سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
مراحل زندگی در فلسفه ی سورن کییر کگور و فیلم هامون
![مراحل زندگی در فلسفه ی سورن کییر کگور و فیلم هامون](/web/imgs/21/151/y7hkw1.jpeg)
مقدمه: داریوش مهرجویی نه تنها یکی از مهمترین و مشهورترین کارگردانان سینمای ایران است، بلکه مهمترین اقتباس های سینمایی را نیز انجام داده است. فارغ التحصیل فلسفه است و در آثارش نحلههای فکری همچون اگزیستانسیالیسم و اندیشه های مکتب فرانکفورت به چشم می خورد. سینمای مهرجویی پیوندی ناگسستنی با ادبیات و فسلفه دارد. اقتباس از نویسندگانی همچون غلامحسین ساعدی، علی نصیریان، دیوید سلینجر، هنریک ایبسن، و الهام از فیلسوفان و نوینسدگانی مانند صادق هدایت، سورن کییر کگور، سال بلو و ... مبین این ادعا است. هامون که در سال 1368 ساخته شد یکی از مشهورترین فیلمهای ایران است و در کارنامه داریوش مهرجویی جایگاه ممتاز و بحث برانگیزی دارد. حمید هامون - که از لحاظ شخصیت پردازی از انسجام بالایی برخوردار است- که رسالهاش درباره عشق ابراهیمی و ایمان است، در زندگی زناشویی مشکلات فراوانی دارد. همسرش – مهشید- می خواهد از او جدا شود. زمانی عاشق هم بودهاند ولی اکنون فقط جنگ و جدل دارند. احساس میکند مهشید و خانواده اش بر عیله او توطئه کردهاند. از طرفی به شدت درگیر مفاهیم عارفانه همچون ایمان ابراهیم است. هامون میخواهد علت نابودی رابطهاش را پیدا کند، بنابراین دنبال علی عابدینی- دوست عارف مسلک و مراد هامون- است و در این راه خاطرات گذشته- از کودکی تا دوران عاشقی و زناشوییاش – را به یاد میآورد. مهرجویی برای روایت فیلم هامون، به دلیل اینکه فیلم از طریق تک گویی درونی حمید هامون و یادآوری خاطراتش روایت می شود، از تکنیک جریان سیال ذهن استفاده کرده است. در حقیقت مخاطب با جهان ذهنی حمید هامون روبه روست و فیلم را به گونه ای می بیند که حمید هامون تعریف میکند. فیلم هامون نه تنها در سال 1368 که در جشنواره فجر اکران شد، هنوز هم مخالفان و موافقان زیادی دارد. برخی فیلم را بدون انسجام و ایدئولوژیک، و برخی آن را یکی از مهمترین آثار سینمای ایران میدانند. فیلم به طور واضح به مسئله روشنفکران و نقد جوامع بورژوازی می پردازد. علاوه بر این فیلم از زندگی سورن کییر کگورد و کتاب هرتسوگ اثر سال بلو تأثیر گرفته است. رابطه هامون و علی عابدینی و همچنین رابطه خانوادگی هامون گویای این تأثیرپذیری می باشد. فیلم هامون با یک کابوس شروع میشود، به زمان حال، و از آنجا به زمان گذشته و از زمان گذشته به گذشتههای دور و خاطرات متعدد حمید هامون میرود. و فیلم به صورت غیرخطی روایت میشود. پژوهش حاضر تلاش دارد فیلم هامون را براساس اندیشه و فسلفه زندگی کییر کگور و بررسی و تحلیل کند.
سورن کییر کگور و مراحل زندگی
سورن آبو کییر کگور(Søren Aabye Kierkegaard،1813-1855) در کپنهاگ دانمارک به دنیا آمد. بسیاری او را فیلسوف می خوانند و بسیاری دیگر خداشناس ولی خودش با متفکر دینی بیشتر موافق است. جهان بینی او در عین حال که با دین درآمیخته است ولی چندین نظریه فلسفی دارد که باعث شده است امروزه او را پدر اگزیستانسیالیسم بدانند. کی یر کگور با نقد عقلگرایی نه تنها در برابر دین مسیحیت میایستد بلکه در مقابل ایده آلیسم و نظام فکری گئورگ ویلهلم فریدریش هگل(1770-1831) قرار می گیرد." فلسفه هگل جایی برای فرد هستی مند باز نمیگذاشت و تنها کاری که میکرد این بود که او را به شیوه ای شگفت کلیت ببخشد و آنچه نمی توانست کلیت یابد باید بی اهمیت شمرده شود و از چشم میافتاد. فرورفتن در کلیت یا غرقه کردن خود در آن، خواه این کلیت دولت باشد، یا اندیشه جهان گستری، چیزی جز رهاکردن مسئولیت شخصی و زندگانی اصیل نیست"(کاپلستون، 1367، ج7: 328). اگرچه در دانشگاه با فلسفه هگل آشناشد ولی پس از چندی از آن روی برگرداند و کتاب پاره های فکری وی در حقیقت، انتقادی شدید از سیستم فکری هگل است. کییر کگور عمر کوتاهی داشت ولی در این فاصله آثار مهمی همچون ترس و لرز(1843)، این یا آن(1843)، پاره های فلسفی(1844) و ... نوشت و عنوان فیلسوف- خداشناس لقب گرفت. وی از فیلسوفانی است که دیر شناخته و تأثیرش نادیده گرفته شد تا اینکه در سالهای 1909-1914 میلادی کتابهایش به زبان آلمانی ترجمه شد و چنین به نظر می رسید در دو جنگ جهانی که خدا از تاریخ حذف شده است و پس از صد سال طوفان شک و فاجعه، سورن کییر کگگور کهنهپرست جلوگر شده، اگرچه اگزیستانسیالیسم به دست بیدینان افتاده است(دورانت، 1385: 408).
کییر کگور معتقد بود برای شناخت انسان و خدا و رابطه انسان با خدا، عقل کمک چندانی به انسان نمیکند بلکه انسان باید از این مرحله عبور کند و به درجه ایمان برسد. وی در این راه زندگی و شخصیت حضرت ابراهیم(ع) را به عنوان یک انسان نمونه تمجید میکند و ایشان را شهسوار ایمان مینامد. " اگر میدانستم شهسوار ایمان کجا زندگی میکند، پای پیاده به زیارتش میشتافتم ... آنی از او جدا نمیشدم و همه زندگی را به ستایش او میگذراندم(کییر کگور،1378: 63). کییر کگور تلاش دارد که راه و روش رسیدن به یک زندگی معنادار را مشخص کند. این فیلسوف معتقد است که رابطه انسان با خدا زندگی را معنادار میکند و در این زمینه با کانت که عقل را کنار می نهد تا ایمان را جایگزین کند، موافق است. " ﻛﻲ ﻳﺮﻛﮕﻮر ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺘﻔﻜﺮ ﺿﺪﻋﻘﻞ ﮔﺮا ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﻛﺎﻧﺖ دﻏﺪﻏﺔ دﻳﻦ را داﺷﺖ. او همانند کانت عمیقا نگران دین ضربه خوردهی در دوره روشنگری بود و در نتیجه فریاد زد که باید از کانت یاد بگیریم که عقل نمیتواند به نومن برسد"(Hicks, 2004: 55).
کییر کگور برای رسیدن به این مرحله علاوه بر نقد عقل، اثبات ناتوانی عقل در شناخت به وسیله تحلیل آثار هگل، مسیحیان و همچنین بررسی آثار فیلسوفانی همچون کانت، عناصر این نوع ایمان و همچنین مراحل یا شیوههای زندگی برای رسیدن به ایمان دینی تعریف کرد. کییر کگور سه مرحله یا شیوه را تعیین میکند. که نظریهپردازان این مراحل را با عناوین مختلفی معنا کردهاند. در این مراحل نشان میدهد که عقل توانایی و صلاحیت درک و فهم چیزها، انسان، حقیقت و خدا را ندارد. بنابراین دورههای مختلف انسان را نامگذاری کرد ولی حکم نهایی را به ایمان داد. انسان با ایمان و جهش ایمانی است که تکامل مییابد.
مرحله استحسانی یا لذت
در این دوران انسان به لذتهای زود گذر دنیوی تمایل دارد و تلاش میکند که زندگیاش را بر اصل لذت طی کند؛ لذتی که زاده حواس ظاهری اوست. در دوران، انسان بیشتر به خودش فکر میکند و به مسائل اخلاقی و یا وظایف اجتماعی توجهی ندارد. این مرحله یا سپهر به دلیل اینکه از معنویات و ایمان و دین دور است نتیجهای جز نگرانی، اظطراب، نومیدی و تلخی ندارد. مقصد و غایت خوشایندی که توام با رستگاری و رهایی باشد، وجود ندارد. در این مرحله زیباشناسی هم نام گرفته است، انسان در پی لذت جویی و زیبایی طلبی است که به خاطر دنیوی بودنش، گذرا و فانی است.
مرحله اخلاق و وظیفه
در این دوران انسان صرفا به خودش فکر نمیکند و به دنبال لذات شخصی نیست، بلکه به امور اجتماعی، وظایف و مسئولیتهایش در قبال جامعه، خانواده و ... می پردازد. فرد در دوران لذت ازدواج نکرده است یا در برابر نهادی مسئولیت ندارد و بیشتر به دنبال لذتهای شخصی و جسمانی است، ولی در دوران اخلاقی چنین فردی ازدواج کرده است یا در قبال جامعه دارای وظیفه و تعهد است. " در این مرحله انسان به معیارهای معین اخلاقی و تکلیفهای اخلاقی گردن مینهد که ندای عقل کل است، و بدین سان به زندگانی خود شکل و پیوستگی میبخشد"(کاپلستون، 1392: 329). بنابراین چنین مرحلهای، پیش در آمدی جدی برای رسیدن به ایمان و مرحله ایمان دینی است. انسان از ساحت دنیوی دور شده و اکنون توانسته است مسئولیت، تعهد و اخلاق را بشناسد، ولی به دلیل اینکه هنوز جهش ایمانی صورت نگرفته و انسان با مفاهیم و مسائل عقلانی روبه روست و از دایره آن نتوانسته خارج بشود، به مرحله آگاهی و شناخت نرسیده است. در حقیقت زمانی که کییر کگور از فردیت سخن میگوید به همین نکته اشاره دارد که او همچون تعریف هگلی از نوع ماهیت و مصادیق کلی نیست. " ﺁﺩﻣﻲ ﻳﻜﺴﺮﻩ ﺩﺭ ﺗﻼﺵ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﻴﻞ ﺁﺩﻣﻴﺎﻥ ﺑﭙﻴﻮﻧﺪﺩ: ﺑﻴﺎﻳﻴﺪ ﻣﺘﺤﺪ ﻭ ﻳﮕﺎﻧﻪ ﺷﻮﻳﻢ ﻭ ﻃﺒﻌﺎ ﺍﻳﻦ ﺗﻼﺵ ﺩﺭ ﻟﻔﺎﻓﻪ ﻭﺍژﻩﻫﺎﻳﻲ ﭼﻮﻥ ﻣﺤﺒﺖ، ﻫﻤﺪﻟﻲ، ﺷﻴﻔﺘﮕﻲ ﻭ ﺑﺮﺧﻲ ﺗﻤﻬﻴﺪﺍﺕ ﻇﺮﻳﻒ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻲﭘﺬﻳﺮﺩ: ﺍﻳﻦ ﺗﺰﻭﻳﺮ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﺭﺫﻝ ﻭ ﭘﺴـﺘﻲ ﺍﺳـﺖ ﻛـﻪ ﻣﺎﻳﻴﻢ. ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺧﻴﻞ ﺁﺩﻣﻴﺎﻥ ﺍﺯ ﻣﻮﺍﺯﻳﻦ ﻓﺮﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﻓﺮﺩ ﺍﻳـﺪﻩﺁﻝ ﺑـﻮﺩﻥ ﺑﺴﻲ ﺩﻭﺭﻳﻢ" (کییر کگور، 1388: 49).
مرحله ایمان
انسان در این مرحله به نهایت میرسد و میتواند با خدا رابطه داشته باشد. انسان به درجه ایمان رسیده است. درجه ای که کیر کگور در حضرت ابراهیم (ع) می بیند. بدون آنکه هیچ مخالفتی کند پسرش را به تعبیر کی یرکگور اسحاق را قربانی می کند. از منظر عقلانی حضرت ابراهیم (ع) نباید این کار را انجام دهد ولی او بر طبق گفته کییر کگور به مرحله ایمان رسیده است و در این مرحله فقط اعتماد جای دارد. در حقیقت میتوان گفت ایمانی که کی یر کگور از آن یاد می کند، همان تسلیم است. اسلام از لحاظ لغوی با واژه تسلیم هم ریشه است. انسان متصف به وصف اسلام، انسانی است که نسبت به هر سرنوشتى که از ناحیه خداى سبحان برایش تعیین مىشود، چه سرنوشت تکوینى، از قدر و قضاء و چه تشریعى از اوامر و نواهى و غیر آن مطیع و تسلیم باشد"(طباطبائی،1376: 454). کییر کگور علاوه بر توصیف و تشریح شهسوار ایمان به صورت مستقیم و کامل به این مرحله اشاره کرده است. " ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑـﺎ ﺍﻳﻤـﺎﻥ ﻋـﻼﻭﻩ ﺑﺮﺍﻳﻨﻜـﻪ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺍﺳـﺖ ﺩﺭﻋـﻴﻦ ﺣـﺎﻝ، ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑـﺮ ﺍﻧﺠـﺎﻡ ﻓﺮﻣـﺎﻥ ﺍﻟﻬـﻲ ﺍﺣﺴـﺎﺱ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻲ ﻭ ﺭﺿﺎﻳﺖ ﻣﻲکند؛ ﻛﻨﺪ؛ ﺯﻳﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ، ﺗﻮﻛﻞ ﻭ ﻳﻘـﻴﻦ ﺩﺍﺭﺩ"(ﻛﻲیر کگور، 1383: 106). در این مرحله انسان از عقل کمک نمیگیرد، بلکه برای رسیدن به خدا، عقل را فدا می کند. از مرحله استحسانی تا مرحله ایمان، فاصله زیادی وجود دارد و از همین روست که کییر کگور از واژههایی همچون، شور، جهش و ... اسم می برد. به عبارتی دیگر کییر کگور زمان، مکان و راه روشنی را مشخص نمیکند تا انسان بداند که در چه مکان و زمانی می تواند به مرحله دیگر برسد، بلکه با توجه به اینکه کییر کگور عقل را ضعیف می پندارد ، بنابراین در این راه باید خطر کرد، معجزه آفرید و بدون عقل این مسیر را پیمود. راه عقلانی این است که مراحل زمان مند و مکانمند باشند ولی در فلسفه کییر کگور چنین چیزی وجود ندارد. " به تعبیر کییر کگور این خطر کردن، سبب جهش از مرحله اخلاقی به مرحله ایمانی می گردد که بالاترین مرحله زندگی اصیل یا اگزیستانس است؛ جهشی که از چارچوب قواعد عقلی بیرون است و از این رو فهمیدنی نیست"(نقیب زاده، 1387: 111).
فیلم هامون
دوران لذت
حمید هامون در حال نگارش رساله ای ردباب عشق و ایمان در تفکر حضرت ابراهیم (ع) است. از طرف دیگر مهشید تقاضای طلاق کرده است. او تلاش می کند همه خاطرات گذشته را به یاد آورد تا بفهمد که به چه دلیل و از کی و کجا رابطه زناشویی اش به هم خورده است. دوران های مختلفی از زندگی اش را از جمله دوران کودکی، دوران نامزدی و آشنایی با مهشید، دوران دوستی با علی عابدینی، دوران جستجوی علی عابدینی و ... . یکی از این دورانها دوران سرخوشی و لذتجویی دنیوی هامون است. در یکی از خاطرات حمید هامون، مهشید و او، در کتاب فروشی هم را میبینند و به هم کتاب میدهند. در سکانس-پلان هایی دیگر اوقات خوش و شاد هامون و مهشید را در دورانهای نامزدی و زناشویی نشان میدهد. آشنایی و قرارهای عاشقانه حمید و مهشید، از دیگر نشانه های دوران لذت است. کتاب و کادو به هم می دهند. با هم غذا میخورند و به زیارت میروند. تمامی این لذتها، دنیوی و فانی است. حمید هامون میخواهد با دختری ثروتمند و بورژوا ازدواج کند ولی نمیداند که راهش اشتباه است. در واقع مقصود از اشتباه این است که هامون و مهشید هم را به خوبی نمی شناسند و فقط از عاشقی کردن لذت می برند وگرنه جهان بینی و دنیای بیرونی و درونی آنها با هم متفاوت است. کارگردان این تفاوت را در برخی از سکانس ها به صورت نمادین نشان می دهد. حمید و مهشید به صورت مونتاژموازی نشان داده می شوند. مهشید از خیابان به سمت پایین می آید و حمید در نمای بعدی به سمت بالا میرود. در کتابفروشی نیز مهشید از بالا به او نگاه می کند. چنین نماد و نشانه هایی تفاوت جایگاه اجتماعی آنها را نشان میدهد. حتی در یکی از خاطرات حمید، دبیری(با بازی عزت الله انتظامی) این نکته را صراحتا به او می گوید:" پات رو از گلیمت بیرون گذاشتی، گول طبقه بالا رو خوردی، دانشمند هوشمند. گول یه بورژوازی پولپرست فاسدی رو خوردی. میخواستی پولدار بشی، خودت رو فروختی". حمید هامون پس از دوران لذت به نومیدی و سرگشتگی می رسد زیرا صرفا لذت برده است و فقط در زمان حال زیسته است ولی اکنون زندگی به دوران دیگری یعنی ازدواج و تعهد رسیده است و در این دوران اخلاق، مسئولیت و وظیفه اهمیت دارد و نمیتواند مطالبات و خواسته های مهشید را که همچنان در دوران لذت است، برآورده کند. از طرف دیگر شاید علاوه بر اخلاق و رفتار و عشق مهشید، به خاطر پول با او ازدواج کرده است ولی نتوانسته خواستهاش را بر آورده کند.
اما به قول کییر کگور برای گذر از این مرحله ریشخند و آیرونی لازم است، چرا که اساس این مرحله مقصدی سودمند و حتی خوشایند ندارد. در فیلم و در دیالوگهای هامون حتی در لحظه های عاشقانه و یا بحرانی نیز این ریشخند وجود دارد که فضایی کمیک می سازد. در فصل ابتدایی فیلم، هامون با جدیت مشغول نوشتن رسالهاش میشود، امّا باد همه کاغذها را با خودش می برد. جدیت در کنار مضحکه و شوخی قرار میگیرد چرا که اساسا هامون در میان دورانهای زندگیاش معلق است. این کتابها گویای ذهن و دنیای شخصی او را نشان میدهد، او از طرفی کتاب میخواند و از طرف دیگر عاشق است ولی در هر حال در مرحله لذت به سر می برد، چرا که کتاب ها را نیز به درستی و جدیت در نیافته است. این به تمسخر گرفتن جدیت و ادغام شوخی و جدی برای گام نهادن به مرحله اخلاق لازم است. حمید هامون به یاد می آورد که با مهشید به دیدار علی عابدینی رفته است و آنجا با مسئله ایمان ابراهیمی روبه رو شده است. علی عابدینی درباره ابراهیم با او سخن می گوید ولی حمید بیشتر درگیر مسئله مهشید و عشق زمینی و لذات دنیوی است. علی عابدینی در پاسخ هامون می گوید:" جنون الهی ... از نظر یوناینان، ایمان جنون الهی بود...یه جور ایمان سرشار از عشق ... اگر ابراهیم خودش رو میکشت... یا پشیمون می شد ... شکوه میکرد از خدا ... دیگه پدر ایمان نبود... ". جنون الهی همان جهش ایمان کییر کگور است. حضرت ابراهیم (ع) تصمیم به انجام یک عمل غیر اخلاقی کرده است، از طرف دیگر کی یر کگور مرحله اخلاقی را تببین کرده است بنابراین برای رسیدن به ایمان باید از این مرحله عبور کرد تا به درجهای برسد که در آن موازین عقلی و اخلاقی بشری را نمیتوان راه داد. تنها در این مرحله است که انسان میتواند چنین عملی یا حتی فراتر از آن را انجام دهد.
دوران اخلاق و وظیفه
در قیاس با دوران لذت که دوران لاقیدی و بی بندوباری و صرفا لذت است، دوران اخلاق توام با مسئولیت پذیری و تعهد است. فرد که در قبلا دیگران، خودش و ... مسئول است. هامون در این دوران ازدواج کرده است. دوران آشنایی، عشق و عاشقی و نامزدی تمام شده است و اکنون در ادارهای کار میکند. مهشید نزدِ دکتر سماواتی در مورد دوران ابتدایی ازدواجشان میگوید: " هامون از اول ازدواجمون چیزی در نمیآورد، یک معلم انگلیسی کتابهای شبانه یا مترجم یکی دوتا کتاب که چیزی در نمیاره. من خیلی سعی کردم اون راحت باشه، آروم باشه، به کارش برسه... من عاشقش شدم". حمید از لحاظ مادی باید خواستههای یک زندگی زناشویی را تأمین کند به ویژه اینکه حمید با دختری از طبقهای مرفه جامعه ازدواج کرده است. در اداره کار می کند، حتی زمانی که درگیر مسئله طلاق است به کارش میرسد و سعی می کند مواظب پسرش باشد. هامون در تلاش است از مرحله عقلانی عبور کند، به همین دلیل است که مدام علت ایمان حضرت ابراهیم(ع) را می پرسد. حمید نزد مادر مهشید میرود و آنجا هم درباره ایمان و عشق حرف میزند. " داشتم به این فکر می کردم که آدم باید خودش باشه یا دیگری. به کتاب ترس و لرز فکر می کردم و راستش خودمم دچار ترس و لرز شده بودم... ببینید من میخواستم بدونم چرا ابراهیم پدر ایمانه. می خواستم به عمق عشق ابراهیم به اسماعیل پی ببرم. میخواستم ببینم آیا ابراهیم از فرط عشق و ایمان خواسته اسماعیل رو بکشه. اسماعیل! پسرش رو. بزرگترین عزیزش رو. عشقش رو . آخه یعنی چی خانم سلیمانی. آدم به دست خودش سر پسرش رو ببره. ابراهیم می تونست نره. می تونست بگه نه... اما رفت و اسماعیل رو زد زمین... گفت همینه همینه همینه امر، امر خداست و کارد رو کشید". در واقع حمید همان حرفهایی را می زند که علی عابدینی به او یاد داده است و هنوز نتوانسته است علت این عمل حضرت ابراهیم(ع) را دریابد چرا که هنوز پرسشهایی عقلانی مطرح می کند. کییر کگور میگوید:" وﻗﺘﻲ اﻳﻤﺎن ﺣﺎﺿﺮ اﺳﺖ ﺧﻮدش دلیل ا اﺳﺖ و اﻳﻤﺎن، ﺧﻮد ﺗﻮﺟﻴﻪ است"( Kierkegaard, 1967: 3608).
مرحله ایمان
حمید هامون در دورانهای مختلفی از زندگی اش با علی عابدینی دوست بوده است. در واقع علی برای او نقش مراد را دارد. هامون از کودکی او را میشناسد. در سکانس عزاداری حمید کودک، نزد علی میرود و علی او را در آغوش میگیرد. می توان چنین مناسکی را براساس گفتههای کییر کگور در مورد مناسک کلیسایی و مسیحی تحلیل کرد. حمید کودک سینه زنی و مناسک عزاداری را میبیند و فرار میکند و به آغوش علی که به دلیل جهش ایمانیاش خارج از موازین اخلاقی و مناسکی است، پناه می برد. در سکانس هایی رابطه علی و حمید به گونهای نشان داده میشود که علی نقش استاد را برای او دارد. هامون از او با عناوینی همچون استاد و رفیق یاد می کند. علی هامون را با مسئله عشق و ایمان آشنا میکند و کتابهای ترس و لرز و قصص پیامبران را به او میدهد. صورت و قیاقه و سن علی در همه دوران یکی است. گویی علی موجودی زمینی نیست و قرار است حمید را از دنیای زمینی و عقلانی و اخلاق عقلی برهاند. هامون جهش ایمانی خود را در او میبیند و از همین رو ست که در مواجهه با جدایی و عشق مهشید به او پناه میبرد، ولی او را پیدا نمیکند. زمانی که در علی عابدینی را بر بالای ساختمانی مییابد، از دیدار با او منصرف میشود چرا چنین دیداری او را اقناع نمیکند او در پی رهایی و رستگاری و ایمان است. علی تأکید میکند که با عقل نمیتوان دید به دلیل اینکه اینجا به نقص بودن عقل آدمی اشاره میشود مشخص است که بحث آنها در مورد مفاهیم معنوی و الهی است. از تکگوییهای هامون متوجه میشویم که علی عارف است و سالهاست خبری از زن و بچهاش ندارد. در واقع علی مرحله لذت و از طرف دیگر مرحله اخلاق را گذرانده است چرا که عقل را ناتوان می داند.
هامون قصد میکند مهشید را بکشد ولی عملا این کار را انجام نمیدهد. فقط می خواهد توسط مهشید دیده شود. فرار میکند و در جاده با خودش حرف میزند. او در پی معجزه است. مدام ماشین را به این سو و آن سو میچرخاند." خدایا یه معجزه ... برای من یه معجزه بفرست ... مثل ابراهیم.. شاید معجزه من یه حرکت کوچک بیشتر نباشه... یه چرخش... یه جهش ... ". هامون عملا به معجزه و جهش اشاره میکند. آیا او برای به دست آوردن مهشید معجزه میخواهد یا دلیل دیگری دارد؟ آیا او یک جهش می خواهد به سمت مهشید باز گردد یا به دنبال جهشی ایمانی است؟ حمید قدام به خودکشی می کند ولی جرأتش را ندارد و ماشین را به سمت دیگری خارج از جاده هدایت میکند. به خودش می گوید: " ترسو ... ترسو... احمق ... جرأتش رو نداری...". در حالی که برای رسیدن به مرحله ایمان بر طبق اصول کی یر کگور، خطر کردن، لازم است. " کی یر کگور جهش خاص هست بودن را قرار داده و گفته است برای رفتن از سپهری به سپهری دیگر، پلی بین آنها نیست، باید خطر کرد و با جست و خیزی از پرتگاه گذشت"(وال، ورنو، 1372: 130). در فیلم هامون، داریوش مهرجویی تلاش دارد سه مرحله زندگی از نظر سورن کییر کگور را در زندگی حمید هامون به نمایش بگذارد ولی از آنجا که این سه مرحله همواره به ترتیب به دنبال هم نمیآیند و شاید گاهی در هم ادغام شوند، از تکنیک جریان سیال ذهن برای روایت فیلم استفاده می کند. در حقیقت می توان گفت دلیل اینکه حمید هامون در جستجوی حقیقت غایی و یا مرحله ایمان، سردرگم است، این باشد باشد که وی هیچ کدام از مراحل را به درستی سپری نکرده است؛ نه مرحله لذت و نه مرحله وظیفه. از همین روست که از درک ایمان عاجز است و مدام دلیل این ناتوانی را در گذشته، به کمک مرور خاطرات، میجوید.
جداول زیر براساس مراحل زندگی سورن کی یر کگور در فیلم هامون نشان داده شده است.
جدول شماره 1- دوران نامزدی و آشنایی و به عبارتی دوران خوش زندگی
1 |
هامون و مهشید همدیگر را در شهر کتاب می بینند. هر دو اهل مطالعه هستند. کتابهای ابراهیم در آتش، فرنی زویی، آسیا در غرب، دمیان، و ... بین آنها رد و بدل میشود. |
2 |
زیارت |
3 |
غذاخوری. خدیدن |
4 |
سه تار نوازی مهشید. هامون به او انار میدهد. |
5 |
هامون و مهشید و فرزندشان در داخل ماشین هستند و به سفر می روند. |
6 |
کودکی و بازی های کودکانه |
جدول شماره 2. دوران وظیفه و اخلاق
1 |
هامون در اداره ای کار می کند و با رئیس بر سر مسائل اقتصادی بحث می کند. |
2 |
هامون به عنوان فروشنده دستگاه خونسنج |
3 |
هامون به دنبال پسرش در مدرسه می رود |
4 |
هامون به دادگاه می رود. |
6 |
هامون با مادربزرگش حرف می زند و درددل می کند. |
7 |
هامون مهشید را نزد دکتر سماواتی می برد. |
جدول شماره 3- دوران ایمان
1 |
کودکی و ملاقات با علی |
2 |
آشناشدن حمید هامون با عشق و ایمان ابراهیمی توسط علی – آشنایی با کتاب ترس و لرز |
3 |
دیدار علی و هامون در کلبه و چمنزار. کتاب قصص پیامبران |
4 |
حمید علی عابدینی را در بالای ساختمان می بیند ولی با او صحبت نمی کند |
5 |
در جاده، در طلب جهش و معجزه است |
6 |
خودش را به آب می اندازد. چرا که احساس می کند برای یافتن جهش باید حرکتی انجام دهد |
7 |
علی عابدینی او را نجات می دهد |
منابع
حقیقی، مانی(1392). کارنامه چهل ساله؛ گفتگوی مانی حقیقی با داریوش مهرجویی. تهران: نشر مرکز
ﻛﻲ ﻳﺮ ﻛﻪ ﮔﻮﺭ، ﺳـﻮﺭﻥ(1378). ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﻣﺮگ، ترجمهی ﺭﻭﻳـﺎ ﻣـﻨﺠﻢ، ﭼـﺎپ ﺩﻭﻡ، اصفهان: انتشارات پرسش.
ﻛﻲ ﻳﺮ ﻛﻪ ﮔﻮﺭ، ﺳﻮﺭﻥ (1383)، ﮔﺰﻳﺪﻩﺍﻱ ﺍﺯ ﻳﺎﺩﺩﺍﺷـﺘﻬﺎﻱ ﻭﺍﭘﺴـﻴﻦ ﺳـﺎﻟﻬﺎ. ترجمهی ﻓﻀﻞ ﺍﷲ ﭘﺎﻛﺰﺍﺩ. ﻓﺼﻠﻨﺎﻣﻪ ﺍﺭﻏﻨﻮﻥ شماره 5و6 ، تهران، وزارت فرهنگ و ﺍﻧﺘﺸﺎﺭﺍﺕ ﺍﺳﻼﻣﻲ.
کاپلستون، فردریک(1392). تاریخ فلسفه؛ از فیشته نا نیچه. داریوش آشوری. تهران. سروش.
طباطبائی، محمد حسین(1376)، المیزان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات امیرکبیر.
نقیب زاده، میر عبدالحسین(1387)، نگرشی به فلسفه های سده بیستم. تهران: انتشارات طهوری،
هاشمی، سید علی. هامون زدگی. خردنامه همشهری. شماره 13 و 14
وال، ژان، ورنو، روژه(1372). ﭘﺪﻳﺪﺍﺭﺷﻨﺎﺳﻲ ﻭ ﻓﻠﺴﻔﻪﻫـﺎﻱ ﻫﺴـﺖبودن. خوارزمی. تهران
Hicks, Stephen R.C. (2004). Explaining Postmodernism: Skepticism and Socialism from Rousseau to Foucault, Publisher Scholargy Publishing, Inc.
Kierkegaard, Soren (2006). Fear and Trembling, Cambridge University Press.
Kierkegaard, Soren, (1967). Entry 3315 (1850), in Journals and Papers, edited and translated by H. V. Hong and E. H. Hong, Bloomington: Indiana University Press.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست