یکشنبه, ۲۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 16 March, 2025
تلاشی برای شناخت تاریخ مقدس در تشیع

●پذیرش ولایتعهدی مامون توسط امام رضا علیه السلام
سفر طولانی علی بن موسی، هشتمین امام شیعیان با حوادث و ماجراهای گوناگونی همراه بود كه در كتابهای فراوان و قابل دسترس چند و چون آن با شرح مسیر گذرگاهها و قدمگاهها و آنچه كه علی بن موسی خطاب به مردم و پیروان و دوستداران خود گفته است ثبت شده است.
ماجراهای یاد شده بر دوگونهاند:
بخشی شامل استقبال مردمان از علی بن موسی و سخنان رد و بدل شده میان او و دیگران و چند و چون درنگهای میان راه، و سلوك سید نامدار و بزرگ شاخه ی از هاشمیان و علویان مدینه، با مردمان در طول راههاست.
به باور شارحان و مفسران این حدیث كلمهٔ لا اله الا الله، اقرار به آن و عمل نمودن به آن، موجب سعادت است. كلمه لا اله الا الله، در حقیقت همان معنا و مفهوم ریشه ای قرآن است، معنا و مفهوم همان كتابی است كه مایهٔ سعادت جامعه بشری در سراسر تاریخ و تا پایان جهان است ولی از نظر شارحان، كلمهٔ لا اله الا الله منهای ولایت، ناقص و بلكه هیچ است.بخش دیگر شامل معجزه آفرینی ها و خوارق عاداتی است كه به او نیز مانند سایر امامان شیعه نسبت داده میشود. جاری كردن چشمه ای خشك، پر آب كردن قناتی كم آب، كاشتن درخت بادامی كه بیماران را شفا میداد، و هر كس شاخه ای از آن را می شكست هلاك می شد از این زمره اند.
ماجراهای دسته نخست را می توان در زمینه واقعیات به تماشا نشست و حوادث گروه دوم را می توان در اختراعات ملایان در قرنهای مختلف بازبینی كرد و یا به باورها و فرهنگ و اعتقادات مذهبی توده های مردم واگذاشت و نیز در حیطه روانشناسی و جامعه شناسی تاریخی- مذهبی ایرانیان به تماشا نشست.
در هر حال ، و در طول این سفر در حیطه جستجوی تاریخی، بایست سیمای رجلی نامدار و اعتدال گرا و مذهبی و اجتماعی را به تماشا نشست كه علیرغم نرمش در مشی و منش سیاسی و دوری از انقلاب ها و شورشهای خونین و خشن خویشاوندان علوی تند روی زیدی و حسنی، به دلیل شخصیت و محبوبیت اش، و نیز نیاز دربار خلافت به حل و فصل پاره ای از مشكلات حكومتی، و كاركردهای عوامل ریز و درشت دیگر به سفری ناخواسته و تلخ و دردناك كشیده شده است.
می توان تصور و باور كرد كه سفر از مدینه تا مرو، برای علی ابن موسی سفری رنج بار و همراه با اندوه فراوان بوده است. مسافرغمگین و تنهای راههای مدینه تا مرو كه با چشمانی اشكبار، دیدار از آرامشگاه نیای بزرگ خونی و تاریخی و مكتبی اش پیامبراسلام را ناتمام گذاشته، و كسی كه بزودی در سرزمینی ناشناس و دور از زادگاهش چشم از جهان خواهد پوشید و در طول تاریخ به نام غریب الغربا و غریب خراسان شهرت خواهد یافت و محبوب ایرانیان خواهد گردید، و ایرانیان نه تنها آرامشگاه پر شكوه او بلكه بنای رفیع حرمتش را به دلائل مختلف خشت بر خشت خواهند نهاد، در این سفر كسی از اعضای خانواده اش را با خود نیاورد. سفر او سفری جبری ولی پیچیده در لفافه ای از زرورق احترامات رسمی و سیاسی و درباری بود.
می شود به این مساله اندیشید كه علی ابن موسی می دانست كه از ولایتعهدی دربار مامون طرفی بر نخواهد بست. خلافتی كه بر سر آن در نخستین گام برادری دست به خون برادر دیگر آلوده بود، و اندك زمانی بعد در شورشهای مختلف خون دهها هزار نفر شورشی برای استحكام بخشیدن به خلافت بر خاك ریخته بود و قهرمان سركوب كننده این شورشها یعنی هرثمه ابن اعین را با دماغ شكسته در مقابل جلاد نشانده بود طبعا نمی توانست كام بخش علی بن موسی باشد.به جز اینها علی بن موسی به مثابه كسی كه از تاریخ خونین اسلام و كشاكشها و خونریزی های میان مدعیان خلافت و قدرت سیاسی و حكومتی آگاه است، هیچ آینده روشنی برای خلافت خود نمی دید. با این همه او را از دامگاه حادثه دری به سوی رهائی متصور نبود. در اینجاست كه ماجرای زندگی و مرگ علی بن موسی نه در چهارچوب یك تصادف تاریخی بلكه در قاب یك تراژدی یعنی ماجرائی قانونمند و تاریخی كه از آن گریزی وجود ندارد خود را نشان می دهد. در یك تراژدی تاریخی علتها و معلولها مانند تار و پودی كه قالی یا قالیچهای را پدید می آورند در هم بافته می شوند و سرانجام طرح ناگزیر نهائی پدیدار می شود.« ولایتعهدی را میپذیرم به شرط آن كه آمر و ناهی و مفتی و قاضی نباشم و كسی را عزل و نصب نكنم و چیزی را تبدیل و تغییر ندهم. »
در طول سفر با امام رضا كه قرار بود ولیعهد و سپس خلیفه بعدی باشد با احترام رفتار شد. برخی از متون یاد آور شده اند كه این احترام ظاهری بوده است و با ایشان به نهان بدرفتاری می شده و حتی در سرخس او مدت زمانی زندانی و تحت الحفظ بوده است و این شایعه پراكنده شده كه علی بن موسی ادعای الوهیت و خدائی كرده است. این موضوع بعید به نظر می رسد ، نه علی بن موسی مدعی الوهیت بود و نه مامون نیازی به محبوس كردن مجدد او در قفسی طلائی كه او را به مرو می كشانید احساس می كرد. با این همه ماخذ مختلف ثبت كرده اند كه یكی از نزدیكترین مشاوران و دوستان نزدیكش در همان آغاز توسط دربار خلافت خریداری شد و كنترل ملاقاتها را در دست گرفت و به دادن گزارش پرداخت و مانع ملاقات شماری از دوستداران علی بن موسی شد . بزرگترین و جالبترین ماجرائی كه در طول راه ثبت شده است ماجرای ورود امام رضا به شهر نیشابور است كه متون مختلف و فراوان از جمله:
الصواعق المحرقهٔ ص ۱۲۲/ حلیهٔ الاولیاء جلد ۳، ص ۱۹۲/ عیون اخبارالرضا، جلد ۲، ص ۱۳۵/ امالی صدوق، ص ۲۰۸/ ینابیع المودهٔ، ص ۳۶۴ و ۳۸۵/ بحارالانوار، جلد۴۹، صص ۱۲۳و ۱۲۶و ۱۲۷ /الفصول المهمهٔ ابن الصباغ/ نور الابصار/ اثبات الوصیهٔ/ بحرالانساب/ الاعلاق النفیسه/ مسند الامام الرضا/ الخرائج والجرائح/ الارشاد/ اصول كافی/ تحفه الرضویه و بسیاری منابع شیعه آن را با طول و تفصیل فراوان ثبت كرده و از آن تصویرهائی بسیار پر جوش و خروش و رنگین و پرعظمت ساخته اند. دو گزارش در این زمینه را باز می خوانیم. گزارش اول گزارش دكتر جعفر شهیدی در كتاب زندگی سیاسی امام هشتم (صفحات ۹۴ به بعد) است.
●گزارش دكتر جعفر شهیدی
...هنگام ورود به نیشابور دو حافظ قرآن به نامهای «ابوزرعه رازی» و «محمد بن اسلم طوسی» همراه با تعداد بیشماری از دانشجویان سر راهش را گرفتند تا چشمشان به جمال رویش روشنی گیرد. مردم بسیاری به استقبال آمده بودند، برخی فریاد میزدند، برخی دیگر از خوشحالی جامه خود را بر تن میدریدند، عدهای روی زمین در میغلتیدند، عدهای هم سم استر امام را در آغوش میكشیدند و بالاخره جمعی نیز گردنها را به سوی سایبان محملش كشیده، هر كس به نحوی احساسات خود را ابراز میكرد. روز به نیمه رسید و از چشمان مردم همچنان سیل اشك سرازیر بود. بالاخره چند تن از راهنمایان فریاد برآوردند كه: «ای مردم، همه سكوت اختیار كرده گوش فرا دهید. پیغمبر اسلام(ص) را با ازدحام بر گرد فرزندش آزار مدهید... »
در آن هنگام امام(ع) حدیثی را با ذكر سلسله سند طلائیش كه مشهور است، برای مردم چنین بازگو كرد:
خدا میفرماید:« كلمه توحید یعنی لا اله الا الله دژ من است، هر كس وارد این دژ شود، از عذاب ایمن است.»
امام این را بگفت و مركبش از جا حركت كرد، آنگاه دوباره سر از سایبان مركب بیرون آورده افزود:« اما با رعایت شروط آن كه من خود از جمله شروط آن هستم.»
آن روز تعدادی بالغ بر بیست هزار نفر قلم و دوات به دست داشتند كه حدیث امام را مینوشتند. آری، و بدینگونه مورخان رویداد معروف نیشابور را یادداشت كردهاند.
●گزارش سید محسن امین
گزارش بعدی گزارش سید محسن امین در كتاب سیره معصومان جلد پنجم و صفحات ۱۵۹ به بعد با ترجمه علی حجتی كرمانی است. در این گزارش می خوانیم:
...شیخ صدوق در عیون اخبارالرضا روایت كرده است: چون رضا (ع) به نیشابور وارد شد در محلهای به نام قزوینی (غزینی) فرود آمد. در این محله، حمامی بود كه امروز به حمام رضا معروف است. در آنجا چشمه كم آبی وجود داشت. امام بر آن كسی را گماشت تا آب چشمه را بیرون آورد تا آنجا كه آب بسیار فزونی گرفت و از بیرون كوچه حوضی ایجاد كرد كه چند پل میخورد تا آن حوض، آب از آن فرود میآمد سپس امام رضا(ع) به این چشمه وارد شد و در آن غسل كرد و سپس از آن بیرون آمد و در كنار محل آن نماز گزارد مردم نیز متناوبا در این حوض وارد میشدند و در آن غسل میكردند و برای تبرك از آب آن مینوشیدند و در كنار محل آن چشمه نماز میگزاردند و حاجات خود را از خداوند عزوجل طلب میكردند. این چشمه معروف به «چشمه كهلان» است كه امروز نیز مقصود نظر مردمان میباشد...
●حدیث سلسله الذهب
در كتاب فصول المهمهٔ نوشته ابن صباغ مالكی آمده است كه:
مولی السعیدامام الدنیا عماد الدین محمد بن ابو سعید بن عبد الكریم وازن گفته است: در محرم سال ۵۹۶ مؤلف تاریخ نیشابور در كتابش نوشته است:
چون علی بن موسی الرضا(ع) در همان سفری كه به فضیلت شهادت نایل آمد، به نیشابور قدم نهاد در هودجی پوشیده و بر استری سیاه و سفید نشسته بود. شور و غوغا در نیشابور بر پا شد. پس دو پیشوای حافظ احادیث نبوی و رنجبرندگان بر حفظ سنت محمدی، ابو زرعه رازی و محمد بن اسلم طوسی، كه عده بیشماری از طالبان علم و محدثان و راویان و حدیث شناسان، آن دو را همراهی میكردند، نزد امام رضا(ع) آمده عرض كردند: ای سرور بزرگ، فرزند امامان بزرگ، به حق پدران پاك و اسلاف گرامیات نمیخواهی روی نیكو و مبارك خود را به ما نشان دهی و برای ما حدیثی از پدرانت از جدت محمد(ص) روایت كنی؟ما تو را به او سوگند میدهیم. پس امام خواستار توقف استر شد و به غلامانش دستور داد پردهها را از هودج كنار زنند. چشمان خلایق به دیدار چهره مبارك آن حضرت منور گردید. آن حضرت دو گیسوی بافته شده داشت كه بر شانهاش افكنده بود. مردم، از هر طبقهای ایستاده بودند و به وی مینگریستند. گروهی فریاد میكردند و دستهای میگریستند و عدهای روی در خاك میمالیدند و گروهی نعل استرش را میبوسیدند. صدای ضجه و فریاد بالا گرفته بود. پس امامان و علما و فقها فریاد زدند: ای مردم بشنوید و به خاطر سپارید و برای شنیدن چیزی كه شما را نفع میبخشد سكوت كنید و ما را با صدای ناله و فریاد و گریه خود میازارید. ابو زرعه و محمد بن اسلم طوسی در صدد املای حدیث بودند. پس علی بن موسی الرضا (ع) فرمود:
حدثنی ابی موسی الكاظم عن ابیه جعفر بن محمد الصادق عن ابیه محمد الباقر عن ابیه زین العابدین عن ابیه الحسین عن ابیه علی بن ابی طالب قال حدثنی رسول الله صلی الله علیه و آله قال حدثنی جبرئیل قال سمعت عن الله تعالی قال كلمهٔ لا آله إلا الله حصنی فمن قال لا اله الا الله دخل فی حصنی و من دخل فی حصنی امن من عذابی!
حدیث كرد مرا پدرم موسی كاظم از پدرش جعفر صادق از پدرش محمد باقر از پدرش علی زین العابدین از پدرش حسین شهید كربلا از پدرش علی بن ابی طالب كه گفت: عزیزم و نور چشمانم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: جبرئیل حدیث كرد مرا و گفت شنیدم پروردگار سبحانه و تعالی میفرماید: كلمه «لا اله الا الله» دژ من است. هر كه آن را بگوید به دژ من وارد گشته است و آن كه به دژ من وارد شده از عذاب من ایمن و آسوده است.
سپس پرده هودج را افكند و رفت. پس نویسندگانی كه این حدیث را نوشتند شماره كردند افزون بر بیست هزار نفر بودند. و در روایتی است كه بیست و چهار هزار مركب دان، به جز دوات، در آن روز شمارش شد.
●اندكی درباره مفهوم حدیث سلسله الذهب
حدیث سلسله الذهب یكی از احادیث قابل تامل شیعه است. توده های مردم با این حدیث احساسات و عواطف خود را نسبت به امام مورد علاقه اشان نیرو می بخشند و از آن معنا و مفهوم طبیعی و عارفانه دوست داشتن و محبت ورزیدن آزاد و بدون هراس نسبت به مقسین و مقدسات و امامان خود را برداشت می كنند ولی در دنیای شریعت حاكم و سیاستی كه عمیقا با مذهب آمیخته است این حدیث انعكاس و معنا و مفهوم دیگری دارد كه از دنیای باورهای شخصی راه به جامعه و سیاست می برد و مسلمان شیعه را در زیر سیطره قدرت ولایتمداران قرار می دهد و از جمله قید و بند ماجرای ولایت فقیه را در اذهان سفت می كند. ماجرائی كه تا روزگار ما هم ادامه دارد.
به باور شارحان و مفسران این حدیث كلمهٔ لا اله الا الله، اقرار به آن و عمل نمودن به آن، موجب سعادت است. كلمه لا اله الا الله، در حقیقت همان معنا و مفهوم ریشه ای قرآن است، معنا و مفهوم همان كتابی است كه مایهٔ سعادت جامعه بشری در سراسر تاریخ و تا پایان جهان است ولی از نظر شارحان، كلمهٔ لا اله الا الله منهای ولایت، ناقص و بلكه هیچ است. آنان بحثهای مفصلی در این زمینه دارند و كتابهای فراوانی در این مورد و وصل موضوع مهم ولایت به مفهوم اصلی اسلام یعنی لا اله الا الله قلمی كردهاند و آن را به سر منزلی كه علی ابن ابیطالب به ولایت منصوب شد رهنمون شده اند. اعتقاد عمومی فقها این است كه:
پروردگار وقتی علی ابن ابیطالب را به ولایت منصوب نمود آیه اكمال را فرو فرستاد: الیوم اكملت لكم دینكم و اتممت علیكم نعمتی و رضیت لكم الاسلام دینا؛ در این روز كامل نمودم برای شما دین شما را و اتمام نمودم برای شما نعمت خود را و راضی شدم كه اسلام ـ توأم با ولایت ـ دین شما باشد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست