عدم مصرف دخانيات: کاهش وزن، رژيم غذائى مناسب، کاهش اضطراب و استرس
تشخيص
يکبار اندازهگيرى فشار خون بالا آنچنان مهم نيست، تشخيص هيپرتانسيون زمانى داده مىشود که فشار خون در سه نوبت مجزا در طى يک دورهٔ چند ماهه بالا باشد (مگر آنکه فشار خون در اولين بار اندازهگيرى خيلى بالا گزارش شود). در صورتىکه فشار خون سيستولى در محدودهٔ ۱۵۰-۱۴۰ ميلىمتر جيوه يا دياستولى در حدود ۹۹-۹۰ ميلىمتر جيوه باشد، بايد مجدداً ظرف دو ماه ارزيابى گردد. معالوصف در صورتىکه فشار سيستولى بالاتر از ۱۶۰ ميلىمتر جيوه و فشار دياستولى بيش از ۱۰۰ ميلىمتر جيوه باشد، ارزيابى بايد ظرف يک هفته تا يک ماه صورت پذيرد و در صورتىکه مشخص گرديد فشار خون بهصورت پايدار بالا است، بيمار بايد تحت بررسى و درمان قرار گيرد.
درمان
هدف از درمان داروئى ضد هيپرتانسيون تقليل يا پيشگيرى از عوارضى نظير بيمارى قلبى عروقي، بيمارى شريان کرونر، بيمارى عروق مغزى و نارسائى کليه است. اين اهداف با کاهش فشار خون به حد کمتر از ۱۴۰ ميلىمتر جيوه سيستولى و کمتر از ۹۰ ميلىمتر جيوه دياستولي، بدون افت کيفيت زندگى يا بروز عوارض جانبى نامطلوب تأمين مىشوند. بيماران سالمند ممکن است بدون پيدايش عوارض جانبى قادر به تحمل کاهش فشار خون سيستولى به زير ۱۶۰ ميلىمتر جيوه نباشند.
متأسفانه هيپرتانسيون اغلب بهعنوان بخشى از يک گروه بزرگتر از مشکلات متابوليک و آندوکرين وجود دارد که در پيدايش عوارض مستقل هيپرتانسيون دخيل هستند. اين عوامل شامل سطح انسولين بالا، ناهنجارىها چربى خون و فعال شدن سيستم رنين - آنژيوتانسين که مىتواند به انقباض شريانها منتهى شود، مىباشند. کنترل نامناسب فشار خون بايد با حداقل عوارض جانبى و بدون اينکه بيمار وادار به مصرف قرصهاى خيلى زياد با صرف هزينهٔ گزاف شود، فشار خون را تقليل دهد.
درمان تک داروئى در ۵۰-۴۰% موارد براى کنترل هيپرتانسيون کفايت مىکند؛ افزودن
داروى دوم در ۹۰-۸۰% مواقع باعث کنترل هيپرتانسيون مىشود. در مورد داروهاى انتخابى
مورد استفاده در درمان هيپرتانسيون اختلاف نظر وجود دارد. فشار خون تابعى از
برونده قلبى (جريان خون) و مقاومت محيطى کل مىباشد؛ بنابراين کاهش در يک يا هر دو
متغير فوق به کاهش فشار خون خواهد انجاميد. داروهاى مدر (ديورتيکها) و بتابلوکرها
اغلب نخستين داروهائى هستند که در افراد مبتلاء به هيپرتانسيون تجويز مىشوند.
بتابلوکرها برونده قلبى را کاهش مىدهند، حال آنکه ديورتيکها حجم خون را کم
مىکنند و باعث کاهش مقاومت محيطى کل مىشوند. روش رايج تجويز يک ديورتيک و متعاقب
آن يک بتابلوکر ديگر چندان مقبوليت ندارد، چرا که در مورد اثرات اين داروها بر روى
چربىهاى خون (افزايش چربىهاى خون و کلسترول) و انسولين (مقاومت به انسولين و
افزايش سطح انسولين خون) نگرانىهائى وجود دارد. دو مورد استثناء مهم بتابلوکرها،
لابتالول (Labetalol) و استبوتولول (Acebutolol) هستند، اين داروها بر روى چربىهاى
خون اثرى ندارند. مهارکنندههاى آنزيم ACE، ردهاى از داروها هستند که ميزان
آنژيوتانسين II جريان خون (يک ماده شبه آدرنالين) و آلدوسترون (هورمونى که موجب
احتباس آب و سديم توسط کليهها مىشود) را کاهش مىدهند.
اين داروها اثر سوئى بر چربىهاى سرم ندارند و استفاده از آنها روز به روز
طرفداران بيشترى پيدا مىکند. داروهاى فوق بهطور منطقى اولين انتخاب در درمان
هيپرتانسيون هستند. بهعلاوه مهارکنندههاى ACE احتمالاً در شرکتکنندگان رقابتهاى
ورزشى که کاهش مصرف اکسيژن حداکثر (يا قابليت ورزشي) براى آنان مشکلساز است، داروى
انتخابى مىباشند. در صورت تجويز بتابلوکر عارضهٔ فوق (کاهش مصرف اکسيژن حداکثر)
پديد مىآيد. از آنجا که مهارکنندههاى ACE تأثير يکسانى دارند و عوارض جانبى آنها
نيز مشابه است، منطقى است که ارزانترين آنها را انتخاب کنيم.
ديورتيک با دوز پائين هم (۲۵ ميلىگرم هيدروکلروتيازيد) فشار خون را از طريق کاهش حجم پلاسما و تقليل مقاومت عروقى کم مىکند، بدون اينکه باعث تغييرات عمدهاى در چربىهاى خون شود. اين داروها در افراد سياهپوست، چاق و مسنتر اثربخشى بيشترى دارند.
در بانوان، هيدروکتلروتيازيد حسن ديگرى نيز دارد و آن کاهش خطر پوکى استخوان (استئوپوروز) است. مهمترين عارضهٔ جانبى هيدروکلروتيازيد هيپوکالمى (کاهش پتاسيم خون) است، ولى اين مشکل در دوزهاى پائين شايع نمىباشد و مىتوان با مصرف رژيم غذائى غنى از ميوه و سبزىها از بروز آن پيشگيرى نمود. از آنجا که ديورتيکها با دوز پائين در ۵۰% افراد مبتلاء به هيپرتانسيون (به جز سفيدپوستان جوان) فشار خون را کنترل مىنمايند، بسيارى از پزشکان ديورتيکها را بهعنوان يک جزء اصلى درمان ضد هيپرتانسيون قلمداد مىکنند.
انتخاب نوع دارو به عوامل بسيارى بستگى دارد؛ سفيدپوستان جوان به بتابلوکرها، مهارکنندههاى ACE و مسدود کنندههاى کلسيم پاسخ بهترى نشان مىدهند. سفيدپوستان مسنتر احتمالاً به ديورتيکها، بتابلوکرها و مسدود کنندههاى کلسيم جواب بهترى دارند. مهارکنندههاى ACE در سياهپوستان خيلى مؤثر نيستند، بلکه سياهان پاسخ مناسبترى به ديورتيکها و مسدود کنندههاى کلسيم نشان مىدهند. در افراد مبتلاء به بيمارى شريان کرونر احتمالاً مصرف بتابلوکرها (non ISA) فوائد مضاعفى خواهد داشت. بيماران مبتلاء به ديابت و نارسائى قلبى نيز از مصرف مهارکنندههاى ACE، بيشتر سود خواهند برد (رجوع به جدول عوامل دخيل در انتخاب داروى ضد هيپرتانسيون).
عوامل دخيل در انتخاب داروى ضد هيپرتانسيون
عامل
داروى ضد هيپرتانسيون
بدون همراهى با بيمارى؛ جوان، سفيدپوست
تيازيد و / يا يک بتابلوکر
بيماران مسنتر يا هيپرتانسيون سيستولى
منحصر يا نژاد آفريقائى - آمريکائى
تيازيد؛ نيفيديپين طويلالاثر
ديابت
مهارکنندهٔ ACE
نارسائى قلبى
مهارکنندهٔ ACE، ديورتيک
بيمارى شريان کرونر
بتابلوکرهاى فاقد اثر سمپاتوميمتيک داخلى
(non-ISA)
رژيم غذائى
با کم کردن دريافت کالرى آغاز کنيد. کاهش چربى و نمک عناصر کليدى در کنترل هيپرتانسيون هستند. پزشک به شما کمک خواهد کرد تا ميزان کالرى و مقدار مصرف روزانهٔ چربى را تعيين کنيد. دريافت نمک را در حد ۳۰۰-۲۴۰۰ ميلىگرم در روز کاهش دهيد.
هنگام غذا پختن نمک به آن اضافه نکنيد، غذاهاى کم نمک را خريدارى نمائيد و از مصرف غذاهاى مملو از سديم نظير شور و ترشىها، دلمهٔ برگ، سوپ و کنسرو سبزىها پرهيز کنيد. غذاهاى کمچربى و کم کلسترول را انتخاب کنيد. تلاش نمائيد که کمتر از ۳۰۰ ميلىگرم کلسترول در روز مصرف شود. پزشک ممکن است از شما بخواهد با يک متخصص تغذيه مشورت نمائيد.