یکشنبه, ۱۹ اسفند, ۱۴۰۳ / 9 March, 2025
تجربه رهبری دوگانه در کرملین

خط سیر روابط روسیه و غرب که مختصات آن را ولادیمیر پوتین در آخرین سالهای ریاست جمهوری خویش ترسیم کرد به هیچ وجه مطلوب طرف غربی نیست.در این مدل روسیه از جایگاهی که پس از ۱۱ سپتامبر به عنوان «همراه بیدردسر» اردوگاه غرب قرار داشت پا فراتر نهاد و در موقعیت رقیب یا «قدرت موازی» امریکا بویژه در مناقشات مهمی چون بالکان، قفقاز و ایران ایستاد. پوتین به طور مشخص از اجلاس امنیتی مونیخ در زمستان ۲۰۰۷ مشی مدارا و هماهنگی با بلوک غرب را کنار نهاد.
روسها در این دوره قانون تازهای از بازی سیاسی را که همانا «رقابت در عین مذاکره» است به نمایش گذاشتند. در این مدل رفتاری که اساس آن بر امتیازگیری و تقسیم منافع استوار است، روسها بیآنکه وارد درگیریهای پرهزینه مثل دوران جنگ سرد شوند اهرمهای نفوذ خویش بویژه در حوزه انرژی و امنیت بهره جستند. هدف نهایی این استراتژی پوتین این بود که بخشی از قلمرو نفوذ سیاسی را که در دوره پس از فروپاشی به غرب واگذار شده بود باز پس گیرد. این آرایش درسیاست بینالمللی کرملین بدنبال خویش تودهای از تنش و اختلاف را به همراه آورد تا حدی که گروهی از ناظران از بازگشت فضای جنگ سرد سخن به میان آوردند. اتاقهای مذاکره میان کرملین و کاخ سفید در عرض دو سال به میدان زورآزمایی دو طرف تبدیل شد و اغلب پروژههای مشارکت و همکاری میان آنها متوقف گردید.
دو مثال عینی این اتفاق؛ معلق ماندن همکاری استراتژیک مسکو و واشنگتن در امر تسلیحات متعارف و نیز بستن شیرهای ارسال گاز ارزانقیمت به شرق اروپا و کشورهایی چون اوکراین، لهستان و... بود. فضای آمیخته به تنش و بدبینی میان مسکو و غرب در آخرین روزهای ریاست جمهوری پوتین به نقطه اشباع رسید. رهبران اروپا و امریکا که استراتژی زور آزمایی را محصول تفکر پوتین میدیدند یک سال دوره ریاست جمهوری مدودف را با امید به تغییر فضا سپری کردند. در این راستا رئیس جمهور جدید امریکا- باراک اوباما- جلب دوستی روسیه را در متن سیاست خویش قرار داد. برقراری چند دیدار میان اوباما با مدودف در عرض ۹ ماه و نشست های متعدد میان رؤسای دیپلماسی دو طرف (هیلاری کلینتون و سرگئی لاوروف) نشانگر تمایل فزاینده دموکراتهای امریکا برای تغییر رفتار حریف روسیشان است.
اوباما حتی در این مدت به پارهای تاکتیکها که رنگ «مشوقهای اقتصادی- سیاسی» داشت دست زد. از جمله تعطیلی پروژهای که به نماد خصومت دو قدرت تبدیل شده بود (پروژه سپر ضدموشکی امریکا در شرق اروپا) یا امضای معامله کلان بر سر استفاده از خطوط هوایی روسیه برای رساندن امکانات جنگی ناتو به میدان جنگ افغانستان. با همه این اوصاف هنوز هاله ابهام و تردید بر مناسبات دو حریف سنتی دوران جنگ سرد حکمفرما است. اوباما نیز همانند رهبران سلف خویش در تنظیم «سیاست نگاه به روسیه» بر اساس یک سری محاسبات و پیش فرضها عمل میکند. مسئله مهم این است که چه فرضیهای برنامه ریزان کاخ سفید را به تلاش گسترده برای راهیابی به کاخ کرملین واداشته است؟
● برداشت سیاسی محافل روس
سخنها در باره انگیزه چرخشهای رفتاری غرب نسبت به روسیه فراوان است اما محافل خود روسیه، چنان که از تحلیل رسانههای این کشور پیدا است یک تفسیر روشن از داستان علاقه ورزی امریکاییها به دولت مدودف دارند. به باور آنها «پس زمینه» نگاه تازه اروپا و امریکا به روسیه این است که میپندارند رئیس جدید کرملین مشی و مرام سیاسی متفاوت از رئیس سابق آن دارد به عبارت دیگر کرملین را بعد از انتقال قدرت از رئیس - ولادیمیر پوتین- به دستیار- دیمیتری مدودف- تدبیر دیگری افتاده است. محافل غرب به این صورت به مدودف امید بسته اند و بعد از یک سال از حضور این تکنوکرات شرکت غول آسای گازپروم بر این گمان است که وی سیاست سختگیرانه و آهنین روسیه عصر پوتین را اصلاح خواهد کرد. این تفسیر ناظران روسی از کرشمههای سیاسی غرب چندان دور از واقعیت نیست. شواهد زیادی را میتوان از لابهلای گزارش مراکز تصمیمگیر امریکا و اروپا پیدا کرد. امیدها به تضاد دو رهبر کرملین - مدودف و پوتین- بعد از یکسال هنوز از ذهن غربیها دور نمانده است. گویی آنها این شکاف و دوگانگی در ساختار رهبری روسیه را امر لایتغیر و محتوم سیاست میدانند. به حکم این ضربالمثل که دو پادشاه در یک اقلیم نگنجند غرب به انتظار روزی است که مدودف آرمانگرا بتواند رئیس واقعگرای خویش را به حاشیه براند. استراتژیستهای غرب در هشت سال دوران رهبری پوتین به این جمعبندی رسیدند که تا زمانی که روح تزاریسم - عبارتی که در ادبیات سیاسی غرب به سیاست پوتین اطلاق میشود- بر سیاست کرملین حکمفرما است و سکان دستگاههای اطلاعاتی و دیپلماسی روسی را در دست جناح شاگردان ملی گرا و بلند پرواز پوتین قرار دارد نباید امید به یک معامله و آشتی را در سر بپرورانند.
به این صورت هر سفری که مدودف به مغرب زمین میکند یا با هر دیدار دیپلماتهای امریکا از کرملین، حس «پوتینزدایی یا مدودفگرایی» در رسانهها و محافل غرب زنده میشود. در روزهای اخیر که اوج رایزنیهای واشنگتن با رهبری روسیه بود، غرب باردیگر بخت خویش را برای نزدیک شدن به مدودف به آزمون نهاد. دیدارهای گرم دو وزیر خارجه امریکا و انگلیس- هیلاری کلینتون و دیوید میلیبند- از مسکو و در نهایت ملاقات اوباما با رئیس جمهور روسیه همگی این پیام را به ذهنها منتقل میکرد.
● قانونمندی سیاست در روسیه
با همه تکاپوهایی که دیپلماتهای امریکایی برای به هم ریختن میراث دیپلماسی پوتین به کار بستهاند اما قرائن حاکی از این است تاکنون سیاستگذاران غرب هنوز نتوانستهاند راهی برای نفوذ به عمق سیاست خارجی حریف روس بیابند. دیپلماتهای روسی همچنان که از مشی افرادی مثل سرگئی لاوروف یا دمیتری راگوزین- وزیر خارجه روسیه و نماینده دائمی این کشور در ناتو- پیدا است «خلقیات سیاسی» متفاوت با غرب دارند. سلسله مراتب روابط سیاسی در درون حاکمیت روسیه به گونهای است که هر ناظری را ممکن است در تحلیل روابط قوای حکومت این کشور دچار اشتباه سازد. این الگوی حکومتی شباهت بسیار به نظام سیاسی چین دارد. همه چیز در باره نیات و مقاصد سیاسی رهبران و دیپلماتهای این کشور در پرده اسرار قرار دارد. بنابراین یک دلیل خطاهای تحلیلی غرب در باره اتفاقات درون کرملین این است که دادهها و اطلاعات شفافی در باره نقش و وزن سیاسی افراد و نیز چند و چون مناسبات مراکز قدرت دردست نیست.
دست برقضا ضریب خطای نگاه غرب نسبت به ساختار حاکمیتی روسیه در انتخابات ریاست جمهوری زمستان ۲۰۰۸ این کشور روشن شد.یعنی وقتی که از صندوقچه جانشینی پوتین نام کسی بیرون آمد که اسباب شگفتی محافل سیاسی شد. در پایان ۸ سال زمامداری ولادیمیر پوتین حدس وگمان کارشناسان غرب در باره جانشینی وی به سمت معتمد اول وی- ایوانفها- رفته بود. سرگئی ایوانف و ایگور ایوانف که یکی امور مهم شورای امنیت را دردست داشت و دیگری همزمان سکان وزارت دفاع و پست معاونت نخست وزیری را. از طرف دیگر آنها همانند پوتین سوابق ممتدی در مدیریتهای اطلاعاتی داشتند به عبارتی محرم اسرار شناخته میشدند اما وقتی پوتین برای جانشینی از این دو معتمد امنیتی خویش فراتر رفت و چهرهای غیر امنیتی به نام مدودف را که تا آن روز فقط به عنوان مدیر اقتصادی و تکنوکرات مطرح بود برگزید محافل غرب به اشتباه محاسبه خویش پی بردند. بنابراین نظام گزینشی و انتصاب افراد برای پستهای کلیدی مثل وزارت خارجه یا شورای امنیت روسیه با همه دولتهای اروپایی متفاوت است. همین نظام بسته و سلسله مراتبی موجب میشده آنچه تاکنون دیپلماتها و رسانههای امریکا به عنوان «تضاد محتوم رئیس و دستیار یا دوگانگی رهبری پوتین- مدودف» آرزو کردهاند راه به جایی نبرد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست