جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

كلام امام حسین ع به ام سلمه


كلام امام حسین ع به ام سلمه

یا اماه وانا اعلم انی مقتول مذبوح ظلما وعدوانا وقد شا عزوجل ان یری حرمی ورهطی مشردین واطفالی مذبوحین ماسورین مقیدین وهم یستغیثون فلا یجدون ناصرا ۱

((یا اماه ! وانا اعلم انی مقتول مذبوح ظلما وعدوانا وقد شا عزوجل ان یری حرمی ورهطی مشردین واطفالی مذبوحین ماسورین مقیدین وهم یستغیثون فلا یجدون ناصرا))[۱] . از كـسـانی كه در مدینه خدمت حضرت رسیده وعرض می كند شمااز سفر به عراق منصرف شوید ((ام سلمه )) است او به حضرت گفت : ((لا تـحـزنـی بخروجك الی العراق , فانی سمعت جدك رسول اللّه (ص ) یقول :یقتل ولدی الح سین بارض یقال لها كربلا )). ((مـرا با خروج خود به سوی عراق , اندوهگین مساز, به راستی كه از جدت رسول خدا(ص ) شنیدم كه می فرمود: فرزندم حسین در زمینی كه كربلا می گویند,كشته خواهد شد)). امام (ع) در پاسخ فرمود: ((یا اماه ! وانا اعلم انی مقتول مذبوح ظلما وعدوانا)). ((مـادر! من هم می دانم كه از روی ظلم وستم كشته خواهم شد (وفرزندانم اسیروبه غل وزنجیر كشیده خواهند شد))). ((قالت ام سلمهٔ : وا عجبا! فانی تذهب وانت مقتول ))؟!

((ام سلمه گفت : تعجب است كه اگر می دانی كشته می شوی , پس چرامی روی ))؟!

((قال (ع): یا اماه ! ان لم اذهب الیوم , ذهبت غدا وان لم اذهب فی غد, ذهبت بعد غدوما من الموت واللّه بد)). حضرت فرمود: ((ای مادر! اگر امروز نروم , فردا خواهم رفت واگر فردا نروم روز بعد از آن خواهم رفـت واز مرگ گریزی نیست من می دانم در چه روز ودر چه ساعتی كشته ودر كجا دفن خواهم شد واز اینجا به آن مدفن نگاه می كنم همانطور كه به شما نگاه می كنم واگر بخواهی , مدفن خود ومكان اصحابم را نشان بدهم )). ((ام سـلمه )) چون این را در خواست كرد, حضرت تربت خود واصحابش را به اونشان داد ومقداری از آن تـربـت را هـم بـه او داد وفرمود: ((اینهارا در شیشه ای نگهداری كن وهر روز كه دیدی از آن خون فوران كرد, بدان كه من كشته شده ام )). چـند ماه از این واقعه گذشت تا در روز عاشورا, ام سلمه دید كه از این شیشه خون فوران می كند وفهمید كه حسین (ع) كشته شده است .

● ام سلمه كیست ؟

((ام سـلـمـه )),همسر رسول خدا(ص )است كه به مقتضای بعضی از روایات وارده , بعد از حضرت خدیجه , افضل زوجات آن حضرت است نامش ((هند)) ودخترعمه پیامبر(ص )است , چون مادرش ((عـاتـكـه )) دخـتـر جـناب ((عبدالمطلب ))است وآخرین زن از ازواج پیامبر(ص )است كه از دنیا رفته است . وی قبلا همسر ابو سلمه (عبداللّه بن عبدالاسد) بوده واز او چهار فرزند داشته وبه حبشه مهاجرت كرده وبعدا به مدینه برگشته است ((ابو سلمه )) در احد مجروح شدوبعد از گذشت هشت ماه , به شـهـادت رسـیـد ابـوبـكـر وعـمـر از او خواستگاری كردندولی نپذیرفت تا رسول خدا(ص ) از او خـواسـتـگـاری كـرد عرض كرد اولا من زنی هستم بچه دار وبا شوهر كردن من , آنان بی سرپرست می شوند وثانیا بستگانم راضی نخواهند شد وثالثا زنی غیور وحسود هستم .

پیامبر(ص ) فرمود: ((اما فرزندانت را خودت سرپرستی خواهی كرد وامابستگانت هم با من مخالفت نـمـی كـنـند ودعا می كنم كه خداوند حسدرا از دل تو ببرد)),لذا ام سلمه ازدواج با رسول خدارا پذیرفت [۲] . امام صادق (ع) می فرماید: ((ان الكتب كانت عند امیرالمؤمنین (ع) فلما صار الی العراق , استودع الكتب ام سلمه )). ((امـیر المؤمنین (ع) نامه ها ومكتوبات را كه از اسرار امامت بوده , موقع حركت به عراق به ام سلمه سپرده است )). واز بعضی اخبار استفاده می شود كه سید الشهدا(ع) هم در موقع حركت ازمدینه , نامه های خودرا به ام سلمه سپرده وبعدا به امام سجاد(ع). رسیده است [۳] .

● قطع شدن حقوق ام سلمه

وقـتـی حـضـرت صـدیـقه كبری (ع)را از ((فدك )) محروم كردند ودختر پیامبر(ص )آن سخنان مـعـروف را دربـاره فدك فرمود واین سخنان به گوش ابوبكر رسید, به مسجد آمد وبه منبر رفت وجسارتهایی به ((بضعهٔ الرسول )) نمود!! چون این سخنان راام سلمه شنید گفت : ((ا لمثل فاطمهٔ بنت رسول اللّه (ص ) یقال هذا القول )). ((آیـا ایـن چـنـین با فاطمه سخن می گویید در حالی كه فاطمه در بهترین خانه تربیت شده ؟

آیا گمان می كنید كه پیامبر(ص ) دخترش را از ارث محروم كرده وبه اوخبر نداده یا خبر داده وزهرا مـخالفت می كند در حالی كه فاطمه (س ) بهترین زنان عالم است وپیامبر(ص ) چقدر به این دختر علاقه داشت وای بر شما! به زودی خواهید دانست كه چه كرده اید)). آنـگـاه بـه خـاطـر ایـن سخنان اعتراض آمیز بود كه حقوق ام سلمه را یك سال ازبیت المال قطع كردند))!![۴] .

● گفتگوی ام سلمه با عایشه

وقتی ((طلحه وزبیر)) به مكه می روند وعایشه را برای بردن به میدان جنگ جمل حاضر می كنند, ام سـلـمـه مطلع می شود وبر طبق بعضی از نقلها, نامه ای می نویسد ویاحضورا نزد عایشه می رود واورا از رفـتـن به سمت عراق بر حذر می دارد وبه عایشه می گوید كه تو به نص آیه شریفه : (وقرن فی بیوتكن )[۵] موظف به نشستن در خانه هستی .

((ام سلمه )) به او می گوید: تو حریم رسول خدا(ص ) هستی وبا شكسته شدن تو, حریم پیامبر(ص ) هم شكسته می شود, با نشستن در خانه , باید حرمت پیامبر(ص )را حفظ كنی قرآن دامن تورا جمع كرده وتو با بیرون رفتن خود, آن راآشكار مكن اگر چنین وظیفه ای داشتی حتما پیامبر(ص ) به تو دستور می داد, بلكه تورا از آن نهی هم كرده است : ((ان عمود الا سلام لا یثاب بالنسا ان مال , ولا یراب بهن ان صدع )). ((اگـر سـتـون اسلام كج شود, به وسیله زنهاراست نگردد واگر رخنه ای پیدا كند,به دست زنها مـرمـت نشود بهترین چیزی كه برای زنها نیكوست این است كه چشم خودرا از نامحرم بپوشانند و حـیا داشته باشند ورفت وآمدرا كم كنند اگر پیامبر(ص )رادر میان این صحراها وراهها ببینی چه پـاسـخی داری ؟

! كارهایت بر خداوند تعالی پوشیده نیست وبر پیامبر وارد خواهی شد, در حالی كه پـرده حـریـمـش را دریـده ای اگـرمـن مـسـیـر تورا بروم وبعد به من بگویند وارد بهشت شو, از پـیـامـبـر(ص ) خـجالت می كشم در حالی كه حریمش را شكسته ام , خانه ات را حصار خود گردان وپـشـت پـرده بـودن را قـبـر خـودت قـرار بـده تـا رسول خدا(ص )را ملاقات كنی كه بدینوسیله خـدارااطـاعـت كرده ودین خدارا یاری نموده ای واگر تورا به یاد جمله ای بیندازم كه خودت هم آن را مـی دانـی , آنـچـنـان مـی سـوزی وآتـش مـی گیری كه اگر افعی انسان را بگزد, آدم آنگونه می سوزد)). ((عـایـشـه )) گـفت : ((چنین نیست كه تصور كرده ای بهترین راه همین مسیراست كه دو دسته دچار اختلاف شده اند وبه من رو آورده اند, پس اگر بنشینم گناهی مرتكب نشده ام واگر حركت كنم راه خوبی رفته ام ))!!![۶] .

● اطلاع ام سلمه از شهادت امام حسین (ع)

((ابـن عباس )) می گوید در خانه خوابیده بودم كه صدای گریه بلندی از خانه ام سلمه مرا بیدار كـرد بـه طـرف مـنـزل او حركت كردم وچون وارد شدم گفتم :((یاام المؤمنین ! مالك تصرخین وتغوثین ))؟!

ام سلمه , متوجه هاشمیات شد وگفت : ((همراه من گریه كنید, زیرا حسین (ع)كشته شده است )) . ابن عباس گوید: ((گفتم از كجا خبردار شدی ))؟

ام سـلـمـه گفت : الان پیامبر(ص )را در عالم رؤیا محزون وخاك آلود دیدم , ازعلت آن جویا شدم فرمود: ((قتل ابنی الحسین (ع) واهل بیته الیوم فدفنتهم والساعهٔ فرغت من دفنهم )). ((فـرزنـدم حـسـیـن واهل بیتش را امروز كشتند وآنان را دفن كردم وهم اكنون ازدفن آنان فارغ شده ام ))[۷] . آنـگـاه بـه طرف آن شیشه خاكی رفت كه قبلا از سیدالشهدا(ع) گرفته بود, دیدكه از آن شیشه خون جاری شده است .

پی‌نوشتها:

۱) بحار, ۴۵/۸۹ الخرائج والجرائح , ۱/۲۵۳ موسوعهٔ كلمات الحسین (ع), ۲۹۲.

۲) اسدالغابه , ۵/۵۸۸.

۳) قاموس الرجال , ۱۰/۳۹۶.

۴) بیت الاحزان , محدث قمی , ۱۲۵.

۵) احزاب /۳۳.

۶) الحدید, ۶/۲۲۰ بحار الانوار, ۳۲/۱۴۹ جمل , شیخ مفید, ۱۲۶ الامامهٔ والسیاسهٔ , ابن قتیبه , ۵۵.

۷) بحار, ۴۵/۲۳۰ تاریخ الخلفا, سیوطی , ۲۰۸, تاریخ یعقوبی , ۲/۲۴۶.



همچنین مشاهده کنید