|
قوّت پير به چانهاش است |
|
قورباغه آوازخوان شده بيات گاو مىخواند |
|
|
رک: بلبلان خاموش و خر در عرعر است |
|
قورباغه هر کارى بکند همان وزغ است |
|
قورى لب طلائى، نه قند داره نه چائى! (عا). |
|
|
عبارت يا مصراعى است مستخرج از يک ترانهٔ قديمى عاميانه که در انتقاد از يک مجلس عروسى و يا هجو عروس و داماد مىخوانده و به دنبال آن چنين مىافزودهاند: |
|
|
عروس به اين کوتاهى |
|
|
داماد به اين سياهى |
|
|
دَمبل و دَيمبول نقّاره |
|
|
عروس............. نداره |
|
قوز به شقيقه چهکار دارد |
|
|
رک: لوبيا چيتى چه ربطى دارد به سبيل گربه؟ |
|
قوزى بالاى قوزم آمد، ببين چه به روزم آمد! (عا). |
|
|
نظير: |
|
|
درد خودم کم بود غُر غُر همسايه هم روش آمد |
|
|
ـ جن کم بود يکى هم از ديوار پريد! |
|
|
ـ سُرناچى کم بود يکى هم از غوغه آمد! |
|
قول بزرگان نبوَد جز عمل (خواجو کرمانى) |
|
|
رک: فعل آمد حصهٔ مردان مرد (مولوى) |
|
قول سه کس نيست به دهر استوار |
شاعر و قرعهزن و اخترشمار (ميرخسرو، به نقل از آنندراج) |
|
|
رک: شاعر دروغزن باشد |
|
قول مرد اسکناس است |
|
|
رک: سرِ مرد برود قولش نمىرود |
|
قول مردان جان دارد (از جامعالتمثيل) |
|
|
رک: سرِ مرد برود قولش نمىرود |
|
قول مرد يکى است |
|
قول مرد يکى است، تا حالا مىگفتم: آرى، حالا مىگويم: نه!٭ |
|
|
نظير: نه مىدهم نه حاشا مىکنم! |
|
|
|
٭به مزاح بهکار برند |
|
قوم و خويش گوشت هم را بخورند استخوانشان را پيش غريبه نمىاندازند |
|
|
رک: گوشت يکديگر را بخورند استخوانشان را پيش غريبه نمىاندازند |
|
قوى را زندگى مرگِ ضعيف است |
|
|
مقا: ز مرگ خر بوَد سگ را عروس |
|
قياس معالفارق کار شيطان است |
|
قيامت گرچه دير آيد بيايد (از مجمعالامثال) |
|
قيمت خانه به همسايه است |
|
|
نظير: همسايه را بپرس خانه را بخر |
|
قيمت دُرّ نه از صدف باشد (سنائى) |
|
|
نظير: قيمت هميان و کيسه از زر است (مولوى) |
|
قيمت زعفران چه داند خر؟ |
|
|
رک: خر چه داند قيمت قند و نبات |
|
قيمت شکر نه از نى است بلکه آن خاصيت وى است (سعدى) |
|
|
رک: آدمى را نسبت به هنر بايد نه پدر |
|
قيمت کالا نگردد کم به طعن مشترى (سلمان ساوجى) |
|
|
نظير: |
|
|
نرخ گوهر نشکند هرگز به طعن مشترى (اينيمين) |
|
|
ـ نرخ گُهر به طعن خريدار نشکند (عمعق بخارائى) |
|
|
ـ سنگ بد گوهر اگر کاسهٔ زرّين شکند |
قيمت سنگ نيفزايد و زر کم نشود (سعدى) |
|
|
نيزرک: ابر را بانگ سگ زيان نکند |
|
قيمت گوهر چه داند هر که نابينا بوَد ٭ |
|
|
رک: کور کجا نقش قندهار کجا |
|
|
|
٭تنگ چشمان را نيايد روى زيبا در نظر |
...................... (خواجو) |
|
قيمت هر کس بهقدر همّتِ والاى اوست٭ |
|
|
|
٭سربلندى بين که دائم در سرم سوداى اوست |
.......................... (قاسم انوار) |
|
قيمه درست کنم حاجى بدش مياد، قورمه درست کنم گلين باجى بدش مياد (عا). |
|
|
يعنى نمىدانم به ساز کدام يک برقصم؟ |