چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
جهان که پیر می شود
جهان که پیر میشود این شکلی میشود: شکل یک آدم ریز اندام کوچولو که پوست و استخوانش را توی خودش جمع کرده و گوشهویلچر کز کرده است یا گوشه رختخوابش . جهان پیر حتی در گوشهیک حمام نمور در زیر انبوهی از لباسها و پتوهای چرک و یا گوشه یک حیاط کلنگی هم میتواند قایم شده باشد. صاحبان جهان که همان بچههای جهان باشند، میتوانند یک جهان گم کرده عقل را برای حفظ آبروی جهان جوان از جلوی چشمها پنهان کنند.
توی یکی از همین کوچه پسکوچههای شهر شلوغ تهران پایتخت پرزرق و برق ایران- توی یکی از همین میدانهای پر رفت و آمد که زیرپای میلیونها چشم هر روز کثیفتر و چندشآورتر میشود و موشهایش فربهتر؛ موشهایی که گاهی دور از چشم بچههای جهان، به سراغ همان حمام نمور گوشه حیاط کلنگی میروند و از لابهلای رختهای چرک نمناک با عجوزهجهان سر به سر میگذارند و به خندهاش میاندازند؛ فقط موشها میتوانند این جهان مچالهپنهان در چرکها را به خنده وادارند. جهان که پیر میشود، این شکلی میشود: شکل یک آدم تنومند که توی ویلچر هم به سختی جا میشود، این جهان تنومند روی پای خودش هم سنگینی میکند تا چه رسد روی دوشبچههای جهان. جهان این شکلی به زمین چسبیده است. تکان نمیخورد، درجا میزند؛ زیستنی گیاهوار اما نه به زیبایی و فریبایی و فرحناکی و عطرآگینی گیاهان. بچههای جهان میخواهند این جهان به زمین چسبیده را جابهجا کنند، به هر حقهای. جهان لمیده در جای خود، خاموشیاش میشکند و آسمان غرنبه میشود.
جهان که پیر میشود این شکلی میشود: شکل یک آدم رنجور افسرده؛ فرد مرده در خویش. گاه کنار پنجره مینشیند و گاه در رختخواب. به نقطه روبهرو خیره میشود به این امید واهی که شاید از آن نقطههای خیلی دور، رویایش بیرون بیاید و به طرف او راه بیفتد. جهان این شکلی نه میشنود، نه میگوید، نه میخورد، نه میخندد و نه حتی میگرید؛ فقط آه میکشد و حسرت میبارد. جهان که پیر میشود این شکلی میشود: بدسلیقه، بد لباس، بداخلاق، بد زبان، بد بو، بدگو، همه بدهای جهان از دوره پیشنوزادی تا کهنسالیاش در جهان پیر جمع میشوند و جهان پیر میشود مرکز گردهمایی همه بدهای جهان، همه بدهایی که از اینجا رانده و از آنجا ماندهاند و همیشه به محض بروز، سرکوب شدهاند، وقتی به جهان پیر میرسند، کیفور میشوند؛ فرصتی بیانتها پیدا میکنند برای ابراز وجود؛ بیهیچ شرم و خجالتی. از آن سو صاحبان جهان پیر یعنی قیمهای جهان پیر که با قانون نانوشته سرپرستی این جهان پیر شده را به عهده گرفتهاند به هر دری میزنند تا عیش و نوش این تجمع را برهم زنند. جهان که پیر میشود این شکلی میشود: گوشش سنگین میشود، چشمش تاری میبیند، دستش میلرزد، پایش هم، بهدنبال عصا می گردد یا تکیهگاهی، اگر پیدا نکند میافتد، میشکند و زمینگیر میشود. جهان زمینگیر شده گاه فریادش تا چندین خانه آن طرفتر هم میرود.
گاه اخبارش به گوش همه میرسد بدون آنکه خودش از همان یک گلهجا، جنب خورده باشد. جهان پیر شده شکلهای بیریخت دیگری هم دارد که شاید بتوان در گوشه و کنارهای پنهانی و آشکار جهان جوان دید. جهان پیرشده انگار فقط یک مشت گوش و استخوان و پوست است با اعضا و اندامهای از ردهخارج. در هیچ کدام از این شکلهای بیریخت، نشانهای از عقل و نشانهای از دل نیست. جهان گمکرده دل و گمکرده عقل حتما زشتترین شکل جهان است.
جهان پیر آیا واقعا جهان بیدل و بیعقل است؟ با این جهان از کار افتاده چه میتوان کرد؟ این جهان پیر تکیهای جدا افتاده از ماست همچون جزیرهای دور افتاده که اگر مقدور باشد دیر یا زود به آن میرسیم و آن، تکه خودش را با دایرهناقص وجود ما جفت و جور میکند و ما کامل میشویم با تکهای و قطعهای بد شکل، ناخواسته و ناخوشایند، با این تکه ناخوشایند. چه میتوان کرد؟ میتوان به سویش نرفت و به مسیر انحرافی دیگری رفت تا در سر راه به آن برنخورد و با آخرین تکه و ناخوشایندترین قطعه خود را به کمال نرساند؟ کسی به سوی آن قطعه نمیرود، همه به سوی آن رانده میشوند.
تکه جدا مانده هر کس فقط متعلق به خود اوست. از هر طرف که برود اگر مقدور باشد با آن چفت میشود و به کمال میرسد؛ کمال از کارافتادگی و کمال ناخواستاری. در گریز از این کمال منفی چه میتوان کرد؟ در زندگی سنتی قدیم، اقتصاد و معیشت متکی بر زمین بود و بر یک جای ماندن. یعنی زندگی متکی بر اصل ماندگاری بود و وابستگی به یک مکان ثابتی. بر این اساس پیران از حرمت ویژهای برخوردار بودند، شاید میراثداری و میراثخواری متکی بر اقتصاد وابسته به زمین چنین حرمتی را میطلبید. اما در زندگی امروز که سرعت رشد و توسعه و تحول دارد با سرعت برق و نور برابری میکند، اصل ماندگاری و وابستگی و استمرار نسلاندرنسل در اقتصاد و معیشت، هیچ معنایی ندارد. دگرگونی مدام، نوجویی و نوخواهی در همهجنبههای زندگی فرد، نقش اصلی را به عهده دارد. میراثی اگر از پیران بهجا ماند هیچ است، مگر آنکه هر چه زودتر وارد مناسبات جدید اقتصادی شود و سودش رشد هندسی پیدا کند و این یعنی میراث پیش از مرگ به میراثخواران برسد و این معنای دیگری از جهان پیر است به شرط آنکه ثروتی داشته باشد.
جهان پولدار که پیر میشود این شکلی میشود: یک سود و ارزش بالقوه فزایندهای که اگر وارد گردش پول شود، ذرهای اعتبار و اهمیت ندارد. یعنی سود فزایندهای که نفس میکشد و دیگران در انتظار قطع تنفس اویند. لازمهزندگی نوشوندهای امروز گریز از ماندگاری است و این گریز با دیرپا ماندن و دیرینه شدن میانهای ندارد.
در چنین دنیایی، پیری پدیده حرمتداری نمیتواند باشد. پیری نشانهناتوانی و پایاناست. نشانه رسیدن به انتها و نقطهصفر توانایی؛ پس هیچ نقش موثری در زندگی نوشونده و آغازگر داوم ندارد. با این وضعیت چه میتوان کرد؟ چگونه میتوان میان ماندگاری جهان پیر و نوشوندگی دائم جهان جوان هماهنگی و همزیستی ایجاد کرد؟ پیری وصله ناجور وجود آدمی است.
آدمی اگر هویت و وجود چهلتکه هم داشته باشد، تکه پیری با هیچکدام از آن تکهها جور نیست؛ پیری یعنی رسیدن به نقطه صفر توانایی. آدمی در نقطه شروع یعنی در نوزادی نیز در نقطه صفر توانایی بود. حرکت از صفر توانایی به صفر توانایی آیا خبر از یک گردش تهی اما مزین به اعداد رنگین نمیدهد؟ در این دگرگونی مناسبات اقتصادی- انسانی، جهان پیر شاید کمال نیهیلیستی باشد که جهان جوان آن را میدید و حس میکرد؛ اما از آن میگریخت. نیهیلیسم شاید فقط یک نقطه پایان کشدار و رنجوری باشد بر جملهطولانی جهان جوانی که به پیری میرسد.
ستاره آزاد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست