یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

دوره میجی , آغاز بیداری ژاپن, سقوط دیوار برلین , وحدت دوباره یک ملت و تسلیم امپراتوری آلمان , پایان جنگ جهانی اول


دوره میجی , آغاز بیداری ژاپن, سقوط دیوار برلین , وحدت دوباره یک ملت و تسلیم امپراتوری آلمان , پایان جنگ جهانی اول

۱۴۰ سال پیش در روز ۹ نوامبر سال ۱۸۶۷ میلادی دوره میجی در زبان ژاپنی به مفهوم روشنایی براساس لقب امپراتور موتسو هیتو در ژاپن آغاز می شود که در واقع سرآغاز بیداری ژاپن قرون وسطایی است

● دوره میجی ، آغاز بیداری ژاپن

۱۴۰ سال پیش در روز ۹ نوامبر سال ۱۸۶۷ میلادی دوره میجی (در زبان ژاپنی به مفهوم روشنایی) براساس لقب امپراتور موتسو هیتو در ژاپن آغاز می شود که در واقع سرآغاز بیداری ژاپن قرون وسطایی است.

موتسو هیتو برای توصیف سلطنت و مشخص کردن خود در تاریخ لقب میجی را برگزیده بود.

از سال ۱۶۱۶ میلادی ، حکومت واقعی امپراتوری کشور آفتاب تابان در دست خانواده توکوگاوا بود.

اعضای این خانواده نسل در نسل وظیفه شوگون را به عهده داشتند.

در حالی که امپراتوری جنبه ای نمادین با ویژگی مذهبی داشت خانواده توکوگاوا کشور را در یک انزوای کامل سیاسی نگه داشته و ساختارهای فئودالی را حفظ کرده بودند.

تا اینکه ورود یک ناوگان جنگی آمریکایی در سال ۱۸۵۳ میلادی توجه ژاپن را به دنیای خارج معطوف کرد و موجب جنگ های خشونت باری میان سنت گرایان و تجددطلبان گردید.

موتسوهیتو در روز ۳ نوامبر سال ۱۸۵۲ میلادی متولد شده بود.او در سن ۱۵ سالگی به عنوان صدوبیست ودومین امپراتور ژاپن بر تخت سلطنت نشست.

موتسو هیتو لقب میجی را برگزید و در روز ۸ نوامبر سال ۱۸۶۷ میلادی یوشینیبو ، آخرین شوگون خاندان توکوگاوارا برکنار کرد و قدرت کامل را در دست گرفت.

او اقامتگاه رسمی اش در شهر کیوتو (در زبان ژاپنی به مفهوم شهر پایتخت) را به شهر ادو که از سال ۱۶۰۳ میلادی مرکز حکومتی بود ، منتقل کرد. پایتخت جدید نام توکیو (پایتخت شرقی) را یافت.

موتسو هیتو آیین شینتوئیسم را آیین ملی خواند و بودایی ها که در دوران شوگون ها از نفوذ بسیاری برخوردار بودند ناگزیر شدند در مقابل آیین و ارزش های جدید میهن پرستانه تسلیم شوند.

در جریان چند سال ، ژاپن ساختار فئودالی را رها کرده و تلاش می کند به یک کشور پیشرفته تبدیل شود.

در سال ۱۸۷۱ میلادی امپراتور میجی رسما سلسله مراتب طبقاتی شوگون ها را ملغی می کند.

سامورایی ها که ناگزیر بودند پسر بعد از پدر در خدمت ارباب خود براساس اصل شرافت «بوشیدو» باشند ، به خدمت امپراتور درآمده یا به کسب و کار پرداختند.

در سال ۱۸۷۲ میلادی ، نخستین خط آهن ژاپن فعالیتش را آغاز می کند.

موتسوهیتو بدون آنکه علاقه ای به غربی ها داشته باشد هر چیزی که برای کشورش مفید تشخیص می داد را از غربی ها اقتباس می کرد.

او خدمت نظام را برقرار کرده و یک ارتش مدرن را با الگو گرفتن از آلمان ها تاسیس می کند.

در سال ۱۹۰۵ میلادی ، کشور کوچک و جزیره ای ژاپن امپراتوری روسیه تزاری را شکست می دهد.

خبر این شکست در سراسر جهان می پیچد و حتی سرآغاز انقلاب هایی نه تنها در روسیه تزاری بلکه در سایر کشورهای جهان می شود.

موتسو هیتو پس از ۴۵ سال سلطنت در روز ۳۰ ژوییه سال ۱۹۱۲ میلادی دارفانی را وداع می کند.او در جریان سلطنتش ، ژاپن را چندین قرن به جلو می راند.

به این ترتیب ، در روز ۹ نوامبر سال ۱۸۶۷ میلادی دوره میجی براساس لقب امپراتور موتسو هیتو در ژاپن آغاز می شود.

لقب میجی به مفهوم روشنایی شایسته دوران سلطنت این امپراتور است.

او با اقدامات خود ژاپن را با یک جهش از دوره قرون وسطی به عصر مدرن صنعتی رهنمون می کند.

کشور آفتاب تابان نخستین کشور آسیایی بود که به یک کشور پیشرفته صنعتی جهان تبدیل شد.

● سقوط دیوار برلین ، وحدت دوباره یک ملت

۱۸ سال پیش ، شب ۹ و نخستین ساعات بامداد ۱۰ نوامبر سال ۱۹۸۹ میلادی یک شب فراموش نشدنی بود.


دوره میجی , آغاز بیداری ژاپن, سقوط دیوار برلین , وحدت دوباره یک ملت و تسلیم امپراتوری آلمان , پایان جنگ جهانی اول

این اقدام جوانان ، رهبران ۲ آلمان که انتظار نداشتند تحولات چنین سیر شتابانی را بیابند ، غافلگیر کرد.

مجارها تحت تاثیر سیاست «گلاسنوست» که از سال ۱۹۸۶ میلادی توسط میخاییل گورباچف ،رهبر شوروی آغاز شده بود در روز ۲ مه سال ۱۹۸۹ میلادی اعلام کرده بودند قصد بازگشایی مرز خود با اتریش را دارند.

از همان هنگام صدها نفر از اتباع آلمان شرقی به امید اینکه بتوانند به غرب بروند عازم مجارستان شدند. در ماه سپتامبر تعداد آنها به هزاران نفر رسید.

در جمهوری دموکراتیک آلمان «آلمان شرقی» ابتدا در شهر لایپزیک و سپس در سایر شهرهای این کشور کمونیستی ، مخالفان کمونیسم پس از ده ها سال ، سکوت اجباری را کنار گذاشته و به تظاهرات آشکار علیه رژیم کمونیستی دست زدند.

پایه های قدرت رژیم کمونیستی آلمان شرقی به لرزه درآمد.اریش هونکر ، رهبر آلمان شرقی قدرت را به اگون کرنتس واگذار کرد اما دیگر هیچ چیز نمی توانست مانع تحول تاریخ شود.

در روز ۷ نوامبر ، تظاهرات یک میلیون نفر در شهر برلین شرقی موجب استعفای دستجمعی دولت کمونیستی آلمان شرقی شد.

در شب ۹ نوامبر ، هزاران نفر از مردم برلین شرقی در کنار دیوار تجمع کرده و یک به یک پست های مرزی را گشودند.

گاردهای مرزی مخوف آلمان شرقی که در دوره ای نزدیک به ۳۰ سال ۲۳۹ نفر که تلاش می کردند از دیوار عبور کنند را به قتل رسانده بودند ، این بار دست به سلاح هایشان نزدند.آنها درک کرده بودند که زمان قدرتشان به سر آمده است.

سقوط دیوار برلین با ۳ متر و ۶۰ سانت ارتفاع ، ۱۶۰ کیلومتر طول و ۳۰۰ برج نگهبانی مسلح به مسلسل های سنگین به ۵۰ سال جدایی میان ۲ بخش آلمان خاتمه داد.

سرانجام ، جمهوری فدرال آلمان تحت نفوذ غرب و جمهوری دموکراتیک آلمان تحت تسلط شوروی دوباره به یکدیگر پیوسته و کشور و ملت آلمان بار دیگر متحد شد.

به این ترتیب ، در شب ۹ و نخستین ساعات بامداد ۱۰ نوامبر سال ۱۹۸۹ میلادی جوانان برلین شرقی و برلین غربی در اقدامی خودجوش دیوار برلین «دیوار شرم» را سرنگون کردند.

هزاران خانواده که از سال ۱۹۴۹ میلادی در دو بخش آلمان دور از یکدیگر زندگی می کردند و به ویژه پس از سال ۱۹۶۱ میلادی کاملا از یکدیگر جدا شده بودند ، دوباره یکدیگر را بازیافتند.

سقوط دیوار برلین موجب شد تا شب ۹ نوامبر به یک شب فراموش نشدنی تبدیل شود.

با سقوط «دیوار شرم» باردیگر کشور و ملت آلمان وحدت خود را بازیافت.این جبر تاریخ بود و هیچ چیز نمی توانست مانع آن شود.


دوره میجی , آغاز بیداری ژاپن, سقوط دیوار برلین , وحدت دوباره یک ملت و تسلیم امپراتوری آلمان , پایان جنگ جهانی اول

۸۹ سال پیش ، در روز ۱۱ نوامبر سال ۱۹۱۸ میلادی در ساعت ۱۱ صبح ، در سراسر فرانسه و بریتانیا ناقوس کلیساها به صدا درآمدند.

صبح روز ۱۱ نوامبر یک پیمان تسلیم میان متفقین و آلمان ، آخرین قدرت نیروهای محور که سلاح خود را به زمین می گذاشت ، منعقد شده بود.

در جبهه ها ، فریاد «آتش بس» از هر سو به گوش می رسید. پس از چهار سال فرانسوی ها و بریتانیایی ها می توانستند در چهره آلمانی ها نگاه کنند ، بی آنکه دست به اسلحه شوند.

جنگ خونین ۴ ساله که «جنگ بزرگ» نام گرفت و بعدها «جنگ جهانی اول» نامیده شد ، خاتمه یافته بود.

جنگی که ۸ میلیون کشته و ۶ میلیون معلول در جبهه ها برجای گذاشته بود. بازماندگان این جنگ خونین می خواستند به خود تلقین کنند جنگی که خاتمه می پذیرد ، آخرین جنگ تاریخ خواهد بود.

پس از شکست ضدحمله آلمانی ها در ژوییه ۱۹۱۸ میلادی ، آنها متوجه شدند که دیگر هیچ امیدی به پیروزی نیست.

با ورود ایالات متحده به صحنه جنگ توازن قوا به سود بریتانیا و فرانسه برهم خورده بود.

علی رغم ورود دیرهنگام ایالات متحده به جنگ ، حضور ۴ میلیون سرباز آمریکایی که به کمک ارتش های فرانسه و بریتانیا آمده بودند ، آلمان را با واقعیت تلخ شکست مواجه ساخت.

در اوایل اکتبر سال ۱۹۱۸ میلادی ، ویلهلم دوم ، امپراتور آلمان که واقعیت شکست را دریافته بود پرنس ماکس دوباد ، یک فرد میانه رو را به مقام صدراعظمی منصوب کرد.

او امیدوار بود پرنس ماکس دوباد بتواند با شرایط مناسبی پیمان صلح متفقین را امضا کند. اما پرنس ماکس دوباد فرد مناسبی برای این دوران پرآشوب نبود.

صدراعظم جدید آلمان با وودرو ویلسون ، رئیس جمهور ایالات متحده تماس گرفت اما او هرگونه مذاکره با امپراتور آلمان و نیز نظامیان را رد کرد.

ویلهلم دوم که راه چاره ای نداشت از مارشال لودندورف ،فرمانده کل ارتش های آلمان و مرد قدرتمند آلمان خواست از مقام خود استعفا دهد.

درپی استعفای لودندروف و ضعف قدرت مرکزی ، آلمان دچار هرج و مرج و جنگ داخلی شد.

در روز ۳ نوامبر ، در بندر کیل آلمان ، ملوانان نیروی دریایی از رفتن به جبهه جنگ خودداری کردند و دست به شورش زدند. آنها به همراه کارگران بندر کیل را اشغال کردند. دامنه شورش به شهرهای هانوور ، کلن و برانشویک گسترش یافت.

در روز ۷ نوامبر ، کورت ایسنر ، یک سوسیالیست انقلابی در شهر مونیخ پادشاه باویر را برکنار کرده و یک شورای کارگری را مستقر کرد. باویر تهدید کرد از امپراتوری آلمان جدا می شود!.

در این میان ، متحدان آلمان یکی پس از دیگری دست از نبرد کشیده و پیمان های تسلیم را امضا می کنند.

در روز ۹ نوامبر ، یک گروه از انقلابی های مارکسیت - لنینیست مسلح وارد برلین می شود و درگیری های خونینی در پایتخت آلمان رخ می دهد.

پرنس ماکس دوباد به امپراتور ویلهلم دوم که در کاخ سلطنتی (سپا) بود تلفن زده و می گوید: «برای نجات آلمان از جنگ داخلی ، کناره گیری شما از سلطنت ضرورت دارد».

ویلهلم دوم از سلطنت استعفا داده و به هلند می رود. شش فرزند پسرش سوگند یاد می کنند در هیچ شرایطی ادعای سلطنت نداشته باشند.

در همان روز پرنس ماکس دوباد از صدراعظمی استعفا داده و جای خود را به فریدریش ابرت رهبر سوسیال دموکرات می دهد.

ماتیاس ارزبرگر ، یک غیرنظامی وظیفه دشوار مذاکرات در مورد تسلیم را عهده دار می شود.

به این ترتیب ، در روز ۱۱ نوامبر سال ۱۹۱۸ میلادی در ساعت ۱۱ صبح در سراسر فرانسه ناقوس کلیساها به صدا در می آیند. همین وضع در بریتانیا رخ می دهد.

در ساعت ۵ و ۱۵ دقیقه صبح همان روز ، نماینده دولت آلمان در واگن قطار اختصاصی مارشال فوش ، فرمانده کل ارتش فرانسه در جنگل کومپینی پیمان تسلیم را امضا کرده بود. جنگ خونین ۴ ساله خاتمه یافته بود.

جنگی که میلیون ها نفر در جبهه های آن کشته و معلول شده بودند.

جنگی که علاوه بر میلیون ها قربانی موجب تغییرات مهم ژئوپلیتیک در اروپا شد و ۴ امپراتوری بزرگ آن دوره اروپا: روسیه ، عثمانی ، اتریش و آلمان ، فروپاشیدند و رژیم آنها به جمهوری تغییر پیدا کرد.

نقشه سیاسی اروپا به کلی تغییر می کند.

همه امیدوار بودند «جنگ بزرگ» آخرین جنگ بزرگ تاریخ باشد ، یک امید عبث!.

بهرام افتخاری



همچنین مشاهده کنید