پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
مجله ویستا
گالتن در نقش روانشناس
شکى نيست که سرفرانسيس گالتن (Sir Fracis Galton) (۱۹۱۱-۱۸۲۲) پيشگام در ايجاد روانشناسى 'جديد' در بريتانيا بود، بهعبارت ديگر رهبر نهضتى در روانشناسى آزمايشى بود که عمدتاً علاقهمند به مسئله تفاوتهاى فردى در انسان بود. از نظر پيرسون، گالتن همرديف وونت بود و همزمان با او، ولى مستقلاً روانشناسى علمى را پايهگذارى نمود و تنها بهعلت اينکه نسل جديد وونت را بهعنوان 'پدر' روانشناسى انتخاب نمود گالتن از اين افتخار محروم گشت. نيازى نيست ما خود را وارد اين بحث نمائيم. ديديم که گالتن تا چه اندازه تنوع استعداد و علاقه داشت و روانشناسى يکى از آنها بود. شکى نيست که او فرد مبتکر و خلاقى بود و عقايد او مستقل از تأثير جريانها در آلمان و ساير قسمتهاى اروپا شکل گرفت، گو اينکه او به زبان آلمانى کاملاً آشنا بود و به نتايج قانون وبر - فخنر توجه وافى مبذول داشت. در اين مورد اتهام پيرسون که روانشناسى آزمايشى به قسمت اعظم فعاليتهاى گالتن غير از نظريه همبستگى کمتوجهى نموده است، واقعيتى است که بسيارى از افکار مبتکرانه گالتن ممکن بود سبب ايجاد روشها و نتايج مهمى در روانشناسى گردد، اگر گروهى از علاقهمندان و پيروان او اين افکار را با جديت و علاقه دنبال مىکردند؛ اما فعاليتهاى اين نابغه بهقدرى زياد و پراکنده بود که حتى جمعآورى منابع آنها امرى دشوار است. از سوى ديگر به عقيده اين نويسنده پژوهشهاى عمده گالتن چه از جهت ابزار و دادهها و چه از نظر روشها همه در بطن روانشناسى معاصر جايگزين شده است، و تنها بدين علت نفوذ او کمتر از وونت بوده که توجه آن به جهات بسيار متنوعى معطوف شد و درنتيجه محصول روانشناسى او محدودتر بود. بههرحال، تنها نيمى از گالتن روانشناس بود و آن هم براى مدت پانزده سال، در حالىکه وونت براى مدت شصت سال چيزى غير از يک روانشناس نبود. | |
پژوهشهاى روانشناختى گالتن همه در خدمت علاقه عميق او به تکامل انسان (Human Evolution) بود، و از اينرو از وى بهعنوان نمونهاى جالب از تأثيرى که نظريات داروين بر دانشمندان داشت مىتوان نام برد. انتشار کتاب نابغههاى ارثى (۱۸۶۹)، شايد مقارن با آغاز بزرگترين دوره خلاقيت گالتن بود، و بهنظر مىرسد که مسئله وراثت روانى و اصلاح نژاد و يا حداقل اصلاح نژاد انگليسى مهمترين موضوعاتى بودند که از بدو امر فکر او را بهخود مشغول کرده بودند. در چهارده سال بعدى علاقه او به اندازهگيرى استعدادها و توانشهاى انسان ازدياد يافت و برآيند آن چاپ کتاب: Imquiries Into Human Faculty And Its Development بود که در سال ۱۸۸۳ منتشر شد. اين کتاب معروف گاهى بهعنوان سرآغاز روانشناسى فردى معاصر و آزمونهاى روانى معرفى شده است، ولى قصد گالتن از نگارش اين کتاب چنين نبود. در آن ايام تعارض بين نظريه تکامل و ديدگاه مذهبى بسيار شديد بود؛ و غالباً به مردان علوم در انگلستان که از داروين جانبدارى مىکردند بيشتر اوقات برچسب لامذهبى مىزدند. گالتن براساس عينيت علمى زيادى که تمام فکر او را احاطه کرده بود، پس از بررسى و تعمق بسيار درباره اين بحث و جدل به اين نتيجه رسيد که شدت يک احساس دليل صحت و اعتبار آن نيست. براى نمونه او گفت که هيچ دليلى وجود ندارد مبنى بر اينکه يک هواشناس براى پيشبينى وضع هوا بايد از دعا کردن کمک گيرد و يا اينکه يک کشيش بايد بيش از ديگران قادر باشد تاجر و کاسب موفقى گردد. گالتن به اين امر معتقد شده بود که بين يهودىها، کاتوليکها، پروتستانها و لامذهبيون چندان تفاوتى در رابطه آنان با بشريت و يا آسودگى خيال و آرامش فکرى فردى وجود ندارد. او در کتاب Inquiries کوشيد که فرقهاى علمى به دنيا عرضه کند. او مىخواست که دنيا بهجاى اعتقاد به مذهب، معتقد به پيشرفت تکامل گردد و آن را هدف خود قرار دهد. او هدف نهائى انسان را بهشت نمىدانست بلکه فوق بشر (Superman) شدن تصور مىکرد. | |
بدين ترتيب بود که کتاب Inquiries کوششى شد براى سنجش انسان چنانکه هست، و با تأکيد بر محدوديتها و ضعفهاى آن و نه بر محاسن و امتيازات بهعنوان اشرف مخلوقات. بهنظر مىرسد که شايد گالتن خود ديدگاهى مذهبى داشت در اينکه ضعف بشر را جايگزين مفهوم گناه نمود. البته اين آيندهنگرى ايدهآليستى گالتن او را از بررسى دقيق و علمى مسائل روز منفک نکرد. بخش اعظم کتاب Inquiries اختصاص به بررسى استعدادهاى روانى بشر دارد و فقط قسمت کوچکى به مسئله اصلاح نژاد که اساس ايدهآليسم رسيدن انسان به فوق بشر است، انحصار يافت. | |
گاهى هدف گالتن در نوشتن کتاب روانشناسى نشان دادن محدوديتهاى انسان بود؛ ولى معمولاً تکيه او بر تفاوتهاى فردى بود، زيرا اين تفاوتها نشانگر تنوعى است که بين افراد بشر وجود دارد و بنابراين احتمال انتخاب هوشمندانه افراد اصلح را ممکن مىسازد. ولى انتخاب هوشمندانه در وهله اول مستلزم ارزيابى توانائىهاى موجود در انسان است. در اينجا گالتن روانشناسى و آمار را به هم گره زد. سنجش تعداد زيادى از مردم و بهدست آوردن نمونهاى از جمعيت، مستلزم ايجاد ابزار و روشهاى علمى و کاربردى است که براساس آنها اندازهگيرى توانشهاى يک فرد امکانپذير است، و احتمال خطاهاى متداول و روشهاى معمولى را مىتوان در انجام آزمايش با چنين تودههاى وسيعى از بين برد و يا به حداقل رساند. بدين منظور بود که گالتن آزمون و بهويژه آزمون روانى را اختراع کرد، روشى علمى براى اندازهگيري، نشانه بارز آن ايجاز بوده و از اينرو با روش پيچيده و مفصل پسيکوفيزيک آلمانى در تضاد است. از آنجا که آزمون روانى ابزار روانشناسى فردى است و نه روانشناسى عمومي، هدف آن اين است که تفاوتهاى فردى را نمايانگر باشد، نه اينکه تجزيه و تحليلى تفصيلى از برخى پديدههاى روانى بهدست داده و نتايج حاصل از بررسى چند فرد را به تمام افراد بشر تعميم دهد. برآيند ديگر اين واقعيت همچنين اين است که آزمون در نهايت با عملکرد انسان سروکار دارد و نه با شرايط فيزيولوژيک و هوشيارى که در پشت عملکرد نهفته هستند. | |
در آمريکا، رفتارگرائى بهسرعت موجوديت آزمون روانى را پذيرفت، زيرا که هر دو در اساس به عملکرد اهميت مىدهند و به علل فيزيولوژيک و يا هوشيارى کارى ندارند. گالتن بروز اين ديدگاه را پيشبينى نمود، زمانى که نوشت: 'ما نمىخواهيم بدانيم که تا چه اندازه قدرت تشخيص ما بين دو شيء يا موضوع به سبب اين يا آن عامل و يا ادراکات ابتدائى بسيار متنوعى است که در علم وارد مىشوند. اين برآيند کلى است که عمدتاً مورد علاقه ما است.' | |
با وجود اين گرايش واقعبينانه در روانشناسى گالتن، معهذا وى يک دروننگر خوبى بود. او معتقد بود که گزارش يک فرد درباره آنچه که در ذهن وى مىگذرد، همانقدر اعتبار دارد که گزارش يک جغرافىدان در مورد يک کشور جديد. او خود مشاهدهگر دقيقى چه در مسائل عينى و چه در بررسى عوامل هوشيارى بود. با مشاهده ذهن خود هنگام قدم زدن در خيابانهاى لندن، او به تنوع ارتباطات فکرى توجه نمود، و نيز تاحد زيادى به فرآيندهاى ناخودآگاه 'در زيرزمينهاى هوشياري' پى برد. براساس چنين دروننگرى دقيقى بود که او به مخالفت با موضوع اختيار و آزادى اراده رسيد، و متذکر شد که در جريان تصميمگيرى و انتخاب، عقايد آنقدر نوسان مىيابند که سرانجام يکى از آنها بدون هيچگونه عمل ارادي، تسلط پيدا مىکند. او بدين نتيجه مستقل از تأثير عقايد و نتايج آزمايشگاهى روانشناسان دروننگر آلمانى دست يافت. | |
يکى ديگر از کارهاى جالب گالتن اين بود که کوشيد آگاهانه سفرى به وادى جنون کند. به اين منظور سعى کرد هرچه را که مىبيند و ملاقات مىکند 'اعم از انسان، حيوان و اشياء را نوعى جاسوس بداند به آن صفات يک جاسوس را بدهد' ؛ و بالاخره موفق شد که نوعى حالت پارانوئيد در خود ايجاد کند که در آن 'هر اسبى با استفاده از گوشهاى خود مواظب او بود و در مورد وى جاسوسى مىکرد' . ولى مهمترين خدمت گالتن به روانشناسى دروننگرى مطالعات او راجع به تصويرهاى ذهنى (Imagery) و تفاوتهاى فردى در اين زمينه بود. همراه با فخنر در آلمان و شارکو در فرانسه، او يکى از سه مبتکر مفهوم 'گونههاى انگاري' (Ideational Types) بود. پرسشنامه او براى تعيين تيپها و اندازهگيرى روشنى تصوير ذهنى در حسهاى مختلف را هر روانشناسى مىشناسد. او از تفاوتهائى که بين افراد يافت، متعجب شد. او کاشف 'پيدايش احساس در يک محل درنتيجه تحريک محل ديگر' (Synethesia) بود. (همچنين به حالتى اتلاق مىگردد که در آن محرک يک احساس، احعساس ديگرى را ايجاد کند، مانند صوت که ايجاد احساس رنگ نمايد. مترجم) او کاشف وجود 'اشکال عددي' (Number Forms) بود و مقدار زيادى اطلاعات درباره آنها جمعآورى نمود. |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست