سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
عقاید مذهبی, مانع خودكشی
خودكشی، سومین عامل مرگ و میر نوجوانان و یكی از ده عامل با اهمیت مرگ در بین بزرگسالان جوامع شهری است. پژوهشها نشان میدهد نرخ خودكشی در شهرهای اروپا بالاتر از روستاهای این قاره است در حالی كه در ایالات متحده آمریكا درصد اقدام به خودكشی بین روستائیان و شهرنشینان مساوی است.
آمارها حاكی از این مطلب است كه روزانه ۷۵ نفر از مردم ساكن در قاره آمریكا اقدام به خودكشی میكنند. به عبارت دقیقتر خودكشی عامل ده درصد مرگ و میر جوانان ۲۵ تا ۳۴ سال و ۳۰ درصد دانشجویان است.
طی یك دهه گذشته، نرخ خودكشی در میان مردان جهان افزایش چشمگیری پیدا كرده است. گفته میشود هفتاد درصد از كسانی كه طی دوران زندگی خود اقدام به خودكشی میكنند، كسانی هستند كه سنی بالاتر از ۴۰ سال دارند، از هر ۲۰۰ هزار نفری كه در هر سال در ایالات متحده آمریكا اقدام به خودكشی میكنند ۲۰ هزار نفر جان خود را از دست میدهند. نرخ خودكشی زنان دو تا سه برابر مردان است، اما احتمال منجر شدن خودكشی به مرگ در مردان بیش از زنان است. پژوهشها نشان داده است كه احتمال اقدام به خودكشی در خانوادههایی كه یكی از اعضای آنها پیشتر اقدام به خودكشی، كردهاند یا جان خود را در اثر خودكشی از دست دادهاند بیشتر است. از طرف دیگر احتمال مرگ در اثر اقدام به خودكشی، در میان افراد مجرد یا كسانی كه در اثر طلاق یا مرگ همسر تنها زندگی میكنند بیشتر از افراد متأهل است. اكثر خودكشیهای صورت گرفته در میان دختران در سن ۲۰ تا ۳۰ سالگی و در مردان پس از ۳۰ سالگی است.
طی ۲۰ سال گذشته نرخ خودكشی در میان زنان سیاهپوست ۸۰ درصد رشد كرده است و هم اكنون نرخ خودكشی بین زنان سیاهپوست و سفید پوست تفاوت زیادی با یكدیگر ندارد.
علاوه بر آن، نرخ خودكشی در میان هندیهایی كه در ایالات متحده ساكن هستند نیز طی چندین سال اخیر ۵ برابر شده است.
شایان ذكر است نرخ خودكشی در میان مردان و زنانی كه عقاید مذهبی قویتری دارند كمتر است، آنها راهحل تمامی مشكلات خود را با اتكا به عقاید قلبی و باورهای دینی خود پیدا میكنند و به همین دلیل برای از بین بردن جسم خود تلاشی نمیكنند.
آمارها نشان میدهد ناتوانیهای جسمی و داشتن بیماریهای لاعلاج عامل اصلی ۲۰ درصد از خودكشیهای صورت گرفته بین بزرگسالان آمریكایی است در حالی كه دائمالخمر بودن و استفاده مداوم از مواد مخدر برای فرار از واقعیتهای زندگی یكی از مسائل بسیار با اهمیت و عامل ۳۰ درصد از خودكشیهاست. طبق آمار ۱۰ درصد از افراد دائمالخمر در طول زندگی خود بارها اقدام به خودكشی میكنند و برخی از آنها نیز جان خود را از دست میدهند.
●خودكشی در نوجوانان
سالانه تعداد بسیار زیادی از نوجوانان ۱۵ تا ۲۴ سال آمریكایی در اثر عوامل مختلفی مثل افسردگی، فشارهای خانوادگی یا غیره دست به خودكشی میزنند. آمارها نشان میدهد خودكشی ششمین عامل مرگ و میر كودكان و نوجوانان ۵ تا ۱۴ سال آمریكایی است. پژوهشگران در مورد علت اقدام نوجوانان به خودكشی میگویند: دوران نوجوانی یكی از پر تنشترین و سختترین دوران زندگی هر انسان است، در این دوره تواناییهای فرد افزایش مییابد و این امكان را در اختیار او قرار میدهد تا به مسائل مختلف عمیقتر فكر كند. از مسائلی كه در این دوران فكر نوجوانان را به خود مشغول میكند میتوان فلسفه حیات، ایجاد كره زمین، مرگ و زندگی پس از آن را نام برد. بر خلاف كودكان، نوجوانان مرگ را یك حادثه طبیعی در زندگی میدانند و به تفكر در مورد حوادثی كه پس از مرگ اتفاق میافتد میپردازند. برای برخی از نوجوانان مرگ و حتی خودكشی به معنای رسیدن به مقصود نهایی است. آنها خودكشی را همچون شعری لطیف میدانند كه موجب میشود عاشق به معشوق برسد، اما برخی دیگر با تفكرات عمیق در این زمینه، مرگ را یكی از هولناكترین اتفاقات زندگی خود میشمارند و تا حد امكان از آن فاصله میگیرند. برخی دیگر به این باور میرسند كه مرگ حادثهای اسرارآمیز و ماورای درك انسانی است بنابراین از فكر كردن در مورد آن سرباز میزنند و زندگی را از مرگ مجزا میكنند.
به طور كلی استرس شدید، سردرگمی، نامفهوم بودن بسیاری از حوادث و شرایط در زندگی، تلاش بیوقفه و پر تنش برای موفق شدن و احتمالا مواجه شدن با مشكلاتی كه دستیابی به این موفقیت را موقتا به تعویق میاندازد، بیثباتی مالی و مشكلات خانوادگی همگی باعث میشود تا نوجوانان خود را در دنیایی پر از هیاهو و مشكلات، تنها حس كنند و راهحل آن را در رها شدن از تمامی بندها و مشكلات بیابند. گاهی جدا شدن والدین از یكدیگر و زندگی كردن با فرد جدیدی كه به عنوان همسر والد وارد زندگی شده است و احتمالا فرزندانی كه او را جزء خانواده خود نمیدانند، میتواند فشاری شدید بر ذهن و فكر كودك ایجاد كند. اما با اهمیتترین عامل خودكشی در جوانان و نوجوانان جهان، افسردگی و اختلالات روحی و روانی است زیرا تنها در این شرایط است كه یك انسان هیچ راهحلی برای فرار از آلام و دردهای عاطفی خود پیدا نمیكند.
●افسردگی و خودكشی
اكثر نوجوانانی كه در طی زندگی خود اقدام به خودكشی میكنند، كسانی هستند كه در اثر مشكلات مختلف، به انواع بیماریهای روحی و روانی به خصوص افسردگی مبتلا شدهاند. آمارها نشان میدهد یك درصد از نوجوانان ایالات متحده آمریكا مبتلا به افسردگی هستند و یك درصد از آنان در اثر اقدام به خودكشی جان خود را از دست میدهند.
البته نرخ خودكشی در بین بزرگسالانی كه به افسردگی مبتلا هستند بیشتر است زیرا آنها هیچ امیدی به آینده ندارند و همه چیز را تمام شده میدانند.
پژوهشها حاكی است اغلب نوجوانان مبتلا به افسردگی به خودكشی فكر میكنند، اما تنها ۱۵ تا ۳۰ درصد آنان اقدام به خودكشی میكنند و بقیه به دلایل مختلف از جمله ترس از مرگ و ناآگاهی از دنیای پس از آن از این تصمیم منصرف میشوند.
ولی هر نوجوانان دچارگذرایی نباید باعث نگرانی شود زیرا گاهی نوجوانان دچار افسردگی كوتاه مدت و موقتی میشوند، چون نوجوان در حال گذر از كودكی است و موضوعاتی فكرش را به خود مشغول میكند كه پیش از آن برایش اهمیتی نداشته است و گاهی كه از این فكرها به هیچ نتیجهای نمیرسد برای مدت كوتاهی (چند ساعت یا چند روز) حالت افسردگی پیدا میكند و پس از آن به زندگی عادی باز میگردد. این حالات برای یك نوجوان كاملا طبیعی است اما زمانی پیش میآید كه وی مدتی طولانی چنین حالتی را داشته باشد و بدون امید به روزهای آینده مدام حالت افسردگی وی شدت یابد در چنین حالتی احتمال خودكشی در آن نوجوان بیشتر است، ولی چه عاملی موجب میشود كه یك نوجوان افسرده اقدام به خودكشی كند؟ افسردگی حاد یك حالت غم و اندوه طولانی است كه به فكر، اجازه حركت نمیدهد و برای فرد یك زندگی بدون سرگرمی، لذت و آرامش ایجاد میكند. در چنین شرایطی فرد به نكات منفی زندگی، مشكلات و مرگ فكر میكند و خود را در شمار بیارزشترین و نا امیدترین افراد جامعه به حساب میآورد. او به دلیل توانایی پایین و عملكرد ذهنی نامناسب تصور میكند همیشه مشكلات به قوت خود باقی خواهد ماند و هیچ گاه زندگی روی خوش خود را به او نشان نمیدهد. روشن است كه در چنین شرایطی هیچ راهحلی جز مرگ و رهایی از تمامی قیود زندگی وجود ندارد.
افسردگی باعث میشود تا فرد بیشتر بر شكستها و ناتوانیهای خود متمركز شود و بهتدریج حس كند هیچ انگیزهای برای زندگی ندارد، علاوه بر آن تصور كند به اندازهای قابلیت و ارزش ندارد كه كسی به او كمك كند و شرایطش را تغییر دهد، بنابراین هیچ چارهای برای او باقی نمیماند جز اینكه خود را از این زندگی پردرد و رنج برهاند.
از جمله علائمی كه نشاندهنده آغاز افسردگی در یك نوجوان است عبارتند از: تغییر در عادت غذا خوردن و خوابیدن، جدا شدن از دوستان و خانواده و انجام ندادن فعالیتهای عادی و روزمره زندگی، رفتارهای خشونت آمیز، پرخاشگری یا فرار از خانه، مصرف الكل و مواد مخدر، بیتوجهی به وضعیت ظاهری خود، تغییر فاحش و مقطعی در خصوصیات شخصیتی، از دست دادن قدرت تمركز و افت تحصیلی، علاقه نداشتن به شركت در فعالیتهای تفریحی و لذتبخش، بیعلاقه بودن به مورد تقدیر و احترام قرار گرفتن و شكایت كردن از مشكلات جسمی و روحی مختلف بدون اینكه هیچ بیماری خاصی داشته باشد. صحبت كردن مداوم از مرگ و زندگی پس از آن و آرامشی كه یك فرد پس از مرگ میتواند به دست آورد نیز میتواند یكی از نشانههای آغاز افسردگی باشد.
●مصرف الكل و مواد مخدر
الكل و مواد مخدر تأثیرات مخربی بر ذهن فرد به جای میگذارد كه موجب میشود شرایط ذهنی و جسمی او برای ابتلا به افسردگی افزایش یابد.
مصرف الكل و مواد مخدر قدرت تصمیمگیری فرد را كاهش میدهد و باعث میشود تا در موارد مختلف به جای فكر كردن به بهترین راهحل، به دنبال آسانترین راه باشد، همین مسأله امكان آسیبدیدن زندگی و آینده او را فراهم میكند به خصوص اگر از نظر بیولوژیك زمینه ابتلا به افسردگی را نیز داشته باشد یا اینكه فشارهای تحمیل شده به او بیش از حد باشد.
●فشارهای زندگی نوجوان و خودكشی
هر فردی در دوران نوجوانی با تنشها و مشكلات زیادی مواجه است. اولین تنش و اضطراب در مورد تغییرات جسمی است، نگرانی اینكه مبادا از طرف اجتماع پذیرفته نشود یا ظاهرش به گونهای نباشد كه بتواند به عنوان یك فرد بالغ و كامل در عرصههای مختلف حضور یابد. از طرف دیگر گاهی نوجوانان در خانوادههایی زندگی میكنند كه والدین مدام با یكدیگر مشاجره دارند یا یك والد از والد دیگر سوء استفاده میكند. گاهی او شاهد درگیری فیزیكی است و یا خشونت را در همسایگی خود میبیند، چنین فردی از نظر ذهنی با مشكل مواجه میشود. او مشكلات زندگی خانوادگی را در كنار تنشهای ذهنی حاصل از گذار از كودكی قرار میدهد و احساس افسردگی میكند. او زندگی را آنقدر بیارزش مییابد كه علاقهای به ادامه آن حس نمیكند یا برای فرار از این بحرانها به الكل و مواد مخدر روی میآورد.
از جمله علائمی كه نشان میدهد فرد تصمیم به خودكشی دارد ، نارضایتی از خود و اعتقاد بر بد بودن و غیرقابل اعتماد بودن خود است، از طرفی اگر نوجوانی به طور ناگهانی تغییر حالت دهد یعنی در یك لحظه شاد و سرمست باشد اما چندین ساعت بعد به یكباره حالت افسردگی و گوشهنشینی به خود بگیرد و یا همواره از تمام شدن زمان و مشكلات و آلام صحبت كند نیز میتوان منتظر اقداماتی خطرناك از سوی او بود.
پژوهشگران میگویند، دوران نوجوانی دورانی حساس است زیرا فرد علاوه بر اضطرابها و تنشهای زندگی عادی، از نظر ذهنی و جسمی نیز دچار تغییر و تحول میشود و فشاری دو جانبه به او وارد میآید. در چنین شرایطی باید محیط زندگی سالم و شاداب باشد و والدین با تدبیر و درایت مناسب با فرزندشان برخورد كنند تا مشكلات جبرانناپذیری مثل گرفتار شدن به دام اعتیاد یا خودكشی گریبانگیر فرزندشان نشود.
برگردان: مونا مشهدی رجبی
منابع:
تاریخ مراجعه: ۲۹ دسامبر ۲۰۰۴
تاریخ مراجعه: ۲۹ دسامبر ۲۰۰۴
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست