پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا

دو فقیه


دو فقیه

علاقه آیت الله خمینی و آیت الله بروجردی طرفینی بود آیت الله بروجردی نه تنها یك استاد بلكه یك دوست برای ایشان به شمار می رفت آیت الله بروجردی ماموریت های مهمی را به آقای خمینی محول می كرد

پس از درگذشت آیت الله حائری كه قطب حوزه قم بود، رضاخان را هوس تعطیلی حوزه در سر افتاد اما شاگردانی چون حاج آقا روح الله عزم داشتند حوزه را حفظ كنند. پس از رحلت آیت الله حائری مراجع متعددی در قم ظاهر شدند كه قبلاً تحت الشعاع مرحوم حائری بودند. تعدد مرجعیت كه تعدد بیوت و حواریون را به وجود آورده و نظام ملوك الطوایفی حوزوی را پدید می آورد زمینه مناسبی بود برای سیاست های تفرقه افكنانه استعمار و استبداد و مانعی بود برای موضع گیری متحد روحانیت و مردم.

اصولاً پس از فوت هر مرجع مقتدر و مبسوط الید، خلاء وجود او چندان عظیم است كه باید چندین تن جای وی را پر كنند. آیات حضرات صدر، حجت و فیض سه تن از مراجع زمان بودند. وجود تشتت مرجعیت در قم پس از رحلت آیت الله حائری و از دست رفتن انسجام در شرایط خاص روزهای بحرانی استبداد رضاخانی و پس از جنگ دوم شرایطی بود كه نیاز مبرمی به مرجعیت واحد و مقتدر را ایجاب می كرد. این امر موجب شد حاج آقا روح الله كه معتقد به وجود مرجع مسلط و واحد بود كه بتواند در برابر رژیم استوار بایستد و همه نیروهای كشور پشت سر او باشند و با تعدد مرجعیت تجزیه نشوند در اندیشه یافتن محوری جدید باشد.

در نیمه دوم سال ۱۳۲۳ ش (۱۳۶۳ ق / ۱۹۴۴ م) آقای خمینی عازم بروجرد شد و با آیت الله بروجردی دیدار كرد و ایشان را نسبت به حمایت از خواسته های حاج آقا حسین قمی از دولت ترغیب كرد.پس از آن در جهت تبلیغ و تثبیت مرجعیت آیت الله بروجردی نامه هایی به علمای سرتاسر ایران نوشت و مسافرت هایی به برخی از شهرها انجام داد و با علمای آنها مذاكره كرد. آیت الله بروجردی از نظر علمی پرقدرت شناخته می شد و از هنگامی كه حاشیه بر عروه الوثقی از ایشان منتشر شد مقام علمی اش بیشتر معرفی شد و مراجع ثلاث در قم (حضرات آیات حجت، صدر و خوانساری) به اعلمیت ایشان اذعان داشتند. از نظر سیاسی نیز آیت الله بروجردی در محضر علمای بزرگ آزادیخواه مشروطه مانند آخوند خراسانی و نائینی تلمذ كرده بود و تفكر سیاسی مطلوب را داشت و چون واجد همه شرایط مناسب بود بنابراین می توانست محوریت پیدا كند. اختلاف های جاری در قم و نگرانی های ناشی از آن موجب احساس خلأ گردیده و نیاز شدیدی به عامل وحدت را فراهم آورده بود.

آیت الله بروجردی مقیم بروجرد بود و برخی علمای قم گاه به دیدار و درس ایشان می رفتند. آیت الله بیمار شد به گونه ا ی كه برای معالجه باید بیهوش شده و به تهران منتقل گردد. از همه نقاط از جمله قم، روحانیون به عیادت می رفتند. در همین اثنا علما و تجار گوناگونی در اندیشه آوردن آیت الله بروجردی به قم افتادند. «یكی از تجار تهران كه قبلاً ساكن قم بود برای آیت الله صدر پیام آورده بود كه بازار تهران و اكثر علمای تهران متفق اند كه آیت الله العظمی بروجردی به قم بیایند و خواهند آمد، لذا بهتر است آقایان پیشقدمی كنند و از آیت الله بروجردی تقاضا كنند كه به قم تشریف بیاورند. آیت الله صدر به منزل آقای خوانساری رفتند. آیت الله حجت هم به جمع آن دو پیوستند آنگاه به اتفاق، نامه ای برای آیت الله بروجردی نوشتند و از ایشان دعوت كردند كه به قم تشریف بیاورند»۱ یكی از علمای جوان كه در این رابطه فعال بود آیت الله خمینی بود. وی به همراه آیت الله روح الله كمالوند كه از علمای بروجرد و دوست یكدیگر بودند مكرر به عیادت رفته و از آیت الله بروجردی مصرانه خواستند كه به قم بیایند. آیت الله بروجردی حضور موقت در قم را می پذیرد و پس از مرخص شدن از بیمارستان عازم قم شده و جمعیت انبوهی كیلومترها خارج از شهر به استقبال می روند. پس از استقرار در قم عصر ها مبحث خارج اجاره را آغاز می كنند. بعد از دو سه ماه، آیت الله خمینی به آقای سلطانی می گوید: «شنیده ام آیت الله بروجردی تصمیم دارند از قم بروند، شما تحقیق كنید اگر ایشان قم را ترك كنند برگرداندن شان مشكل است. به دیدن ایشان بروید اگر مسائل مالی را بهانه كردند بگویید مقصود اهل علم از دعوت شما استفاده علمی بوده است نه مالی و اگر تا ده سال دیگر هم شهریه ندهید نقصی به شما نیست وكسی انتظاری ندارد.»۲

آیت الله بروجردی می گوید ولی من از اهل علم و برخی مستحقانی كه مراجعه می كنند شرمسارم و حاج احمد (مسئول دفتر) را به بروجرد و ملایر فرستاده ام تا وجوه را جمع آوری كند اگر به اندازه ای باشد كه چند ماهی بمانم می مانم تا ببینم چه می شود. به تدریج تنگناهای مادی برطرف شد. آیت الله خمینی كه تحصیلات خارج خود را تمام كرده و اینك خود از مدرسان برجسته قم در فلسفه و اخلاق بود، در درس آیت الله بروجردی نیز شركت می كرد و این خود از شیوه های تبلیغ و تثبیت محوریت و اعلمیت و مرجعیت آیت الله بروجردی بود. در این زمان آیت الله خمینی تقریرات درس اصول آیت الله بروجردی را هم نوشت.

با درگذشت هر مرجع تقلیدی بازار بحث مرجعیت داغ می شد و علاقه مندان هر مرجعی تلاش داشتند مرجع آنان جای خالی مرجع متوفی را پر كند و مقلدین وی را به سوی خود جلب كرده و نفوذ مرجع مورد نظر خویش را گسترش دهند و بعضی هم كسی را شایسته تر از خویش ندیده و با انتشار رساله عملیه ای به جرگه مراجع می پیوستند كه بعضاً جوان و ناشناخته یا بدون مقلد بودند.

در ۱۳آبان ۱۳۲۵ (دوشنبه ۹ ذی الحجه ۱۳۶۵ ق) آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی مرجع تقلید شیعیان در كاظمین درگذشت و در ۱۷ بهمن همان سال نیز حاج آقا حسین قمی طباطبایی سرپرست حوزه علمیه نجف در بغداد جان به جان آفرین سپرد و لذا در خلاء پدید آمده، آقای خمینی و عده ای دیگر در جهت تثبیت مرجعیت عامه آیت الله بروجردی نهایت استفاده را از فرصت به عمل آوردند.

●روابط آیت الله خمینی با آیت الله بروجردی

علاقه آیت الله خمینی و آیت الله بروجردی طرفینی بود. آیت الله بروجردی نه تنها یك استاد بلكه یك دوست برای ایشان به شمار می رفت. آیت الله بروجردی ماموریت های مهمی را به آقای خمینی محول می كرد. یك بار برای حل مسئله ای با اختیارات تام از سوی آیت الله بروجردی به مشهد اعزام شد كه دو ماه طول كشید و بار دیگر با اختیارات تام برای حل مسئله دیگری به نهاوند رفت. در سفر آیت الله بروجردی به مشهد نیز آیت الله داماد و آیت الله خمینی ایشان را همراهی كرده و آیت الله خمینی مسئول مراجعات مالی بود.

در سفر دیگر آیت الله بروجردی به مشهد ایشان آیت الله خمینی را به جای خود مسئول اداره حوزه كرد در حالی كه افراد مسن تر و معروف تری وجود داشتند. همچنین در خصوص نزاعی كه به تحریك حزب توده به وجود آمده و منجر به كشته و مجروح شدن عده ای گردید، آیت الله بروجردی، آیت الله خمینی را مسئول پیگیری ماجرا و مصاحبه با خبرنگاران می كند. ماموریت دیگر این بود كه به نمایندگی از طرف آیت الله بروجردی به استقبال آیت الله كاشانی رفته و در علی آباد قم با ایشان دیدار كرد. دوبار نیز حاج آقا روح الله به خاطر صلابت و شهامت و زیركی كه داشت از طرف آیت الله بروجردی و علمای قم مامور شد تا با شاه ملاقات كند و او را از برخی امور انذار دهد اما با این همه او اهل ماندن و فسیل شدن نبود او در مسیر كمال قرار داشت و در این راه به قدر وسع خویش امر مهم مرجعیت و اصلاح حوزه را سامان داده بود و حضور در برخی امور مهمه ایشان را كفایت می كرد.

●اقدامات و اصلاحات آیت الله بروجردی در حوزه

با استقرار آیت الله بروجردی در قم و احراز مرجعیت كل، حوزه نظم و سامانی یافت، قدرت مذهبی مركزیتی پیدا كرد و حكومت در سیاستگزاری های خود به آن بی تفاوت نبود.

برخی از اقدامات مهم آیت الله بروجردی در طول حیات مرجعیت شان عبارت بود از:

۱- آغاز به آموزش زبان انگلیسی كه تا این زمان مورد مخالفت مقدسین بود زیرا آن را زبان كفر می دانستند.

۲- اعزام روحانیون به خارج از جمله اروپا برای تبلیغ مذهبی و رسیدگی به مسائل دینی شیعیان خارج كشور كه اعزام دكتر سید محمد بهشتی یكی از آنها بود.

۳- اعزام نماینده به الازهر و فتوای مهم ایشان در رابطه با اهل سنت و حمایت از دارالتقریب و همكاری با شیخ شلتوت كه از اقدامات استراتژیك ایشان در جهان اسلام بود و به دلیل نفوذ مقدسین و عمق تضاد شیعه و سنی جز مرجع مقتدر و بانفوذی چون ایشان قادر به آن نبود.

۴- احداث مساجد متعددی در داخل و خارج از كشور.

مجاورت و همراهی و همدلی خمینی با بروجردی را می توان به معنای تایید و تاثیر پذیری از اقدامات اصلاحی آیت الله بروجردی و درك چگونگی نگاه و تفكر آیت الله خمینی نیز دانست.

روش آیت الله بروجردی، ادامه روش آیت الله حائری بود با این تفاوت كه آیت الله حائری به دلیل نونهال بودن حوزه و به منظور حفظ آن از گزند خشونت های بی حد و حصر رضاخان روش بی طرفی را اتخاذ كرد ولی آیت الله بروجردی در برابر حكومتی بود كه قدرت رضاخان را نداشت و ضعیف بود اما تجربه تلخ مشروطیت كه خود او شاهدش بود موجب شد كه برای گریز از تكرار آن تجربه از درگیری سیاسی اجتناب كرده و به امور فوری تر حوزه و مسائل اساسی تر مسلمانان بپردازد و كار فرهنگی را مقدم بدارد. البته برخی نیز این روش را تا حدی معلول دست های مرموزی بیت ایشان برای دور نگهداشتن از سیاست می دانند. رژیم نیز چنان از نفوذ آیت الله بروجردی بیم داشت كه برای تصمیمات خود، ناچار از پیش بینی واكنش ایشان بود.

دهه ۱۳۲۰ تا نهضت ملی و زمینه های نقار میان آیت الله بروجردی و آیت الله خمینی

رضاخان پس از آنكه قاجاریه را منحل ساخت، سلطه فردی خشنی را بر ایران مستولی كرد. پس از اشغال ایران و خلع رضاخان كه آزادی های وسیعی در كشور به وجود آمد و دولت مركزی مقتدری وجود نداشت در سال ۱۳۲۲ مجلس دوره چهاردهم تشكیل شد و آیت الله كاشانی پیش از شروع انتخابات، توسط انگلیسی ها دستگیر شد زیرا آنها پیش بینی می كردند كه وی رای كافی مردم را برای ورود به مجلس جلب می كند و مدت حبس به خاطر آن بود كه دوره مجلس دو سال بود و آیت الله كاشانی پس از اتمام آن آزاد می شد. در این مجلس پیشنهادات دولت در مورد واگذاری امتیاز نفت به دولت های خارجی با مخالفت نمایندگان حزب توده و دكتر مصدق روبه رو شد و البته نمایندگان حزب توده تمایل داشتند در ازای امتیازی كه به انگلیس و آمریكا داده می شود امتیازی هم به روس ها داده شود تا موازنه برقرار گردد و ایران زیر سلطه یك قدرت نرود. بعدها دكتر مصدق در برابر این تز نظریه موازنه منفی را مطرح كرد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.