سه شنبه, ۲۱ اسفند, ۱۴۰۳ / 11 March, 2025
ادبیات شفاهی ایران

● تعریف فرهنگ عامه یا تعیین موضوعات آن
ادبیات شفاهی یا ادبیات عامه یا آنگونه كه در ایران رواج دارد، ادبیات عامیانه چیست؟ چه بخشهایی دارد و چه ژانرها و گونههایی را دربر میگیرد؟ ویژگیهای این ژانرها چیست؟ اهمیت ادبیات عامه در چیست؟ از چه زمانی به این ادبیات توجه شده است؟ ادبیات تألیفی یا نوشتاری ما در گذشته و حال، چه ارتباطی با این ادبیات داشته و به عبارت دقیقتر، تعامل ادبیات تألیفی و شفاهی ما چگونه بوده است؟ ادبیات شفاهی در نظام آموزشی ما از چه جایگاهی برخوردار است؟ كار پژوهشی در این زمینه، در چه وضعیتی قرار دارد و با چه مشكلات و مسائلی همراه است؟ سرمنشأ این مشكلات را چه عواملی تشكیل میدهند؟ سرانجام برای رفع تنگناها و مشكلات ادبیات شفاهی، چه كارهایی میتوان انجام داد؟
موارد فوق، بخشی از پرسشهایی است كه نگارنده قصد دارد طی یك سلسله مقاله، به آنها بپردازد. این مقالهها اگر چه به هم پیوستهاند، كوشش نگارنده این خواهد بود كه هر یك از آنها در عین حال، كمابیش از استقلال نیز برخوردار باشد.
پیش از هر چیز، باید یادآوری كنم كه بخشی از آنچه ذكر خواهد شد، برداشتهای شخصی بنده است كه برای گشایش بحثی عمومی در این زمینه، به ساحت اهل نظر عرضه میگردد. چنانچه این مقالهها و تلاش نگارنده بتواند انگیزهای برای بحث و گفتو گفت در این زمینه ایجاد كند، صاحب این قلم اجر خود را دریافت خواهد كرد و به همین دلیل، وامدار دوستانی خواهد بود كه به نقد این نوشتهها بپردازند. زیرا چنین نقدی، علاوه بر روشن شدن مسائل مبهم، باعث دقت و غنای بیشتر نظریات بنده نیز خواهد شد.
● ادبیات شفاهی و فولكلور
ادبیات شفاهی بخش مهمی از فولكلور است و برای آن كه درك دقیقی از آن داشته باشیم، ضروری است كه توضیحاتی دربارهٔ فولكلور ارائه گردد.
فولكلور (Folklore) كه در زبان فارسی به فرهنگ مردم، فرهنگ عامه، دانش عوام، فرهنگ توده و... ترجمه گردیده است، اولین بار توسط ویلیام جان تامز انگلیسی (در سال ۱۸۴۶ میلادی) عنوان شد. از نظر وی، این واژه ناظر بر پژوهشهایی بود كه باید در زمینه عادات، آداب و مشاهدات، خرافات و ترانههایی كه از ادوار قدیم باقی ماندهاند، صورت میگرفت.
پذیرش این اصطلاح، با مقاومتهایی در میان پژوهشگران همراه بود. این مقاومتها بیش از هر چیز، به ابهاماتی مربوط میشد كه در خود این اصطلاح و نیز تعریف تامز از آن وجود داشت. به رغم چنین مقاومتهایی، در زمانی نه چندان زیاد، این اصطلاح در میان اهل علم و نظر مقبولیتی جهانی پیدا كرد.
از فولكلور تعریفهای فراوانی صورت گرفته است. این تعریفها گاه به هم بسیار نزدیكند و گاه فاصلهای نسبتاً بعید از هم دارند. مراجعه به دایرهٔالمعارفهای مهم جهان، گویای چنین اختلافاتی است. در فرهنگهای تخصصی نیز با چنین اختلافاتی مواجه میشویم. فیالمثل در یكی از فرهنگهای تخصصی، به نام «فرهنگ استاندارد فولكلور، اسطورهشناسی و افسانه»، قریب بیست و یك تعریف از اصطلاح فولكلور ارائه شده است.
این اختلافات بیش از هر چیز به استنباطهای متفاوتی مربوط میشود كه نسبت به دو جزء این اصطلاح، یعنی Folk و Lore در میان پژوهشگران وجود دارد. در حقیقت، مفهوم این اصطلاح ارتباطی مستقیم با تعریفی دارد كه از Folk (مردم یا عامه) و Lore (فرهنگ) صورت میگیرد. فیالمثل در یكی از فرهنگهای ادبی كه به زبان فارسی منتشر گردیده Folk به مهفوم «عامیانه» در نظر گرفته شده و با توجه به این استنباط دربارهٔ Folk Literature كه جزئی از فرهنگ عامه بوده، چنین آمده است: «ادبیات عامه در میان جوامعی كه اكثریت مردم آن قادر به خواندن و نوشتن نیستند، رواج دارد».
در یكی دیگر از فرهنگهای فارسی، اصطلاحات Folk Lore و Folk-Literature ، به یك مفهوم در نظر گرفته شده و در ذیل آنها چنین آمده است:
«ادبیات عامه یا ادبیات توده یا فرهنگ عوام یا فولكلور در مقابل ادبیات رسمی است كه مخلوق ذهن مردم باسواد و تحصیل كرده است و مجموعهای است از ترانهها و قصههای عامیانه، نمایشنامهها، ضربالمثلها، سحر و جادو و طب عامیانه كه در میان مردم ابتدایی و بیسواد رواج دارد» (تأكید از نگارنده این سطور).
براساس این استنباطات و تعاریف، جوامعی كه اكثریت مردم آنها قادر به نوشتن و خواندن باشند، فاقد فولكلور هستند. براساس این تعاریف، همچنین میتوان گفت در جوامعی نیز كه سواد خواندن و نوشتن عمومیت پیدا نكرده است، آن گروههایی كه از نعمت سواد برخوردارند، فاقد فولكلور هستند.
چنین تعریفهایی محدود به زبان فارسی نیست، بلكه در میان اروپاییان نیز میتوان به چنین تعریفهایی برخورد كرد.
خلاف تعاریف فوق كه مبتنی بر تعریفی محدود از واژه Folk است، امروزه فولكلورشناسان در میان جوامع صنعتی و پیشرفته نیز گونههای (ژانر) گوناگونی از ادبیات عامه را مورد شناسایی و پژوهش قرار میدهند. فیالمثل در میان كارگران جوامع صنعتی یا حتی در میان تحصیلكردگان هر ملت، لطیفهها، هزلیات، مطایبات و ترانههایی وجود دارد كه بیتردید در ردیف فولكلور قرار دارند.
در كنار این استنباطات كه مبتنی بر دركی محدود از «مردم» یا «عامه» (Folk) است، میتوان به استنباطات و تعاریفی اشاره كرد كه در تعریف واژهٔ «فرهنگ» (Lore) با هم اختلاف دارند. عدهای فقط ادبیات و هنر و سایر دستاوردهای معنوی را مترادف فرهنگ میدانند و برخی تعریفی عامتر از آن را مورد نظر قرار داده، مؤلفههای مادی جامعه را نیز در ردیف آن محسوب میكنند.
به رغم همهٔ تفاوتهایی كه در این استنباطات و تعاریف وجود دارد، تقریباً همهٔ آنها روی یك موضوع اتفاق نظر دارند؛ یعنی دربارهٔ شیوهٔ انتقال فولكلور براساس این وجه مشترك، فولكلور به آن بخش از دانش و هنر گفته میشود كه به صورت شفاهی و زبان به زبان، از نسلی به نسل دیگر منتقل شود.
این وجه مشترك، اگر چه مبین بخشی از واقعیت است، به خودی خود نمیتواند تعریفی دقیق و جامع باشد. زیرا بسیاری از مواد و عناصر فولكلور را میتوان مثال آوردكه به صورت زبانی و شفاهی منتقل نمیشوند. فیالمثل اشعار، جملهها و شبه جملههایی كه روی كامیونها و تریلیها نوشته میشود، در ردیف فولكلور قرار دارند. یادگاریهایی كه بر در و دیوار نوشته میشود، نوشتههای روی سنگ قبرها، دعاها، طلسمات، قراردادها، مبایعه نامهها و قولنامههای سنتی، وصیتنامهها و موارد دیگر همه اجزای مهمی از فولكلور هستند كه فقط از طریق كتبی حفظ و منتقل میشوند. همچنین میتوان دربارهٔ هنر عوام و به ویژه رقص، محدودیت تعریف فوق را تعمیم داد. رقص فقط از طریق نگاه كردن و تمرین و ممارست كسب میشود و نمیتوان گفت كه از طریق زبان منتقل میگردد.
علاوه بر موارد فوق، میتوان به دانشهایی اشاره كرد كه به رغم آن كه به صورت شفاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل میشوند، اما در ردیف فولكلور محسوب نمیشوند.
همانگونه كه دكتر فریدون وهمن، از پیشگامان فولكلور علمی در ایران، پیش از سی سال پیش گفته، به جای كوشش در ارائه تعریف واحدی از فولكلور، بهتر است كه موضوعات و مقولههای مورد پژوهش فولكلور را مطرح كنیم و روی آن به توافق برسیم. به عبارتی، عرصهٔ فعالیتهای این علم را تعیین كنیم و دربارهٔ آن به نظری واحد دست یابیم.
● موضوعات و مقولات مورد پژوهش فولكلور
محمود كتیرایی، پژوهشی ارزنده دربارهٔ بخشی از فولكلور مردم تهران دارد كه عنوان بسیار بامسما و زیبای «از خشت تا خشت» را برای آن انتخاب كرده است. این اصطلاح ناظر بر مجموعه آداب و سنتهایی است كه افراد هر اجتماعی، به صورت آگاه یا ناآگاه، در طول زندگی آنها را به كار میگیرند:
یكی از موضوعات مورد بررسی فولكلور را ادبیات شفاهی دربر میگیرد كه خود به چند نوع یاگونه تقسیم میشود: اساطیر، حكایتهای اسطورهای، افسانهها، قصههای پهلوانی، حكایتهای واقعی، داستانهای امثال و لطیفه بخشی از این گونهها و هر یك دارای ساختار و موضوعی مشخص و متفاوت از دیگری هستند. در عین حال هر یك از این انواع، خود به اجزای كوچكتری تقسیم میشوند. ویژگی مشترك انواع فوق، روایی بودن آنهاست.
دستهٔ دیگر شامل آوازها، ترانهها، تصنیفها، واسونكها، دوبیتیها، تكبیتیها، نوحهها، اشعار سوگواریها و لالاییهاست. ویژگی مشترك این انواع، منظوم بودن آنهاست.
دستهٔ دیگر شامل امثال و حكم، چیستانها، لُغزها، زبانزدها، بازیهای زبانی (یك مرغ دارم روزی دو تا تخم مرغ میزاره. چرا دو تا؟) زبانهای زرگری، زبان مخفی، تشبیهات عامیانه، یادگاریها و دیوار نوشتهها (به یادگار نوشتم خطی ز دلتنگی/ در این زمانه ندیدم رفیق یك رنگی)، ماشین نوشتهها (بیمهٔ ابوالفضل، بابا منتظرت هستم، در حقیقت مالك اصلی خداست/ این امانت بهر روزی نزد ماست)، اشعاری كه برای نوازش خوانده میشود (ماشاءالله چش نخوری ایشاءالله)، نفرینها، حاضر جوابیها (رأس میگی؟ كاسه تو بیار ماس بگیر یك كیلو كالباس بگیر) و...
آنچه در فوق و البته به اختصار گفته شد، هر یك جنبههایی از ادب عامه را در خود دارد.
وجه دیگر فولكلور، شامل آن دسته از آداب و رسوم مذهبی است كه در میان عامه رواج دارد بدون آن كه در مذهب رسمی نشانی از آنها وجود داشته باشد؛ مانند انواع گوناگون سفرهها. برخی از این آداب حتی ممكن است از طرف تمام یا بخشی از مذهب رسمی منع شده باشد؛ مانند موارد معینی از سوگواری برای اولیا و مقدسین (قمه زدن و...) جشنهای مذهبی نیز بخشی از فولكلور است؛ مانند عید قربان، مبعث پیامبر، عید فطر، عید غدیر، مولودیخوانیها، دید و بازدیدهای مخصوص این مراسم، اشكال پذیراییها و...
بخش دیگر فولكلور، شامل آداب و مراسم عروسی (خواستگاری، بله برون، نامزدی و انواع آن، ناف بریدن پسر و دختر برای یكدیگر، الزام ازدواج، پسر عمو و دختر عمو)، ختنهسوران، جشن گرفتن، دعوت كردن و شیوههای آن، آبستنی ویارها و انواع آنها، زایمان، حمام بردن زائو، طبابتهای خاص ماما در حین زایمان و پس از آن، پنجه مریم، بریدن ناف بچه، دعاهایی كه برای زنان دیرزا خوانده میشود، شست و شوی نوزاد، خواندن اذان در گوش نوزاد، نامگذاری و چگونگی انتخاب آن.
محمد جعفری قنواتی
برگرفته از: كتاب ماه كودك و نوجوان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست