|
|
جامعهشناسى را در نظر آوريد که گروه خاصى (يا اجتماعى ويژهاي) را براى بررسى خود تعيين کرده و مىخواهد دربارهٔ باورداشتها، ارزشها و رويکردهاى اعضاء آن به تعميمهائى دست يابد. او از طريق مشاهده و پرسشکردن از يکايک اعضاء جامعهٔ مورد بررسي، مىتواند به شناخت جامعى از باورداشتها و ارزشهاى کل جامعه برسد. اما اگر گروه مورد بررسى بسيار بزرگ باشد - براى مثال، جمعيت مردان بالاى ۶۵سال در يک کشور پرجمعيت موضوع بررسى قرار گيرد - در اين صورت، مصاحبه و يا حتى مشاهدهٔ يکايک افراد اين جمعيت، به احتمال بسيار زياد عملى نيست. بههمين دليل است که جامعهشناسان در چنين مواردى نمونههائى از يک جمعيت معين را براى بررسى آنها برمىگزينند. اگر جامعهشناسى خواسته باشد تعميمهائى دربارهٔ گروه خاصى از مردم بهعمل آورد، بايد نمونههائى را برگزيند که نمايانگر کل افراد آن گروه باشند و يا ويژگىهاى عام کل گروه را داشته باشند.
|
|
مثال:
|
اگر خواسته باشيم دربارهٔ يک بنياد تأديبى نمونهگيرى بهعمل آوريم، بايد در نظر داشته باشيم که نمونههاى ما ويژگىهاى کل جمعيت اين بنياد را از نظر سن، نژاد، سطح تحصيلات، طول محکوميت، سوابق جرم و همهٔ متغيرهاى ديگرى که در بررسى ما اهميت دارند، دارا باشند.
|
|
براى گردآورى اطلاعات ضروري، عموماً دو روش بهکار مىرود؛ يکى فن مصاحبه و ديگرى فن پرسشنامهاي. در فن مصاحبه، پژوهشگر مستقيماً از افراد مورد بررسى پرسش مىکند. در اين فن، مىتوان از دو شيوه استفاده کرد، يکى شيوهٔ ساختارمند و ديگرى شيوهٔ بىساختار؛ در شيوهٔ ساختارمند، از هر پرسش شوندهاى يک رشته پرسشهاى يکسان و به ترتيبى يکنواخت بهعمل مىآيد. اينگونه مصاحبه گرچه بسيار انعطافناپذير است، اما دادههاى بهدست آمده از اين روش را به آسانى مىتوان جدولبندى و مقايسه کرد. در روش مصاحبهٔ بىساختار، براى پژوهشگر ميدان انعطاف بيشترى فراهم است و به پرسششونده نيز آزادى عمل بيشترى در پاسخگوئى داده مىشود. در اين روش، پرسشها با جزئيات بيشترى ارائه مىشوند و به پاسخهاى مهم فرصت بيشترى براى بيان داده مىشود. برخلاف مصاحبهٔ ساختارمند، مصاحبهٔ بىساختار غالباً به پاسخهائى مىانجامد که مقايسهٔ آنها بسيار دشوار است.
|
|
مثال:
|
اگر جامعهشناسى خواسته باشد الگوهاى رأىگيرى را در ميان گروههاى اقتصادى - اجتماعى گوناگون بررسى کند پرسشهاى زير را مىتواند به شيوهٔ مصاحبه ساختارمند بهکار بندد.
|
|
کداميک از جملههاى زير عادتهاى رأى دادن شما را بهدرستى بيان مىکند؟
|
|
- من معمولاً در انتخابات رياست جمهورى رأى مىدهم.
|
- من معمولاً در انتخابات مهم محلى رأى مىدهم.
|
- من معمولاً هم در انتخابات محلى و هم در انتخابات سراسرى رأى مىدهم.
|
- من بهندرت رأى مىدهم يا هيچوقت رأى نمىدهم.
|
|
مصاحبهٔ بىساختار مىتواند شکل يک گفتگو را بهخود گيرد، مانند نمونهٔ زير:
|
|
- پرسش: شما معمولاً چه وقتى رأى مىدهيد؟
|
- پاسخ: من بيست سال است که در انتخابات انجمن خانه و مدرسه رأى مىدهم.
|
- پرسش: آيا در انتخابات کشورى نيز رأى مىدهيد؟
|
- پاسخ: بله. من هر چهارسال يک بار در انتخابات فرماندار ايالتى رأى مىدهم. اين تنها انتخابات کشورى است که من در آن شرکت مىکنم.
|
|
چنانچه ديده شد، در حالىکه قصد پژوهشگر در مورد دوم دستيابى به اطلاعاتى مشابه با اطلاعات مصاحبهٔ ساختارمند بود، اما اطلاعات بهدست آمده در عمل چيز ديگرى از آب درآمد.
|
|
|
روش بررسى موردى يکى از معمولترين روشهاى مشاهدهٔ ميدانى است. پژوهشگرى که به يک بررسى موردى دست مىزند، بايد دربارهٔ همهٔ جزئيات موضوع مورد بررسى گزارش کامل و جامعى بهدست دهد. (در اين روش، پژوهشگر هم مىتواند از شيوهٔ مشارکت مشاهدهگر در موضوع مورد مشاهده و هم از شيوهٔ عدم مشارکت او استفاده کند.) اگر بررسى موردى با رويدادهائى سروکار داشته باشد که قبلاً اتفاق افتادهاند، پژوهشگر بايد همهٔ گزارشات راجع به آن رويداد را دقيقاً مورد بررسى قرار دهد و با همهٔ اشخاصى که مستقيم يا غيرمستقيم در آن رويداد درگير بودند، مصاحبه کند.
|
|
مثال:
|
اگر جامعهشناسى خواسته باشد فرقهاى مذهبى را بررسى کند که بيست سال پيش در يک شهرک روستائى رونق گرفته بود، بايد از آن شهرک بازديد کند و با همهٔ افرادى که مىتوانند فرقهٔ مورد بحث را به ياد آورند، مصاحبه کند. گذشته از اين، او بايد هر گزارش مکتوبى را از مدارک شهردارى و روزنامههاى قديمى گرفته تا مکاتبات مربوط، که دربارهٔ آن فرقه و اعضاء وى اطلاعى بهدست مىدهند، دقيقاً مورد مطالعه قرار دهد.
|
|
|
هر تحقيقى بايد در چارچوب زمانى خاصى انجام گيرد. بررسى همزمان، مطالعهٔ مقايسهاى موقعيتهائى است که در يک زمان در ميان گروههاى گوناگون وجود دارند. بررسى درازمدت، مطالعهٔ يک موضوع يا يک گروه است که طى يک دورهٔ طولانى انجام مىگيرد.
|
|
مثال:
|
پژوهشگر جامعهشناس مىتواند دربارهٔ درصد قبولشدگان زن و مرد در کنکور سراسرى در يک سال معين، بررسى همزمان انجام دهد. اما از طريق بررسى درازمدت، او مىتواند درصد قبولشدگان زن و مرد در ميان همين گروه را با درصد فارغالتحصيلان زن و مرد همين گروه در چهار سال بعد، مقايسه کند.
|
|
|
به بررسى موقعيتى اطلاق مىشود که زمانى در گذشته اتفاق افتاده باشد. در اين بررسي، از دادههاى ثبتشده استفاده مىشود. (بررسى موردى توضيح داده شده در مثال اگر جامعهشناسى خواسته باشد فرقهاى مذهبى را بررسى کند که بيست سال پيش در يک شهرک روستائى رونق گرفته بود، بايد از آن شهرک بازديد کند و با همهٔ افرادى که مىتوانند فرقهٔ مورد بحث را به ياد آورند، مصاحبه کند. گذشته از اين، او بايد هر گزارش مکتوبى را از مدارک شهردارى و روزنامههاى قديمى گرفته تا مکاتبات مربوط، که دربارهٔ آن فرقه و اعضاء وى اطلاعى بهدست مىدهند، دقيقاً مورد مطالعه قرار دهد. يک بررسى معطوف به ماسبق است.)
|
|
|
در زمان حال شروع مىشود و طى يک دورهٔ زمانى معين در آينده، ادامه مىيابد. هرچقدر مدت زمان بررسى طولانىتر شود، هزينهٔ اينگونه بررسى نيز سنگينتر مىشود. براى مثال، جامعهشناسى که خواسته باشد به بررسى درازمدت توصيف شده در مثال (پژوهشگر جامعهشناس مىتواند دربارهٔ درصد قبولشدگان زن و مرد در کنکور سراسرى در يک سال معين، بررسى همزمان انجام دهد. اما از طريق بررسى درازمدت، او مىتواند درصد قبولشدگان زن و مرد در ميان همين گروه را با درصد فارغالتحصيلان زن و مرد همين گروه در چهار سال بعد، مقايسه کند.) دست زند، مىتواند بررسى خود را از آغاز سال تحصيلى کنونى شروع کند و تا چهارسال آن را ادامه دهد.
|