جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

مبانی فقهی ساده زیستی دولتمردان


در اسلام پذیرش مسؤولیت تنها و تنها به انگیزه خدمت به مردم و اجرای حق و عدالت انجام می پذیرد از این رو, مسؤولان و رهبران جامعه در حكومتِ مطلوبِ اسلام, امكاناتی در حد امكانات مردم متوسط و حتی پایین تر از آن دارند و اجازه ندارند مانند مسؤولان سایر حكومت ها در زندگی شخصی و خصوصی خود از امكانات ویژه و منحصر به فرد استفاده كنند و برای خود زندگی اشرافی و تجملاتی فراهم سازند

در اسلام‏ پذیرش مسؤولیت تنها و تنها به انگیزه خدمت به مردم و اجرای حق و عدالت انجام می‏پذیرد. از این‏رو، مسؤولان و رهبران جامعه در حكومتِ مطلوبِ اسلام، امكاناتی در حد امكانات مردم متوسط و حتی‏ پایین‏تر از آن دارند و اجازه ندارند مانند مسؤولان سایر حكومت‏ها در زندگی شخصی و خصوصی خود از امكانات ویژه و منحصر به فرد استفاده كنند و برای خود زندگی اشرافی و تجملاتی فراهم سازند. افراد گوناگون، به انگیزه‏های مختلف، عهده‏دار مسؤولیت‏های اجتماعی و سیاسی می‏شوند. بسیاری‏ از آنها به منظور ارضای غریزه جاه‏طلبی و مقام پرستی پذیرای مسؤولیت می‏گردند. مقام و ریاست برای‏ این دسته، از چنان لذّتی برخوردار است كه حاضرند برای رسیدن به آن، از همه لذّت‏های مادی چشم‏ پوشی كنند. گروهی دیگر برای رسیدن به رفاه، امكاناتِ بیشترِ مادی و بهره‏مندی از لذّت‏های دیگر مادّی مسؤولیت می‏پذیرند; ولی اكثریت مردم، هم برای ارضای غریزه جاه‏طلبی و هم استفاده از لذّت‏های دیگر مادّی عهده‏دار مسؤولیت می‏شوند. اسلام در باب حكومت و مسؤولیت‏های اجتماعی، شیوه كاملاً جدیدی را ابداع كرده است. در اسلام‏ پذیرش مسؤولیت تنها و تنها به انگیزه خدمت به مردم و اجرای حق و عدالت انجام می‏پذیرد. از این‏رو، مسؤولان و رهبران جامعه در حكومتِ مطلوبِ اسلام، امكاناتی در حد امكانات مردم متوسط و حتی‏ پایین‏تر از آن دارند و اجازه ندارند مانند مسؤولان سایر حكومت‏ها در زندگی شخصی و خصوصی خود از امكانات ویژه و منحصر به فرد استفاده كنند و برای خود زندگی اشرافی و تجملاتی فراهم سازند. درباره ترغیب اسلام به زهد و بی‏رغبتی به دنیا، به طور عموم احادیث بسیاری در اسلام وارد شده‏ است كه قصد پرداختن به آنها را نداریم. همچنین درباره سیره و روش زندگی پیشوایان معصوم: در زمان حكومت نیز احادیث بسیار آموزنده و شگفت انگیزی نقل شده كه آن نیز از بحث ما خارج است. هدف ما در این نوشتار، بحثی فقهی درباره سطح زندگی مسؤولان در حكومت اسلامی و استنباط حكم این مسأله از متون اصلی است. برای این منظور نخست به احادیث قابل استدلال اشاره می‏كنیم و در پایان به نكاتی كه از آنها می‏توان استفاده كرد، می‏پردازیم. حضرت علی‏(ع): «اًِّنَّ اللّه عَزّوجَلَّ - فَرَضَ عَلی‏ أَئِمَ‏ْ الْعَدْلِ أنْ یُقَدِّرُوا أنْفُسَهُم بِضَعَفْ‏ِ الناسِ كَیْلا یَتَبَیَّغَ بِالْفقیرِ فَقْرُهُ».[۱] «خداوند بر پیشوایان عدالت واجب كرده است، زندگی خود را مانند ضعیف‏ترین مردم‏ سازند، تا فقر و تنگدستی به فقیران فشار نیاورد و سبب هلاكت آنان نگردد.»

شیوه زندگانی پیشوایان‏

۱. حمید و جابر عبدی از امیرمؤمنان‏(ع) روایت می‏كنند كه فرمود: «اًّنّ اللّه جَعَلنی اًّماماً لخلقه فَفَرَضَ عَلیَّ التقدیر فی نَفْسی و مَطْعَمی وَ مَشْرَبی‏ وَمَلْبَسی كَضُعَفأِ الناسِ، كَیْ یَقْتَدی الْفَقیرُ بِفَقْری وَ لا یُطْغِی الْغنی غِناهُ».[۲] «خداوند مرا پیشوای خلق خویش قرار داد. از این‏رو، سخت‏گیری بر من را، در خودم، غذایم و نوشیدنی‏ام لازم كرد - تا مانند ضعیفان مردم باشم - كه فقیر به فقر من اقتدا كند و بی‏نیازیِ ثروتمند، وی را به سركشی وادار نكند.» علاّمه مجلسی‏(قدس سره) [۳] این حدیث را مجهول شمرده و آیت الله خویی‏علاّمه مجلسی‏(قدس سره) [۴] و محقق‏ اردبیلیعلاّمه مجلسی‏(قدس سره) [۵] آن را مرسل می‏دانند. اردبیلی دلیل آن را فاصله زمانی «حماد» از «جابر عبدی» بر شمرده است. البته برخی آن را صحیح‏ [۶] دانسته‏اند، كه وجه آن برای نگارنده روشن نشد.مجلسی در توضیح این حدیث می‏فرماید: «تقدیر یعنی در تنگنا قرار دادن و سخت گرفتن و عطف در جمله «فی نفسی و مطعمی» عطف تفسیری است. ذكر نفس برای اشاره به این است كه این حالت مخصوص حضرت‏ علی‏(ع) است. و حاصل معنا، در خوردن یا چگونگی‏]میمی‏[«مطعم» یا اسم مكان است و یا مصدر خوردن و یا در طعام و خوراك است. مشرب و ملبس نیز همین گونه است. گفته شده «فی‏ نفسی»; یعنی در كارهای مربوط به كسب معاش و كشورداری و مانند آن، مانند متكبران و مترفانی نباشم كه در همه كارها یا بیشتر آنها، خدمتگزاران به آنان كمك می‏كنند. «كضعف الناس»; یعنی مانند كسانی كه مال ندارند. «كی یقتدی الفقیر» یعنی به پیروی از من راه فقرا ر بپیماید و یا كنایه از رضایت به فقر است. خلاصه اینكه وقتی فقیر پیشوای خود را می‏بیند كه‏ به پایین‏ترین سطح زندگی راضی شده است، او نیز به فقر خود راضی می‏شود. همچنین وقتی‏ ثروتمند پیشوای خود را فقیر می‏بیند، بی‏نیازی‏اش وی را به سركشی وا نمی‏دارد و می‏فهمد كه اگر بی‏نیازی خیری داشت، پیشوای مسلمانان به آن سزاوارتر بود.» [۷] درباره سخن علامه مجلسی كه كلمه «نفس» را دلیل بر اختصاص این حكم به حضرت‏ علی‏(ع) دانسته است می‏توان گفت: حضرت علی این حكم را با «فأ» بر حكومت و خلافت‏ خویش متفرّع كرده است. بنابراین، زمامداری و رهبریِ جامعه، علت و دلیل این حكم است‏ و این دلیل سبب تعمیم این حكم به همه رهبران می‏گردد. به بیان دیگر، حضرت علی چون‏ خود را رهبر و پیشوای جامعه می‏داند، وظایف رهبران جامعه - بسان فقیرترین مردم زندگی‏ كردن - را شامل حال خود می‏داند; به بیان سوم، امام در این حدیث به صورت قیاس شكل اول‏ كه كبرای آن در كلام محذوف است، استدلال می‏كند. حاصل این قیاس چنین است: «خداوند مرا پیشوای خلق خود قرار داد و هر كس را كه خداوند پیشوای خلقش‏ قرار دهد، بر وی سخت‏گیری در نفس و خوراك و نوشیدنی و پوشاك را لازم‏ می‏كند، پس بر من هم سخت‏گیری در نفس و خوراك و نوشیدنی و پوشاك ر واجب كرده است.»علاوه بر آنكه دلالت «نفس» بر اختصاص، با سخن خودِ علامه كه عطف را عطف‏ تفسیری دانسته، سازگار نیست. نكته دیگر اینكه: ظاهر ذكرِ نفس، مطعم، مشرب و ملبس تأسیس است نه تفسیر، بنابراین، مقصود از نفس باید غیر از خوراك و نوشیدنی و پوشاك باشد و شاید آنچه مجلسی به «قیل» نسبت داده، صحیح‏تر باشد.این حدیث به رهبر و حاكم جامعه اختصاص دارد و شامل دیگر مقامات‏ حكومتی‏نمی‏شود. درباره حدیثی كه گذشت، این پرسش مطرح است كه آیا این حكم به رهبران و پیشوایان‏ منصوب از طرف خدا - پیشوایان شرعی جامعه در هر زمان - اختصاص دارد، یا شامل هر حاكم و زمامداری، هر چند غیرشرعی و ناحق، می‏گردد؟ ممكن است گفته شود: مقصود از جمله: «ان اللّه جَعَلنی اماماً لخَلقه» منصوب از طرف خداست و بنابراین اختصاص به‏ پیشوایان شرعی دارد و احتمال می‏رود مقصود از آن، این باشد كه چون اكنون تقدیر خداوند چنین قرار گرفته كه من رهبر و پیشوای جامعه باشم، بر من لازم است كه به وظایف رهبری - از جمله هماهنگی با فقیرترین اقشار جامعه در سطح زندگی - عمل نمایم. از ظاهر حدیث دانسته می‏شود كه معنای دوم مراد است; زیرا امام‏(ع) در مقام بیان‏ شرعیت حكومت خویش نیست تا به نصب الهی استدلال كرده باشد، بلكه امام در مقام بیان‏ وظایف حاكم جامعه است. شمول این حكم نسبت به حاكمان و زمامداران غیرمشروع جامعه با اینكه وظیفه آنان‏ كناره‏گیری از حكومت است و وظیفه دیگری نسبت به اداره جامعه ندارند از این باب است‏ كه اكنون كه مسؤولیت اداره جامعه را - هر چند به ناحق - پذیرفته‏اند و از این منصب كنار نمی‏روند، حداقل باید به وظایفی كه عقل و شرع برای رهبر جامعه تعیین می‏كند، عمل‏ نمایند. چنانكه حضرت علی در موارد بسیاری شیوه صحیح اداره جامعه و وظایف رهبر و حاكم مسلمانان را به خلفای پیش از خود تذكر و آموزش می‏داد. بنابر این معنا، این حكم شامل امامان معصوم: در زمان عدم تصدی حكومت‏ نمی‏گردد، با اینكه آنان همیشه رهبر و پیشوای شرعی جامعه هستند.. در زمان حضرت علی عاصم بن زیاد لباس پشمینه و زبر و خشن می‏پوشید و لباس نرم‏ و لطیف را ترك كرده بود. برادرش ربیع بن زیاد شكایت وی را به حضرت علی برد. امیرمؤمنان دستور داد عاصم را حاضر كردند و با حالت خشم به وی فرمود: «آیا از خانواده‏ات حیا نكردی؟ چرا به فرزندانت ترحم ننمودی؟ آیا می‏پنداری خداوند خوبی‏ها را بر تو حلال كرده است و استفاده از آن را برایت خوش ندارد؟ تو نزد خداوند كمتر از این هستی...» عاصم به امام عرض كرد: «ای امیرمؤمنان، پس چرا خود به غذای خشك و نامرغوب و لباس زبر و خشن بسنده كرده‏ای؟» امام فرمود: «ای بیچاره، خداوند بر پیشوایان عدالت واجب كرده است، خود را مانند ضعیف‏ترین‏ مردم سازند، تا فقر و تنگدستی به فقیران فشار نیاورد و سبب هلاكت آنان نگردد!» عاصم با سخن امام، لباس پشمینه را به كناری افكند و لباس نرم و لطیف به تن كرد. [۸] این ماجرا در نهج البلاغه اینگونه آغاز می‏شود: علی‏(ع) در بصره به عیادت علأ بن زیاد حارثی - یكی از شیعیان خود - رفت در این دیدار خانه‏اش را وسیع یافت. به این جهت به او اعتراض كرد و فرمود: «با این خانه به این وسعت و بزرگی در این دنیا چه می‏كنی، در حالی كه‏ در آخرت به آن نیازمندتری؟ آری، اگر بخواهی با همین خانه می‏توانی به آخرت دست‏یابی، در آن از میهمانان پذیرایی كنی، با خویشان خود ارتباط برقرار سازی و حقوق آنان را اد نمایی، در این صورت به وسیله آن به آخرت رسیده‏ای!» علأ در این ملاقات از برادرش عاصم نزد امام‏(ع) شكایت كرد كه لباس خشن می‏پوشد و تارك دنیا است. ادامه گزارش این ماجرا، در نهج البلاغه شبیه با آن چیزی است كه گذشت. [۹] ابن جوزی نیز این ماجرا را با اختلاف گزارش كرده است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید