پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا

ولادت امام حسن ع


ولادت امام حسن ع

میلاد با سعادت خُلق نیكوی سرمدی, حضرت امام حسن مجتبی ع بر روزه داران, میهمانان ضیافت الهی مبارك باد

ای مولود خجسته رمضان! ای بدر تمام ماه خدا! تو تنهاترین فرزند رمضانی و آسمان، در پیشگاه كرم و بخشش تو، با این همه ابرهای باران زایش، گمشده ای غریب بیش نیست. رسول رحمت، تو را بر شانه های خویش سوار می كرد و بر تو مباهات مینمود. تو ادامه محمد (ص) و كرانه علی (ع) هستی. تو امام مایی و ما مُرید و دلداده تو.

و اینك در بهار شكفتن تو، در فصل خدا، بر خود از رهبری تو می بالیم و بر نامت كه زینت همه خوبی ها و نیكی هاست، افتخار می كنیم.۱پیشوای دوم جهان تشیع كه نخستین میوه پیوند فرخنده علی (ع) با دختر گرامی پیامبر اسلام (ص) بود، در نیمه ماه رمضان سال سوم هجرت در شهر مدینه دیده به جهان گشود.(۱)

حسن بن علی (ع) از دوران جد بزرگوارش چند سال بیشتر درك نكرد زیرا او تقریباً هفت سال بیش نداشت كه پیامبر اسلام بدرود زندگی گفت.

پس از درگذشت پیامبر (ص) تقریبا سی سال در كنار پدرش امیر مومنان (ع) قرار داشت و پس از شهادت علی (ع) (در سال ۴۰ هجری) به مدت ۱۰ سال امامت امت را به عهده داشت و در سال ۵۰ هجری با توطئه معاویه بر اثر مسمومیت در سن ۴۸ سالگی به درجه شهادت رسید.

●شناخت مختصری از زندگانی امام حسن(ع)

▪فریادرس محرومان

در آیین اسلام، ثروتمندان، مسئولیت سنگینی در برابر مستمندان و تهیدستان اجتماع به عهده دارند و به حكم پیوندهای عمیق معنوی و رشته‏ های برادری دینی كه در میان مسلمانان بر قرار است، باید همواره در تأمین نیازمندیهای محرومان اجتماع كوشا باشند. پیامبر اسلام (ص) و پیشوایان دینی ما، نه تنها سفارشهای مؤكدی در این زمینه نموده‏ اند، بلكه هر كدام در عصر خود، نمونه برجسته‏ ای از انساندوستی و ضعیف نوازی به شمار می رفتند.

پیشوای دوم، نه تنها از نظر علم، تقوی، زهد و عبادت، مقامی برگزیده و ممتاز داشت، بلكه از لحاظ بذل و بخشش و دستگیری از بیچارگان و درماندگان نیز در عصر خود زبانزد خاص و عام بود. وجود گرامی آن حضرت آرام بخش دلهای دردمند، پناهگاه مستمندان و تهیدستان، و نقطه امید درماندگان بود. هیچ فقیری از در خانه آن حضرت دست خالی برنمی گشت. هیچ آزرده دلی شرح پریشانی خود را نزد آن بزرگوار بازگو نمی ‏كرد، جز آنكه مرهمی بر دل آزرده او نهاده می ‏شد. گاه پیش از آنكه مستمندی اظهار احتیاج كند و عرق شرم بریزد، احتیاج او را برطرف می ‏ساخت و اجازه نمی ‏داد رنج و مذلت سؤال را بر خود هموار سازد!

«سیوطی» در تاریخ خود می ‏نویسد: «حسن بن علی» دارای امتیازات اخلاقی و فضائل انسانی فراوان بود، او شخصیتی بزرگوار، بردبار، باوقار، متین، سخی و بخشنده، و مورد ستایش مردم بود.(۲)

▪نكته آموزنده

امام مجتبی (ع) گاهی مبالغ توجهی پول را، یكجا به مستمندان می ‏بخشید، به طوری كه مایه شگفت واقع می ‏شد. نكته یك چنین بخشش چشمگیر این است كه حضرت مجتبی (ع) با این كار برای همیشه شخص فقیر را بی نیاز می ‏ساخت و او می ‏توانست با این مبلغ، تمام احتیاجات خود را برطرف نموده و زندگی آبرومندانه ‏ای تشكیل بدهد و احیاناً سرمایه ‏ای برای خود تهیه نماید. امام روا نمی ‏دید مبلغ ناچیزی كه خرج یك روز فقیر را بسختی تأمین می ‏كند، به وی داده شود و در نتیجه او ناگزیر گردد برای تامین روزی بخور و نمیری، هر روز دست احتیاج به سوی این و آن دراز كند.

▪خاندان علم و فضیلت

روزی عثمان در كنار مسجد نشسته بود. مرد فقیری از او كمك مالی خواست. عثمان پنج درهم به وی داد. مرد فقیر گفت: مرا نزد كسی راهنمایی كن كه كمك بیشتری به من بكند. عثمان به طرف حضرت مجتبی و حسین بن علی (ع) و عبدالله جعفر، كه در گوشه ‏ای از مسجد نشسته بودند، اشاره كرد و گفت: نزد این چند نفر جوان كه در آنجا نشسته ‏اند برو و از آنها كمك بخواه.

وی پیش آنها رفت و اظهار مطلب كرد. حضرت مجتبی (ع) فرمود: از دیگران كمك مالی خواستن، تنها در سه مورد رواست: دیه‏ ای (خونبها) به گردن انسان باشد و از پرداخت آن بكلی عاجز گردد، یا بدهی كمر شكن داشته باشد و از عهده پرداخت آن برنیاید، و یا فقیر و درمانده گردد و دستش به جایی نرسد. آیا كدام یك از اینها برای تو پیش آمده است؟ (۳)

گفت: اتفاقاً گرفتاری من یكی از همین سه چیز است. حضرت مجتبی (ع) پنجاه دینار به وی داد. به پیروی از آن حضرت، حسین بن علی (ع) چهل و نه دینار و عبدالله بن جعفر چهل وهشت دینار به وی دادند.

فقیر موقع بازگشت، از كنار عثمان گذشت. عثمان گفت: چه كردی؟ جواب داد: از تو پول خواستم تو هم دادی، ولی هیچ نپرسیدی پول را برای چه منظوری می ‏خواهم؟ اما وقتی پیش آن سه نفر رفتم یكی از آنها (حسن بن علی) در مورد مصرف پول از من سوال كرد و من جواب دادم و آنگاه هر كدام این مقدار به من عطا كردند.

عثمان گفت: این خاندان، كانون علم و حكمت و سرچشمه نیكی و فضیلتند، نظیر آنها را كی توان یافت؟(۴)

▪بخشش بی نظیر

حسن بن علی (ع) تمامی توان خویش را در راه انجام امور نیك و خداپسندانه، به كار می ‏گرفت و اموال فراوانی در راه خدا می ‏بخشید. مورخان و دانشمندان در شرح زندگانی پرافتخار آن حضرت، بخشش بی سابقه و انفاق بسیار بزرگ و بی نظیر ثبت كرده ‏اند كه در تاریخچه زندگانی هیچ كدام از بزرگان به چشم نمی ‏خورد و نشانه دیگری از عظمت نفس و بی اعتنایی آن حضرت به مظاهر فریبنده دنیا است. نوشته ‏اند:

«حضرت مجتبی (ع) در طول عمر خود دو بار تمام اموال و دارایی خود را در راه خدا خرج كرد و سه بار ثروت خود را به دو نیم تقسیم كرده و نصف آن را برای خود نگهداشت و نصف دیگر را در راه خدا بخشید.» (۵)

۱- مبارزات حسن بن علی (ع) پیش از دوران امامت

امام حسن (ع)، به شهادت تاریخ، فردی سخت شجاع و با شهامت بود و هرگز ترس و بیم در وجود او راه نداشت. او در راه پیشرفت اسلام از هیچ گونه جانبازی دریغ نمی‏ورزید و همواره آماده مجاهدت در راه خدا بود.

▪در جنگ جمل‏

امام مجتبی (ع) در جنگ جمل، در ركاب پدر خود امیر مومنان (ع) در خط مقدم جبهه می ‏جنگید و از یاران دلاور و شجاع علی (ع) سبقت می ‏گرفت و بر قلب سپاه دشمن حملات سختی می ‏كرد.(۶)

▪در جنگ صفین

آن بزرگوار جنگ صفین نیز، در بسیج عمومی نیروها و گسیل داشتن ارتش امیر مومنان (ع) برای جنگ با سپاه معاویه، نقش مهمی به عهده داشت.(۷)

۲- مناظرات كوبنده امام مجتبی (ع) با بنی امیه

امام حسن مجتبی(ع) هرگز در بیان حق و دفاع از حریم اسلام نرمش نشان نمی ‏داد. او علناً از اعمال ضد اسلامی معاویه انتقاد می ‏كرد و سوابق زشت و ننگین معاویه و دودمان بنی امیه را بی پروا فاش می ‏ساخت.

مناظرات و احتجاج های مهیج و كوبنده حضرت مجتبی (ع) با معاویه و مزدوران و طرفداران او نظیر: عمرو عاص، عتبه بن ابی سفیان، ولید بن عقبه، مغیره بن شعبه، و مروان حكم، شاهد این معنا است.(۸)

حضرت مجتبی (ع) حتی پس از انعقاد پیمان صلح كه قدرت معاویه افزایش یافت و موقعیتش بیش از پیش تثبیت شد، بعد از ورود معاویه، به كوفه، برفراز منبر نشست و انگیزه ‏های صلح خود و امتیازات خاندان علی را بیان نمود و آنگاه در حضور هر دو گروه با اشاره به نقاط ضعف معاویه با شدت و صراحت از روش او انتقاد كرد.(۹)

۳- قانون صلح در اسلام

باید توجه داشت كه در آیین اسلام قانون واحدی بنام جنگ و جهاد وجود ندارد، بلكه همانطور كه اسلام در شرائط خاصی دستور می دهد مسلمانان با دشمن بجنگند، همچنین دستور داده است كه اگر نبرد برای پیشبرد هدف مؤثر نباشد، از در صلح وارد شوند. ما در تاریخ حیات پیامبر اسلام (ص) این هر دو صحنه را مشاهده می ‏كنیم: پیامبر اسلام كه در بدر، احد، احزاب، و حنین دست به نبرد زد، در شرائط دیگری كه پیروزی را غیر ممكن می ‏دید، ناگزیر با دشمنان اسلام قرار داد صلح بست و موقتاً از دست زدن به جنگ و اقدام حاد خودداری نمود تا در پرتو آن پیشرفت اسلام تضمین گردد.

بنابراین، همانگونه كه پیامبر اسلام (ص) بر اساس مصالح عالیتری كه احیانا آن روز برای عده‏ ای قابل درك نبود، موقتاً با دشمن كنار آمد، حضرت مجتبی (ع) نیز، كه از جانب رهبر و پیشوای دینی بود و به تمام جهات و جوانب قضیه بهتر از هر كس دیگر آگاهی داشت، با دور اندیشی خاصی صلاح جامعه اسلامی را در عدم ادامه جنگ تشخیص داد.

اجمالاً باید گفت: حضرت مجتبی (ع) در واقع صلح نكرد، بلكه صلح بر او تحمیل شد. یعنی، اوضاع و شرائط نامساعد و عوامل مختلف دست به دست هم داده وضعی به وجود آورد كه صلح به عنوان یك مسئله ضروری بر امام تحمیل گردید و حضرت جز پذیرفتن صلح چاره ‏ای ندید، به گونه‏ ای كه هر كس دیگر به جای حضرت بود و در شرائط او قرار می ‏گرفت، چاره ‏ای جز قبول صلح نمی ‏داشت؛ زیرا هم اوضاع و شرائط خارجی كشور اسلامی، و هم وضع داخلی عراق و اردوی حضرت، هیچ كدام مقتضی ادامه جنگ نبود. ذیلاً این موضوعات را جداگانه مورد بررسی قرار می دهیم:

▪از نظر سیاست خارجی

از نظر سیاست خارجی آن روز، جنگ داخلی مسلمانان به سود جهان اسلام نبود؛ زیرا امپراتوری روم شرقی كه ضربت های سختی از اسلام خورده بود، همواره مترصد فرصت مناسبی بود تا ضربت موثر و تلافی جویانه ‏ای بر پیكر اسلام وارد كند و خود را از نفوذ اسلام آسوده سازد.

وقتی كه گزارش صف آرایی سپاه امام حسن (ع) و معاویه در برابر یكدیگر، به سران روم شرقی رسید، زمامداران روم فكر كردند كه بهترین فرصت ممكن برای تحقق بخشیدن به هدفهای خود را به دست آورده ‏اند، لذا با سپاهی عظیم عازم حمله به كشور اسلامی شدند تا انتقام خود را از مسلمانان بگیرند. آیا در چنین شرائطی، شخصی مثل امام حسن (ع) كه رسالت حفظ اساس اسلامی را به عهده داشت، جز این راهی داشت كه با قبول صلح، این خطر بزرگ را از جهان اسلام دفع كند، ولو آنكه به قیمت فشار روحی و سرزنش های دوستان كوته بین تمام شود؟

امام باقر (ع) به شخصی كه بر صلح امام حسن (ع) خرده می ‏گرفت، فرمود: اگر امام حسن این كار را نمی ‏كرد خطر بزرگی به دنبال داشت. (۱۰)

منابع:

۱- ابن شهراشوب، مناقب آل ابی طالب، تصحیح و تلیعق: حاج سید هاشم رسولی محلاتی، قم، موسسه انتشارات علامه، ج ۴، ص ۲۸ - شیخ مفید، الارشاد، قم، منشورات مكتبه بصیرتی، ص ۱۸۷ - اسد الغابه فی معرفه الصحابه، تهران، المكتبهٔالاسلامیهٔ، ج ۲، ص ۱۰، - ابن حجر العسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، بیروت، داراحیأ التراث العربی، ۱۳۲۸ ه۰۳۹;.ق، ج ۱، ص ۳۲۸.

۲- كان الحسن رضی الله عنه له مناقب كثیره: سیدا، حلیما، ذاسكینهٔ و وقار وحشمهٔ، جوادا، ممدوحا...(تاریخ الخلفا، ط ۳، بغداد، مكتبه المثنی، ۱۳۸۳ ه۰۳۹;.ق، ص ۱۸۹/)

۳- ان المسالهٔ لا تحل الا فی احدی ثلاث: دم مفجع، او دین مقرع، او فقر مدقع ففی ایها تسئل؟

۴- مجلسی، بحارالانوار، تهران، المطبعهٔ الاسلامیهٔ، ۱۳۹۳ ه۰۳۹;.ق، ج ۴۳، ص ۳۳۳.

۵- سیوطی، تاریخ الخلفا، ط۳، بغداد، مكتبه المثنی، ۱۳۸۳ ه۰۳۹;.ق، ص ۱۹۰ - ابن واضح، تاریخ یعقوبی، نجف، منشورات المكتبهٔ الحیدریهٔ، ۱۳۸۴ ه۰۳۹;.ق، ج ۲، ص ۲۱۵ - سبط ابن جوزی، تذكره الخواص، نجف، منشورات المطبعه الحیدریه، ۱۳۸۳ ه۰۳۹;.ق، ص ۱۹۶ - الشیخ محمد الصبان، اسعاف الراغبین (در حاشیه نور الابصار) قاهره، مكتبه المشهد الحسینی، ص ۱۷۹.

۶- ابن شهراشوب، مناقب آل ابی طالب، ج ۴، ص ۲۱.

۷- نصر بن مزاحم، وقعه صفین، ط ۲، قم، منشورات مكتبه بصیرتی، ۱۳۸۲ ه۰۳۹;.ق، ص ۱۱۳.

۸- طبرسی، احتجاج، نجف، المطبعه المرتضویه، ص ۱۴۴-۱۵۰.

۹- طبرسی، همان كتاب، ص ۱۵۶.

۱۰- مجلسی، بحارالانوار، تهران، المطبعه الاسلامیه، ۱۳۸۳ ه.ق، ج ۴۴، ص ۱.

۱۱- ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفهٔ الصحابهٔ، تهران، المكتبه الاسلامیه، ج ۲، ص ۱۳ و ۱۴- ابن اثیر، الكامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر، ج ۳، ص ۴۰۶- مجلسی، بحارالانوار، تهران، مكتبه الاسلامیه، ۱۳۹۳ ه.ق، ج ۴۴، ص ۲۱ - سبط ابن الجوزی، تذكره الخواص، نجف، منشورات المطبعه الحیدریه، ۱۳۸۳ ه.ق، ص ۱۹۹.

۱۲- مجلسی، بحارالانوار، تهران، المكتبهٔ الاسلامیهٔ، ۱۳۹۳ ه۰۳۹;.ق، ج ۴۴، ص ۱۴۷ - طبرسی، احتجاج، نجف ،المطبعهٔ المرتضویهٔ، ص ۱۵۷.

۱۳ - شبر، سید عبدالله، جلأالعیون، قم، مكتبهٔ بصیرتی، ج ۱، ص ۳۴۵-۳۴۶.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.