|
| آرامگاه ابوعلىسينا، همدان
|
|
آرامگاه حجتالحق شيخالرئيس شرفالملک ابوعلى حسين بن عبداللّه بن سينا، فيلسوف و دانشمند و طبيب مشهور ايران (۴۲۸-۳۷۰ هجرى قمرى) در ميدانى به نام بوعلىسينا در شهر همدان واقع شده است.
|
|
اين بنا تاکنون سه بار نوسازى و تعمير شده است. آخرين بار به مناسبت هزارمين سال تولد اين دانشمند تعمير و بازسازى شد، ساختمان بنا از سال ۱۳۲۵ شروع شد و در سال ۱۳۳۰ خاتمه يافت.
|
|
طرح آرامگاه از روى قديمىترين بناى تاريخدار اسلامى ايران، يعنى بناى عظيم گنبد کاووس (قابوس)، با تغييرات جزئى ساخته شده است.
|
|
بناى قديم آرامگاه در زمان قاجاريه دوبارهسازى شد و دو سنگ قبر قديمى، يکى مربوط به ابوعلىسينا و ديگرى مربوط به ابوسعيد دخئوک (يار قديمى ابوعلىسينا) در محل مقبره نهاده شد. مصالح به کار رفته در بنا عمدتاً آجر و شکل آن چهار ضلعى غيرمنظم بود که گنبدى در وسط آن قرار داشت. اطراف بنا به تالار قرائتخانهاى در قسمت غربى و يک دالان در سمت شرقى محدود مىشد. مجموعهٔ امکانات فوق و ساختار معمارى آرامگاه درخور مقام و شخصيت بوعلى نبود. به همين دليل، انجمن آثار ملى تصميم گرفت به مناسبت هزارمين سال تولد اين فيلسوف عالى مقام بناى جديدى را که حاوى مفاهيم معمارى قديم و جديد باشد، بسازد.
|
|
آرامگاه بوعلىسينا در زمينى به مساحت ۳۰۹۰ مترمربع احداث گرديد و زيربناى اصلى آن حدود ۱۷۹۲ مترمربع است.
|
|
نماى آرامگاه از سنگ خاراست. سطح حياط با سه پلهٔ سرتاسرى به ايوان ساختمان متصل مىگردد و در ورودى آن در قسمت شرقى ساختمان واقع شده است. در اين ايوان ۱۰ ستون از سنگ خارا تعبيه شده که قطر هر يک از ستونها در قسمت پايين ۹۵ سانتىمتر و در بالا ۷۵ سانتىمتر با ارتفاع ۴/۱۰ متر است. هر يک از اين ستونها نمودار گذشت يک قرن از زمان تولد بوعلىسينا تا روزگار ماست.
|
|
دار چوبى ايوان به سرسرايى به طول ۸۸۰ سانتىمتر و عرض ۶۳۰ سانتىمتر باز مىشود. ديوارهاى سرسرا با سنگ تراورتن و کف آن با سنگ خاراى چکشى پوشيده شده است. در طرف راست و چپ سرسرا، قبرهاى قديمى بوعلىسينا و ابوسعيد قرار دارد و در انتهاى غربى آن، در آهنى دو تکهاى تعبيه شده است که به محل اصلى آرامگاه باز مىشود.
|
|
محوطهٔ اصلى چهارگوش است و دوازده پايهٔ برج آرامگاه بر روى آن قرار گرفته است. قبر بوعلى در ميان برج و قبر ابوسعيد در کنار آن است. بر روى هر دو قبر، لوحهاى از سنگ مرمر و کتيبهاى در ۹ سطر به خط ثلث نوشته شده است.
|
|
در دو طرف سرسرا دو تالار قرار دارد که يکى تالار اجتماعات و ديگرى کتابخانهٔ آرامگاه است. طول و عرض هر دو تالار به ترتيب ۹/۴۵ و ۵/۷۵ متر است و کتابخانهٔ آن بيش از ۶ هزار جلد کتاب دارد.
|
|
ارتفاع برج آرامگاه از روى سقف آن ۲۳ متر و از کف خيابان ۲۸/۵ متر است. مصالح به کار رفته در برج، سيمان و ريزههاى سنگ خارا است که به صورت يکپارچه ساخته شده است.
|
|
در ميان ترکهاى دوازدهگانهٔ برج و در بالاى آرامگاه، صندوقى مفرغى مکعب شکل قرار دارد که سطح فوقانى آن هرمى شکل است. طول قسمت بالايى صندوق ۹۷/۵ سانتىمتر و عرض قسمت پايين آن ۱۰۹ سانتىمتر است و در هر چهار طرف آن کتيبهاى به خط ثلث نوشته شده است.
|
|
به منظور تجليل و قدردانى از مقام علمى اين دانشمند و فيلسوف گرانقدر، در سال ۱۳۲۸ شمسى تصوير بوعلى توسط هنرمند و پيکرتراش شهير استاد ابوالحسن صديقى ترسيم شد که براساس آن مجسمهٔ تمام رخ ايستادهاى از سنگ مرمر سفيد به ارتفاع ۳۱۰ سانتىمتر و پهناى متوسط ۹۰ سانتىمتر و وزن تقريبى ۴/۵ تن تهيه شد و بر روى پايهاى در ميدان بوعلى همدان نصب گرديد. در جبههٔ شمالى پايهٔ مجسمه، بر روى لوح سنگ سفيدى به ارتفاع ۱۸۰ سانتىمتر و عرض ۱۰۰ سانتىمتر، کتيبه زير در يازده سطر به خط نستعليق نوشته شده است.
|
|
دل گرچه در اين باديه بسيار شتافت |
|
يک موى ندانست ولى موى شکافت |
انـدر دلِ مـن هـزار خورشيـد بتافــت |
|
آخـر بــه کمــالِ ذرهاى راه نيافــت |
|
ابوعلىسينا (۴۲۸-۳۷۰ هجرى قمرى) |
|
|
اين تنديس را انجمن آثار ملى به يادبود هزارمين سال تولد شيخالرئيس ابوعلى حسين بن عبداللّه بن سينا به شهر همدان اهدا کرده است.
|
|
نظامى عروضى در کتاب چهار مقاله حکايتى از يکى از روشهاى درمانى بوعلىسينا نقل مىکند که مبينِ قريحهٔ علمى اين فيلسوف بزرگ است :
|
|
«يکى را از اعزّهٔ آلبويه ماليخوليا پديد آمد و او را درين علّت چنان صورت بست که او گاوى شده است، همه روز بانگ همى کرد و اين و آن را همى گفت که مرا کُشيد که از گوشت من هريسه نيکو آيد تا کار به درجهاى بکشيد که نيز هيچ نخورد و روزها برآمد و نِهار کرد و اطبّا در معالجت او عاجز آمدند، و خواجه ابوعلى اندرين حالت وزير بود و شاهنشاه علاءالدوّله محمّد بن دشمن زيار بر وى اقبالى داشت و جملهٔ مُلک در دست او نهاده بود و کلّى شغل به رأى و تدبير او باز گذاشته و الحق بعد اسکندر که ارسطاطاليس وزير او بود هيچ پادشاه چون ابوعلى وزير نداشته بود، و درين حال که خواجه ابوعلى وزير بود هر روز پيش از صبحدم برخاستى و از کتاب شفا دو کاغذ تصنيف کردى، چون صبح صادق بدميدى شاگردان را بار دادى، چون کيا رئيس بهمنيار و ابومنصور بن زيله و عبدالواحد جوزجانى و سليمان دمشقى و من که باکالنجارم تا به وقت اِسفار سبقها بخوانديمى و در پى او نماز کرديمى و تا بيرون آمدمانى هزار سوار از مشاهير و معارف و ارباب حوايج و اصحاب عرايض بر درِ سراى او گرد آمده بودى و خواجه برنشستى و آن جماعت در خدمت او برفتندي. چون به ديوان رسيدى سواره دو هزار شده بودى، پس به ديوان تا نماز پيشين بماندى و چون بازگشتى به خوان آمدى، جماعتى با او نان بخورندى، پس به قيلوله مشغول شدى و چون برخاستى نماز بکردى و پيش شاهنشاه شدى و تا نمازِ ديگر پيش او مفاوضه و محاوره بودى ميان ايشان، در مهمّات مُلک دو تن بودند که هرگز ثالثى نبودى و مقصود ازين حکايت آن است که خواجه را هيچ فراغت نبودي.
|
|
پس چون اطبّا از معالجت آن جوان عاجز آمدند پيش شاهنشاه مَلک معظّم علاءالدوّله آن حال بگفتند و او را شفيع برانگيختند که خواجه را بگويد تا آن جوان را علاج کند. علاءالدوّله اشارت کرد و خواجه قبول کرد. پس گفت آن جوان را بشارت دهيد که قصّاب همى آيد تا ترا بکُشَد و با آن جوان گفتند، او شادى همى کرد پس خواجه برنشست همچنان با کوکبه بر درِ سراى بيمار آمد و با تنى دو در رفت و کاردى به دست گرفته گفت اين گاو کجاست تا او را بکُشَم. آن جوان همچو گاو بانگى کرد يعنى اينجاست. خواجه گفت به ميانِ سراى آريدش و دست و پاى او ببنديد و فرو افکنيد. بيمار چون آن شنيد بدويد و به ميانِ سراى آمد و بر پهلويِ راست خفت و پاى او سخت ببستند. پس خواجه ابوعلى بيامد و کارد بر کارد ماليد و فرونشست و دست بر پهلوى او نهاد چنانکه عادت قصابان بُوَد. پس گفت وَه اين چه گاو لاغرى است. اين را نشايد کُشتن، علف دهيدش تا فربه شود و برخاست و بيرون آمد و مردم را گفت که دست و پاى او بگشاييد و خوردنى آنچه فرمايم پيش او بريد و او را گوييد بخور تا زود فربه شوي. چنان کردند که خواجه گفت خوردنى پيش او بردند و او همى خورد و بعد از آن هر چه از اشربه و ادويه خواجه فرمودى بدو دادندى و گفتند که نيک بخور که اين گاو را نيک فربه کند، او بشنودى و بخوردى بر آن اميد که فربه شود تا او را بکُشند. پس اطبّا دست به معالجت او برگشادند چنانکه خواجه ابوعلى مىفرمود يک ماه را به صلاح آمد و صحّت يافت و همهٔ اهل خرد دانند که اين چنين معالجت نتوان کرد الاّ به فضلى کامل و علمى تمام و حدسى راست».
|
|
| آرامگاه ارسلان جاذب (اياز)، مشهد
|
|
در ۳۷ کيلومترى شهر مشهد، بنايى گنبددار که منارهاى نيز در کنار آن است، وجود دارد. اين بنا، به قولى، مقبره ارسلان جاذب حکمران توس و معاصر سلطان محمود غزنوى است (اوايل قرن پنجم هجرى).
|
|
بنا شامل اتاق مربعشکلى است که ديوارههاى داخلى آن با نقش آجرى تزئين شده، و در اصل با رنگهاى روشن زينت يافته است. در بالاى ديوار حاشيهدار آن، کتيبهاى به خط کوفى و با رنگ آبى در زمينهٔ گلدار نوشته شده است. گنبد بر روى کثيرالاضلاعى هشتضلعى قرار دارد و کوتاه و سنگين است. داخل آن داراى نقوش آجرى است. چهار روزنهٔ هلالىشکل در هر طرف بين جرزها تعبيه شده است، و در زير هر يک از آنها، درى ساخته شده است.
|
|
مناره در چند مترى گنبد قرار دارد. اين منارهٔ بلند آجرى به شيوه آجرهاى مضاعف، دوبهدو، بر روى هم چيده و ساخته شده است. در زير آجرهاى تزئينى آن، کتيبهاى به خط کوفى وجود دارد که با آجر طراحى و اجرا شده است. در قسمت بالا و حاشيهٔ کتيبهٔ کوفى آن، تزئينات دورهٔ غزنويان باقى مانده است. اهميت اين بنا بيشتر از اين جهت است که شايد يگانه اثر معمارى دورهٔ غزنوى در داخل خاک کنونى ايران باشد.
|
|
اين گنبد و مناره جزءِ بناى رباط عظيمى بوده است که به وسيلهٔ ارسلان جاذب در فاصلهٔ سالهاى ۴۲۱-۳۸۹ هجرى قمرى ساخته شده است. بنا از سوى سازمان ميراث فرهنگى تحت شمارهٔ ۱۶۴، در زمرهٔ آثار تاريخى به ثبت رسيده است.
|
|
| آرامگاه الراشد باللّه، اصفهان
|
|
در مجاورت پل شهرستان، مقبرهٔ «الراشد باللّه» خليفهٔ مقتول عباسى در سال ۵۳۲ هجرى قمرى واقع شده که داراى گنبد آجرى در خارج و کتيبه گچبرى با خط کوفى در داخل است. اين خليفه را يکى از فدائيان اسماعيليه در اصفهان به قتل رسانده و جسد خليفه در گوشهٔ مسجد جامع «جي» (بنا بر آنچه عموم مورخين ايرانى نوشتهاند) دفن شده است. پس از ظهور سلسلهٔ صفوى و گرويدن مردم به مذهب شيعهٔ اثنىعشرى، اين مبقره که مدفن سادات شهرستان «جي» بود، تدريجاً صورت زيارتگاهى خاص شيعيان به خود گرفت و هم اکنون به نام «شاهزاده حسين» زيارتگاه مردم شهرى و روستايى اصفهان است.
|
|
| آرامگاه امام محمد عزالى (هارونيه)، توس، مشهد
|
|
اين بنا که به مقبرهٔ هارونالرشيد، نقارهخانهٔ زندان هارون و مسجد نيز معروف است، در کنار جادهٔ مشهد به شهر توس و در نزديکى آرامگاه فردوسى بنا گرديده است و عملکرد آن به طور قطعى مشخص نيست.
|
|
بناى مزبور که شباهت زيادى به آرامگاه سنجر در مرو دارد، از آجر ساخته شده و گنبد دو پوشه داشته؛ اما پوشش خارجى آن ويران گشته و در سالهاى اخير بازسازى شده است. دهانهٔ گنبد داخلى حدود ۱۱/۳۰ متر و ارتفاع تيزهٔ آن تا کف زمين، در حدود ۲۲ متر است. بر سطح خارجى گنبد داخلى، اثرهايى از تيغهٔ آجرى ديده مىشود که ساختمان دو پوش گنبد را به هم متصل مىکرده است.
|
|
نقشهٔ مقبره به شکل چهارگوش است. در اين بناى بلند و کشيده، طرحى از ويژگىهاى قرن هشتم هجرى قمرى برجاى مانده است که از جمله مى توان به خطوط عمودى و موازيِ نشسته بر سطح نما - براى بلندتر و رفيعتر نشان دادن بنا - و نيز طاقنماها و نورگيرها و فضاى پر و خالى اشاره کرد. اين بناى تعمير شده، مشتمل بر ايوانى رفيع، دولچکى و چهار ايوان صليبىشکل در داخل و همچنين پنجرههاى مشبک، نغولهايى به شکل عمودى و افقى، هشت طاقنما با قوس جناغى، سردابه و گنبد دو پوشهٔ آجرى به بلندى ۲۲ متر تا کف زمين است. اين بنا، در گذشته، سه مدخل داشته که امروزه ورودى شرقى و غربى آن مسدود شده و به صورت پنجرهٔ مشبک درآمده است.
|
|
داخل بنا طرحى چهارضلعى دارد؛ و طول هر يک از اضلاع آن به ۱۱ متر مىرسد. اين مقبره در واقع بناى سه طبقهاى شامل سرداب و دو طبقهٔ ديگر است که مدخل سرداب آن در ضلع جنوب شرقى اتاق قرار دارد. به نظر مىرسد که اين بنا در سال ۷۲۰ هـ.ق به يادبود امام محمد غزالى - دانشمند نامى ايران - ساخته شده باشد. حفريات جديد باستانشناسى در محوطهٔ اطراف بنا، منجر به کشف قبر غزالى و آثار ديگرى شده است.
|