جمعه, ۲۹ تیر, ۱۴۰۳ / 19 July, 2024
مجله ویستا

سهم دانشمندان ایرانی از رسانه ملی


سهم دانشمندان ایرانی از رسانه ملی

تاکنون زندگی دانشمندانی مانند بوعلی سینا و غیاث الدین جمشید کاشانی به سریال تبدیل شده است

سریال تلویزیونی ماری کوری که از شبکه ۴ سیما در حال پخش است، برای اولین بار دهه ۶۰ از تلویزیون ایران به روی آنتن رفت.در این سریال زندگی زنی دانشمند به تصویر کشیده شده که در طول عمر کوتاه خود ۲ بار برنده جایزه نوبل فیزیک و شیمی شده است. ماری کوری کاشف رادیوم و پرتوهای رادیو اکتیو است.برای بار اول که این سریال از تلویزیون پخش شد هنوز مردم به شکل وسیع با رادیوم و خواص منحصر به فرد پرتوهای آن آشنا نبودند و کمتر به این نکته فکر می‌کردند که در سال‌های بعد اورانیوم و رادیوم و انرژی هسته‌ای به موضوع روز کشورشان تبدیل خواهد شد.

سریال ماری کوری و چگونگی کشف رادیوم مخاطبان تحصیلکرده این سریال را به یاد حادثه هیروشیما و انفجار بمب اتمی می‌انداخت. اما با دیدن سریال ماری‌کوری می‌توانستی به این نتیجه برسی که وقتی این زن دانشمند و محقق روی عنصر رادیوم و رادیو اکتیو کار می‌کرد اصلا به این نکته فکر نمی‌کرد که روزی بشر برای نابودی نوع خود از این عنصر استفاده کند.ماری کوری می‌خواست با کشف رادیوم و قابلیت‌های زیاد این عنصر، زندگی را برای مردم راحت‌تر و از رادیو اکتیو برای درمان بیماری‌ها استفاده کند. اما معمولا چنین نمی‌شود. همچنان که وقتی نوبل، دینامیت را کشف کرد و بعد دید انسان‌ها از این کشف او برای تخریب دنیا استفاده می‌کنند، تصمیم گرفت برای جبران بخش تخریبی این کشف، با درآمد آن جایزه نوبل را پایه‌گذاری کند.

اما ماری‌کوری آنقدر زنده نماند که ببیند با کشف او چه تخریب‌هایی در دنیا شکل می‌گیرد. ماری کوری به دلیل همجواری با رادیو اکتیو به سرطان مبتلا شد و خیلی زود در گذشت. سریال ماری کوری در دهه ۶۰ مورد توجه مردم بخصوص جوانان و دانش‌آموزان و دانشجویان قرار گرفت؛ به چند دلیل که مهم‌ترین آنها عدم پخش سریال‌های متنوع و زیاد از تلویزیون بود. انقلاب تازه به پیروزی رسیده بود، جنگ شروع شده بود و مدیران تلویزیون برای انتخاب سریال‌های خارجی حساسیت ویژه‌ای داشتند. شاید همین حساسیت بود که آنها را وامی‌داشت انتخاب‌های درستی داشته باشند.

چون در آن مقطع زمانی پر کردن آنتن هدف اصلی نبود. بلکه آثاری باید از ۲ شبکه تلویزیونی موجود پخش می‌شد که پیام‌های انسانی و اجتماعی تاثیرگذار داشت. ماری کوری، مخاطبان زیادی داشت چون زندگی زنی را به تصویر می‌کشید که عمر خودش و همسرش در آزمایشگاه‌های فیزیک و شیمی سپری شده بود. زن و مردی عاشق که همه زندگی خود را در فیزیک و شیمی خلاصه کرده بودند و محیط آزمایشگاه را عشق بین این زن و شوهر قابل تحمل می‌کرد. پشتکار ماری کوری برای دستیابی به خواسته‌هایش انگیزه زیادی را در مخاطبان برای فراگیری علم ایجاد می‌کرد.

واقعیت این است که رویکرد سریال‌هایی که براساس زندگی اشخاص معروف ساخته می‌شوند در وهله اول معرفی آنهاست و در مرحله دوم ایجاد انگیزه در بینندگان این آثار است. در دهه ۶۰ تولید و پخش این‌گونه آثار زیاد بود چون بیراه نیست اگر بگوییم، پخش سریال‌های خارجی تلویزیون هدفمند بود و این آثار فقط قرار نبود که آنتن را پر کنند و بیننده را سرگرم نمایند. در همین دهه بود که سریال‌های خارجی مانند مارکوپولو، چنگیزخان و داوینچی هم از تلویزیون پخش می‌شد.

مارکوپولو یک سریال جاده‌ای بود. زندگی جهانگردی ایتالیایی به این نام که تصمیم گرفت برای سیاحت و تجارت از ونیز به قصد رسیدن به آسیا حرکت کند و برای طی این مسیر، جاده ابریشم را انتخاب کرد. مارکوپولو در این سفر با حوادث زیادی روبه‌رو می‌شد و گاهی هم با افراد مهم جهان ملاقات می‌کرد. این سفر پرکشمکش آنقدر جذابیت داشت که کارتون مارکوپولو هم که ساخته شده بود از تلویزیون پخش شد.

پخش سریال داوینچی، نقاش بزرگ ایتالیایی این حُسن را داشت که همزمان با پخش سریال بوعلی سینا شد. ۲ اسطوره بزرگ شرق و غرب به تلویزیون آمدند و هر کدام به شیوه‌ای متفاوت زندگی خود را بازگو کردند.

پخش همزمان این دو سریال نشان داد که تلویزیون ایران هم تلاش می‌کند تا چهره‌های معروف ایران زمین را از طریق سریال به مردم معرفی کند. سریال بوعلی سینا می‌توانست آغازگر یک راه خوب باشد اما واقعیت این است که چنین نشد. اگر سریال داوینچی، مارکوپولو و... از تلویزیون کشور ما پخش شد و مردم ایران با این افراد آشنا شدند، سریال بوعلی سینا از تلویزیون هیچ کشوری به روی آنتن نرفت.

حالا بار دیگر سریال ماری‌کوری در حال پخش از شبکه ۴ سیماست؛ سریالی که برای نسل دومی‌های انقلاب خاطره‌ساز است و شاید برای نسل سومی‌ها و چهارمی‌ها هیچ جذابیتی نداشته باشد!

عدم جذابیت این سریال برای این نسل‌ها این نیست که زندگی ماری‌کوری جذابیت ندارد بلکه به این دلیل است که مخاطبان ایرانی به تماشای سریال‌هایی که بر اساس زندگی دانشمندان، سیاحان و... ساخته می‌شود، عادت ندارند.

این‌گونه آثار ساختار و فرم مخصوص به خود را دارند. نویسنده و کارگردان زیاد نمی‌توانند در آنها دخل و تصرف کنند. آنها باید زندگی واقعی این افراد را بازگو کنند و از حاشیه‌ها چاشنی بسازند تا سریال یک خطی و خشک نباشد. البته پخش سریال ماری‌کوری با نمایش سریال شوق‌پرواز همزمان شده است.

شوق پرواز درباره زندگی یک فرد حقیقی است؛ فردی که در زمان جنگ فرمانده نیروی هوایی بود و در یک عملیات به شهادت رسید. زندگی شهید عباس بابایی در سریال شوق پرواز از کودکی تا زمان شهادت به تصویر کشیده شده است. شهید بابایی، فردی معاصر است که نسل دومی‌ها و قدیمی‌ترها یا او را از نزدیک دیده‌اند یا با فیلم‌ها و عکس‌هایش او را می‌شناسند. سریال شوق پرواز اما به سبک هیچکدام از سریال‌هایی که نام آنها ذکر شد، ساخته نشده‌ است. در بوعلی سینا، داوینچی، ماری‌کوری، مارکوپولو و... اصل خود فرد است.

دوربین با او همراه می‌شود و زندگی او را به تصویر می‌کشد. هر جا او هست، دوربین هم هست. اما در شوق پرواز سریال ۲ بخش دارد، بخشی که شهید بابایی در سنین مختلف حضور دارد و بخشی که او نیست اما اطرافیانش هستند و زندگی او از طریق آنها روایت می‌شود. در واقع کارگردان شوق‌ پرواز خواسته با استفاده از این افراد، چاشنی سریال را بیشتر و آن را جذاب‌تر کند.

ماری‌کوری از شبکه ۴ سیما در حال پخش است، شبکه‌ای که برای فرهیختگان و علاقه‌مندان به علوم تعریف شده است.

دانشمندان و عالمان ایرانی هم کم نیستند، آنها هم می‌توانند از آنتن شبکه ۴ سهمی داشته‌ باشند؛ سهمی که نه تنها در شبکه ۴ بلکه در کل تلویزیون نادیده گرفته می‌شود.

طاهره آشیانی