شنبه, ۳۰ تیر, ۱۴۰۳ / 20 July, 2024
مجله ویستا

وداع با اتحادیه های یکپارچه


وداع با اتحادیه های یکپارچه

یک خصوصیت ویژه و با اهمیت که پس از فروپاشی بلوک شرق در جهان کنونی اتفاق افتاده است و معمولاً نادیده گرفته می شود, عدم انسجام و نقض وحدت سطوح بالا در نهادهای مدنی و اتحادیه های ملی, منطقه یی و بین المللی است

● پیامدهای استقرار سامانه دفاع موشکی در لهستان

یک خصوصیت ویژه و با اهمیت که پس از فروپاشی بلوک شرق در جهان کنونی اتفاق افتاده است و معمولاً نادیده گرفته می شود، عدم انسجام و نقض وحدت سطوح بالا در نهادهای مدنی و اتحادیه های ملی، منطقه یی و بین المللی است. قبل از فروپاشی بلوک سوسیالیسم هر دو بلوک بندی رقیب تحت تاثیر موقعیت ایدئولوژیک خود یا به صورت ذاتی یا به صورت تصنعی سعی در نشان دادن نهایت همسویی عقیدتی و راهبردی در تشکلات مابین خود داشتند. این امر موجب می شد در جهت یک رویکرد استراتژیک از بروز و ظهور تضادهای حاشیه یی از قبیل اختلافات ناسیونالیستی و تفاوت های منافع ملی در درون چنین اتحادیه هایی جلوگیری شده و تا حدودی این مسائل در سایه قرار گیرد.

روند تازه یی که در تغییرات و مرزبندی های جدید اتحادیه یی در سطح جهانی در طی این سال ها انجام گرفته است و از آن به عنوان گسترش اتحادیه ها و ایجاد تشکل های جدید یاد می شود، تشدید کننده چنین فرآیندی بوده است. همچنین نقض رهبری و هژمونی قدرت های برتر و کنترل کننده در درون اتحادیه های رقیب در شرایط نوین راه را برای بازیگری و تمایلات محلی تمام اعضا باز کرده است.

در چنین فضایی با فروپاشی بلوک شرق از یک طرف نیروهایی با گرایشات متفاوت در قالب کشورهای دارای منافع تا حدودی غیرهمسو وارد بازی شده اند و از طرف دیگر با ورود بسیاری از این کشورها به اتحادیه اروپایی تضادهای مابین آنان نیز به درون این اتحادیه منتقل شده و هم اکنون انسجام قبلی آن به میزان زیادی مورد آسیب قرار گرفته است. پس از چند سال که می توان از آن به عنوان ماه عسل گسترش اتحادیه اروپایی نام برد و همه اعضای قدیمی و جدید در حالت تعارفات دیپلماتیک و کسب فرصت های مدنظر خود بودند، هم اینک زمان بروز اختلافات و منافع ناهمگون فرا رسیده است. چنانچه اتحادیه ۲۷ عضوی اروپایی را می توان به غولی تشبیه کرد که از فرط بزرگی هر بار در حرکات خود در یک فضای تنگ به دیواری برخورد می کند و قسمتی از پیکره آن زخمی می شود.

نشست هفته گذشته سران اتحادیه اروپایی در بروکسل و برخوردهای نه چندان خوشایند بین رهبران آلمان و لهستان را می توان در این خصوص مورد ارزیابی قرار داد. در بروکسل اثبات شد که گسترش بی رویه اتحادیه اروپایی و حرکت به سمت شرق توسط آنان نه تنها این اتحادیه را قدرتمندتر نکرده است که حتی می توان گفت آن را از اهداف اولیه و انسجام همیشگی خود نیز دور کرده است.

چنانچه خانم مرکل در ارائه کارنامه شش ماهه ریاست خود بر اتحادیه اروپایی در روز ۲۸ ژوئن می گوید؛ «این توافق با دشواری بسیار به دست آمده است، حال باید تلاش و پشتکار فراوان به خرج داد تا همگرایی در اتحادیه اروپا به طور یکپارچه و هماهنگ پیش برود و از اختلافات پرهیز شود». اینکه در پایان این نشست با مماشات و توافقات حداقلی ظاهراً اعلامیه اختتامیه آن رنگ و بوی یک همسویی و اجماع نظر همگانی را در خود انعکاس داده است هرگز به مفهوم نادیده گرفتن واقعیت اختلافات فزاینده کنونی نخواهد بود.

روابط دوجانبه بین برلین و ورشو در چارچوب اتحادیه اروپایی هم اکنون به میزان زیادی مخدوش شده است، چنانچه در نشست بروکسل «آنگلا مرکل» صدراعظم آلمان و «یاروسلاو کاچینسکی» نخست وزیر لهستان آشکارا بر صورت هم چنگال کشیدند. این اختلافات که ظاهراً به خاطر تبیین نظام رای گیری در درون اتحادیه اروپایی بوده است و از یک طرف آلمان ها از نظام رای گیری براساس وزن جمعیتی با شیوه اکثریت دوگانه حمایت کرده اند و لهستانی ها بر نظام جذر ریاضی در این خصوص اصرار کرده اند، ناشی از اختلافات در حال گسترش بین دو کشور است.

بعد از نشست بروکسل کاریکاتور روزنامه تاکس اشپیگل که در همین خصوص انتشار یافت خشم کاچینسکی را برانگیخت و وی در اظهاراتی غیر دوستانه گفته است؛ «من به دولت آلمان هشدار می دهم، آنان نباید اظهاراتی را تحمل کنند که به وخامت اوضاع می انجامد و به حادثه یی شوم برای اروپا و نیز به بلایی که گریبان آلمان را هم خواهد گرفت». این سخنان با توجه به یادآوری مصائب جنگ جهانی دوم و نقش آلمان در آن توسط رهبران راستگرای ورشو و متعاقب آن اظهارات مقامات آلمانی در خصوص اردوگاه های کار اجباری در لهستان و نقش این کشور در این مورد موید آن است که هر دو طرف در حال زنده کردن کینه های تاریخی بین خود هستند.

یادآوری این نکته که در سال گذشته کاریکاتورهای مجله دانمارکی یولاند پستن در خصوص وهن پیامبر اسلام که خشم مسلمانان را برانگیخت و از آن به عنوان عدم رواداری بین جامعه مسیحی و مسلمان در شرایط کنونی یاد شد، امروز در مورد کاریکاتور روزنامه تاکس اشپیگل هم می تواند صادق باشد.

چنین برخوردها و چالش هایی در درون اتحادیه اروپایی در آینده، جدا از اینکه موجب عدم کارآیی نقش اتحادیه یی آن می شود همچنین می تواند موتور محرکه یی برای تقویت احساسات ناسیونالیستی و تندروانه در بین لایه های اجتماعی این منطقه از جهان نیز بشود.

از طرف دیگر نقش اخلال گرانه کشورهای شرق اروپا که به تازگی به عضویت این اتحادیه در آمده اند و همچنین موضوع استقرار سیستم دفاع موشکی امریکا در لهستان و جمهوری چک که موجب رویارویی روسیه با اتحادیه اروپایی شده است، انسجام و یکپارچگی گذشته در این اتحادیه را به میزان زیادی در آینده مخدوش خواهد کرد.

اردشیر زارعی قنواتی