|
|
بهخاطر عضويت در گروههاى گوناگون که ويژگى زندگى در يک جامعهٔ صنعتى شهرى بهشمار مىآيد، از هريک از ما انتظار مىرود که با هنجارهاى گوناگونى خود را تطبيق دهيم، در حالىکه برخى از اين هنجارها ممکن است با هنجارهاى ديگر تعارض داشته باشند. زمانىکه اين هنجارها با يکديگر تعارض پيدا مىکنند، شخص آن هنجارهائى را رعايت مىکند که براى او از همه مهمتر است و هنجارهاى ديگر را بهگونهٔ موقتى نديده مىگيرد. پس، حتى زمانى که هنجارها ملکهٔ ذهن مىشوند، مواردى پيش مىآيند که شخص بايد متناسب با موقعيت زمانى و مکانى تشخيص دهد که کدام رفتار براى او شايستهتر است. وقتى چنين موقعيتهائى پيش مىآيند، مکانيسمهاى درونى نظارت اجتماعى موقتاً دستخوش آشفتگى مىشوند.
|
|
مثال:
|
يک فرد کاسب بسيار مذهبى ممکن است هر روزه با تعارض هنجارها روبرو شود. تعاليم مذهبى يک چنين شخصى به او حکم مىکنند که نيکوکار، مردمدوست، شريف و پاک باشد؛ اما واقعيتهاى جهان کسب و کار به او فرمان مىدهند که زيرک، غيرعاطفى و گهگاه حيلهگر باشد. وقتى در يک موقعيت خاص اين ارزشها با يکديگر تعارض مىيابند، او بايد تصميم بگيرد که از کدام دسته از ارزشها بايد پيروى کند و کدام دستهٔ ديگر را بايد نديده گيرد.
|
|
| نقش، منزلت و نظارت اجتماعى
|
|
همچنان که نقشهاى متعارض مىتوانند شخص را وا دارند که برخى نظارتهاى اجتماعى درونى خود را مورد تعديل قرار دهند، تعارض در منزلت و نقش افراد در موقعيتهاى متفاوت نيز ممکن است به تضعيف برخى از نظارتها بىانجامند. در جوامع نوين، بسيارى از افراد پايگاههائى اجتماعى دارند که مستلزم نقشهاى متعارض هستند. براى مثال، يک شخص در منزلتهاى اجتماعى گوناگونِ پدر، معلم، شوهر و نظاير آن ظاهر مىشود. هريک از اين منزلتهاى اجتماعى مستلزم نقشى است که ممکن است با نقشهاى منزلتهاى ديگر تعارض داشته باشد. اگر او نتواند هريک از اين نقشها را بهدرستى انجام دهد، مکانيسمهاى نظارت اجتماعى در مورد او بهکار مىافتند و او را در معرض واکنشهاى منفى جامعه قرار مىدهند. براى آنکه بتوان از اين موقعيت سرشار از فشار روانى پرهيز کرد، بهتر است اين منزلتهاى متفاوت را از يکديگر جدا کنيم و نقشهائى را برگزينيم که با منزلتهاى جداگانهٔ ما تناسب داشته باشند.
|
|
مثال:
|
در جوامع غربى يک زن مىتواند در يک زمان، هم دادستان، هم همسر و هم مادر باشد. هر يک از اين پايگاههاى منزلتى اقتضاء مىکند که او نقشهاى متفاوتى را متناسب با اين موقعيتهاى متفاوت ايفاء کند. وقتى او در دادگاه است، از او انتظار مىرود که نسبت به هيئت منصفه مؤدب باشد، در برابر شهود بردبارى از خود نشان دهد و در برابر وکيل مدافع متهم رفتار سرسختانه داشته باشد. اما از او بهعنوان يک همسر، انتظار مىرود که دوستداشتني، مهربان و کدبانو باشد. همچنين، از او در نقش يک مادر انتظار مىرود که نسبت به کودکان خود با مهر و محبت، سنجيده و گهگاه قاطعانه، رفتار کند. او با آنکه در اين نقشهاى متفاوت ظاهر مىشود، مىتواند آنها را از هم جدا کند و رفتارى متناسب با هر موقعيت از خود نشان دهد. او در مقام يک مادر با پسر خود همان رفتارى را نمىکند که در برابر وکيل مدافع از خود نشان مىدهد، در دادگاه نيز رفتارى شايستهٔ يک همسر نشان نمىدهد و با شوهر خود نيز مانند يک مادر رفتار نمىکند.
|
|
|
هر جامعهاى براى تشويق اعضاء خود به سازگارى با هنجارهاى مربوط، نظامى از پاداشها و مجازاتها را (مصوبات اجتماعي) ساخته و پرداخته مىکند. مصوبات مثبت به پاداشهائى گفته مىشود که به يک فرد در صورت تطبيق با هنجارهاى اجتماعى داده مىشوند. مصوبات منفى به مجازاتهائى راجع است که در صورت عدم تطبيق فرد با هنجارها، در مورد آن اعمال مىشوند. اِعمال نظارت اجتماعى بهخاطر وجود همين مصوبات امکانپذير است. پاداشها و مجازاتها به دو دستهٔ رسمى (تشريفاتي) و غيررسمى تقسيم مىشوند. بسيارى از جامعهشناسان معتقد هستند که پاداشها و مجازاتهاى غيررسمى غالباً بيشتر از پاداشها و مجازاتهاى رسمى کارآئى دارند و بىگمان بيشتر نيز به کار بسته مىشوند.
|
|
مثال:
|
در جوامع نوين، مصوبات مثبت عبارتند از مورد پذيرش و تحسين جامعه قرار گرفتن، ارتقاء شغلي، افزايش حقوق و مزايا، دريافت پاداش رسمى و دريافت بورسيهٔ تحصيلي. مصوبات منفى اين جوامع عبارتند از زندانىشدن، محروميت از حقوق اجتماعى و از دست دادن مرتبهٔ اجتماعى.
|
|
| مکانيسمهاى رسمى و غيررسمى نظارت اجتماعى
|
|
نظارتهاى اجتماعى را مىتوان بهوسيلهٔ عوامل خارجى نيز اعمال کرد؛ اين عوامل خارجى نظارت اجتماعى نيز به دو دستهٔ رسمى و غيررسمى تقسيم مىشوند.
|
|
نظارتهاى اجتماعى غيررسمى درون گروه نخستين بسيار آشکار هستند و در واقع، يکى از کارکردهاى عمدهٔ اين گروه بهشمار مىآيند. (گروه نخستين به خانواده، گروه دوستانه، گروه شغلى و نظاير آن اطلاق مىشود). در بشتر موارد، ما به اين دليل امکان اعمال نظارت روى رفتار يک فرد را داريم که نقش خاصى را در ارتباط با آن فرد ايفاء مىکنيم. مکانيسمەاى غيررسمى اعمال نظارت اجتماعي، فراوان هستند. اين مکانيسمها از طرد کردن و شايعهپردازى گرفته تا تمسخر و مضحه کردن، را در برمىگيرد. از آنجا که مورد پذيرش گروه قرار گرفتن براى فرد امرى بسيار حياتى است، هراس از عدم تأييد گروه، خود يک نظارت اجتماعى بسيار کارآمد بهشمار مىآيد.
|
|
مثال:
|
نظارت اجتماعى غيررسمى را مىتوان از طريق طردکردن، ريشخند و مضحکه کردن و يا با يک چنين تهديدهائى اعمال کرد. تهديد به عدم پذيرش گروه، معمولاً براى به سازش کشيدن فرد کفايت مىکند. نظارت اجتماعى رسمى را مىتوان از طريقِ سازمانها و مؤسسات گوناگون اجتماعى بهکار بست. اين سازمانها عبارتند از شهرباني، زندانها، مراکز نگهدارى از نوجوانان بزهکار، دادگاهها، مؤسسات مددکارى اجتماعى و نظاير آنها. کارگزاران نظارت اجتماعى نيز عبارتند از مأموران پليس، قضات و مددکاران اجتماعي. هرچه نظارت اجتماعى صورت رسمىترى بهخود گيرد، احتمال عقلانىتر و عينىتر شدن اينگونه نظارت نيز بيشتر مىشود.
|
|
مثال:
|
نظارت اجتماعى رسمى را مىتوان از طريق زندانىکردن، جريمهکردن، دستگيرى و مجازات مرگ، اعمال کرد.
|
|
| اصلاح اجتماعى و نظارت اجتماعى
|
|
هرگاه اصلاحات اجتماعى همراه با نظارت اجتماعى مطرح شود، اين اصلاحات بىگمان با مخالف برخى از اعضاء جامعه روبرو خواهد شد. از آنجا که براى تطبيق با اصلاحات اجتماعى افراد بايد برخى از رفتارهاى خود را تغيير دهند، وسيله تازهاى براى نظارت اجتماعى نيز بايد بهکار برده شود تا افراد وادار شوند که به اين تغيير تن درهند. غالباً يک اصلاح پيشنهادى براى آن با مقاومت مردم روبهرو مىشود که افراد مىترسند مبادا منزلت اجتماعى خود را از دست دهند و در ضمن، نمىخواهند رفتار خوکردهٔ خود را تغيير دهند. در صورتىکه اِعمال نظارتهاى اجتماعى جديد مشروط به يک اصلاح پيشنهادى يا تغيير اجتماعى باشد، بايد درنظر داشت که براى آنکه اين تغيير صورت گيرد، به يک برنامهريزى بسيار درازمدت نياز است و از اين برنامه در مراحل اوليه چندان پشتيبانى نخواهد شد.
|