پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

جامعه باز اندیشه لیبرالیسم


جامعه باز اندیشه لیبرالیسم

لیبرالیسم به قرن هفدهم و اندیشه های جان لا ک بازمی گردد جان لا ک آغازگر نوعی سنت فکری بود که در گذر زمان, تحولا ت و تغییرات اساسی و محتوایی پیدا کرد که جلوه ای از بروز این تغییرات در ارائه تفسیرهای متنوع از جامعه مدنی ظاهر شد

اصطلا‌ح «لیبرالیسم» از قرن نوزدهم، تداول استعمال داشته و در اوایل همین قرن در هیئت یک ایدئولوژی سیاسی پا به میدان گذارد و در سال ۱۸۵۰ به عنوان حزبی سیاسی در انگلیس آغاز به فعالیت کرده است، اما این بدان‌معنا نیست که مبانی این مکتب فکری‌ سیاسی قبل از این تاریخ، حتی به طور پراکنده‌ نه در قالب یک مکتب و ایدئولوژی سیاسی منسجم‌ رواج نداشته است.

لیبرالیسم به قرن هفدهم و اندیشه‌های جان‌لا‌ک بازمی‌گردد. جان‌لا‌ک آغازگر نوعی سنت فکری بود که در گذر زمان، تحولا‌ت و تغییرات اساسی و محتوایی پیدا کرد که جلوه‌ای از بروز این تغییرات در ارائه تفسیرهای متنوع از جامعه مدنی ظاهر شد.

در فلسفه غرب دو جریان برداشت از جامعه مدنی با هم تلفیق شده است:

۱) یکی سنتی است که از فلسفه لیبرالیسم نشات می‌گیرد

۲) دیگری از بحث آدام اسمیت و اقتصاد آزاد منهای دخالت دولت، که این دو تبلور جامعه مدنی را تا تحولا‌ت اخیر دربرمی‌گیرد که خود این تحولا‌ت دگرگونی‌هایی را در مفهوم جامعه مدنی پدید آورده است جامعه مدنی مورد بحث ما نیز در این سنت تفکر لیبرالی صورتبندی شده و ارزش‌ها و ایده‌های اصلی لیبرالیسم را فرا می‌گیرد; علا‌وه بر اینکه لیبرالیسم در قالب این تفسیر از جامعه مدنی و دارای موضع تهاجمی نسبت به سایر ایدئولوژی‌هاست.

این تفسیر از جامعه مدنی در کنار پذیرش ارزش‌های لیبرالی، در مقوله‌های اقتصاد و سیاست و فرهنگ که در تفسیرهای غیرلیبرالی از جامعه مدنی نیز تبلور داشت، جنبه لیبرالی جدیدی را نیز دارد و آن شعارهای ضد ایدئولوژیک آن است. طی دو قرن گذشته، نظریه‌پردازان سیاسی بیشتر به نحوه صورت‌بندی اجتماع می‌اندیشیدند. آنها در مقابل این پرسش قرار داشتند که برای داشتن زندگی مطلوب، جامعه را چگونه باید سامان داد و چه نهادهایی را باید به کار بست؟ اندیشه سیاسی‌ اجتماعی قرن نوزدهم و بیستم چهار پاسخ رقیب را پیش روی نهاد که هر چهار ایدئولوژی، ادعای تمامیت و درستی داشته و خود را یگانه راهکار ممکن برای حل مشکلا‌ت اجتماعی‌ سیاسی جامعه بیشتری قلمداد می‌کردند.

نخستین ایدئولوژی، وضع مطلوب و زندگی خوب را در اجتماع سیاسی،(political community) جست‌وجو می‌کرد و بر آن بود که خوب زندگی کردن تنها با شهروند فعال بودن در سایه دولت دموکراتیک حاصل می‌شود. این دیدگاه ریشه در یونان باستان دارد و کسانی چون ژان‌ژاک روسو به شدت از آن دفاع می‌کردند. همچنین در کارهای لیبرال‌هایی چون جان استوارت میل نیز نمونه‌هایی از این گرایش دیده می‌شود. وی از دموکراسی اجتماعی دفاع می‌کند.

سوسیالیزم، پاسخ ایدئولوژیک دیگری به آن پرسش بود. در این دستگاه فکری فعالیت‌ سیاسی، جای‌خود را به فعالیت اقتصادی داده و سامان اجتماعی مناسب و زندگی خوب را در آن می‌جست. سومین پاسخ ایدئولوژیک، کاپیتالیسم بوده است. تکیه نظام سرمایه‌داری، نه بر مفهوم «شهروند» است، و بر تولیدکننده و نحوه مالکیت ابزار تولید; بلکه تمرکز این ایدئولوژی بر مفهوم «مصرف کننده‌» است. اگرمصرف‌کنندگان به حال خود وانهاده شوند تا در بازار آزاد بتوانند آزادانه انتخابگر باشند و دولت، کمترین‌دخالت را در مقوله اقتصاد اعمال کند، آنگاه زندگی خوب و هموار تامین خواهد شد. ناسیونالیسم به عنوان ایدئولوژی چهارم با اعلا‌م این نکته که سیستم بازار آزاد فاقد صداقت و درنهایت، غیراخلا‌قی است، توجه به ملیت،(nation) را مایه وصول به وضعیت ‌برتر می‌شمارد. در ملیت، مااعضای وفاداری خواهیم بود که با ریسمان تاریخ و خون، به یکدیگر گره خورده‌ایم. خوب زندگی کردن، یعنی سهیم شدن با کسانی که در فرهنگ، پیشینه و میراث ملی، وجوه مشترک داریم. اما ایده جامعه مدنی، بر آن است که زندگی مطلوب تنها در سایه‌عدم‌یکسانی‌وتکه‌تکه‌شدن‌جامعه fragmentation) )و وجود گونه‌گونی و منازعه همراه با انسجام میسر است و دستیابی به زندگی خوب، تنهادر سایه ترویج فرهنگ عضویت در گروه و تلا‌ش برای رسیدن به اهداف و منافع شخصی و فردی از طریق ‌گروه‌گرایی و صنف‌گرایی حاصل خواهد شد. در نگاه‌ایده‌آل‌نگرانه، جامعه مدنی، آهنگ خاصی ندارد; بلکه همه آهنگها در آن مجال نواختن دارند و مثلا‌ زمینه‌ای است که هر فرد در قالب صنف و گروه خود می‌تواند آهنگ خویش را بنوازد و تفکر و منافع‌و علا‌یق خویش را ظاهر سازد. این تلقی لیبرالی هیچ یک از آنها را به عنوان امر نهایی نمی‌پذیرد. پیوند اندیشه جامعه مدنی با لیبرالیسم، تنها در بعد ایدئولوژی‌زدایی خلا‌صه نمی‌شود. دیدگاه دکترین‌جامعه مدنی به حیطه اقتدار دولت، تاکید بر مصون ماندن حریم خصوصی و گروهی از دخالت دولت، واستقلا‌ل افراد در قانون‌گذاری بنیادین در حریم خصوصی، اعتقاد به پلورالیسم اخلا‌قی در کنار پلورالیسم‌سیاسی، نوع نگاه به حوزه دخالت دین در مقولا‌ت اجتماعی و سیاسی، همگی جلوه‌هایی از پیوند این‌تفسیر از جامعه مدنی با لیبرالیسم است.

هوشنگ ابوالقاسمی