شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

سمفونی میلیتاریسم


سمفونی میلیتاریسم

نگاهی به فیلم بی مصرف ها

«بی‌مصرف‌ها» هم مثل دیگر آثار استالون با فضایی کاملا میلیتاریستی ساخته شد. وی پس از ساخت این فیلم اعلام کرد شاید این فیلم آخرین اثرش باشد اما استالون همین گفته‌اش را نقض کرد و قسمت دوم بی‌مصرف‌ها را ساخت.

وطن امروز: «بی‌مصرف‌ها» هم مثل دیگر آثار استالون با فضایی کاملا میلیتاریستی ساخته شد. وی پس از ساخت این فیلم اعلام کرد شاید این فیلم آخرین اثرش باشد اما استالون همین گفته‌اش را نقض کرد و قسمت دوم بی‌مصرف‌ها را ساخت. استالون متخصص دنباله‌های بی‌انتهاست و یک‌تنه سعی کرد دنباله‌های مجموعه راکی به اندازه «جنگ ستارگان» باشد.

این هنرپیشه اکشن‌کار سینما برای اینکه می‌داند قهرمان فردی در سینما نیاز مخاطب را برآورده نمی‌کند رندانه دست به ساخت فیلمی اکشن از جنس فیلم‌های بی‌مووی دهه۸۰ زده است. خودش هم فکر نمی‌کرد قسمت نخست «بی‌مصرف‌ها» فیلم پرفروشی باشد اما با استفاده از همان مهارتی که در ساخت فیلم‌های اکشن دارد و با گردهم آوردن ستارهایی که دیگر یک لامپ هم نیستند نخستین قسمت «بی‌مصرف‌ها» را ساخت.

«بی‌مصرف‌ها» در میان فیلم‌های استالون بیشترین فروش اکران نخست را از آن خود کرد. رمبو موفق‌ترین فیلم استالون در اکران نخست خود موفق شد به فروشی معادل ۱۸ میلیون دلار دست پیدا کند اما فروش ۵۶ میلیون دلاری با توجه به شرایط کنونی سینما اکران موفقی به شمار می‌رفت و به همین دلیل استالون تصمیم گرفت قسمت دوم این فیلم را بسازد. البته استالون برای فرار از هرگونه شکست قبل از اکران قسمت نخست «بی‌مصرف‌ها» گفته بود این فیلم آخرین فیلم او خواهد بود اما پس از موفقیت قسمت نخست گفته خودش را نقض کرد.

استالون در کنار ابرمردهای فیلم‌های اکشن دهه ۸۰ و ۹۰ تقریبا بار فیلم را بر دوش می‌کشند وگرنه قصه به سیاق همان آثار استالون تک‌خطی است و با توجه به اینکه مخاطب می‌داند گروه «بی‌مصرف‌ها» پیروز خواهند شد اما صحنه‌های اکشن فیلم را تنها دنبال می‌کند و بازشناسی شخصیت‌ها و پیگیری درام آنچنان اولویت نخست مخاطب نیست اما در ایران همه‌چیز فرق می‌کند؛ این فیلم در شبکه نمایش خانگی با فروش قابل‌قبولی مواجه شده و مثل همیشه باید به سینماگران ایرانی گفت سینمای ایران خالی از فیلم‌های اکشن قابل‌قبول است به همین دلیل در شبکه نمایش خانگی این دست آثار نازل با اقبال مخاطب همراه خواهد بود.

داستان فیلم «بی‌مصرف‌ها» درباره یک دسته مزدور میلیتاریستی است که هدایت این گروه به عهده بارنی راس (استالون) است. بارنی سردسته مزدوران جنگی است که هر کدام از اعضای این گروه مهارت جنگی ویژه‌ای دارند. به وی ماموریتی محول می‌شود تا همراه گروه مزدوران دیکتاتور ظالمی را در آمریکای‌جنوبی از بین ببرد. مزدوران ماموریت خودشان را انجام می‌دهند و از کشور دیکتاتورزده آمریکای‌جنوبی فرار می‌کنند اما شخصیت بارنی راس در ماموریتی خطرناک و خنده‌دار به تنهایی بازمی‌گردد تا دختر دیکتاتور که برای براندازی پدرش تلاش می‌کند را از مرگ نجات دهد.

ویرانی و مرگ‌های خنده‌دار بخشی از دور تسلسل و باطل چنین فیلم‌هایی است که اکشن و جنگ وجه غالبشان به شمار می‌رود. جنگ و کشتار از نگاه این فیلم‌ها شوخی هستند و تنها تم موردنظر رستگاری میلیتاریستی است. در این مجموعه فیلم‌ها زندگی تنها به رفیق و معشوقه نیاز دارد و کشتن و پیروزی اصالت لحظه به شمار می‌رود.

خشونت، خونریزی و انفجار در فیلم «بی‌مصرف‌ها» یادآور فیلم‌های بی‌مووی دهه ۸۰ میلادی است و استالون سعی می‌کند شمایی از بازگشت به نبردهای تن به تن و میلیتاریستی را در اثرش بازنمایی کند و البته سمفونی خشونت است که حماسی به نظر می‌رسد. «بی‌مصرف‌ها» از نوع فیلم‌هایی است که برخی آمریکایی‌های دهه ۶۰ و ۷۰ اعتقاد دارند؛ ابرانسان‌هایی که از غیر‌ممکن‌ها ممکن می‌سازند و سعی می‌کنند نظم نوین جهانی را توسعه دهند و پیام اخلاقی فیلم آن است که آمریکایی باید در خدمت آرمانی به نام نظم نوین جهانی باشد.

فرمول سینمایی و هوشمندانه این فیلم این است که قهرمان‌های دسته‌جمعی بیشتر از قهرمان‌های فردی عملگرا جواب می‌دهد، از طرفی استالون همیشه آرزو داشت در فیلمی متفاوت نقش رئیس یک دسته مزدور را بازی کند و دنبال سناریویی شبیه «سگ‌های جنگ» برایان دی‌پالما می‌گشت.

وقتی این سناریو را صاحب مجموعه «دوم» (DOOM)، دیوید کاهام به استالون داد وی برای ساخت چنین فیلمی وسوسه شد و دهان استالون آب افتاد و سناریو را بازنویسی کرد اما متقاعد کردن و گردهم آوردن همه ابرقهرمان‌های فیلم‌های ورزشی دهه ۸۰ و ۹۰ کار بسیار دشواری بود اما استالون موفق به انجام این کار شد در آن زمان آرنولد فرماندار کالیفرنیا بود و استالون برای حضور چندلحظه‌ای وی را متقاعد کرد.

تنها کسی که موفق نشد او را در این مجموعه داشته باشد ژان کلود ون‌دام بود که البته در ساخت قسمت دوم موفق شد این ستاره از دور خارج شده جریان سینما را متقاعد به حضور در فیلمی با حضور سالمندان ورزشی کند. ستارگان این فیلم اغلب افرادی هستند که سال‌ها در مجموعه‌های سینمایی مختلف بازی می‌کردند و بخشی از پیام فیلم جنبه حساب شده‌ای دارد چرا که بازیگران این مجموعه روزی روزگاری گران‌ترین ستاره‌های هالیوود به شمار می‌رفتند.

حالا در دوران بازنشستگی در قالب یک فیلم دور هم جمع شده‌اند تا نشان دهند دود از کنده بلند می‌شود. زمانی که این فیلم در آمریکا اکران شد ۶۰ درصد از تماشاچی‌های این فیلم در اکران نخست بالای ۳۵ سال داشتند و ۹۰ درصد از میان تماشاگران بالای ۳۵ سال، مرد بودند.

استالون و مجموعه فیلم‌هایش خدمات شایانی به رویای آمریکایی داشتند. وی با ساخت مجموعه «رمبو» تقریبا شکست آمریکا را جبران کرد و انتقام گرفت، حتی در قسمت آخر این مجموعه برمه را از دست دیکتاتورهای نظامی خلاص کرد و مردم آنجا را رهایی بخشید.

سناریوی کاهام به همان رویای آزادی جهان دامن می‌زند و استالون موفق می‌شود جهانیان را از دست دزدان دریایی سومالی خلاص و در واقع سیاست‌های غلط کلینتون در آن منطقه را جبران کند و همراه ۱۲مزدور یک دیکتاتور نظامی کشور فرضی آمریکای‌لاتین را نابود می‌کند و از روی عمد این سرزمین بی‌شباهت به ونزوئلاست.

جالب‌تر اینجاست که دختر دیکتاتور که رهبر آزادیخواهان آنجاست عاشق استالون می‌شود و چرخش قابل پیش‌بینی قصه هم این است که دیکتاتور فرضی دست‌نشانده یک مامور یاغی شده سازمان سیاست. فروش فیلم‌های استالون در آمریکا با چنین محتوایی تنها نشان‌دهنده عرق ملی شهروندان‌آمریکایی است که از پیروزی‌های واقعی سیاسی و ماجراجویی پرچمدارانشان تغذیه نشده‌اند و دلخوش به افسانه‌سرایی استالون و مزدوران جعلی او هستند.

از طرفی استالون سعی می‌کند جان وین دوران خودش باشد و همان نقشی را روی پرده سینما برعهده دارد که روزی روزگاری جان وین آن را برعهده داشت و در کنار این تلاش استالون می‌خواهد با این ساخته اش به نوعی خاطرات «سم پکین‌پا»، «کورو ساوا»، «هفت سامورایی»، «هفت دلاور» و «۱۲ مرد خبیث» را زنده کند.

گردهم آمدن این چهره‌های قدیمی برای انداختن ویرانی و کشتار تنها کام همان شهروندان آمریکایی طالب کشتار و جنگ را شیرین خواهد کرد. برای نسل ما در روزگاری که از زیرنویس و دوبله خبری نبود استالون خیلی قهرمان به نظر می‌رسید، امروز با توجه اینکه می‌توانی در شبکه نمایش خانگی انواع و اقسام فیلم‌ها را تماشا کنی استالون دیگر آنچنان جذاب نیست و فیلم‌هایش بی‌حال و سست به نظر می‌رسد.

غیر از این موارد، کارگردانی فیلم بسیار ادایی است و سازندگان فراموش کرده‌اند که علاوه بر این بازیگران و ستارگان قدیمی موارد دیگری هم لازم است تا در فیلم گنجانده شود؛ کارگردانی ادایی، یک داستان بی‌سر و ته و دیالوگ‌هایی که بازیگران با اکراه به زبان می‌آورند مخاطب را دعوت به جهان جلوه‌های ویژه و انفجارهایی بیخود خونی دیجیتال می‌کند. این فیلم حتی نمی‌تواند علاقه‌مندان سینمای اکشن را اغنا کند و وحشیانه و غیر‌محتمل بودن داستان مخاطب را سردرگم می‌کند.