یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

اتفاق خواهد افتاد


اتفاق خواهد افتاد

یکی از خواص مهم و نایاب ادبیات و خصوصا ادبیات داستانی این است که می‌توان زمان و مکان را به‌هم ریخت و اتفاقات نیفتاده را به‌وجود آورد و در آن زندگی را جاری کرد. اتفاقاتی که گاه …

یکی از خواص مهم و نایاب ادبیات و خصوصا ادبیات داستانی این است که می‌توان زمان و مکان را به‌هم ریخت و اتفاقات نیفتاده را به‌وجود آورد و در آن زندگی را جاری کرد. اتفاقاتی که گاه به‌طور پیوسته در ذهن انسان در حال جریانند اما وقوع آنها در عالم واقع یا دور از امکان است یا مستلزم زمان و مکانی خاص است. اخیرا با خواندن رمان «نگران نباش » از مهسا محب علی با یکی از همین اتفاقات نیفتاده در عالم واقع روبه‌رو شدم که نویسنده‌ای توانسته با یاری ادبیات داستانی آن اتفاق را به وقوع برساند و خواننده‌اش را در این اتفاق شریک کند.

اتفاق رمان «نگران نباش» زلزله شهر تهران است.

شهری غول‌پیکر که در آن جمعیتی برابر با چند کشور کوچک اروپایی زندگی می‌کنند. شهری که مهمترین مرکز زندگی یک سرزمین است. وجود تمامی نهادها و ارگان دولتی و غیردولتی در این شهر موجب شده این ذهنیت ایجاد شود که تهران تمام ایران است. حال محب‌علی به عنوان نویسنده‌ای باهوش توانسته با ترسیم تهران زلزله‌زده زندگی انسان‌های زخم‌دار از این اتفاق را به معرض نمایش بگذارد. نویسنده با پرداختن به معضل بزرگی چون زلزله در شهر بزرگی چون تهران نشان می‌دهد تا چه حد زندگی انسان‌ها دچار تشویش و پریشانی و نگاه انسان‌ها به یکدیگر و ارتباطاتشان دستخوش تغییر و دگرگونی می‌شود.

اما محب‌علی هشیارانه در تقابل با معضل زلزله که بیرونی است، یکی از معضل‌های درونی انسان‌ها که اعتیاد و از هم‌پاشیدگی بنیان خانواده باشد را قرار می‌دهد. اگر در شهری بزرگ بر اساس حوادث طبیعی زلزله رخ داده است، در وجود انسان‌ها و جامعه کوچک‌شان خانواده نیز زلزله آمده است. نویسنده با نشان دادن خانواده‌ای نسبتا متمول و برخوردار از امکانات زندگی بالاشهری، روابط از هم‌گسیخته و وجودیت‌های نابود شده بر اثر اعتیاد به تصویر می‌کشد. حال فاجعه زمانی است که این دو معضل به یکدیگر گره می‌خورند. از یکسو خانواده‌ای متزلزل و افراد معتاد آن هر یک در اندیشه رهایی خویش و نجات از خماری هستند و از سوی دیگر زلزله زیربنای زیستن در شهری بی‌در و پیکر را برهم زده است.

در واقع محب‌علی در اثر خود نشان می‌دهد که تا چه اندازه ساختار زندگی اجتماعی ما در حال فروپاشی است. فرو پاشیدنی که ابتدایش ضمیر فردی هر انسان است و انتهایش به هم‌ریختگی جامعه به لحاظ مناسبات رفتاری و ارتباطی است.

اما مهمترین بخش رمان «نگران نباش » به تصویر کشیده شدن زندگی یک دختر معتاد بالاشهری است. دختر معتادی که برحسب موقعیت و وضعیت زندگی‌اش دارای روابطی نابهنجار با اطرافیانش است. فردی که ترس از زیرآوار خوابیدن ندارد. مناسبات او با خانواده و دوستانش بر حسب وضعیت و موقعیتی است که اعتیاد برای او تعیین می‌کند. بر همین اساس است که او قید همراه شدن با خانواده‌اش را برای فرار از زلزله را می‌زند و به دامان دوستان پناه می‌برد. اما مگر دوستانش وضعیتی جدای او دارند. آنان نیز با همان معضلات او درگیر هستند. پس فقط برای او موقعیت تغییر می‌کند ولی همچنان وضعیت همان است.

در این بخش رمان است که نویسنده توانسته با به تصویر کشیدن نوع ارتباط چند فرد معتاد با یکدیگر فضای موجود در میان آنها و تجاربی که در این روابط نهفته می‌باشد را رو کند. افراد معتادی که گرچه یک درد دارند اما آرام کردن این درد به فکر چاره‌ای مشترک نمی‌توانند باشند.

در کل می‌توان «نگران نباش » محب‌علی را از این جهت موفق دانست که توانسته با به‌وجود آوردن اتفاقی نیفتاده به عنوان معضلی بسیار بزرگ و در تقابل قرار دادن آن با معضلات انسانی موجود در جامعه حال حاضر ایران زمین، اثری را بیافریند که مخاطب بتواند با معضلات در یک زمان روبه‌رو شود و خود این دو را در کنار هم مورد تحلیل قرار دهد.