شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا
سه دزد
يکى بود، يکى نبود. غير از خدا هيچکس نبود. يکى روز يک بندهٔ خدائى خرش را از طويله به در کرد. طنابى به گردن بزش بست. سر طناب را هم به رانکى خر. سوار خر شد، پوستين را به سرش کشيد و راست چهارشنبهبازار. خر از جلو، بز از پشت سر. اى دراى (deray = زنگوله) گردن بز هم زرنگ زرنگ مىکند. |
سه تا دزد از جلواى به در رفتند. اولى گفت: بز، از مو. |
دومى گفت: خر از مو. |
سومى گفت: لباساى برش از مو. |
صاحب مال، پوستين را به سرش کشيده و دراى همين جور زرنگ زرنگ مىکند. دزد اولى آمد. دراى را از گردن بز وا کرد و به دم خر بست. بز را ورداشت و رفت. دزد دوم جلو آمد و سلام کرد: 'مردم، دراى را به گردن خر بندند تو به دمب خر بستهاي؟' |
نگاه کرد که بله دراى به دم خرش بسته شده. گفت: به گردن بز بود. |
- بز؟ هم الان يکنفر داشت بز مىبرد! |
- از کدام طرف؟ |
- از اى طرف. |
خر را به دزد سپرد و بهدنبال بز به کوچهاى که نشان داده بود دويد. دزد هم خر را ورداشت و رفت. بندهٔ خدا آمد که خر را هم بردهاند. پيش آفتابى بود همانجا غمناک نشست. دزد سوم جلو آمد: ناراحتى تو، مگى مثل مو يک چيز بىرد (birad = گم - بىرد رفت = گم شد) کردهاي؟ |
گفت: دست از دلم وردار که هم بزم را بردند و هم خرم را. |
گفت: يکى انگروشتى (angruty = انگشتر) داشتم. نگينش دانهٔ الماس. همى پشتهٔ کاريز برفتم او خورم. بفتى به ميان او. بيا برو ودى (vady = پيدا) کن نصفه. |
آقا اى لباسها را به در کرده و با يک زيرشلوارى و يک پيراهن، رفت به ميان آب. پالپال (pal pal =جستجو در تاريکي، پيدا کردن چيزى با کمک دست در جائي) مىکرد که انگشتر را پيدا کند. دزد لباسها را ورداشت و رفت. |
- نيست. چهکار کنم. |
بالا آمد (ديد) که لباسهايش را بردهاند. يک زيرشلوارى به پا، يک پيراهن به بر، وِر کند (verkand = فرار کرد، گريخت) راست خانه. يک چوب هم به دور سرش مىچرخاند. رسيد به در خانه همى جور فروفر چوب را تاب مىدهد. در را باز کردند. |
- بابا سگا در را ببندن! |
رفت به خانهٔ پيشو (piu = ته، آخر) و همى جور چوب را تاب مىدهد. زنهايش آمدند که چته؟ چه خبر؟ |
گفت: بز را بدزديدن، چروا (carva = چهارپا، الاغ) را بدزديدن، لباساى برم را بدزديدن، چوب را تو مىدهم که خودم را ندزدن. |
- سه دزد |
- افسانههاى خراسان (نيشابور) جلد اول ص ۱۴۵ |
- حميد رضا خزاعى |
- انتشارات ماه جهان چاپ اول ۱۳۷۹ |
- به نقل از: فرهنگ افسانههاى مردم ايران - جلد هفتم، علىاشرف درويشيان - رضا خندان (مهابادي) - نشر کتاب و فرهنگ، چاپ اول ۱۳۸۰ |
همچنین مشاهده کنید
- هفت برادران
- داستان دختر شهر هیچاهیچ
- دختری که مسلمان شد(۳)
- شهزادهٔ شهر سبز
- مروارید خوشه، دُرّ دو گوشه (۲)
- سه قصه مسافران
- مجسمهٔ خروس طلائی (۲)
- خاله پیرزن
- ملکخورشید
- آلتین توپ (تپل مپل)
- دختر ” ننهاش نزائیده “
- علی کچل
- سلطان ابراهیم
- شاهزاده و مار
- لاکپشت و دوستانش
- جوجهٔ زرنگ
- گربهٔ شیرافکن
- پسر کاکلزری و دختر دندونمروارید
- مهریننگار و سلطان مار
- کوسه
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
انتخابات مجلس ایران انتخابات مجلس شورای اسلامی انتخابات مجلس دوازدهم مجلس دوازدهم مجلس ستاد انتخابات کشور وزارت کشور رئیس جمهور دولت رهبر انقلاب
تهران هواشناسی سیل شهرداری تهران سازمان هواشناسی زلزله فضای مجازی پلیس بارش باران قتل آموزش و پرورش ازدواج
قیمت طلا قیمت دلار خودرو گاز قیمت خودرو بانک مرکزی نمایشگاه نفت مالیات ایران خودرو بازار خودرو مسکن دلار
نمایشگاه کتاب کتاب تلویزیون نمایشگاه کتاب تهران سینمای ایران رضا عطاران دفاع مقدس سریال نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران مهران مدیری نمایشگاه بین المللی کتاب تهران نمایشگاه
اسرائیل رژیم صهیونیستی فلسطین غزه آمریکا جنگ غزه حماس سازمان ملل رفح اوکراین نوار غزه طوفان الاقصی
پرسپولیس فوتبال استقلال لیگ برتر رئال مادرید سپاهان لیگ برتر ایران باشگاه پرسپولیس باشگاه استقلال لیگ قهرمانان اروپا بایرن مونیخ بازی
هوش مصنوعی ایلان ماسک مایکروسافت فناوری ناسا اپل فیبرنوری گوگل نخبگان
فشار خون چاقی سیستم ایمنی بارداری آسم توت فرنگی کبد چرب