چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مجله ویستا

نفرین بی‌صدا


نفرین بی‌صدا

● نگاهی به شعر‌های لیلا مشفق در باران سپید
«باران سپید» مجموعه‌ای از شعرهای لیلا مشفق، شاعر جوان شمالی را در بر می‌گیرد؛ در کل می‌توان این کتاب را به ۲ دفتر تقسیم کرد که با وقفه‌ای …

نگاهی به شعر‌های لیلا مشفق در باران سپید

«باران سپید» مجموعه‌ای از شعرهای لیلا مشفق، شاعر جوان شمالی را در بر می‌گیرد؛ در کل می‌توان این کتاب را به ۲ دفتر تقسیم کرد که با وقفه‌ای دو صفحه‌ای نشان داده می‌شود. دفتر اول نشان از نوعی احترام و ادب شاعرانه دارد و در مقابل، دفتر دوم سرشار از هنجارگریزی در نحو زبان است .

حضور انسان چگونه است

طرح موضوع انسان به این سبب است که تقریباً تمامی کارها با فعل اول شخص مفرد آغاز می‌شود، اول شخصی که می‌تواند راوی آثار یا جایگاه شاعر در هستی باشد، چرا به خود می‌پردازد؟ وقتی به خود می‌پردازد یعنی به انسان می‌پردازد. خارج نشدن از خود و مشاهده دیگر چیزها باعث شده شاعر در آثارش مشاهده‌گری فعال ایجاد نکند و چه در دفتر اول و چه در دفتر دوم، پایه و گرانیگاه آثار برمفاهیم باشد چرا که در دل مشاهده، تصویر شکل می‌گیرد و وقتی مشاهده‌ای شاعرانه رخ ندهد، تصویری شاعرانه نیز بروز نخواهد کرد.

«م» اول شخص، شاعر را در سیر درون و خاطرات و حس نوستالژیک‌ او نگه می‌دارد، این حکم کلی نیست و چه‌بسا آثاری که با همین مکانیزم آغاز می‌شوند. مشفق در آثارش انسانی مدرن را در نظر دارد نه انسانی سنتی را چرا که آگاهی ما از حضور انسان در آثار او سرشار از پارامترهایی است که گریبانگیر انسان عصر جدید است.

به عنوان مثال پرداختن به کودکی پس از آن مهم شد که علم روان‌شناسی بسیاری از مقوله‌های روحی و روانی را نشأت گرفته از آن دوران می‌بیند. لیلا مشفق نیز در مجموعه‌اش به این دوران می‌پردازد: کودک که بودم/ برمدار مربعی قالی چنان دور می‌زدم/ که پاهایم/ از حاشیه بیرون نرود... (ص۲۴)

فاکتور دیگر نوعی جهان‌بینی تاریک در انسان مدرن است که ناخودآگاه در برخورد با مقوله‌های خشک و بی‌احساس زندگی مانند صنعت در او ایجاد می‌شود. اگرچه در اشعار مشفق ما به المان‌های صنعتی کم برخورد می‌کنیم اما به طور ضمنی اثراتش را می‌بینیم، آثاری دردناک که گاهی به دور شدن انسان از خودش منجر می‌شود ؛ انسانی مملو از درد که خود را دچار ابهام می‌بیند.

من که هیچ‌گاه نفهمیده‌ام چه بودم/ جز تکرر همیشه دردها/ فریادگر نفرینی که بی‌صدا/در من/ شکل می‌گیرد/آینه‌ها/ بیگانگی را تصویر می‌کنند. (ص۱۲)

در اشعار دفتر دوم هر شعر محملی برای ورود موضوعات زیاد است اما این تکثر به نگاهی متکثر در راوی آثار تبدیل نمی‌شود. اگرچه در دل گزاره‌های آثار از هر موضوعی سخن به میان می‌آید و نوع برخورد شاعر با همه موضوعات تقریباً یکسان است این ویژگی در نوع استفاده از زبان نیز مشهود است چرا که اگر اشعار دفتر دوم را پشت سرهم بخوانیم انگار در ساخت کلی و وجه بیرونی زبانی با یک اثر روبه‌روییم.

اگر تکثر در موضوع در اثر دیده می‌شود پس تکثر در ایجاد کارکرد زبانی و تکثر در نگاه چه می‌شود؟ این که ما در یک نوع نگاه چندین موضوع را طرح کنیم یا در یک موضوع چندنگاه ارائه نماییم چیزی است که به انتخاب شاعر برمی‌گردد اما آنچه مسلم است دریافت شاعرانه و خلق شعری زیبا غایت است لذا آنچه در «باران سپید» دیده می‌شود موضوعات فراوان در دل آثار است که گاهی شاعر را به دنبال خود می‌کشاند. به قول ضیاء موحد: «شاعر اشیاء را پر از شعر کن/ نه شعر را پر از اشیاء»

میثم متاجی