شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

انتظارات و امكانات


انتظارات و امكانات

كنسرت شجریان ها , علیزاده وكلهر جدای از بحث اجرایی آن كه در زیر خواهد آمد از منظر اجتماعی هم قابل بررسی است

استقبال از این كنسرت كه تمامی شئون آن آمیخته با فرهنگ كهن این مرز و بوم است و با هویت فرهنگی ما سازگار ، می تواند نشانه ای باشد برای دست اندركاران و سیاستگذاران عرصه فرهنگ واجتماع ؛تا بیش از گذشته به تجزیه و تحلیل علت این استقبال بپردازند و برای توسعه این گونه كنسرتهای بركت خیز برای فرهنگ و هنر این مرز و بوم انرژی وهزینه افزون تری صرف كنند . اگر نحوه توزیع این كنسرت د رتمامی ایران صورت و صبغه عادلانه تری داشته باشد و تمامی شهروندان ایرانی از فرصتی برابر با یكدیگر برای دیدن آن بهره مند باشند ، طبیعی است كه این فرهنگ و این موسیقی به افراد بیشتری شناسانده شده و در نهایت ، فرصت انتخاب بهتری برا ی شهروندان فراهم می شود . در همین ایام من به افرادی از اقشار مختلف برخوردم كه دست فرزندان جوان و نوجوان خود را برداشته و به كنسرت آورده بودند ، فقط با این هدف كه آنهارا با گوشه ای از فرهنگ ناب و كهن ایران آشنا كنند تا بتوانند به آنها بگویند كه همه چیز در آن سوی آب نیست . این روزها ما در عرصه های اجتماعی با آسیبهای فراوانی روبروییم ؛ از یك سو از تفریحات سالم برای شهروندان و به خصوص جوانان سخن می گوییم ، و از سوی دیگر برای برگزاری یك كنسرت و دادن مجوز به آن هزاران مانع ایجاد می كنیم كه برگزار كنندگان عطای كار را به لقای آن ببخشند. كنسرت استاد شجریان و گروه همراه می تواند حسن آغازی باشد برای تدوین برنامه های شادی آفرینی كه با فرهنگ ما سازگار است و از سوی دیگر با استقبال عامه شهروندان هم روبه رو است و نیز به لحاظ اقتصادی نیز می تواند مشاغل فراوانی را در این عرصه ایجاد كند . اگر بخواهیم شعار گسترش عدالت را در حوزه فرهنگ ترجمه كنیم همین می شود كه چرا آن شهرستانی ، به هر دلیلی كه جای بحث آن اینجا نیست ، نتواند روزی در شهر خود به تماشای كنسرت بزرگان موسیقی این سرزمین بنشیند و چرا سازمان صدا و سیما نباید از این كنسرتها گزارشهای زنده و مستقیم داشته باشد . متن زیر را بخوانید .

یك بیننده- شنونده از كنسرت استاد شجریان با فرزندش، حسین علیزاده و كلهر چه انتظاری دارد و این كنسرت باید چه توقعاتی را برآورده سازد و آِیا اصولاً این مجموعه كه سال ها در موسیقی سنتی ایران استخوان خرد و هرگونه گروهی و كاری را تجربه كرده اند، باید به چه انتظاراتی پاسخ گویند؟ به گمان من آنهایی كه به دیدن این كنسرت می روند، تعریفی مشخص دارند- اگر هم ندارند، پس نباید انتظاری هم داشته باشند- چرا كه از تك تك اعضای گروه ده ها و صدها كار شنیده اند. كسی انتظار ندارد كه استاد شجریان در این كنسرت غوغا كند، حسین علیزاده نحوه و سلوك تارنوازی خویش را به كناری نهد و یا كیهان كلهر با بیش از دو دهه كمانچه نوازی، در فرم و شیوه ای نو كمانچه بنوازد. اغلب جماعت بیننده این كنسرت، می خواهند تجربه ای كهن را دوباره تكرار كنند، تجربه حضور و شنیدن و دیدن زنده یك برنامه موسیقی سنتی در عالی ترین سطح آن. همانند دیدن فیلمی از یك استاد نامدار سینما، یا شنیدن اجرایی از آثار كلاسیك موسیقی سمفونیك. طبیعی است كه در این جمع هستند افرادی كه صدها ساعت آواز از استاد شجریان در آرشیو دارند. و با «شب، سكوت ، كویر» و مجموعه «غزل» كیهان كلهر و نیز شورانگیز و دلشدگان و راز و نیاز علیزاده زندگی كرده اند. حتی همایونی كه تا دوسال قبل و هنگام به صحنه آمدن برای كنسرت زلزله بم گروه تنها یك آلبوم انتشار داده بود، اینك بر این آرشیو افزوده است و خود را در حافظه جمعی علاقه مندان موسیقی بیشتر تثبیت كرده است . این حافظه جمعی البته انتظار ندارد بیات تركی كه استاد اجرا می كند، چندان تفاوتی با سایر بیات ترك ها داشته باشد؛ چرا كه می داند انقلاب كردن ، حداقل در علم موسیقی كه شاخه ای از ریاضیات است ، نه ممكن است و نه مقدور. همچنان كه این حافظه جمعی می داند قدرت مانور حسین علیزاده در همان نغمه اصفهانی كه نواخت (در روز اول اجرا كه توفیق دیدن این كنسرت را داشتم) در محدوده همان گوشه های معین شده، با اندكی انعطاف افزون تر است و در نهایت ریتمی خاص در پیرامون نت شاهد این آواز است . حال كه چنین اتفاقات خرق عادتی رخ نمی دهد ،پس چه چیزی سبب می شود كه این همه جمعیت به این كنسرت هجوم آورد و كار به آنجا بكشد كه بلیت ها بازار سیاه پیدا و برخی نیز شب بیداری را بر خود روا داشته تا بلیتی ابتیاع كنند. اگر برخی از استثناها را به كناری نهیم، اغلب بینندگان بر اساس سابقه تاریخی كه از این جمع موزیسین دارند، به چنین كنسرتی می آیند. من نام این سابقه تاریخی را می گذارم ( آثار این گروه كه جماعت موزیسین های مؤلف- همانند كارگردان های مؤلف- اند كه سعی كرده اند، روند كاری خود را در موسیقی سنتی بر چارچوب های معنادار زیباشناختی بنا نهند و نشانه هایی بر جای گذارند كه آنها و كارشان را از دیگران تفكیك كند. شاید همان مفهومی كه در موسیقی سنتی به آن سبك و شیوه می گوییم بتواند بهتر بر این مفهوم و مجموعه كارهای این استادان بار شود. در این مجموعه چهار نفره دو تن به آهنگسازی و نوازندگی شهرت دارند ( چون در این كنسرت از كیهان كلهر، كاری در حیطه آهنگسازی نیامده بود، لذا نمی توان به ارزیابی تازه ای از روند كارهای كلهر دست یافت)و دو تن دیگر از این مجموعه خواننده اند: استاد شجریان و فرزندشان همایون. درباره شیوه كاری استاد شجریان بحث های فراوانی صورت گرفته است، برخی آواز وی را شیوه و سبكی مستقل می دانند و برخی دیگر آن را تركیبی از شیوه های قدما كه در نهایت خود موجد سبكی تازه شد. اگر بخواهیم دقیق تر بگوییم، باید از حافظ مثال بیاوریم كه شعرش تركیبی از اشعار شاعران قبل از خودش است، اما در مجموع وقتی نگاه بكنیم، شعر هیچ كدام این شاعران خصوصیت و خصلت شعر حافظ را ندارند. از سوی دیگر استاد شجریان در انتخاب شعر نیز فردی مؤلف است. یعنی سعی می كند با گوشه چشمی به فضای اجتماعی ، فكری و فرهنگی و حتی سیاسی ، اشعارش را انتخاب كند تا شنونده ضمن لذت بردن از موسیقی آوازی و ساز همراه ، به یك همذات پنداری ( همانند آنچه كه در تئاتر به آن كاتارسیس می گویند ) با شعر و آهنگ برسد و این همذات پنداری است كه از مولفه های جدی اقبال تماشاگران به كنسرتها شجریان است واینجاست كه هواداران استفاده از خواننده به عنوان یك ساز ( از جمله حسین علیزاده) با شكستی سهمگین روبرو می شوند ، چرا كه این حافظه تاریخی ایرانیان را نمی توان از عنصر شعر جدا كرد و شاید این همه اقبال به كارهای استاد شجریان در همین آمیختگی شگفت انگیز شعر با محتوای آهنگها باشد . و این البته آسان به دست نیامده است چنان كه خود هم در مصاحبه هایش گفته است، گاه شده برای انتخاب یك شعر تا دو ماه دواوین شعرا و به خصوص دیوان حافظ و سعدی را تورق كرده تا شعری مناسب حال پیدا كند. پس از پیدا شدن شعر، ظرافت كاری و مینانگاری شجریان روی اشعار و این كه هر بیتی را در چه گوشه ای بخواند و از تركیب های آوازی استفاده كند و یا در یك دستگاه منحصر بماند، آغاز می شود. در همین كنسرت و در اجرای بیات ترك گریزی به درآمد دشتی زده می شود و یا در میانه اجرای آواز دشتی، از گوشه خسرو و شیرین در شور وام گرفته می شود تا مفاهیم اشعار بهتر ادا شود.حسین علیزاده ، چهره ای است كه در آهنگسازی دستی چیره دارد ، اما چند سالی است كه در موسیقی سنتی خود را به اجراهایی با حداقل سازها محدود كرده است ( اگر اجرا ی وی با گاسپاریان را استثناء كنیم ). این در حالی است كه برخی از آهنگهایی كه وی نوشته است ، از جمله همین آهنگ بزن آن زخمه ، یا رقص زار و یا حتی دستی افشان ، كه در این آخری به لحاظ تلفیق شعر و موسیقی ایرادات فرا وانی نهفته است ، یك یا دوساز توانایی بیان تمامی وجوه آنها را ندارد وچندین ساز مضرابی و یا كششی و حتی كوبه ای لازم است تا تما می پتانسیل این آهنگها به شنونده منتقل شود و شنونده از این منظر احساس كاستی و كمبود نكند .این انتقادی است كه به خود استاد شجریان نیز و ارد است كه چرا كار با گروهها و اركسترهای كامل را به كناری نهاده اند و چند سالی است كه به اركستر های سه تا پنج نفره اكتفا می كنند . اگر دلیل آنها برای مشكلات هماهنگی گروهها بزرگ در خارج از كشور پذیرفتنی باشد، حجت آنها برای داخل كشور پذیرفتنی نیست و اگر برای این كار هم دلیلی قانع كننده داشته باشند، این پرسش مطرح می شود كه چرا این كارها در استودیو و با سازهای افزونتری تنظیم واجرا و تدوین نمی شود. بخشی از انتقاداتی كه جامعه اهل موسیقی و نیز برخی از شنوندگان حرفه ای كارهای این گروه بیان كرده اند در همین نكاتی است كه گفته آمد، ضمن آنكه این پرسش وجود دارد كه چرا از كلهر كاری اجرا نشد.

سیدابوالحسن مختاباد



همچنین مشاهده کنید