سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

نگاه جامعه شناسان نسبت به رسانه


نگاه جامعه شناسان نسبت به رسانه

دنیای امروزی به ارتباط مستمر یا كنش متقابل میان مردمی كه بسیار جدا از یكدیگرند وابسته است اما اگر ما تا این اندازه به ارتباط از راه دور وابسته نبودیم , تعلیم وتربیت به صورت توده گیر نه ضروری بود و نه ممكن

دنیای امروزی به ارتباط مستمر یا كنش متقابل میان مردمی كه بسیار جدا از یكدیگرند وابسته است . اما اگر ما تا این اندازه به ارتباط از راه دور وابسته نبودیم ، تعلیم وتربیت به صورت توده گیر نه ضروری بود و نه ممكن . در فرهنگهای قدیمی بخش اعظم دانش موجود آن چیزی بود كه یكی از انسان شناسان ، به نام كلیفورد گرتس ، دانش محلی نامیده است .

سنتها در اجتماع محلی انتقال می یافت و اگر چه اندیشه های كلی فرهنگی به تدریج در مناطق وسیعی منتشر می گردید ، فرایندهای انتشار فرهنگی ، طولانی ، كند و ناپیوسته بود . امروز ، ما در " كل جهان " زندگی می كنیم به شیوه ای كه برای ژا پل دیدیون ، یا هر كسی كه قبل از حدود سال ۱۸۰۰ زندگی می كرد كاملا غیر قابل تصور می بود . ما از اوضاع و رویدادهای هزاران مایل دورتر آگاهیم _ ارتباط الكترونیكی چنین آگاهی ای را تقریبا در هر لحظه فراهم می كند . تغییرات در انتشار اطلاعات ، و در تكنولوژی های اطلاعات ، همانند هر جنبه تولید صنعتی بخشی از توسعه جوامع امروزی است . در قرن بیستم ، حمل ونقل سریع و ارتباط الكترونیكی انتشار جهانی اطلاعات را بسیار شدت بخشیده اند.

رسانه های همگانی ( روزنامه ها ، مجلات ، سینما و تلویزیون ) اغلب در ارتباط با سرگرمی در نظر گرفته می شود ، و بنابراین در زندگی اكثر مردم نسبتا كم اهمیت قلمداد می گردد. چنین دیدگاهی كاملا گمراه كننده است .

ارتباطات همگانی در بسیاری جنبه های فعالیتهای اجتماعی ما دخالت دارد . برای مثال ، معاملات پولی اكنون اساسا بر پایه مبادله اطلاعاتی قرار دارد كه در كامپیوترها نگهداری می شود . حساب بانكی توده ای از اسكناس نیست كه در گاو صندوق نگهداری شود ع بلكه ارقامی است كه روی برگ حساب چاپ شده و در كامپیوتر ذخیره می شود . هر كس كه از كارت اعتباری استفاده می كند به یك سیستم بسیار پیچیده اطلاعاتی متصل می شود كه با وسایل الكترونیكی ذخیره شده و انتقال می یابد . حتی وسایل سرگرمی مانند روزنامه ها یا تلویزیون تاثیر فراگیری برتجربه ما داند . این امر تنها به این علت نیست كه آنها بر نگرشهای ما به شیوه های خاصی تاثیر می گذارند ، بلكه از آن روست كه انها وسیله دسترسی به اطلاعاتی هستند كه بسیاری فعالیتهای اجتماعی به ان بستگی دارد . تنها یك فرد تارك دنیا ، ممكن است به طور كامل از رویدادهای خبری كه بر همه ما تاثیر می گذارد بركنار باشد كاملا می توان گمان كرد كه تارك دنیای قرن بیستم هم یك رادیو داشته باشد !

الف ) دنیس مك كویل و " نظریه میانجی میان رسانه و جامعه "

در نگاه دنیس مك كوایل " نظریه میانجی رسانه و جامعه " و نظریه ” جایگزین رسانه و جامعه " و نظریه “ جامعه توده وار ” با بر شمردن پیش فرضهای نظریه میانجی و خصایص آنها ، و با الگوی روابط این نظریه ، رسانه ها را بیش تر وابسته به نهادهای سیاسی ، اقتصادی ، حقوقی و … می دانند تا كنترل كننده آنها .

« دنیس مك كویل با تاكید بر روابط متقابل نهادهای سیاسی ، اقتصادی و حقوقی ، اصول حاكم بر روابط رسانه و جامعه را چنین بیان می كند :

۱ ) فلسفه و هنجارهای حاكم بر فعالیت رسانه ها كه نشات گرفته از پیش فرضهای ایدئولوژیك است .

۲ ) قوانین رسمی كه برخی محدودیت ها را برای رسانه ها ایجاد می كند .

۳ ) مناسبات اقتصادی حاكم بر فعالیت رسانه ها

۴ ) پیوندهای غیر رسمی بین رسانه ها و نهادهای آموزشی ، فرهنگی ، دینی و …

۵ ) رسانه ها به عنوان نقطه عطف مشترك انواع تجربیات جداگانه و هماهنگ كننده اطلاعات تجربیات و معارف مخاطبان

در خصوص نظریه جایگزین رسانه ها و جامعه ، مك كویل با ترسیم الگویی كه از دو تن از جامعه شناسان به نام “ بارل ” و “ مورگان ” اقتباس نموده سه بعد “ قدرت ” و سلطه گری در مقابل كثرت گرایی “" تغییر ” ( رسانه به عنوان محرك ، در مقابل جامعه به عنوان محرك ) و “ گرایش گریز از مركز ( متمایل به مركز رسانه ها ) را تشریح می كند .

مك كویل در تحلیل گرایش های متمایل به مركز رسانه ها ( نقش رسانه ها در تقویت و استحكام ارزش ها و باورهای موجود ) و گریز از مركز رسانه ها ( نقش رسانه ها در تضعیف ارزش های موجود و نوگرایی و امروزی شدن ) اذعان می دارد كه از برخورد این دو بعد چهار موضع نظری با وجود مثبت و منفی به وجود می آید :

۱ ) گرایش متمایل به مركز رسانه ها در وجه مثبت بر وحدت بخشی و یكپارچه سازی رسانه ها تاكید می كند و در وجه منفی بر كنترل و دخل و تضعیف ارزش ها .

۲ ) گرایش گریز از مركز رسانه ها در وجه مثبت بر نوگرایی ، آزادی خواهی و تحرك اجتماعی رسانه ها تاكید می كند و در وجه منفی بر انزوا ، از خود بیگانگی و تضعیف ارزش ها تاكید می كند .

ب ) نظریه جامد توده وار

قبل از بررسی و تحلیل نظریه جامعه توده وار به تعریف مفهوم توده و توده رسانه می پردازیم واژه كلیدیMass را نمی توان بصورت ساكن و غیر مواجه بودن با فضای اجتماعی و ابعاد آن تعریف كرد . مهمترین ویژگی این واژه دو پهلو بودن و تناقض درونی آن است . در تفكر اجتماعی این واژه ، هم معنای كاملاً مثبت و هم معنایی كاملاً منفی داشته و هر دوی این معانی نیز حفظ شده است .

وجه منفی آن از گذشته به توده غوغاگر و اوباش اطلاق می شده است . به ویژه توده مردم جاهل و بی اعتنا به قانون . در این نگاه ، در این تعریف واژه توده فرهنگ ، هوش و حتی خردمندی وجود ندارد .

اما در معنای مثبت و مشخصاً‌ در سنت سوسیالیستی ، از واژه “ توده ” مردم معمولی و زحمت كشی كه برای تحقق اهداف جمعی سازمان یافته اند استنباطی می شود . وقتی كمیت زیاد بار مثبت داشته باشد این واژه نیز معنای مثبت می یابد مثلاً حمایت توده ای ، یا جنبش توده ای و اقدام توده ای و غیره ، جدا از ارجاع به تعداد زیاد در هر دو معنای مثبت و منفی ، نكته مهم در این است كه این مجموعه عمل كننده علیه سركوب می شود یا اینكه به نظم مستقر و موجود خدمت می كند . این تفاوت در ارزش گذاری ، چه حال و چه در گذشته همیشه بستگی به موضع گیری و عقیده داشته است .

دلیل استفاده از از واژه Mass در Mass communication ( ارتباط جمعی ) تولید انبوه و پر شمار تعداد زیاد مخاطبانی است كه به رسانه های جمعی دسترسی دارند ، همچنین یك معنای اصیل واژه Mass ، مجموعه ای بی شكل است كه تمیز دادن اجزای آن از یكدیگر بسیار دشوار است . در فرهنگ ، Mass به صورت زیر تعریف شده است : “ مجموعه ای كه در آن فردیت از میان رفته است ” این معنا بسیار نزدیك به استنباطی است كه جامعه شناسان از این واژه دارند ، به ویژه آنگاه كه به مخاطبان رسانه های جمعی اطلاق می شود .

از نگاه هربرت بلومر جامعه شناس معاصر آمریكایی صاحب نظر مكتب كنش متقابل در تعریف اولیه “ توده ” با استفاده از فرق هایی كه سایر انواع جمع هایی كه در زندگی اجتماعی یافت می شود . به ویژه گروه ، انبوه خلق و همگان دارد ارائه می كند .

در یك گروه كوچك ، همه اعضا یكدیگر را می شناسند ، بر عضویت مشتركشان در گروه آگاهی دارند . ارزش هایشان مشترك است . نوعی ساختار روابط دارند كه در طول زمان نسبتاً پایدار است و در خدمت هدف خاصی است . “ انبوه خلق ” بزرگ تر است ، اما هنوز محدود به حدودی قابل مشاهده و جایی مشخص است هر چند انبوه خلق موقتی است و به ندرت دوباره با همان تركیب اولیه تشكیل می شود . البته احتمال می رود كه هویت و روحیه مشترك بالایی وجود داشته باشد اما معمولاً تركیب اخلاقی و اجتماعی آن ساختار و نظم معینی ندارد . البته انبوه خلق می تواند دست به عمل بزند اما اغلب اعمالش خصلت انفعالی ، عاطفی و غیر عقلانی دارد .

نوع سومی كه هربرت بلومر “ همگان ” می خواند كه بسیار بزرگ ، پراكنده و پایدار است معمولاً حول موضوع یا هدف مربوط به زندگی عموم مردم تشكیل شده و هدف اولیه اش پیش برد منافع یا عقیده ای خاص و تحقیق دگرگونی سیاسی است . “ همگان ” عنصری اساسی در نهاد سیاسی دموكراتیك و مبتنی است بر آرمان برخورد عقاید در چارچوب یك نظام سیاسی باز و غالباً از بخش های آگاه تر جامعه تشكیل می شود . پیدایش “ همگانی ” از نگاه مشخصه نظام های دموكراسی لیبرال مدرن بوده و با ظهور روزنامه حزبی یا بورژوا در پیوند بوده است .

نظریه جامعه توده وار بر وابستگی متقابل نهادهایی كه اعمال قدرت می كنند و در نتیجه به یگانگی رسانه ها با منابع قدرت و اقتدار اجتماعی تاكید دارد . احتمال دارد كه محتوا به منافع سیاسی و اقتصادی صاحبان قدرت خدمت كند ، البته از رسانه نمی توان انتظار داشت كه تعریفی انتقادی یا جایگزین از دنیا ارائه كند . اما گرایش رسانه ها به این است كه به مردم یاری دهد تا خود را با سرنوشت خویش سازگار كنند .

از رسانه ها انتظار می رود كه تصویری از جایگاه مردم در كل جامعه ارائه دهند . ابزاری باشند ، برای استراحت و منحرف كردن توجه از مشكلات و فرهنگی در اختیار مردم قرار دهند كه با زندگی واقعی شان سازگار باشد ؛ زندگی ای كه معمولاً با و تفریح یكنواخت ، تحت سلطه بوروكراسی بودن ، انزوا یا دنیای خصوصی خانوادگی ، رقابت و مشاركت و همبستگی بسیار نازل با جامعه ، همراه است . در این نظریه رسانه ها را هم علت جامعه توده وار می داند و هم عاملی كه به این نوع جامعه استمرار می بخشد زیرا تصویری كه رسانه از جهان ارائه می دهد ، جایگزینی برای جهان واقعی و محیطی كاذب و ابزاری توانا برای دخل و تصرف در اذهان عمومی و البته همچنین كمكی برای بقای روانی در شرایط دشوار .

نظریه جامعه توده وار نه تنها بدبینانه بلكه هم غیر آزمون پذیر و تبیینی تام و تمام غیر نسبی می باشد . این اندیشه آمیزه ای از اندیشه انتقادی برگرفته شده از چپ سیاسی و نوستالژی عصر طلایی اجتماعات مدنی و دموكراسی .

پ ) ماركسیسم

هر چند كه خود ماركس ، از میان رسانه ها ، فقط مطبوعات را می شناخت ، آن هم در زمانی كه هنوز تبدیل به یك رسانه جمعی مؤثر نشده است ، اما كاملاً امكان دارد كه رسانه های مدرن را بر اساس اندیشه های او تحلیل كنیم .

رسانه ها نیز نوعی از وسایل تولیداند كه از قانون مندی های خاص نظام تولید سرمایه داری صنعتی ، یا عوامل تولید و روابط تولید معین پیروی می كنند . به احتمال زیاد این رسانه ها در مالكیت یك طبقه سرمایه دار انحصاری ، كه در سطح ملی یا بین المللی سازمان یافته تا به منافع این طبقه خدمت كند ، قرار دارند و با استثمار مادی كارگران فرهنگی و مصرف كنندگان به چنین كاری مبادرت می ورزند . از نظر ایدئولوژیكی نیز وظیفه آنها نشر افكار و جهان بینی های طبقه حاكم و رد اندیشه های جایگزین دیگری است كه ممكن است به دگرگونی یا رشد آگاهی طبقه كارگر از منافع خود و جلوگیری از تبدیل شدن این آگاهی به مخالفت فعال و سازمان یافته سیاسی بینجامد . پیچیدگی این مدعا منجر به این شده كه سه نوع نظریه الهام گرفته از ماركسیسم در مورد رسانه های مدرن داشته باشیم ، نظریه اقتصادی سیاسی ، نظریه انتقادی و نظریه هژمونی رسانه ها ، از این میان ، نظریه اول به سنت۱ ) نظریه اقتصاد سیاسی رسانه

دغدغه ما از احیای اصطلاح قدیمی نظریه اقتصاد سیاسی رسانه ، مشخص كردن رهیافتی است كه بیش از محتوای ایدئولوژیكی رسانه ها بر ساخت اقتصادی ۶ رسانه ها تاكید دارد و با پذیرش وابستگی ایدئولوژی به زیر بنای اقتصادی ، تحقیقات را به سوی تحلیل تجربی ساختار مالكیت رسانه ها و عملكرد نیروهای بازار سوق می دهد . از این نقطه نظر ، نهاد رسانه را باید بخشی از نظام اقتصادی دانست كه البته پیوندی تنگاتنگ با نظام سیاسی دارد . ویژگی غالب معرفتی را كه رسانه برای جامعه و درباره جامعه تولید می كند ، تا حد زیادی می توان با ارزش مبادله انواع گوناگون محتوا ، تحت شرایط فشار برای گسترش بازار و همچنین با منافع پنهان اقتصادی صاحبان و تصمیم گیرندگان آن توضیح داد . این منافع به لزوم سودآوری فعالیت رسانه ای و سودآوری سایر بخش های تجارت به عنوان نتیجه گرایش ها و فرایندهای انحصاری ادغام افقی و عمودی ناشی از آن مربوط می شود .

ماتریالیستی ماركسیستی وفادارتر است زیرا بر عوامل اقتصادی تاكید دارد اما دو نظریه دیگر بیشتر به عوامل ایدئولوژیكی ( روبنایی ) پرداخته اند .

پیامد آن را می توان در كاهش منابع رسانه ای مستقل ، تمركز در بازارهای بزرگ ، اجتناب از خطر كردن ، غفلت از بخش های كوچكتر و فقیرتر مخاطبان بالقوه مشاهده كرد . آثار نیروهای اقتصادی تصادفی نیست ، اما مستمراً در جهت حذف “ … آن صداهایی عمل می كنند كه فاقد قدرت یا منابع اقتصادی هستند … منطق پنهان هزینه منظماً در جهت تثبیت موقعیت گروه هایی كه از قبل در بازارهای رسانه های جمعی جا افتاده اند و حذف گروه های فاقد سرمایه لازم برای ورود موفقیت آمیز به بازار عمل می كند . پس صداهایی كه باقی می مانند عمدتاً به كسانی تعلق دارد كه احتمال كمتری دارد كه توزیع ثروت و قدرت موجود را مورد انتقاد قرار دهند .

بر عكس ، آنانی كه بیشترین احتمال مبارزه جویی از سوی آنهاست قادر به بیان عمومی نارضایی یا مخالفت خود نیستند زیرا منابع كافی برای برقراری ارتباط مؤثر بر گروههای وسیع مخاطب را در اختیار ندارد ”

مهدی علاقبند

منابع :

۱ _ مك كویل ، دنیس / درآمدی بر نظریه ارتباطات جمعی / پرویز اجلالی / مركز مطالعات رسانه ( تهران ) ۱۳۸۲ / چاپ اول .

۲ _ ساروخانی ، باقر / جامعه شناسی ارتباطات / انتشارات روزنامه اطلاعات ( تهران ) /

۳ _ گیدنز ، آنتونی / جامعه شناسی / منوچهر صبوری / نشر نی ( تهران ) / چاپ ششم ۱۳۷۹ .


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.