شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

خلیل رب جلیل


خلیل رب جلیل

در غم شهادت جانگداز حضرت سید الساجدین زین العابدین ع

۲۵ محرم سالگشت شهادت جانگداز سید ساجدان، شاهد نینوا، امام علی‌بن الحسین(ع) است.

آن حضرت در پنجم شعبان سال ۳۸ هجری در مدینه چشم به جهان گشود. پدر بزرگوارش، امام حسین(ع) و مادر گرامی آن امام، بنا به نقل مشهور، شهربانو(ع)، دختر یزدگرد، پادشاه ایران است.

امام سجاد(ع) در همان آغاز ولادت مادر گرامی خود را از دست داد و روزهای آغازین زندگانی آن حضرت معاصر با سه سال آخر عمر مبارک حضرت امیرالمؤمنین امام علی بن ابیطالب‌(ع) و دوران نورانی امامت عموی بزرگوارش حضرت امام حسن مجتبی(ع) است.

القاب مبارک آن امام عبارتند از: زین‌العابدین، سیدالعابدین و الساجدین، زین الصالحین، وارث علم النبیین، منارالقانتین و...

پیامبر اکرم(ص) فرمودند: روز محشر منادی ندا می‌دهد:‌ کجاست زینت عابدان و در آن زمان است که فرزندم علی بن الحسین برمی‌خیرد(۱)

نقل معتبر بیان می‌دارد در پی تشکیک طرفداران محمد حنفیه در امامت آن حضرت، حجرالاسود به امر خدا به زبان رسا بر حقانیت امامت و ولایت امام سجاد(ع) شهادت داد و محمد حنفیه فتنه حامیانش را چنین بی‌اثر ساخت و در محضر همگان خم شد و دستان امام سجاد(ع) را بوسید.(۲)

زمامداران غاصب و فاسد حیات مبارکش عبارتند از معاویة ابن ابی سفیان، یزید بن معاویه، معاویة بن یزید، مروان بن حکم،‌عبدالملک بن مروان بن حکم و ولیدبن عبدالملک.

امام سجاد(ع) نمونه بارز انسان کامل بود. در اخلاق نیک و دستگیری از مستمندان و صبر و بردباری کسی به مرتبه‌اش نمی‌رسید.

امام باقر(ع) فرمودند: هرگاه پدرم به یاد نعمتی از نعمات الهی می‌افتاد،‌هر آیه که در آن نشانه سجده بود، هر زمان بلایی از ایشان دفع یا مکر دشمنان بر ایشان بی‌اثر می‌شد؛ در پایان هر نماز، آن زمان که میان ۲ نفر صلح می‌داد، سجده می‌کرد و به همین جهت ایشان را سجاد نامیدند.(۳)

شیخ مفید می‌نویسد: «در لحظات پایانی جریان عاشورا؛ حضرت اباعبدالله الحسین(ع) وارد خیمه امام سجاد(ع) شد و فرمود: فرزندم عمر من به سر آمده چه میل داری تا مهیا کنم؟‌امام سجاد(ع) عرضه داشت: هر چه خدا راضی باشد! امام حسین(ع) فرمود: آفرین که مانند ابراهیم خلیل هستی(۴)

عبدالله بن سلیمان می‌گوید: روزی در مسجدالنبی(ع) نشسته بودم ناگهان دیدم مردی با وقار و شکوه و عظمتی تمام در حالی که عمامه‌ای سیاه بر سر داشت وارد شد به گونه‌ای که همگان در برابرش حقیر می‌نمودند. پرسیدم ایشان کیست؟ مردم گفتند: علی بن الحسین(ع)(۵)

و همین قصه برای هشام بن عبدالملک که ولیعهد ملعون وقت بود در بیت‌الله الحرام رخ داد.

در کرامت رفتاری و شیوه تعلیمی آن امام همام نقل است: یکی از بستگان امام سجاد (ع) در حضور جمعی به آن حضرت ناسزا گفت و رفت. امام همراه با چندنفر به سوی خانه او حرکت کرد و فرمود: «با من بیایید تا پاسخ مرا بشنوید» حضرت، در راه آیه ذیل را که بردباری و بخشایش مؤمنان را وصف می‌کند، قرائت فرمود: «والکاظمین الغیظ و العافین عن‌الناس و الله یحب‌المحسنین» و آنان که خشم خود را فرو می‌برند و از مردم درمی‌گذرند و خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد. چون به خانه مرد رسیدند، امام او را فراخواند. مرد به گمان این که امام برای تلافی آمده، خود را آماده ستیز ساخت و بیرون آمد. امام فرمود: برادرم! تو اندکی پیش نزد من آمدی و سخنانی گفتی. اگر آنچه گفتی، درست است، از خدا می‌خواهم مرا بیامرزد و اگر درست نیست، از خدای می‌خواهم تو را بیامرزد.

گذشت و بخشایش امام(ع)، مرد را شرمنده کرد. جلو آمد و پیشانی امام را بوسید و گفت: «آنچه گفتم درست نیست.اعتراف می‌کنم که خود به آنچه گفتم، سزاوارترم.»

باز نقل است: در شهر مدینه مردی بود دلقک رفتار؛ عادتش انجام کارهای لغو بود و مردم به حرکات سبک او می‌خندیدند! یک روز برای خنداندن مردم به سمت امام سجاد(ع) رفت و عبای حضرت را از دوش مبارکش ربود و فرار کرد و مردم خندیدند اما امام (ع) باوقار تمام راهش را ادامه داد و توجهی نکرد؛ برخی از حضار در پی مرد دلقک رفتند و عبا را از او گرفتند و به امام(ع) تحویل دادند. حضرت سؤال کردند: این مرد کیست؟ گفتند دلقک مدینه! فرمود به او بگویید: ان‌الله یوما یخسر فیه المبطلون؛ خدا را روزی است که در آن بیهوده کاران زیان می‌کنند. (۶)

● امام سجاد(ع) وارث کربلا، شاهد عاشورا

امام سجاد (ع) پس از شهادت پدر، در روز دهم محرم سال شصت و یکم هجری، به امامت رسید. دوران امامت آن حضرت و شرایط سیاسی حاکم بر جامعه اسلامی آن روز، از دشوارترین و حساس‌ترین دوران زندگانی امامان(ع) بوده است. امام سجاد(ع) در واقعه جانگداز کربلا همراه پدر بزرگوار خود بود و لطف خدا او را از گزند دشمن حفظ کرد، ولی پس از شهادت پدر به اسارت درآمد و همراه دیگر اسیران به کوفه و آنگاه به شام رفت.

البته پرواضح است که اسارت مایه شکست حضرت نشد؛ بلکه ابزاری در دست حضرت برای تربیت جامعه انسانی شد. بی‌گمان، به اسارت رفتن اهل بیت امام حسین(ع)در به ثمر رسیدن قیام مقدس آن حضرت نقشی بسزا داشت. امام سجاد(ع) درمدت اسارت با کمال بردباری و شهامت با ایراد سخنرانی‌ها و خطابه‌ها، فاجعه کربلا را برای مردم بازگو و حق و حقیقت را آشکار می‌کرد، از حقانیت خاندان رسالت و مقام والای آنان سخن می‌گفت و مظلومیت پدر بزرگوار خود و ستم‌ها و بی‌رحمی‌های بنی‌امیه را آشکار می‌ساخت.

با رسیدن کاروان وارثان کربلا و شاهدان عاشورا به کوفه، امام سجاد (ع) خطابه‌ای آتشین و پرشور خواند و انقلابی در کوفه به راه انداخت.

ایشان به مردم کوفه فرمودند: هرکس مرا می‌شناسد، که می‌شناسد و آنان که نمی‌شناسند، خود را معرفی می کنم؛ من علی فرزند حسین(ع) فرزند علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) هستم. من پسر آن مردی هستم که حرمتش را در هم شکستید و مال او را غارت کردید! و حرم او را به اسارت گرفتید! من پسر مردی هستم که در کنار نهر فرات سربریدید در حالی که به کسی ستم نکرده بود... من پسر مردی هستم که سر او را پشت بریدید و من به این پدر افتخار می‌کنم... درباره پیامبر چه می‌اندیشید اگر او ما را چنین دربند ببیند.(۷)

سخنان امام چون طوفان، مردم کوفه را برآشفت، فریاد گریه از گوشه و کنار برخاست و مردم یکدیگر را ملامت می‌کردند.

در شام، در حالی که امام (ع) را با چند تن دیگر از اهل بیت(ع) به یک ریسمان بسته بودند، به کاخ یزید بردند. در کاخ یزید و مسجد اموی شام خطابه‌های پراثر آن حضرت چنان تحولی ایجاد کرد که طولی نکشید پرچم‌های انقلاب و مخالفت‌های با رژیم اموی در عراق و حجاز به اهتزاز درآمد و هزاران تن به خونخواهی سرور شهیدان قیام کردند. در پایان جریان شهادت و اسارت، پسر طلحه که قلبش سراسر کینه از خاندان امیرالمؤمنین بود با زبانی سرزنش‌‌کننده از امام سجاد (ع) پرسید: من غلب؟ چه کسی در کربلا پیروز شد؟ امام سجاد (ع) فرمود: هر کس خواست بداند چه کسی در کربلا پیروز شد؛ موقع نماز اذان بگوید؛ اگر در اذان به رسالت جدم محمد مصطفی (ص) شهادت داد؛ پس بداند پدرم پیروز شده و اگر به غیر این نام شهادت داد؛ بداند دیگری برنده نبرد کربلا بوده است. (۸)

● دعا و نیایش

در شرایط سخت و خفقان ناشی از حکومت امویان که امام از آزادی بیان و سخن محروم بود، از طریق دعا و مناجات، دستورالعمل‌های اعتقادی و اخلاقی و برنامه زندگی اجتماعی را بیان و در میان مسلمانان منتشر می‌کرد.

«صحیفه سجادیه» مجموعه‌ای از دعاهایی است که از امام چهارم به یادگار مانده است. این کتاب ارزشمند حاوی دوره‌ای کامل از جهان‌شناسی، خداشناسی، انسان‌شناسی و ... است.

مفسر بنام مصری «طنطاوی» درباره‌اش می‌گوید: صحیفه سجادیه، یگانه کتابی است که در آن علوم و معارف و حکمت‌هایی هست که در غیر آن نیست و این از بدبختی مردم مصر است که تاکنون از این اثر گرانبها و جاوید آگاه نبوده‌اند. من هر چه نگریستم، آن را بالاتر از کلام مخلوق و پائین‌تر از کلام خالق یافتم.

● شهادت

سرانجام امام پس از ۵۷سال تلاش و رنج و صبر و بردباری، در زمان حکومت ولیدبن عبدالملک، به تحریک هشام، مسموم شدند و در روز بیست و پنجم محرم سال۹۵هجری به شهادت رسیدند و در قبرستان بقیع آرام گرفتند.

پانوشت:

۱-علل الشرایع، ص۸۷

۲- اصول کافی، ج۱، ص۳۴۸

۳- علل الشرایع، ص۹۸

۴- ارشاد، ج۱، ص۶۳۵

۵- الئمه الاثنی عشر، ج۲، ص۱۱۸

۶- مناقب ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۱۵۸

۷- لهوف، ص۶۶

۸- بحار، ج۴۵، ص۱۷۷