خانه قديمى در محله طوى اردبيل ساخته شده است. بنا شامل حياطهاى متعدد، ساختمان مرکزى و واحدهاى اندرونى است که در طراحى آن، تالار مرکزى به واحدهاى جنبى آن اشراف دارد. سر در اصلى ساختمان که داراى تاقنما با آجر و بندکشى منتظم بود، هنگام تعريض کوچه «طوي» به خواست شهردارى تخريب شد. در سمت غربى حياط بيرونى نيز، ايوان و يک تالار زيبا قرار گرفته است. اين تالار روى زيرزمينى با سقف آجر ضربى بسيار زيبا و پرکار به ابعاد ۵۰×۴/۱۰ متر استوار شده است. ضلع شرقى تالار مشرف به حياط است. روبروى ايوان، ستونهاى چوبى با اندودى از گچ، روى پايههاى سنگى قرار گرفته است.
|
|
داخل تالار، داراى تاقنما با مقرنسهاى گچى است که نوعى آيينهبندى ظريف آن را پوشانده است. در مجموع، عمارت وکيلالرعايا داراى ارزش تاريخى و هنرى است که متأسفانه پس از فوت هاشمخان وکيلى که آخرين فرد مقتدر خاندان وکيلالرعايا بود، چندان توجهى به حفظ اين بناى قديمى نشد و ساختمان، با خطر تخريب و انهدام روبرو شده است.
|
|
ارزش اين خانه، علاوه بر سبک معمارى جالب آن، با نقش صاحبان خانه در رخدادهاى تاريخى سده بيستم ايران و اردبيل نيز ارتباط دارد. اين خانه محل تجمع سران مستبد در جريان انقلاب مشروطيت بوده است.
|
|
| خانههاى قديمى، استان اصفهان
|
|
يکى از زيباترين جلوههاى هنر معمارى ايران را مىتوان در ساخت خانههاى قديمى اصفهان شاهد بود. اين استان و به ويژه مرکز آن - شهر اصفهان - داراى دهها خانهٔ قديمى است که هر کدام از آنها، زيبايىهاى معمارى خاص دوران خود را دارند. اين بناها که بخشى از ميراث فرهنگى استان را تشکيل مىدهند، در سرتاسر ايران جايگاه ويژهاى دارند و کمتر شهرى در ايران است که به اندازهٔ استان اصفهان، خانههاى قديمى داشته باشد. اکثر اين خانهها به سدههاى اخير تعلق دارند و عمدتاً در مالکيت اشخاص حقيقى هستند. يکى از اين خانههاى قديمى که سالانه پذيراى هزاران تن از گردشگران و ايرانگردان است، خانهٔ بروجردىها در کاشان است.
|