پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
آنارشی و اینترنت
گوردون گراهام استاد فلسفهٔ اخلاق دانشگاه ابردین اسكاتلند در این مقاله میگوید اینترنت بیشتر از آنكه آنارشی سیاسی را ترویج كند، آنارشی اخلاقی را رواج میدهد و این ذاتاً ویرانگر است.
كلمهٔ آنارشی (anarchy) به دو طریق معنا می شود: یك معنای مثبت و یك معنای منفی. آنارشی در كاربرد مثبت آن، یعنی معنایی كه آنارشیست های مشهوری چون پرودون و كروپتكین از آن مراد میكردند، به معنای فقدان دولت و به این دلیل به معنای آزادی از قدرت قهری دولت است. كاربرد منفی و رایج تر آنارشی نیز بیانگر فقدان دولت است، اما دقیقاً به همین دلیل، به صورت شرایطی از بی قانونی و آشوب تصور می شود. به طور خلاصه آنارشی - جامعه بدون دولت- را می توان به عنوان یك آرمان یا به عنوان یك خطر تلقی كرد.
در واقع استدلالهای به نفع آنارشی ،به عنوان یك آرمان، هرگز در نظریه سیاسی جدی گرفته نشده است، چرا كه عموماً تصور می شود كه این آرمان به طور بدیهی غیرواقعگرایانه است.با این وجود میتوان این سخن را به نفع آن بیان كرد: قدرتمندترین ابزار مصیبت انسانی، چه در دوران گذشته و چه در دوران مدرن، دولت بوده است. هیچ جماعت جنایتكاری تا به حال حتی به گرد آن درجهای از وحشت و رنج نرسیدهاست كه بوسیله دولت های تحت تسلط استالین، هیتلر، مائو یا پلپوت تحقق یافت .آیا میتوان جوامع بدون دولت بدتر از این جوامع دانست؟
مخالفان آنارشی، آنهایی كه این كلمه را به معنای منفی به كار می برند، ممكن است پاسخ دهند كه ما نباید در مورد موهبتهای دولت بر مبنای بدترین نمونههای آن قضاوت كنیم. آنها همچنین ممكن است بپذیرند كه دولت واقعاً نامطلوب است، اما مجادله كنند كه دولت شری ضروری است؛ به همان طریقی كه برای مثال یك عمل جراحی گسترده برای بهبود بخشیدن به بیمار شری ضروری است. این طرح استدلال آشنا را به طرزی عالی می توان در افكار تامس هابز یافت. ایده او این است كه دولت، كه به صورت قدرت انحصاریِ اجبار مشروع تعریف می شود، امری ضروری است تا از جنگ همه علیه همه جلوگیری كند، عدالت را به اجرا درآورد و از بی گناهان و آسیبپذیران محافظت به عمل آورد.
آنارشیستهای مثبت به نوبه خود ممكن است پاسخ دهند كه این مدعا نوعی مصادره به مطلوب كردن است؛ حقیقت این است كه دستگاه دولت، مقصود نظریاش هرچه كه باشد، ممكن است برای دست یازیدن به ظلم و بهره كشی از بی گناهان و آسیبپذیران مورد استفاده قرار گیرد. هنگامی كه چنین وضعی رخ میدهد، انحصار كارآمد دولت بر قوه قهریه شرایط را بدتر می كند. آن گاه پرسش آنارشیستها این است كه آیا به وجود آوردن و حفظ كردن بنیادی اجتماعی با امكان انحراف یافتنی این همه ویرانگر، عاقلانه است.
مقصود من حل و فصل كردن منازعه میان آنارشیست ها و مدافعان دولت نیست؛ بلكه می خواهم نشان دهم كه تصور آنارشی را می توان به دو طریق متفاوت مورد ملاحظه قرار داد،و این كه افرادی كه برداشتی مثبت از آن دارند بنیادهایی فكری برای دیدگاهشان دارند. چنین ملاحظهای ضرورت دارد اگر قرار باشد كه با سؤالی متفاوت مواجه شویم،این سوال كه آیا ظهور اینترنت گامی در جهت آنارشی نیست؟زیرا اگر واقعا اینترنت چنین تاثیری داشته باشد، پیش از این كه از این آنارشی استقبال كنیم یا از آن بهراسیم، باید سؤال كنیم كه كدام معنای آنارشی مورد نظر است.
● اینترنت دو خصلت بارز دارد: بینالمللگرایی (انترناسیونالیسم) و عوامگرایی (پوپولیسم). بین المللگرایی اینترنت صرفاً مربوط به این حقیقت نیست كه اینترنت باعث ارتباط یافتن مردمانی از ملل مختلف میشود، چرا كه بسیاری از ابزارها و فعالیت های انسانی دیگر نیز چنین كاری را انجام میدهند. نكته در این جاست كه جست و جو در اینترنت كاملاً نسبت به مرزهای ملی بی اعتنا است؛ مردمانی كه در غیر از فضای شبكه با هم غربیه هستند، بوسیله علائق مشتركی پیوند می یابند كه هیچ ربطی به ملیتشان ندارد. اینترنت از این جهت در تضادی شدید با آنچه فیلسوفان «جامعهٔ مدنی» مینامند قرار می گیرد، یعنی جامعه ای كه خصوصیتِ آن پیوند دادن افراد بیگانه یا وحدت بخشیدن به آنها درون یك روال یا حوزهٔ سیاسی است.
به همین دلیل اینترنت جدا از دلایل دیگر ،دارای این توان است كه از لحاظ سیاسی ضدحكومت و برانداز باشد؛ اما شكل این براندازی بسیار عمیق است و این وضع صرفاً به خاطر این نیست كه جاسوسان یا افرادی مانند آنها، به كمك اینترنت اكنون شیوهای تقریباً غیرقابل شناسایی از ارتباط با رهبران سیاسیشان را در اختیار دارند- امری كه حقیقی و مهم است- یا این كه تروریستها میتوانند در امنیتی نسبی اطلاعات را مبادله كنند؛ بلكه دلیل اصلی این وضع آن است كه همهٔ تعاملات بر روی شبكه می توانند بدون توجه به مرزهای ملی صورت گیرد.
از آن جایی كه جهان روابط بینالملل تاكنون عمدتاً به صورت روابط بین دولتها بوده است و وضع جدید به معنای آن است كه اكنون فضایی در حال رشد از تماس و همكاری وجود دارد كه دولتها، حتی در هماهنگی با یكدیگر كنترل ناچیزی بر آن دارند و از آن جایی كه سلطه (authority) دولت- گرچه با قدرت (power) آن یكسان نیست- به طور غیرمستقیم بر آن قدرت تكیه دارد، این توان اینترنت در كاهش دادن قدرت دولتها از طریق به وجود آوردن فضایی برای فعالیتی بی اعتنا به آن، همزمان توانی برای كاهش دادن سلطهٔ دولت هم هست. و به همین دلیل است كه یك آنارشیست ممكن است از اینترنت استقبال كند.
دومین خصلت اینترنت عوامگرایی یا پوپولیسم آن است. در این مورد هم باید توجه داشته باشیم كه این عوامگرایی نه در مرتبه ای سطحی بلكه در مرتبهای عمقی قرار دارد. در شرایط حاضر صلاحیت خاصی برای جست و جو كردن مطالب بر روی شبكه و مهم تر از آن مشاركتكردن در آن لازم نیست و هیچ نظام واقعی سانسوری كه مشاركت افراد را در غیاب چنین صلاحیتهایی مانع شود وجود ندارد. تنها نوع سانسوری دولتهایی مانند دولت سنگاپور و یا شركتهایی كه دسترسی افراد را به شبكه ممكن میكنند، [برای جلوگیری از دسترسی به سایت های غیراخلاقی] پیشنهاد شده است مقصودی كاملاً متفاوت دارد. به علاوه با در دسترس بودن گسترده كامپیوترها در مدارس و كالجها و تأسیس كافههای اینترنتی، هزینه استفاده و وارد شدن به اینترنت آن قدر ناچیز شده است كه از آنها هم كار چندانی برای مقابله كردن با عوامگرایی این سیستم به مثابه یك كل برنمیآید.
این خصلت عوامگرایانه اینترنت بیشترین شادی آنارشیستها را باعث میشود، چرا كه به نظر می رسد امكان ایجاد اجتماع بینالمللی نوینی را به میان میآورد كه در آن معمولیترین افراد میتوانند دسترس نامحدودی به جهان اطلاعات داشته باشد و كم اهمیتترین افراد میتوانند مستقیماً در شكلدهی به جهان دخالت كنند. افراد بر روی شبكه بر مبنای علائق و انتخابهای فردی خودشان عمل میكنند و همپیمان میشوند و انجام دادن چنین كارهایی تحت نظارت مرزهایی ملی یا قدرت هایی مسلط نیستند. تحقق آنارشی مثبت هنگامی كامل میشود كه ما به این چشمانداز، تصویر دولتهای ناكامی را بیفزاییم كه علی رغم قدرتهای قاهرشان عاجزانه به این وضعیت مینگرند.
گرچه این تحلیل و سناریویی كه مجسم میكند، كاملاً تخیلی و بی اساس نیست، اما بر مبنای مفروضاتی است كه نیاز به بررسی دارند. این سناریو تنها هنگامی واقعیت پیدا میكند كه دسترسی نامحدود به دانش، باعث قدرت یافتن عموم باشد و بر همین قیاس در صورتی كه ناتوانی در محدود كردن دانش به عامل تقلیل یافتن قدرت دولت شمرده شود.
دومین فرض این است كه توانایی در مشاركتكردن در جهان اینترنت نیز به وجود آورندهٔ قدرت یا به عبارت دیگر بوجودآورنده تأثیری بر پیامدها در جهان [واقعی] باشد.
یك نتیجهگیری مقدماتی مبنی بر این نظر كه اینترنت ویژگیهای مثبتی برای آنهایی دارد كه آنارشی را به عنوان یك آرمان تلقی می كنند، بیوجه نیست؛ اما تنها هنگامی كاملاً اثبات میشود كه بررسیها، صحت برخی از مفروضات تعیینكننده در این نتیجهگیری را تاییدكنند.
برای ذهنی كه آنارشی را به صورت شرایطی كه باید از آن ترسید تلقی می كند، همان ویژگیهای اینترنت را كه آنارشیستها تحسین میكنند، ممكن است نقص های آن شمرده شود. اینترنت زمینهٔ كاملاً مستعدی برای توطئههای جنایتكارانه را در اختیار پستترین مخرج مشترك انگیزشهای انسانی میگذارد. البته چنین دیدگاهی هم دقیقاً همان مفروضات را می پذیرد، و بنابراین در معرض همان تردیدهایی قرار می گیرد كه برای دیدگاه اول ذكر شد. كمترین چیزی كه در این مورد می توانیم بگوییم این است كه موضع بدبینانه نه ضعیف تر و نه قوی تر از موضع خوش بینانه است.
منبع:
Ends and Means, Vol. ۱, No. ۲, Spring ۱۹۹۷
مترجم: علی ملائكه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست