دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

امپراطوری هالیوود, نگرش انتقادی


امپراطوری هالیوود, نگرش انتقادی

هالیوود جزء مهمترین مراکز فیلم سازی در دنیا و یکی از تاثیرگذارترین عنصر فرهنگ صادراتی ایالات متحده به جهان خارج به شمار می رود بنابراین بررسی صنعت فیلم سازی هالیوود در حوزه های مختلف فرهنگی, سیاسی, جامعه شناختی, اقتصادی و انتقادی می تواند گستره دید ما را نسبت به شناخت ابعاد این عنصر مهم عصر ما فزونی بخشد

در عصری که رسانه‌ها، احاطه خود را بر سرتاسر عالم گسترانده اند، نقش شگفت‌انگیز آن‌ها در تحولات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... انکارناپذیر است. این تکنولوژی‌ها، به مثابه ابزارهایی تلقی می‌شوند که از توانایی عظیمی در قالب‌سازی و جهت‌دهی تصورات و اندیشه انسان ها برخوردار هستند. چنان که "ژودیت لازار" معتقد است: «رسانه‌ها، در فرهنگ جامعه نقش غالب را بازی می کنند و این بازی رانه فقط با بازتاب دادن فرهنگ، بلکه با شرکت در فرهنگ‌سازی نیز به اجرا می گذارند».

اهمیت و جایگاه سینما در جوامع امروز غیر قابل کتمان است و گفتن درباره این جایگاه خود تبدیل به کلیشه شده چرا که دیگر تأثیر سینما از هر جنبه و منظر بر کسی پوشیده و پنهان نیست. سینما در آمریکا در گام نخست در شهر نیویورک کار خود را آغاز کرد و هر کجا که استقرار یافت تماشاگران زیادی رابه سوی خود جلب کرد. در عرصه سینما فرانسویان و آمریکائیان پیشتاز بودند هرچند که در سال‌های پیش از جنگ جهانی اول ایتالیا، دانمارک و روسیه نیز در این عرصه نقش برعهده داشتند اما سرانجام این ایالات متحده بود که گوی سبقت را از همگان ربود.

آمریکا بزرگترین بازار تولید و مصرف سینما بوده و هست (ایالات متحده آمریکا، ۱۳۸۴، ص۲۹۶). مرکز فیلم‌سازی در آمریکا پس از جنگ جهانی اول به سوی غرب یعنی هالیوود انتقال یافت و محصول استودیوهای هالیوود در نخستین سال‌های پس از جنگ جهانی اول چون سیل به بازارهای جهانی سرازیر شدند. هالیوود هم در عرصه هنر و هم در عرصه صنعت سینما پیشتاز بود. فیلم‌های هالیوود به دلیل بهره مند بودن از ساختار روایی، بهتر به دل‌ها می نشینند و نظام ستاره سازی موجب الگوسازی برای افراد و جوامع می‌شد (ایالات متحده آمریکا، ۱۳۸۴، ص۲۹۷).

نقطه عطف سینما با جنگ جهانی اول شروع شد در این زمان بود که حاکمیت سینمای آمریکا دست کم برجریان اصلی این رسانه قطعیت یافت. پیروزی هالیوود پس از جنگ جهانی اول و به ویژه در دهه ۱۹۲۰ پیروزی جهان نو بر جهان کهنه بود و نشانه آن بود که اصول فرهنگ توده‌ای آمریکا نه تنها در سراسر آمریکا گسترش یافته بلکه سینمای دیگر کشورها را نیز متهور کرده بود.

در تاریخ سینما سه رشته مهم وجود دارد که عبارتند از:

نخست، استفاده‌ای که از فیلم بردای تبلیغات شده است به ویژه آنگاه که به خدمت مقاصد اجتماعی یا ملی درآمده است و به این دلیل که همه جا گستر است، واقعی نماست و تاثیر عاطفی و مقبولیت عام بسیار دارد. تجربه آمیختن پیام با سرگرمی از دیر باز در ادبیات و نمایش جا افتاده بود، اما آنچه در فیلم تازگی داشت توانایی رساندن پیام به این سرعت به گروه بزرگی از مردم بود. و قدرتی بود که به سازنده می داد تا در عکسهای واقع نما دست ببرد بدون اینکه از باورپذیری آن‌ها بکاهد. دو روند دیگری که در تاریخ فیلم می توان جست، گشایش چند مدرسه هنر فیلم و جنبش سینمای مستند اجتماعی است. هر دوی اینها اولی از این لحاظ که مورد درخواست گروهی خاص بود و دومی از این بابت که به سوی واقع گرایی گرایش داشت انحرافی از نقش اصلی فیلم محسوب می‌شدند. اما هر دوی آن‌ها با گرایش فیلم تبلیغاتی در تاریخ سینما پیوند داشتند زیرا هر دو در زمان بحرآن‌های اجتماعی در کشورهای مختلف پدیدار می‌شدند (مک کوئیل، ۱۳۸۲، ص۳۶).

● ازجنبه وقایع نگارانه، سینمای آمریکا به سه بخش تقسیم می‌شود:

سینمای صامت، از آغاز تا ۱۹۳۰؛ سینمای ناطق از ۱۹۳۰ تا ۱۹۶۰ و سینمای مدرن از۱۹۶۰ تاکنون (ایالات متحده آمریکا، ۱۳۸۴، ص۲۹۷).

ژانرهای هالیوود نیز بر چهار نوع است:

▪ فیلم وسترن: بین سال‌های ۱۹۱۰ تا ۱۹۶۰، فیلم‌های وسترن ژانرغالب سینمای فراگیر آمریکا بود. محبوبیت وسترن عامل اساسی در تثبیت و کنترل هالیوود بر بازارجهانی فیلم بود.

▪ فیلم موزیکال: موزیکال یک ژانر بین المللی نیست بلکه یکی از شاخص ترین آفریده‌های هالیوود است که از دهه ۱۹۳۰ تا ۱۹۶۰ بر سینمای آمریکا حاکم بوده است.

▪ فیلم جنایی

▪ فیلم خیالی (ایالات متحده آمریکا، ۱۳۸۴، ص۳۰۳).

بعد از جنگ جهانی دوم و در طول جنگ سرد، دیپلماتهای آمریکایی تصمیم گرفتند که لازم است آمریکا راه و رسم زندگی آمریکایی را در خارج اشاعه دهد. در آن زمان بود که اتحاد شوروی سعی داشت کمونیسم را صادر کند. شخصیت های بارز آمریکا و سیاست گزاران برجسته این کشور مصمم شدند تا تاثیر بیشتری از طریق فرهنگ بر جهان خارج اعمال کنند. در سال‌های پس از پایان جنگ و پیروزی در اروپا، دولت آمریکا دست بکار ایجاد سازمان‌ها و برنامه های متنوع فرهنگی، مانند آژانس خبری ایالات متحده و پروژه مبادله فولبرایت زد که موجب ترویج انتقال اطلاعات و اخبار در مورد فرهنگ آمریکا شد (Jessica C.E. Gienow-Hecht, EjournalUSA).

بعد از فروپاشی شوروی این نغمه سر داده شد که "امپریالیسم پایان یافته است" ولی وقایع سال‌های آغازین قرن بیست و یکم نشان داد که نه تنها از "پایان امپریالیسم" نمی توان سخن گفت بلکه بر عکس تمایلات بازگشت به "امپریالیسم رسمی" شدت گرفته است. زمانی مبارزه با کفار و تقلا برای گسترش دین خدا، تنازع بقا، مبارزه با برده داری، برادری و برابری و غیره بهانه قتل و چپاول بود ولی امروزه گسترش "دموکراسی و حقوق بشر"، "مبارزه با تروریسم" و ... بهانه تجاوز و ناامنی شده است. امروزه بیشتر از دیروز سلطه گری وجود دارد و سلطه گری نماد امپریالیسم است (الهی، ۱۳۸۳).

"ریمون آرون" متفکر و جامعه شناس فرانسوی در کتاب "صلح و جنگ بین ملت‌ها" درباره امپریالیسم چنین نوشته است: "امپریالیسم با توجه به معنای لغوی آن که از کلمه امپراتوری در زبان‌های لاتین ریشه می گیرد، معرف رفتار دیپلماتیک و استراتژیک یک واحد سیاسی است که یک امپراتوری را پایه گذاری می‌کند و به عبارت دیگر مردم سایر کشورها را به اطاعت از قوانین خود وادار می‌کند" (معتمدنژاد،۱۳۷۵، ص۲).

"جان تاملینسون" بر این باور است که:

«ایده امپریالیسم، پروژه ای جهت دار به منظور گسترش نظام اجتماعی مورد نظر از مرکز قدرت به سراسر دنیا است» (مهرنیا، ۱۳۸۵).

● تاریخ امپریالیسم به چهار بخش مجزا تقسیم می‌شود:

▪ دوران امپراتوریهای اولیه: این دوره از زمآن‌های قدیم تا اواخر قرن پانزده میلادی را در برمی گیرد.

▪ امپریالیسم قدیم: از اواخر قرن پانزده میلادی شروع و تا اوایل قرن نوزده ادامه دارد.

▪ دوران سکون امپریالیسم: بخشی از قرن نوزده میلادی را شامل می‌شود.

▪ امپریالیسم نو: همزمان است با تجدید توجه به مستعمرات که در واقع از سال‌های ۱۸۸۰-۱۸۷۰ به بعد شروع شده و دقیقاً به نفوذ و تسلط در آسیا و آفریقا مربوط می‌شود (الهی، ۱۳۸۳).

● امپریالیسم نو در آغاز قرن ۲۱ دارای چند ویژگی است:

▪ تهاجم تحت عنوان حمایت از حقوق بشر و دموکراسی صورت می گیرد.

▪ به هنگام نیاز، تهاجم نظامی بعنوان راه حل سرکوب ملل استثمار شده به کار گرفته می‌شود.

▪ استفاده از ابزارهای فشار سیاسی و اقتصادی همچنان به عنوان یک اسلحه نامرئی برای ایجاد و ادامه سلطه به کار می‌رود.

▪ تهاجم فرهنگی شدیدتر و کارآمدتر از گذشته (به علت به وجود آمدن امکانات جدید) بکار گرفته می‌شود.

▪ دولت‌های امپریالیستی (گروه ۸) که نوعی امپریالیسم غیر رسمی را بر جهان حاکم نموده اند در مقابل انقلابات و مبارزات آزادیبخش ملل متحد هستند.

▪ دولت‌های امپریالیستی بعد از فروپاشی شوروی بخصوص در قرن ۲۱ حساسیت بیشتری نسبت به افزایش قدرت یکدیگر نشان می دهند و همین امر شکافهای موجود بین این کشورها را عمیق‌تر کرده و می‌تواند به یک جنگ همگانی دیگر منجر شود.

علاوه بر استفاده از ابزارهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نظامی، اکنون در قرن ۲۱ تسخیر سرزمینی بار دیگر در دستور کار امپریالیسم قرار گرفته است مثل اشغال نظامی عراق در ۲۰۰۳ میلادی.

تاسیسات بین المللی نظیر سازمان تجارت جهانی، بانک جهانی، صندوق بین المللی پول، شورای امنیت سازمان ملل متحد، تا زمانی که بتوانند دولت‌های امپریالیستی را برای دستیابی به مقاصدشان کمک کنند مورد حمایت قرار داده و در غیر اینصورت در حاشیه قرار می گیرند (الهی، ۱۳۸۳).

● انواع امپریالیسم در مباحث ارتباطی عبارتند از:

۱) امپریالیسم خبری

۲) امپریالیسم ارتباطی (رسانه‌‌ای)

۳) امپریالیسم فرهنگی

۴) امپریالیسم سایبر

● امپریالیسم خبری:

سلطه‌جویی‌ انحصاری‌ در شریآن‌های‌ خبررسانی‌ جهان‌که بطور تخصصی‌ بر روی: حجم‌، نوع‌، محتوا، کیفیت‌، کمیت‌، زمان‌ و مکان‌ یک‌ خبر کار می‌کند. کارکردهای جهانی‌ امپریالیسم‌ خبری‌ عبارتند از:

▪ وابستگی‌ فرهنگی

▪ پرداختن‌ به‌ ارزش‌های‌ خبری‌ مطابق‌ میل‌ دست‌اندرکاران

▪ تامین‌ منافع‌ سیاست‌ خارجی‌ و حمایت‌ از پایگاه‌های‌ سیاسی‌ خارجی

● امپریالیسم ارتباطی (رسانه‌ای)

شبکه‌‌ای‌ از رسانه‌های‌ مکتوب‌ و غیرمکتوب‌ همچون‌ مجلات‌، شرکت‌های‌ تبلیغاتی‌ و چاپ‌ و نشر، شبکه‌های‌ رادیویی‌ و تلویزیونی‌ و مطبوعات‌ را به صورت زنجیره‌ ای‌ داریم‌ که‌ تحت‌ سیطره‌ یک‌ فرد یا یک‌ ایدئولوژی‌ خاص‌ اداره‌ می‌شود و کارکرد آن‌ علاوه‌ بر بیرون‌ راندن‌ رقبا، اثرگذاری‌ بر مخاطبان‌ جهانی‌ و القای‌ آرا و نظرات‌ خاص‌ است‌.

در دهه ۱۹۷۰ یک محقق انگلیسی بنام "اولیور بوید- بارت" پیشگام مطالعه در زمینه امپریالیسم ارتباطی می‌گوید "امپریالیسم ارتباطی معرف آن است که چهار زمینه خاص شامل مالکیت، سازمان، توزیع و محتوای وسایل ارتباطی یک کشور تحت تاثیر ذاتی فشارهای خارجی ناشی از منافع وسایل ارتباطی کشور یا کشورهای دیگر قرار دارند بدون اینکه کشور تحت فشار گذاشته شده، تاثیر نسبی متقابل بر کشورهای صاحب فشاروارد کند. بنابراین متقابل نبودن نفوذ وسایل ارتباطی بین کشور نفوذ گذار و کشور نفوذ پذیر از یک طرف، عامل هجوم فرهنگی (cultural invasion) یک کشور صاحب قدرت بر کشور یا کشورهای دیگر می‌شود و از طرف دیگر عامل "عدم تعادل منابع قدرت" Inbalance power resources) ) بین ممالک مختلف می گردد. بنابراین با توجه به دو عنصر هجوم فرهنگی و عدم تعادل منابع قدرت، بکار بردن واژه امپریالیسم در مورد وسایل ارتباط جمعی توجیه می‌شود" (معتمد نژاد،۱۳۷۵، ص۴).

امروزه تکنیک‏های متعددی در رسانه‏ها برای تحریف اذهان و کنترل افکار عمومی بکار می‏رود. امپریالیسم رسانه‏ای در فعالیت‏های خود مخصوصاً در شرایط بحرانی از این تکنیک‏ها به وفور استفاده می‏کند. این تکنیک‏ها عبارتند از:

۱) تکرار (Repetition): شاید این تکنیک قدیمی‏ترین شیوه باشد. با تکرار، یک دروغ اغلب بعد از مدتی به جای یک حقیقت می‏تواند قرار گیرد.مثلاً آمریکائیان بعد از جنگ جهانی دوم با تکرار تهدید حمله اتمی اتحاد جماهیر شوروی به آن کشور، "واقعیت تهدید" را به مردم قبولاندند.

۲) طرح دیدگاه‏ها به جای واقعیت: نظرات و دیدگاه‏های اشخاص و کارشناسان مورد نظر به راحتی می‏تواند مخاطبان را گمراه کند و این نظرات را به جای واقعیت بپذیرند. با این تکنیک شما حتی می‏توانید به مخاطبان خود بقبولانید که در کره ماه نفت وجود دارد. در حالی که امروزه ثابت شده است نفت منشأیی ارگانیکی دارد و کره ماه مرکب از سنگ‏های سرد و خشک است که به هیچوجه نمی‏تواند از یک زندگی گیاهی حمایت کند.

۳) بیان بخشی از حقیقت: در این حال فقط یک جنبه و یا یک وجه از اطلاعات به مخاطبان داده می‏شود و تحلیل‏های رسانه و مخاطبان براساس اطلاعات ناقص تفسیر و تحلیل صحیحی نیست، اما رسانه از این سوگیری منفی حداکثر استفاده را می‏برد.

۴) طرح عناوین و تیترهای گمراه کننده: این کار بیشتر در مطبوعات صورت می‏گیرد، زیرا اغلب مردم فقط به عناوین و تیترها توجه می‏کنند و از خواندن اصل خبر یا مقاله پرهیز می‏کنند. بنابراین این نوع تیترها بر روی ذهن آنها تأثیر گمراه کننده خواهد گذاشت. شبکه CNN از این تکنیک استفاده زیادی می‏کند. بر زیرنویس ثابت war against terror در طول حمله آمریکا به افغانستان به توجیه این عملیات نظامی می‏پرداخت تا مخاطبان این شبکه در سراسر جهان این جنگ را مبارزه علیه تروریسم بدانند.

۵) سوگیری از طریق تصاویر: در این تکنیک بهترین جنبه‏ها و یا بدترین آن به مخاطبان ارائه می‏شود. مثلاً در حمله آمریکا به افغانستان شبکه‏های خبری غربی بارها و بارها تصاویر ارسال کمک‏های غذایی آمریکا به آوارگان افغانی را پخش می‏کردند ولی از کشته‏های مردم این کشور در بمباران‏ها به ندرت تصویری نشان داده می‏شد. مجله تایم در اولین شماره خود بعد از وقایع ۲۰ شهریور به انتشار ویژه نامه‏ای درباره این حادثه پرداخت. مجموعه مقالات و تصاویر در حمایت از سیاست‏های اعلام شده دولت بوش بود و حتی یکی از عکس‏های این ویژه نامه در تأیید سخن رئیس جمهور آمریکا و اعلام جنگ جدید صلیبی بود. اگر چه رئیس جمهور آمریکا این سخن خود را به نوعی پس گرفت و توجیه کرد، اما این نشریه که به همراه نشریات عظیمی چون نیویورک تایمز و واشنگتن پست بعداً با شرکت سینمایی وارنر ادغام شدند، کماکان بر این گفته تأکید داشت.

عکس مزبور که تصویری مونتاژ شده و بسیار زیباست ضرورت جنگ صلیبی جدید را بر مخاطبانش بازگو می‏کند و آنها را در مقابل هر نوع عملیات جنگی آمریکا بر علیه دیگران مجاب می سازند.

۶) مستند نمایی: در این شیوه ممکن است با استفاده و استناد به عبارتی از یک بزرگمرد و یا رفتاری از فرد موجه، یک بیان نادرست و یا رفتار غلط معتبر نشان داده شود، زیرا تکیه بر منابع قابل اعتماد بر تأثیر پیام تبلیغاتی می‏افزاید و هر چه این اعتماد افزایش یابد قابلیت تأیید و تصدیق پیام تبلیغاتی از طرف مخاطبان آن بیشتر می‏شود. در سال ۱۹۹۶ نیویورک تایمز در ستون "هفته‏ای که گذشت" مقاله‏ای چنین عنوان داشت: "خطر سرخ رفت خطر اسلام آمد."خانم الن سپلینو نویسنده مطالب به خوانندگانش هشدار می‏دهد که اسلام را همچون "خطر سبز" تصور کند که منافع غرب را به مخاطره انداخته و برای این امر از تعدادی کله‏گنده‏های غرب و بعضی سران کشورهای همدم آمریکا به عنوان شاهد، نقل قول آورده است. از جمله "دبیر کل ناتو، نیوت گینگریج، شیمون پرز، تانسوپیلار، حسنی مبارک."

۷) کنایه و اشاره: در این روش انتساب عملی به یک شخص یا جریان خاص به شکل غیر صریح و ضمنی است. مثلاً گفته می‏شود: "معتقد نیستم فلانی آلت دست تروریست هاست"، این کلام در ذهن مخاطبان بهر صورت ارتباط آن شخص را با تروریست‏ها اثبات می‏کند. این شیوه در تبلیغات منفی مخصوصاً در زمان انتخابات که مخاطبان فرصت اندکی برای جمع‏آوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل امور مربوط به انتخابات دارند، تأثیر زیادی بر رأی دهندگان می‏گذارد. در جریان "ماجرای کشتی کارین‏ای "بوش پسر، رئیس جمهور آمریکا، از همین شیوه برای انتساب ایران به جریانی که آمریکائیان آن را تروریست اعلام کرده‏اند استفاده کرد.

۸) سانسور: لغتی فرانسوی است به معنی ممیزی و تفتیش مطبوعات و مکتوبات و نمایش‏ها.

● امپریالیسم فرهنگی

این نظریه عکس العملی در برابر نظریات دهه های ۵۰ و ۶۰ در مورد نقش رسانه‌ها در توسعه ملی بود. هربرت شیلر به نقل از ایمانوئل والرشتاین برای امپریالیسم فرهنگی مشخصات زیر را ارائه کرده است: "واژه امپریالیسم فرهنگی نشان دهنده نوعی نفوذ اجتماعی است که از طریق آن کشوری اساس تصورات، ارزش‌ها، معلومات و هنجارهای رفتاری و همچنین روش زندگی خود را به کشورهای دیگر تحمیل می‌کند". موقعی که کشوری می کوشد نفوذ سیاسی و اقتصادی خود را در کشوری دیگر گسترش بخشد، طبیعتاً باید انتظار داشت که نفوذ فرهنگی خویش را در آن‌ها رواج دهد. اگر این نفوذ به طور متقابل بین کشورها صورت گیرد مبادله فرهنگی است اما اگر فرهنگ یک کشور مرکزی به طور یکجانبه به کشورهای تحت استیلای او و به ضرر تمامیت فرهنگی آن‌ها تحمیل شود امپریالیسم فرهنگی مصداق می‌یابد (معتمد نژاد، ۱۳۷۵، ص۳).

● امپریالیسم سایبر

عنوان امپریالیسم رسآن‌های همراه و امپریالیسم مجازی رسانه‌های‌ دیجیتالی است که آن‌ها را با استفاده‌ از امواج‌ رادیو و تلویزیون‌ به‌ اتاق‌نشیمن، اتاق‌ خواب، حمام‌ و نیز رستوران‌ و اتومبیل‌ مورد علاقه‌تان‌ ارسال‌ می‌کنند و اینترنت فرصت مناسبی را برای کشورهای توسعه یافته (خصوصاً آمریکا) فراهم کرده است که فرهنگ کشورهای جهان سوم را تسخیر کنند.

"هلد" می‌گوید که حضور قدرتمند شرکت‌های رسآن‌های بین‌المللی وجود دارد. او نشان داد که حدود ۲۰ تا ۳۰ شرکت بین‌المللی به گسترش بخش زیادی از بازار ارتباطات و سرگرمی در جهان می‌پردازند. تمامی این شرکت ها در کشورهای جهان اول هستند. سهم و مقام این کشورها در زمینه ‌تولید فیلم‌های سینمایی و ویدئویی، ‌تولید فیلم های تلویزیونی و مالکیت بر کانال‌های تلویزیونی دیجیتالی، کابلی، ‌ماهواره‌ای و سرزمینی، ‌موسیقی، ‌رادیو، ‌روزنامه، ‌مجلات،‌ انتشار کتاب، دسترسی به اینترنت و نشر الکترونیکی و نیز دیگر منافع تجارت است. این بنگاههای اقتصادی مانند هر سلسله مراتب به هم تنیده به دنبال راه‌های همکاری هستند تا در کنار هم کار کنند و بر قدرتشان بیفزایند قدرتی که به نیروی اصلی برای شکل دادن به زندگی انسان معاصر تبدیل شده است. این رسانه‌های بزرگ هیئت مدیره مشابهی دارند وبه طور مشترک در کسب و کار پر مخاطره ای سرمایه گذاری می‌کنند و در عمل به هم پول قرض می دهند یا داراییشان را رد و بدل می‌کنند و زمانی که برای هر دو سود بخش باشد در مسیرهای مشابهی گام بر می دارند (باگدیکیان،۱۳۸۵).

● هالیوود و دیدگاه سیاسی

بی‌تردید یکی از قدرتمند‌ترین ابزارهای شکل ‌دهنده افکار در جهان امروز رسانه‌های آمریکا هستند و خصوصاً صنعت فیلم‌سازی هالیوود درخور توجه است. طراحان سیاست‌های تبلیغاتی غربی، خیلی زود به این واقعیت پی بردند که سینما یا هنر هفتم، یگانه ابزار تبلیغاتی قرن حاضر است و از این ابزار برای رسیدن به اهداف خود بهره‌های فراوانی بردند.

برخی از نظریه پردازان سینما که نظریه دستگاه را ارائه می‌کنند، معتقدند که شیوه مونتاژ و تدوین "نامرئی" فیلم‌های هالیوود ساختار اصلی داستان و محیط فیلم برداری فیلم لزوماً تماشاگران و تجربه تماشا یا دیدن را به طور خاص در روابط و موقعیتهای ایدئولوژیک درگیر می‌کنند (سمتی، ۱۳۸۵، ص۱۰۰) . آنجا که دنیای تخیلی داستآن‌های هالیوود، ارزش‌های فرهنگی- اجتماعی دیرپا و جا افتاده را در بر می‌گیرند یا زیر سئوال می برند، جامعه رو به سوی مسائل سیاسی و تاریخی جهان واقعی بر می‌گرداند (مثلاً موضوع تروریسم) و آنجا که جهان تخیلی این فیلم‌ها، لزوماً از چنین ارزش‌هایی نشئت می گیرند، فیلم‌های عامه پسند ، عامدانه سیاسی‌اند.

اینجا "سیاست " به معنای حوزه صور خیال و ارزش‌های جمعی است که اساس سیستم اجتماعی- اقتصادی و رفتارهای جهان واقعی‌اند و در واقع به آن شکل می دهند. خلاصه آنکه فیلم‌های هالیوود از ابتدا تا انتها از نظامهای سیاسی و اجتماعی تاثیر پذیرفته‌اند وسلطه هالیوود متضمن مبارزه ای بین هالیوود و سینمای ملی در سطح عام است اما این سلطه صرفاً نمی تواند بر این زمینه تقلیل یابد (سمتی، ۱۳۸۵، ص۱۰۱). سلطه هالیوود همواره از طریق تاکید بر مضامین و درون مایه های خیالی دموکراتیک - مضامین مربوط به برابری و آزادی - با محدودیتهای نظام تفاوت و همسانی مواجه است، مضامینی که تضادهای جدیدی را حول محور هویت‌های نوظهور فرهنگی مصرف کنندگان امکانپذیر می‌کند (سمتی، ۱۳۸۵، ص۱۶۸).

نوشته‌:حسن بشیر - بهنام رضا‌قلی‌زاده

منابع:

۱. کاستلز، مانوئل (۱۳۸۲). عصر اطلاعات: ظهور جامعه شبکه ای، ترجمه احد علیقلیان و افشین خاکباز، تهران: انتشارات طرح نو

۲. کاستلز، مانوئل(۱۳۸۴). عصر اطلاعات: ظهور جامعه شبکه ای، ترجمه حسن چاووشیان، تهران: انتشارات طرح نو

۳. ری کیلی، فیل مارفلیت (۱۳۸۰). جهانی شدن و امپریالیسم فرهنگی، ترجمه حسن نورائی بیدخت و محمدعلی شیخ علیان، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین‏المللی

۴. میلر، توبی(۱۳۸۲). هالیوود و جهان، ارغنون: "فصلنامه فلسفی، ادبی، فرهنگی"، شماره ۲۳

۵. گومری، داگلاس (۱۳۸۱). هالیوود و صنعت سینما، ارغنون: "فصلنامه فلسفی، ادبی ،فرهنگی"، شماره ۲۰

۶ بازاریابی و پخش فیلم (۱۳۸۱). مجموعه مقالات، تهران: بنیاد سینمایی فارابی، زمستان

۷. احمد گل محمدی (۱۳۸۳). "جهانی شدن، فرهنگ، هویت "، تهران: نشر نی

۸. معتمدنژاد، کاظم (۱۳۷۵). فصلنامه رسانه، سال هفتم، شماره ۲

۹. شیلر، هربرت (۱۳۷۷). وسایل ارتباط جمعی و امپراتوری آمریکا، ترجمه احمد میر عابدینی، تهران: انتشارات سروش

۱۰. الهی، همایون (۱۳۸۳). شناخت ماهیت و عملکرد امپریالیسم، تهران: نشر قومس

۱۱. ایالات متحده آمریکا (۱۳۸۴). دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی انتشارات وزارت امور خارجه

۱۲. دنیس، مک کوئیل (۱۳۸۲). درآمدی بر نظریه ارتباط جمعی، ترجمه پرویز اجلالی، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه‌ها

۱۳. باگدیکیان ،بن اچ (۱۳۸۵). انحصار نوین رسآن‌های، ترجمه علی رضا عبادتی، تهران: روایت فتح

۱۴. فهیم، محمد تقی (۱۳۸۵). "نقد گذشته، امید به آینده سینمای ایران"، استراتژی سینمای مردمی، روزنامه ایران، ویژه نامه پایان سال،

۱۵. سمتی، محمد مهدی (۱۳۸۵). عصر سی ان ان و هالیوود، ترجمه نرجس خاتون براهویی، تهران: نشر نی

۱۶. مک چسنی،روبرت (۱۳۸۴). رسانه‌های جهانی، نئولیبرالیبسم و امپریالیسم، سیاحت غرب، شماره ۲۸

۱۷. محمودسنیدی، عبدالله (۳/۲/۱۳۸۶). هالیوود در تسخیر صهیونیسم، همشهری آنلاین. در:

http://www.hamshahri.net/News/?id=۲۱۰۸۸))

۱۸. ضابطیان، منصور(۱۷/۲/۱۳۸۶). حرکت مستقل در برابر سینمای ‌هالیوود، همشهری آنلاین. در:

http://www.hamshahri.net/News/?id=۲۲۲۱۳) )

۱۹. مهرنیا، کاظم (۱۳۸۵). جهانی شدن و ریشه های رنسانس آفریقایی. در:

( http://kmehrnia.blogfa.com/post-۶.aspx)

۲۰. خبرگزاری مهر (۵/۱/۱۳۸۵). نگاه جرج لوکاس فیلمساز مشهور به فرهنگ آمریکایی: هالیوود فرهنگ همه دنیا را مورد هجوم قرار داده است. در:

http://enew.ca/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=۳۰۵۵) )

۲۱. علیخانی، مهدی (۲۸/۸/۱۳۸۴). سرزمین هایی با مرزهای شیشه ای، شریف نیوز. در:

http://sharifnews.com/?۱۱۳۵۳))

۲۲- Simbulan, Roland. THE NATURE OF MODERN IMPERIALISM )(http://www.yonip.com/main/articles/nature_of_modern_imperialism.html

۲۳- MCkellner. Hollywood and Society; enclyclo art [encl] )http://www.gseis.ucla.edu/courses/ed۲۵۳a/MCkellner/HOLSOC.html)

۲۴- Cowen, Tyler. Why Hollywood Rules the World,and Whether We Should Care

)http://culturalpolicy.uchicago.edu/workshop/cowen.html)

www.radicalleft.net/blog/_archives/۲۰۰۷/۲/۲۷/۲۷۶۴۴۱۹.html۲۵-

http://www.barname.ir/modules.php?name=Articles&op=show&aid=۱۷۵۵۲۶-

۲۷- Chin-Chuan Lee(۱۹۸۰). Media imperialism reconsidered, London, sage publication, Beverly Hills

۲۸- Rampal,Kuldip(۲۰۰۵). Cultural Imperialism or Economic Necessity?:

The Hollywood Factor in the Reshaping of the Asian Film Industry, Central Missouri State University,purdue,American edition http://lass.calumet.purdue.edu/cca/gmj/sp۰۵/gmj-sp۰۵-rampal.htm))

۲۹- Jessica C.E. Gienow-Hecht . A European Considers the Influence of American Culture,EjournalUSA

( http://usinfo.state.gov/journals/itgic/۰۲۰۶/ijge/gienowhecht.htm)


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.