یکشنبه, ۲۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 16 March, 2025
مجله ویستا

با دوستان مروت با دشمنان مدارا


با دوستان مروت با دشمنان مدارا

سال نو را با خانه تکانی درونی آغاز کنیم

واپسین ماه سال ۱۳۸۸ پاورچین پاورچین در گذر است و همچنان زمان مناسب برای فروریختن دیوار کریه قهر و کدورت در راه است. این پا و آن پا کردن و احتمالاً دچار توهم خودبزرگ بینی و یا مقهور تلقین اطرافیان شدن، خانه تکانی دل را همچنان دچار تردید و وسوسه می کند اما اگر گام اول سازش و دوستی بر داشته نشود و عزم آرامش بخش روان در عبور عمر برای ایجاد صلح و صفا در محیط خانوادگی بین دوستان و در و همسایه و همکار ناتوان بماند و دق الباب صمیمت درونی در تردید اگر و مگر، طنین نیندازد می توان زندگی را لبریز از صفاو صمیمت کرد اما «سعدی» توصیه کرده است:

چو کاری بر آید به لطف و خوشی

چه حاجت به تندی و گردن کشی.

کدورت بین انسان ها به هر دلیل در زندگی تلخابه ای است که طعم خوش هستی را از بین می برد.

رجعت به دل و گپی ملبس به خلوص اراده و حس آرامش جان و فکر، ثقل قهر را ذوب می کند. حاصل یقین این شیوه یعنی رهایی و رضایت دلخواسته از مخمصه رنج و دلتنگی و تنهایی. نبض زمان را دریابیم، همزمان با خانه تکانی وسایل مادی،خانه تکانی معنوی درون را به قصد حذف کدورت و دلخوری ها از متن زندگی و روابط فی مابین با دیگران در اولین فرصت زمان حاضر منظور نماییم و تجدید دوستی و صمیمت را در تقویم حضورمان ثبت کنیم.

می شود درون انسان

دخمه قهر نباشد اگر...

کسی که «قهر» را وسیله غالب بر طرف مقابل می داند، ناخودآگاه در بدوامر شخصیت و تعقل خود را نادیده می گیرد و این به دیگر معنا غفلت از ضعف اراده و خلاقیت شیوه سازش برآمده از رشد فکری و اخلاقی است، اصولاً از آنجا که هر انسان در متن اجتماعی زاده و رشد می کند این حضور وابستگی جمعی جزو خصیصه و نیاز او می شود. زندگی در میان جامعه ممکن است گاه و یا اغلب بر طبق مراد و خواست فرد نباشد که اصولاً مجموعه زندگی به طور قطع دو سویه است. یک طرف باب دل است و طرف دیگر باب طبع و خواست نیست. لذا انسان دایم نمی تواند با خود کلنجار رود که در مراودات و داد و ستد در بیرون و یا در خانه و بین آشنایان و خویشاوندان هر آنچه بر وفق نظرش است تامین کند. این تخیل را می شود یک قاعده من درآوری محسوب کرد. شیخ اجل سعدی گفته است:

دانی چه بود کمال انسان

با دشمن و دوست لطف و احسان.

یک رمز آرامش خاطر و شیرینی زندگی برخورداری از صمیمت، صفای درون و بلند طبعی است. چنین فردی به اصطلاح با یک غوره و یا مویز دچار اختلال مزاج یا روح و فکر نمی شود. او اندیشه ای فراتر از آن دارد که سر هر موضوع و کار و مشکل از کوره در رود و خرمن علاقه، وابستگی و ضرورت همزیستی در محیط خانواده، روابط همسایگی، پیوند دوستی، همکار ناخوش اخلاق، همکلاسی، مردم کوچه و بازار و... را به آتش کدورت و تلاش چیره شدن بسوزاند. برعکس چنین فرد، آدم دیگری است که عمق و وسعت دید و اندیشه اش بس فراتر از فکر بسته شخص اندک بین و محور گراست. این نوع آدم سلامت مقبولیت و متفاوت بودن هستی خود را تا حد امکان به سمت مناقشه غلبه و دلخوری سوق نمی دهد. او به علت بیان یک کلمه نادرست، یک خطا و یا یک اشتباه و غفلت از طرف مقابل، (هر کس باشد)، موضوع را پیچیده نمی کند به بدگمانی و قهر نمی کشاند. او شخصی متعادل است که یک سوء تفاهم از نزدیکان و یا دوستان و... را به نظر و عزم خود می تواند تحلیل و تجزیه کند و با دلیل عقلانی از سر راه خود بردارد. او کسی است که در طول سال درونش را غبارزدایی می کند. درونش جایی برای دلگیری و کدورت ندارد. چنین بودن و رفتارها و خودسازی ها نشان از سلامت فکر و روان است. این یعنی خودباوری و استقلال خودشناسی. این گونه زیستن و خوش بودن را انسان های دیگر هم طالب هستند. می خواهند در هر جا و محیط با روی خوش اطرافیان بر خورد کنند و آرامش درون داشته باشند و دل ها و زبان ها یکی باشند لیکن برخی غفلتاً چاره مشکلات به هر نوع و عنوان را در لجاجت و قهر خلاصه می کنند و درون شان دخمه بدخلقی می شود.

● اظهارات مردم درباره خانه تکانی دل ها

با افراد مختلف دارای مشاغل و سنین متفاوت سؤالم را درباره چند و چون خانه تکانی دل ها، لزوم و تأثیر معنوی و اجتماعی آن مطرح می کنم. هیچ یک الزام زدودن غبار چیرگی و سنگینی تیرگی روابط بین افراد و خانواده را نفی نمی کنند که برخی فرآیند پیوند دوستی و صمیمت را امری معنوی و صددرصد لازمه زندگی انسان می دانند. جالب این که چنین تاکید و نیاز آدمی در شرایطی اظهار می شود که به هر حال افرادی به نوعی مقتضی شغل و شرایط زمانی و اقتصادی خود، از ضرورت روابط صمیمی برآمده از ضمیر انسان در پروسه زندگی می گویند.

«کریمی» در یک شرکت هواپیمایی مشغول کار است و از جمله افرادیست که خانه تکانی درون انسان را صددرصد لازم می داند. او ضمنا با بیان این که در سال های گذشته روابط بین خانواده ها، دوستان و همسایه ها بیشتر بوده است می افزاید: «چنانچه بین اعضای خانواده ای از قبل کدورتی وجود دارد یا بین فامیل، دلخوری باعث قطع رفت وآمد و دیدارشان است، در این آخر سالی صادقانه قدم پیش بگذارند و دوستانه قهر و آزردگی خاطر خود را کنار نهند، سال جدید را با صلح و صفا آغاز کنند و برای همیشه به شادمانی و خوبی ارتباط داشته باشند.» او همچنین بر این نظر است که دوری جستن فامیل از همدیگر به خاطر کدورت در زندگی فایده و ارزش ندارد.

● صفا و صمیمیت با آغاز سال جدید

«کدورت و قهر در زندگی آدم کار خوبی نیست. حال اگر دلخوری بین افرادی است بهتر است ادامه پیدا نکند و در همین روزهای پایانی سال دل هاشان را با صفا و محبت کنند. گذشت نشانه ضعف نیست، نشانه تفاوت معرفت است.» این مطالب نظر یک راننده به نام «غندایی» است. از او معنی غندایی را می پرسم، می گوید: «اسم یکی از مناطق دامغان است.»

آفتاب ولرم دلپذیر همچون یک طاقه حریر بر فراز فوران چشمه های کوچک فواره ها در آن بعدازظهر، دست به یکی کرده و میزبان مردمان گذری از هر سن و تیپ اجتماعی است که روی نیمکت های گرداگرد حوض بزرگ پارک نشسته اند تا در این حضور آرامش بخش و مصفا که خاطر آدم را به موسم بهار گره می زنند ساعاتی از دل آشوبی غوغای ماشین دور باشند و ضمنا ریه شان هم از آلاینده های مسموم کننده شناور در فضا در امان باشد. در حلقه این جماعت شهروند، می بینم جوانی تنها روی یک نیمکت نشسته و کتاب قطوری می خواند. سویش می روم. آرام کنارش می نشینم. خود را کمی جمع وجور می کند، کلاف گفت و گو را باز می کنم. کتابش را کنار می گذارد. «حمید صادقی» در پاسخ به سؤالم، با اشاره به رسم خوب خانه تکانی و پاکیزگی محیط خانه، درباره لازم بودن خانه تکانی درون آدم، پاسخش با این جمله است: «یکی از قشنگی های عید نوروز، سنت خانه تکانی ست که پیشایند دگرگونی طبیعت و طبعا تنوع در ابراز صمیمیت و صفا و خوشدلی مردمان است.» او می افزاید: «خانه تکانی درون انسان نیز صددرصد لازم است. به نظر من مردم دلشان برای صمیمیت و دوستی تنگ است. حالا زمان مناسبی فراروی ما است که نسبت به رفع گلایه و دلخوری و احیانا قهر بودن با دیگران از این فرصت استفاده کنیم.»

برایم جالب است که او پسوند هر جمله اش چند لحظه خنده است، حتی گاه هنگام صحبت کردن، تبسم و خندیدن را فراموش نمی کند. او ادامه نظراتش مرتبط با صیقل ضمیر انسانی به ویژه در این موقعیت گردش سال، موضوع تعادل مادی- معیشتی را از قلم نمی اندازد. به باور او فشار مسئله اقتصادی در طول سال یک اثر بی میلی روی برقراری روابط سازگارانه و مناسب افراد می گذارد. در همین ارتباط نیز معتقد است وجود پشتوانه اقتصادی باعث می شود مردم بهتر همدیگر را تحویل بگیرند و رابطه صمیمانه برقرار کنند، و ارتباطات معنوی هم بیشتر خواهد شد.»

● صیقل درون انسان سبب تغییر روحیه می شود

به رغم آن که حدود چهل و پنج سال سر و کارش مکانیکی ماشین آلات سنگین راهسازی در نقاط مختلف کشور بوده است، حس و حال ظریف معنویت در جای جای گفتارش نوعی تشویق و تاکید بر رفتار و کردار انسان مداری در بستر زندگی فردی و اجتماعی است.

نظر «علی کریمی» در خصوص زدودن ثقل تیرگی درون انسان و سازگاری با سایرین بر این است که افراد بایست همواره رفتار و ارتباط صمیمانه داشته باشند. او می گوید: «اگر کسانی از هر زمان با هم اختلاف و کدورت دارند در فرصت باقی مانده از سال کهنه قدم پیش بگذارند آشتی کنند و دلشان را از قهر خالی کنند و دوستانه با تجدید دیدار و رفت وآمدها سال نو را برای خود، خانواده و یا آشنایان دلپذیرتر کنند. می دانیم در زندگی یک خوبی و یک بدی از انسان می ماند.

اما برخی به غفلت، فرصت های ابراز محبت و بخشش و آشتی را از دست می دهند در حالی که مراجعه و توجه به درون خود و پاک کردن غیظ و تلخی ها باعث می شود روحیه شخص و حتی روال زندگی اش با دیگران عوض شود و سنگینی کدورت از دلش برداشته شود. ما شیعه علی ابن ابوطالب هستیم. باید مهرعلی«ع» در دلمان باشد. بنابراین باید با خانواده و سایرین رفتار شایسته داشته باشیم. رحم و گذشت داشته باشیم تا خدا هم به ما مرحمت کند. کسانی که راه و رضایت خداوند را در روابط زندگی انتخاب می کنند، آرامش خاطر خواهند داشت. انسان کینه ای جهنمی است. نه این دنیا و نه دنیای آخرت را دارد.»

● خانه تکانی دل

کنار راننده پشت فرمان تاکسی متوقف حاشیه خیابان می نشینم. مردی خوشرو و صمیمی است. پرسشم را مطرح می کنم. او هم همانند برخی از مردم خانه تکانی درونی انسان برای کنار گذاشتن دلگیری و دلتنگی های کهنه و نو در ماه پایانی سال و ایجاد روابط حسنه را صددرصد لازم می خواند.

«محمود شیرزاد» در عین حال تاکید دارد: «خانه تکانی درونی انسان نه فقط به مناسبت عید به عید (سال به سال) بلکه این امر نیک خداپسندانه هرچه زودتر توسط طرفین کدورت، انجام شود.» او اعتقاد دارد هر کسی هرچه سریعتر کینه از دل بیرون کند به همان سرعت راحت تر می تواند زندگی کند. می گوید: «باید نگذاشت دلگیری ها تا آخر سال در دل شخص بماند. بهتر این است که همه همیشه در هر حال با هم به لطف و صفا و خوشدلی کنار هم و روابط زیبنده زندگی کنیم.» به باور این راننده علت تاخیر و یا احتمالا ماندگاری قهر نزد برخی، خانه تکانی نکردن دل ها و غفلت از فواید روحی آشتی بودن است. چنانچه کینه در دل بماند چیزی جز سیاه تر کردن درون نیست. بنابراین عقیده دارم می باید هرچه زود دل را از لکه کدورت و لجاجت پاکسازی کرد. این امر در وهله اول به نفع خود شخصی است که اولین قدم را در این جهت برمی دارد.»

● خروج از فضای کدورت

یک فارغ التحصیل علوم اجتماعی، موضوع مورد پرسش تاثیرات اجتماعی صدق و صفای پایدار درون و خانه تکانی دل ها در این فرصت سالی که رو به پایان می رود را از چند زاویه تجزیه و تفکیک می کند. دست آخر به عنوان- به قول خودش- ختم کلام، بر این باور است که بخش بسیاری از کدورت و جدایی و قهرها در مرور زمان به تاسف خوردن و پشیمانی یک یا طرفین مناقشه لفظی منجر می شود.

«رضایی» می گوید یک علت و یا مشکل ایجاد ناسازگاری و لجبازی و قهرآمیزی ها مربوط به ضعف و یا بی توجهی رجوع به عقل سلیم و شیوه های حل اختلاف فی مابین طرفین که مثلا زوجین، فرزند و والدین، دوست و همسایه، فروشنده کالا و مشتری، مالک و مستاجر، راننده و عابر و... است. به دفعات دیده شده است دو نفر سر پارک اتومبیل جلوی پل ورود و خروج یک گاراژ و یا منزل که اتفاقا همسایه یک ساختمان هستند مشاجره و قهر و لجبازی شده است. شاهد بودیم که همین مشکل که بعدا به روال صحیح انجامیده است لیکن آن دو نفر ماه ها و به صورت خانوادگی و یا همسایگی قهر بوده اند. در حالی که اصل موضوع می شد همان اول با آرامش و خوشرویی و معقولانه رفع شود.»

وی می افزاید: «مورد دیگر که سبب تیرگی روابط فرضا میان خانواده یک خانم و یا آقای خانه با خانواده یا یکی از فامیل طرف دیگر می شده، مثلا کم اعتنایی فلان شخص خانواده از فلان خانواده میهمان بوده که زبان به زبان بین اقوام گشته و در نتیجه هر دو خانواده ترک رفت و آمد کرده اند اگرچه در بین هر دو خانواده افرادی بوده و باشند که اصل قضیه را یک سوء تفاهم و تعبیر نادرست طرف معترض دانسته که اصلا سزاوار چنان تفرقه و دلگیری طولانی مدت نیز نبوده است.

این قبیل اتفاق ها کم نیست اما نظر اصلی ام با بیان این چند مورد این است که برخی از افراد که اصولا آدم های سازگار و شکیبایی هستند، به اصطلاح در امواج تلاطم تیرگی شدن روابط توسط یک شخص و دو شخص، نه آنان و نه این اشخاص به درون خود مراجعه نمی کنند، یعنی به طور واضح وقت صرف نمی کنند تا راه خروج مشکل را از طریق ضمیرشان یا به گفته شما از طریق خانه تکانی دل بیابند. معتقدم اگر هر شخص درگیر با چنان موارد، پیش از قطع رابطه خانوادگی، بین دوست و همسایه و... قدری با خود خلوت کند و بتواند از فضای کدورت بیرون آید و با اندیشه مصلحانه موضوع را حلاجی کند، قطعا قهرشان دوام نخواهد یافت. سبکبال و صمیمانه باب روابط و دید و بازدید را در طول سال به روی یکدیگر باز می گشایند. در آن حالت انسان واقعا نفس راحت می کشد چرا که دشمنی و لجاجت حتی بدون هیچ فعل و انفعال، آفت آسایش است. شخص دایم به فکرش فشار می آورد که مواظب باشد با شخص موردنظر روبرو نشود.

این فشارها می توانند روحیه را تخریب کنند. اینجاست که حس پشیمانی دست می دهد که چرا اول از فلان مساله گذشت نکرد و به قهر کشاند. حرف آخر این که به نظر می رسد بعضی افراد با درون خود رودربایستی دارند. اینان به نظرم هنوز ارزش معنوی دل را نشناخته اند.»

صیقل درون نمایاندن بلوغ معرفت انسان وارسته است و بخشش طلیعه خالق هستی بخش.

در گلستانی کان گلبن خندان بنشست

سرو آزاد به یک پای غرامت برخاست

شادمان سازی دل، سهل گویی و مدارا کردن با کسی که لذت دوستی و صفا را از خود محروم کرده و از سر غفلت به قهر رفته است، می تواند شادی و نشاط بی مانندی را برای انسان به ارمغان آورد.

انسان فرهیخته در خوشدلی های دیگران مسرور می شود و احساس حضورش، شوق زندگی را در صلح با دیگران بر می تاباند. زیستن بدون عطف و دل آرامی برای همدیگر، حس بی قراری در خارستان را تداعی می کند که باید راهی به سبزه زار یافت تا چشم دل آرام گیرد.

یک بعدی نگریستن به مجموعه زندگی چیزی مثل دیوار کشیدن به دور خود است. به عبارت دیگر غرور کاذب و تفخر در مبادلات انسانی، کاری است هیچ و جذابیت معنوی ندارد چون آنجا که میان عواطف انفرادی و تمنیات جمعی و اجتماعی با یکدیگر هماهنگی انسانی نباشد، دوستی و محبوبیت و آشتی و همدلی و بخشش در سایه قرار می گیرد.

کارشناسان مسائل اجتماعی بر این باورند که کج خلقی موجب حذف و انحلال احساسات معتدل و متوازن می شود و انزوا و غربت در زندگی از چشمه گل آلود کدورت ها حادث می شود و جریان آن، روان را آلوده می کند. خلق انسان از هر آنچه که در دسترسش است تنگ می شود و ناسازگاری ذهن را می فرساید. در چنین شرایطی، آدمی که ناتوان در برقراری دوستی و صمیمت با دیگران باشد، هیچ لذتی از هستی خود نمی برد. در مقابل، آن که از رهگذر بیداری دلی اینک وجودش برای آشتی و دمسازی می جوشد، با اعتماد به نفس تمام از سر صلح و صفا برمی خیزد و به سراغ آن آشنا، آن دوست و... می رود و گوش به وسوسه ها و اگر و مگرها نمی سپارد و راه روشن آشتی را طی می کند و دق الباب که:

به سر پا عذر نباشد قبول

تا ننشینی ننشیند غبار

● پا درمیانی آشتی کنان با یک جعبه شیرینی

نظرات تیپ های گوناگون مردم در این شماره پایانی گزارش محور عوامل ایجاد کدورت و چیرگی، همچنین تاثیر پادرمیانی فرد با درایت و منصف به عنوان ریش سفید و احساس شخص آشتی دهنده در این امر انسانی را می خوانیم. ضمن این که از دیدگاه امور تربیتی و پژوهشی موارد مذکور کم و بیش واکاوی می شود.

«کریمی» شهروند بازنشسته که بیش از چهار دهه سابقه کار مکانیکی ماشین آلات سنگین راهسازی در برخی مناطق کشوری دارد، از برقراری صلح بین دو نفر و احساسش از انجام این کار نیک، می گوید: «سال های زیادی بین دو برادر به اصطلاح شکر آب شده بود و از نظر فکری و رفتاری درگیر هم بودند. در یک چنین زمانی حدود بیست روز مانده به عید سال نو با یک جعبه شیرینی و کادویی به خانه این برادر می رود. گپی و حال و احوالی و این که روزگار و عمر گذران است و مهر سازگاری ماندگار، سرانجام دو برادر راضی می شوند از درون دل، لکه قهر و دلخوری کهنه شان را پاک کنند و دست صلح به همدیگر دهند.» وی می افزاید: «موقعی که آنان پس از سال ها دلتنگی دست گردن هم انداختند احساسی خیلی شاد و رضایت از این پادرمیانی ام داشتم.»

سال ها پیش هنگامی که قصد ازدواج می کند و موضوع را با خانواده خود در میان می گذارد پدرش مخالفت می کند و شرایط مورد نظر خود را اعمال می کند. پدر مردی قاطع روی حرف خود است و رضایت به ازدواج نمی دهد. «غندایی» راننده اتوبوس، می افزاید: «ناچار به سراغ پسرعموی پدرش می رود و موضوع قصد ازدواج و مخالفت پدر را در میان می گذارد. پسر عموی پدر واسطه انجام این امر می شود. با پدر صحبت می کند که سرانجام او راضی به ازدواج پسرش می شود.»

یک برادر بیش از یکدهه سر موضوعی مشکل ساز با برادر خود قهر می کند. سایر اعضای خانواده سعی می کنند آنان را آشتی دهند اما یکی از برادرها نمی تواند درون خویشتن را از چیرگی و غبار کدورت پاکسازی کند...» «شیرزاد» تاکسیدار می گوید علت تاخیر ماندگاری قهر و کدورت در میان برخی از مردم خانه تکانی نکردن دلشان است.

از او می پرسم، کسی که به نیت خیر و وظیفه انسانی واسطه برقراری صلح و دوستی بین دو فرد یا میان اعضایی از یک خانواده می شود چه احساسی می کند؟ می گوید: «رفع دلخوری و آشتی دادن کسانی که قطع رابطه کرده اند برای عامل برقراری این رابطه حسنه اجر معنوی دارد. چنین آدمی در درون خود احساس بالندگی انسانی می کند که توانسته است بین دو نفر صلح به وجود آورد و قطعاً پیش خداوند هم این عمل خیر اجر دارد.»

● ایجاد صمیمیت نیاز به بینش و بستر اجتماعی دارد

از «صادقی» شغل آزاد، سؤال می کنم: چنانچه در شرایطی قرار داشته باشید دو نفر که با هم قهرند را آشتی بدهید و به نتیجه دلخواه برسید، چه حس و حالی در خویشتن می کنید؟ پاسخ او چنین است: «اگر در جایگاهی باشم که بتوانم بین دو نفر صلح ایجاد کنم به خودم افتخار می کنم. ضمناً در بعد کلان سازگاری روابط جمعی فکر می کنم ایجاد صفا و صمیمیت احتیاج به یک بینش و بستر اجتماعی دارد.» می پرسم: چه کسی و چطور بایستی این نیاز را تامین کند؟ او می گوید: «افراد در کسوت مسئولان اداره کننده و برنامه ریزان اجتماعی. از این طریق باید شخص و اشخاصی کاتالیزور دارای روابط دوستانه مردمی باشند که از لحاظ اجتماعی، مدیریت آن، نقش کلیدی داشته باشند، یا فردی که خلاقیت و ابتکار عمل در حل مسایل اجتماعی و اقتصادی دارند، نسبت به موضوع مربوطه اقدام کنند. در عین حال، افراد- با صلاحیت معنوی- دیگر هم می توانند نقش کاتالیزور داشته باشند و قهرها را به صلح و آشتی تبدیل کنند.»

● کیسه زباله باعث کدورت شد!

«کریمی» کارمند هواپیمایی، ادامه صحبت پیشین خود در شماره نخست گزارش را معطوف به برخی عوامل بروز اختلاف و تیرگی بین بعضی افراد برآمده از کم ملاحظگی و یا از سر غفلت عدم رعایت حقوق اطرافیان در محیط های مسکونی می کند:

در طبقات یک ساختمان مسکونی معلوم نبود چه کسی کیسه زباله اش که حاوی انواع ضایعات و پس مانده غذایی بود توی پاگرد راهرو می گذاشت. تکرار این اتفاق موجب اعتراض به خصوص همسایه ای می شد که چند بار کیسه زباله را دیده بود تا این که همسایه ها عامل این رفتار ناشایسته را شناسایی کردند و از همان زمان اختلاف و کدورت بین همسایه بی ملاحظه با دیگر همسایه ها می افتد.-البته این قهر بعدا به صلح می انجامد- مورد دیگر محاسبه آب بهای مصرف شده ماهانه در ساختمان های چند واحدی است که ظاهرا بنا به روش متعارف در چنین اماکن، میزان بهای مصرف ماهانه آب در هر واحد براساس عده اعضای هر خانوار محاسبه و پرداخت می شود. به رغم این ضابطه که مبنای مدیریتی مکان مذکور دارد لیکن در برخی ساختمان های مسکونی گاه که مصرف آب مجموعه مسکونی بیش از حد متعارف- مثلا ماه پیش- می شود، آن خانواده که کمترین جمعیت را دارند. فردی اعتراض می کند که فلان خانوارهای پرجمعیت-نسبت به کمترین جمعیت- باعث بالا رفتن مبلغ مصرف آب شده اند.

اگرچه این قبیل مسایل تا حد زیادی حل و فصل شده است اما به هر صورت پس از تیرگی بین ساکنان یک دو واحد مسکونی ولو در مقطعی کوتاه، مدیریت ساختمان با وساطت و توضیح منطقی و متعارف مانع قهر و دلتنگی ساکنان می شود. جدای از بهای مصرف آب، مصرف گاز به همین شیوه است که در پاره ای از ساختمان ها ظاهرا بهای مصرف این نوع خدمات جزو هزینه شارژ و ماهانه منظور می شود. سوای این موارد، یک عامل دیگر وقوع تیرگی و قهر و ترک ارتباط رفت و آمد نزد برخی بر سر سهم بردن افراد خانوادگی از ارث و میراث پدری است. وی می گوید: «حدود ۸-۷ سال سر تقسیم ارثیه خانوادگی، چهار برادر با هم قهر بودند و هیچگونه به تفاهم نمی رسیدند تا آن که یکی از برادران به عالم آخرت می رود. پس از آن هم برادران دیگر همچنان به سازگاری و حل اختلاف شان نمی رسند تا این که سرانجام یکی شان مسئله ارث بری را حل می کند و قال قضیه را می کند و قهر چند ساله شان تمام می شود.»

● درون بی آلایش رافع ناسازگاری هاست

برخی از اولیای فرزندان، آنان که بیرون از خانه کار می کنند هنگامی که به خانه برمی گردند هر یک از نظر روحی احساس بی حوصلگی می کنند. از طرف دیگر فرزندان نیز هر کدام از درس و تکالیف تحصیلی شان ابراز گلایه و خستگی می کنند. چنین فضایی می تواند یک موضوع جزیی که خیلی هم تازگی ندارد را بدل به دلخوری کند. مثلا پدر به یکی از بچه ها می گوید: چرا به جای درس خواندن، پشت کامپیوتر نشسته ای؟! مادر هم از نوجوانش می پرسد: امتحانت چطور بود؟ او آرام می گوید: فکر می کنم نمره بگیرم. بلافاصله فرزندان در سکوت به چشمان براق شده پدر و چهره خسته مادر چند لحظه خیره می شوند و جو خانه لااقل برای دقایقی به ابهام پیچیده می شود. در بدو امر چنین وضعی به نظر نمی آید که موضوع مورد پرسش پدر و مادر آن هم با لحن خشک و بی روح و عکس العمل بچه ها تأثیری بر روح همه شان گذاشته باشد...

«علی محمدی» کارشناسی امور تربیتی خوانده است. او اثر چنین رویدادها را این گونه تعبیر می کند: «این قبیل برخوردها نه تنها در فضای منزل که در مدرسه و هر مرکز آموزشی که بچه ها به وظایف شان عمل نکنند، ممکن است دور از انتظار نباشد اما از سوی دیگر لحن و روش پرسش و پاسخ ها خواسته و ناخواسته تلنگری به روحیه طرفین می زند و در بعد دیگر- خصوصا در خانه که مبدا، تربیت و آموزش است و باید محیط راحت و صمیمی تر باشد- به نظر می آید برای اوقات تلخی و تیرگی خلق همگی مستعد باشد. اگر وضع حاکم به همان پرسش و واکنش ها آرام بماند، هم اولیا و هم بچه ها ممکن است ذهن و روحشان به تذکر بعدی کشیده شود که تکرارش شاید همراه عصبانیت و آزردگی بیشتر باشد، اما باز باید تأثیرش را در بچه ها دید.

حال با این مثال ها آن هم تنها در محیط خانواده، تصور کنیم اولیایی که در طول روز یک دو ساعت فارغ از کسالت ذهنی و روحی نیستند و لیکن بحث از نوع معیشتی، قسط های طولانی مدت بابت وام مسکن، مخارج غیرتحصیلی بچه ها و... و عدم توانایی مالی برای هزینه یک سفر دو سه روزه در طول سال باشد، به این ترتیب، چقدر باید از دل و جان سعی کرد که تنش و دلتنگی و دلخوری بین اعضای خانواده پیش نیاید و اصلا چطور می توان در شرایط مذکور شادی کرد؟ وی می افزاید: «اما با این همه، باید گفت آنچه نباید مورد غفلت واقع شود، تربیت و تدبیر مدیریت صمیمانه اولیا چه در محیط خانه و چه مراکز آموزشی است. مع الوصف پدر و مادر در هر موقعیت معیشتی و اقتصادی که هستند، باید هم و غم شان همدلی معقولانه با فرزندان باشد. لیکن این مستلزم آن است که نخست خودشان با مسایل زندگی عقلایی برخورد کنند و همفکری شان سبب آرامش و دوستی بچه ها باشد. زخم قهر و ناسازگاری با یکدیگر با هیچ مرهمی درمان نمی شود جز صفا و همدلی. باید نیز به فرزندان یادآور شد که با بغض و گلایه و کدورت و توقعات فراتر از امکانات خانوادگی نمی توان به آرامش روحی و فکری رسید و کمبودها هم جبران نمی شوند. باید به درون بی آلایش مان رجوع کنیم که مخزن آرامش روان و راهنمای صمیمی فکر است.»

● محورهای کدورت

صحبت های یک محقق اجتماعی محور تاثیر مفرط خستگی و ضعف فرهنگی خودشناسی و عدم گذشت (بخشش) در مبحث کدورت است.

«شیرازی » در تشریح این موارد می گوید: «بحث خستگی زیاد که زیان به سلامت می رساند برآمده از تضعیف و کم توجهی به شخصیت معنوی شخص است که کج خلقی و کدورت زاده آن است. شخصا به این باور و نتیجه رسیده ام که ناسازگاری ها را که برخی ناشی از وضع نامناسب اقتصادی می دانند تنها عامل تعیین کننده آرامش در زندگی نمی دانم. اگر چنین بود و یا باشد کسی که ثروت بسیار دارد باید آسایش فکری و روحی پابرجا داشته باشد اما در بررسی ها شنیده و دیده ایم چه بسا معضلات شخصی و یا زندگی جمعی او آن صمیمیت و همگرایی درونی را ندارد. اما بحث من این موارد نیست، این است که یکی از شاخص های قهر، دلتنگی و پریش حالی زاییده غوطه ور شدن به حد فرسودگی در مشغلات گوناگون است. یک مثال کوچک و گذرا می زنم: فردی یک شغل دارد که این حرفه سال ها منبع مناسب امرار معاش او است. لیکن او بدون هیچ توجه به نیاز استراحت و سلامت جسم، به ساختمان سازی، یا واسطه گری اتومبیل، پیش خرید واحد مسکونی و خلاصه به اصطلاح به زدوبندهای اقتصادی مختلف دیگر روی می برد. غافل از آن که فشار هر یک از این کارها، سیستم روحی، اعصاب و ذهنش را خسته و کوفته می کند. حال چنین فرد مثالی، در روابط بین فردی و گروهی در هر محیط قطعا نمی تواند با مباحث به صورت سنجیده و دوستانه مواجه شود. روح خسته شده احتیاج به استراحت و آرامش دارد.»

وی ادامه می دهد: «موقعی که این روند نامتوازن استمرار می یابد و قوای انسان تضعیف می شود، تحمل حتی امور خرد که حس می کند با خواستش مغایر است را ندارد و حتی بهانه گیر می شود و فراتر این که آن شوق و علاقه- پیش از غرق شدن در مشغلات و کار مفرط- دارندگی های مادی و معنوی و اطرافیان؛ اهل خانه و اقوام و... را از دست می دهد. چرا که عواطف و همدلی او کمرنگ می شود. در چنین حالی، دلخوری های ساده امکان دارد به جر و بحث های شدید کشیده شود که قهر، یکی از میوه های تلخ نبودن خودشناسی و انباشت خستگی است.»

او اضافه می کند: «روی دیگر بروز اختلاف و تیرگی بین دو فرد (افراد) را باید در ضعف فرهنگی، کمرنگی بلندی طبع و بخشندگی جستجو کرد. خیلی از اتفاقات ناخوشایند ناشی از گذشت نکردن است. شما این را همواره دیده اید یک لحظه گذشت حین رانندگی و اعتراض راننده دیگر موجب درگیری و تحقیر شخصیت یکدیگر می شود. یا بین یک زوج سر یک موضوع کشمکش به این که من درست می گویم و طرف می گوید حرف من درست است، یا بین دو نفر، یکی طلبکار و دیگری بدهکار، مرافعه و قهر و شکایت می شود. حتی در مسالمت ها دیده شده یکی از طرفین به نوعی گذشت و بخشش کرده که در این صورت دیگر کینه و لجاجت جایی برای ظهور و رشد نخواهد داشت چرا که بخشندگی نشان از بلوغ فکر و اراده معرفت هر انسان است.»

حسن آقایی