پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا
ارسن ولز پس از همشهری کین
| ||
با آنکه فیلمِ موجود مخدوش است، اما همچنان فیلم بزرگ و نیرومندی بهنظر میرسد. فیلمنامهٔ امبرسُنهای معظم را خود ولز از رمان بوث تارکینگتُن (Booth Tarkington) اقتباس کرده بود و به ماجرای سقوط یک خانوادهٔ سربلند و ثروتمند محلی میپردازد که بر اثر پیدایش شهری مدرن و صنعتی بهنام ایندیاناپولیس از هم میباشد. امبرسنهای معظم فیلمی است نوستالژیک که میزانسن آن بهصورتی حساب شده نوعی حسرت به گذشته را القاء میکند. فیلمبردار آن گرگ تولند نبود با این حال استنلی کُرتِز (Stanley Cortez) آن را با نورپردازی و کنتراست و وضوح عمیق و در صحنههای داخلیِ قصرِ آمبرسنها فیلمبرداری رده و موفق شده است زیباترین نما - فصلها را بهدست دهد، چنانکه در میانِ فیلمهای آمریکائی بیبدیل است. این فیلم همچنین فیلمی هوشمندانه و پیشگویانه است و مدعی است که کیفیت زندگیِ آمریکائی بهعلت پیدایش ماشین و شهرنشینی بهکلی نابود خواهد شد. | ||
امبرسنهای معظّم در هنگام پخش بهصورت دو فیلم با یک بلیت، به همراهِ فیلمِ کمدیِ لوپه وهلِز (Lupe Velez) به نمایش درآمد و فروش بسیار اندکی داشت. فیلم صاحب سبکِ سفری به درون ترس (Journey into Fear - سال ۱۹۴۲، پخش ۱۹۴۳) با اقتباس از رمانِ اِریک اُمبلر (Eric Ambler)، شکست خورد. و مشترکاً توسط ولز و نُرمن فاستر (Norman Foster - سال ۱۹۷۶-۱۹۰۰) کارگردانی شده و خودِ ولز و گروه بازیگران مرکوری در آن بازی کردهاند. ولز با سابقهٔ سه شکست تجاری از ادامهٔ کارِ فیلم حقیقت دارد بازداشته شد و این فیلم هرگز به سامان نرسید؛ این فیلم سرآغازِ خصومتی طولانی میان ولز و گردانندگان صنعت فیلم در آمریکا شد؛ خصومتی که هرگز کاملاً برطرف نشد. ولز تا پایان جنگ به اجراءهای رادیوئی و تئاتر بازگشت. با این حال، اجراء نقش روچستر در فیلم جِین آیر (Jane Eyre - سال ۱۹۴۳)، به کارگردانی رابرت استیونس (که خود تحتتأثیر ولز بود) موجب شد که ولز همچنان بهعنوان بازیگری محبوب در میان مردم باقی بماند. | ||
بیگانه از نظر تکنیکی فلمی سنتی است و ولز آن را بدترین فیلم خود میشناخت. با این حال، موفقیت تجاری آن، که توسط RKO پخش شد، زمینهای فراهم آورد تا ولز در کمپانی کلمبیا نفوذ کند و فیلم بانوئی از شانگهای (The Lady from Shanghai - سال ۱۹۴۷، پخش در ۱۹۴۸) را برای کمپانی بسازد که یک فیلم نوار است و ولز و همسرِ دومش ریتا هِیوُرث (Rita Hayworth - سال ۸۷-۱۹۱۸) نقشهای اصلی را بر عهده دارند. بانوئی از شانگهای در گونه تریلر (ترسناک) ساخته شده و به فساد، جنایت و خیانت میپردازد، اما درونمایهاش به آنارشیِ اخلاقیِ دنیای پس از جنگ اشاره دارد. اگرچه داستانِ پیچیده و سردرگم این فیلم را بهسختی میتوان دنبال کرد، از نظر سینمائی آن را از بهترین دستاوردهای ولز شناختهاند. بانوئی از شانگهای بهدلیل ابهامِ روائیِ خود موفقیت تجاری بهدست نیاورد و موجب شد ولز تا یک دهه همچون کارگردانی غیرقابل اعتماد در هالیوود شناخته شود. | ||
اُرسُن وِلز برای آنکه بتواند فیلم بسازد به ناچار به اروپا مهاجرت کرد، اما پیش از سفر آخرین نمایش تئاتریِ خود در تئاتر مرکوری را به فیلم درآورد روایتی کابوسگونه و اکسپرسیونیستی از مکبث (۱۹۴۸). او این فیلم را در بیست و سه روز با دکورهای مقوائی و کاغذی برای استودیو B متعلق به کمپانی ریپابلیک به پایان رساند. این فیلم که بیشتر ولزی است تا شکسپیری، و ولز خود نقش مکبث را ایفاء میکند، در شکل سینمائی نیز توانسته فضای متفکرانهای از شر را به تصویر کشد. | ||
ولز با مهاجرت به اروپا منابع عظیم فنی و مالی هالیوود را از دست داد، اما آزادی خلاقهٔ فراوانی بهدست آورد. نتیجه آنکه فیلمهای اروپائی ولز از نظر فنی در سطح نازلتری قرار دارند، اما از نظر آزادی تخیّل پربار هستند. نخستین اثر ولز در این دوره، اتللو (۱۹۵۲)، اثر دیگری از شکسپیر بود که همچنان ولز نقش اول آن را بر عهده گرفت. ساختن این فیلم چهار سال طول کشید - ۱۹۴۸ تا ۱۹۵۲ - زیرا ولز برای تأمین بودجهٔ آن ناچار بود در فیلمهای دیگر بازی کند. صحنههای داخلی اتللو در مکانهائی در سراسر اروپا و صحنههای خارجی آن در اَرگی باستانی در موکادُو، مراکش، فیلمبرداری شده، و به خلاف فیلمهای مکبث و بانوئی از شانگهای که پر از سیاهی و تلخی بودند، فیلمی روشن و باز است - باد، خورشید و دریا را در آن میتوان دید. فیلم جایزهٔ بزرگ جشنوارهٔ کن در ۱۹۵۲ را به خود اختصاص داد. | ||
فیلم بعدی ولز آقای آرکادین (Mr. Arkadin ' Confidential Report) (نام انگلیسی: گزارش محرمانه، ۱۹۵۵) نام دارد که کوشش ناموفقی است در تکرار تجربههای همشهری کین به شیوهای اروپائی. فیلم آقای آکاردین با بازی، فیلمنامه و ضبطِ ضعیف به شدت شکست خورد. | ||
ولز پس از ده سال دوری به هالیوود بازگشت تا فیلم نشانی از شر (Touch of Evil) (در ایران ضربه شیطان؛ ۱۹۵۸) را بسازد. | ||
اُرُسن وِلز بهعنوان کارگردان از فیلمبردارِ خود، راسل مِتی (Russell Metty) (بیگانه را هم او فیلمبرداری کرد) چیزهای ناممکن طلب میکرد، و بهدست میآورد. این فیلم با یک حرکت متداومِ جرثقیلی (متأسفانه بهعلت چاپِ عناوین بر روی آن کدر شده است) آغاز میشود که ابتدای آن نمای درشتی است از یک بمب ساعتی و در انتهاء آن، یعنی تقریباً دو و نیم دقیقه بعد، بمب در داخل یک اتومبیل منفجر میشود. این نخستین نمای طولانی و بیوقفهای است که تا پیش از پیدایش استدیکم (۱) در سینما دیده شده است. فیلم نشانی از شر نیز همچون فیلمهای پیشین ولز با نگاتیو سیاه و سفید، با کنتراست بالا، فیلمبرداری شده است. این فیلم در سال پخش خود، بهجز فرانسه، در همهٔ کشورهای دیگر مورد بیاعتنائی قرار گرفت. اما امروز شاهکار ولز شناخته میشود. | ||
(۱) . Steadycam: نام تجارتی سه پایه یا نگهدارندهٔ دوربینی که استقرار کمک فنر در زیر پایهٔ دوربین مانع از لرزش تصویر میشود. با کمک استدی کم همچنین میتوان دوربین را در دست، یا بالای اتومبیل و مانند آن قرار داد و تصاویر نرم و بدون لرزش گرفت - م. | ||
شکست مالی فیلم در ۱۹۵۸ اُرسن ولز را در هالیوود به کارگردانی ناپسند معروف کرد؛ او بار دیگر به اروپا بازگشت و تهیهکنندگان فرانسوی دوباره به او فرصتی دادند تا فیلمی براساس یک اثر ادبی مهم به انتخاب خودش بسازد. او محاکمه اثر کافکا را برگزی که در ۱۹۵۲ چاپ شده بود. فیلم محاکمه (The Trial - سال ۱۹۶۲) علیرغم مشکلات بودجه، تنها فیلمی است که ولز پس از همشهری کین با آزادی کامل ساخته است. | ||
فیلم بعدیِ ولز در اروپا و آخرین فیلم بلند و کامل او ناقوسهای نیمهشب ( 'Chimes at Midnight ' Falstaff) (نام انگلیسی فالستاف، ۱۹۶۶) را غالباً یک شاهکار شناختهاند. با این حال باید گفت که ناقوسهای نیمهشب چیزی بهجز تکنیک خارقالعاده ندارد. فیلمی است آرام، قصیدهوار و موقر که سبک یکدست و فیلمبرداریِ پرزحمتِ سیاه و سفیدِ آن کاملاً با درونمایههای تلخِ نااستواری، بیاخلاقی و انحطاطِ انسان مطابقت میکند. | ||
ولز در حقیقت پنج شاهکار خلق کرده است - همشهری کین، امبرسنهای معظم، بانوئی از شانگهای، نشانی از شر و ناقوسهای نیمهشب او در همشهری کین نخستین فیلم مدرنِ اطق و زیبائیشناسیِ برداشتهای طولانی و ترکیب در عمق را به سینما عرضه کرد. همهٔ فیلمهای دههٔ ۱۹۴۰ او پیشاهنگ فیلمبرداریِ پرده عریض و صدای برجسته در سینمای معاصر بودهاند. اما جادوگریِ او در تکنولوژی سینما بود که توانست پیکرهای از آثار سینمائی بهدست دهد که در ردیف آثار بزرگِ روائیِ قرن بیستم قرار میگیرند. او اخلاقگرائی سنّتی بود که درونمایهٔ آثارش با ادبیات کلاسیک غرب پهلو میزند: طبیعتِ فسادپذیرِ بلندپروازی؛ شکافِ میان واقعیت اجتماعی و واقعیتروانی؛ نیروی ویرانگرِ خودفریبی، زیادهطلبی و وسواس؛ و همچنین اهمیتی که برای گذشته قایل بود. در هر صورت، ولز از نظر سبک همواره در جستجوی نوآوری و تجربههای افراطی بود - یک اکسپرسیونیست خالص آمریکائی با پرتوی از قالبِ باروک که مسیر سینمای غرب را تعیین کرد. | ||
ارسن ولز در سالهای آخر، با همکاری کودار، بهعنوان فیلمنامهنویس اصلی و بازیگرِ زن، و گَری گریوِر (Gary Graver) بهعنوان فیلمبردار، کوشید بار دیگر عضو فعال سینما بشود. در این راه فیلمی بهنام جانب دیگرِ باد (The Other Side of the Wind) ساخت. بین سالهای ۱۹۷۸ و ۱۹۸۵ نیز یک داستان حادثهای رمانتیک براساس دو قصه از مجموعهٔ افسانههای گوتیک (Gothic Tales) نوشتهٔ آیساک دینِسِن (Isak Dinesen) بهنام رؤیابینها (The Dreamers) را در دست داشت، اما تنها چند صحنه از آن فیلمبرداری شد. | ||
سالی که ولز درگذشت مشغول طرحی بود که سالها به آن دل بسته بود - اقتباسی از لیرشاه (King Lear) بهصورت ویدئو، که خود نقش اصلی آن را ایفاء میکرد و کردار در نقش کُردِلیا ظاهر میشد - که آن هم ناتمام ماند. مرگ اُرسن ولز در دهم اکتبر ۱۹۸۵ سوگواران فراوانی در سراسر جهان داشت و همگان به درستی بر این اعتقاد بودند که سدهٔ بیستم یک نابغهٔ آمریکائی را از دست داده است. |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست