سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

نقش مطبوعات در شکل گیری افکار عمومی


نقش مطبوعات در شکل گیری افکار عمومی

در میان وسایل ارتباط جمعی, مطبوعات در صفِ اوّل عوامل شکل دهنده افکار عمومی قرار دارد زیرا که به دلایل گوناگون از جمله ماندگار بودن و در هر لحظه و برهه از زمان دستیاب بودن و همچنین قیمت ارزان و تنوع مطالب و محتوا, تمام گروهها و طبقات مختلف مردم را مخاطب قرار می دهند

در میان وسایل ارتباط جمعی، مطبوعات در صفِ اوّل عوامل شکل‏دهنده افکار عمومی قرار دارد زیرا که به دلایل گوناگون از جمله ماندگار بودن و در هر لحظه و برهه از زمان دستیاب بودن و همچنین قیمت ارزان و تنوع مطالب و محتوا، تمام گروهها و طبقات مختلف مردم را مخاطب قرار می‏دهند.

در تبیین مفهوم و معنای افکار عمومی سخن بسیار است و صاحبنظران، دانشمندان، روانشناسان، جامعه‏شناسان اجتماعی و در نهایت تمام آنها که درباره مسائل جامعه و خصوصیات و ویژگیهای آن به مطالعه، بررسی و تحقیق می‏پردازند و همچنان آن را مورد توجه قرار می‏دهند، پدیده افکار عمومی را نیز همراه با مطالعات و تحقیقات گوناگون خود به‏عنوان یک مقوله یا امر مهم و اثرگذار در تمام شؤون زندگی اجتماعی هر جامعه تلقی می‏کنند و نقش و اثر آن را مورد تأکید قرار می‏دهند.

از افکار عمومی تعاریف و برداشتهای مختلف ارائه شده است، گروهی آن را حالت احساسی یا عاطفی بارز یک ملّت می‏شمارند، گروه دیگر آن را تجلّی گرایشهای ذهنی مردم نسبت به یک امر مورد اختلاف خوانده‏اند، عده‏ای آن را مجموعه عقاید افرادی دانسته‏اند که میان آنها توافقی ایجاد شده باشد، بعضی نیز معتقدند که افکار عمومی مجموعه‏ای از مفاهیم، معتقدات، تصوّرات ذهنی، آمال و آرزوهای گوناگون و تعصّبات قومی است که در شرایط زیست گروهی مردم یک جامعه بروز می‏کند، عده‏ای نیز پا را فراتر گذاشته و در مفهوم وسیع آن، تمام طرز زندگی یک ملّت یعنی همان مقوله را که علمای علوم اجتماعی «فرهنگ» می‏نامند، مترادف با افکار عمومی دانسته‏اند.

تعاریف دیگری نیز از افکار عمومی ارائه شده است از جمله اینکه «افکار عمومی تجلّی عمیق‏ترین خواستها و نیازهای یک ملّت است که ناشی از مجموعه تعبیرات و تفسیرات و ارزیابی و قضاوت مردم نسبت به حوادث و وقایع روز است»، و تعریف دیگر اینکه «افکار عمومی مجموعه‏ای از باورها و انگاشتهای افراد پیرامون یک محدوده زندگی در زمینه مسائلی است که برای آن افراد حائز اهمیت همگانی است».

با توجه به مفاهیم و تعاریفی که به‏عنوان نمونه از افکار عمومی ارائه شد و دقت نظر در هریک از آنها، این نتیجه حاصل می‏گردد که افکار عمومی یک نیرو و برآیند اجتماعی است که دارای قدرت و حرکت است و به مثابه یک حکم قوی و تقریباً محکمه‏ای است هرچند که قدرت اجرایی ندارد امّا نمی‏توان به احکام صادرشده از این مرجع بی‏اعتنا بود، و به همین دلیل نقش و اهمیت آن بیشتر جلوه می‏نماید و ضرورت دقت و بازنگری مجدد و مکرر و همیشگی نسبت به آن را بازمی‏نمایاند.

● مطبوعات و افکار عمومی

به همان اندازه که شناخت مفهوم و اهمیت افکار عمومی باید مورد توجه و دقت نظر منطقی و اصولی و مستمر قرار گیرد، آشنایی با عوامل تشکیل‏دهنده یا به عبارت دیگر عوامل مؤثر در شکل‏گیری و تجلّی این پدیده نیز مهم، راهگشا و قابل توجه است.

وسایل ارتباط جمعی از جمله مهمترین عوامل تشکیل‏دهنده افکار عمومی هستند و امروزه در کشورها و جوامعی که توسعه‏یافته نامیده می‏شوند و از نظر کمی و کیفی، وسایل ارتباط جمعی و تعداد افراد باسواد در آنها در سطح بالا و چشمگیر است، افکار عمومی پویا، بیدار و آگاه و اثرگذار نیز وجود دارد و در حقیقت می‏توان اذعان داشت که در دنیای امروز، افکار عمومی پیدایش، رشد و توسعه خود را مدیون وسایل ارتباط جمعی است.

در میان وسایل ارتباط جمعی، مطبوعات در صفِ اوّل عوامل شکل‏دهنده افکار عمومی قرار دارد زیرا که به دلایل گوناگون از جمله ماندگار بودن و در هر لحظه و برهه از زمان دستیاب بودن و همچنین قیمت ارزان و تنوع مطالب و محتوا، تمام گروهها و طبقات مختلف مردم را مخاطب قرار می‏دهند و در نتیجه در سطح وسیع و گسترده بر افکار عمومی اثر می‏گذارند. از سوی دیگر اعتماد و اطمینان مردم در اغلب موارد نسبت به مطبوعات بیشتر از سایر رسانه‏های جمعی است و حاصل این ارتباط دوسویه بین مردم و مطبوعات، تنویر و تشکیل افکار عمومی است.

افکار عمومی فقط جنبه ملّی و داخلی ندارد، بلکه امروزه به واسطه ارتباط کشورها با یکدیگر و در نتیجه ارتباط فرهنگها با هم و کوتاهی عرصه دنیا بر اثر سرعت شگرف ایجاد و پیشرفت وسایل ارتباط جمعی و راههای ارتباطی و وسایل نقلیه مدرن که بازار وسیعی برای مبادله افکار و عقاید و همچنین مبادله کالاها و خدمات به‏وجود آورده است و نیز گسترش نهادهای آموزشی و افزایش تعداد باسوادان، یک نوع افکار عمومی جهانی و بین‏المللی پدید آمده است که بر افکار عمومی ملّی هم تأثیر می‏گذارد. نشریه‏هایی که در سایر کشورها و جوامع بجز محل انتشار خود هم منتشر می‏شوند در شکل‏گیری افکار عمومی جهانی نقش و اهمیت بسزایی دارند. مطبوعات قادرند که به آسانی مطالب و محتویات خود را در افکار نشر دهند.

در دنیای امروز، مطبوعات علاوه‏بر وظیفه اصلیشان که همانا خبررسانی است، با مطالب و موضوعات مختلف در زمینه‏های گوناگون و حتی قصه و داستان و عکس و کاریکاتور و مطالب طنز و... می‏توانند به نحو بارز، تأثیراتی عمیق بر افکار مردم یعنی «خوانندگان» برجای بگذارند و در اکثر موارد صحنه‏ها، شخصیتها، حوادث و عبارات و جملات درج و یا منعکس‏شده در مطبوعات به‏صورت زنده و روشن حتی پس از گذشت سالها به‏عنوان جزیی از خاطره‏ها در یادها باقی می‏مانند.

مطبوعات در عین‏حال که عامل ایجاد و حرکت افکار عمومی هستند، در بعضی از موارد باعث رکود و سکون آن نیز می‏شوند و به این جهت هم در حکومتهای مردمی و هم در حکومتهای دیکتاتوری و تحمیلی، به مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی اهمیت فوق‏العاده داده می‏شود، و در هر دو نوع این حکومت‏ها، مطبوعات از ویژگی و جایگاهی خاص برخوردارند.

● نقشهای گوناگون مطبوعات

در زمینه نقشهای گوناگون مطبوعات می‏توان گفت که:

- از آنجا که مطبوعات افقها را وسیع می‏سازند، دیدگاهها و جهان‏نگریها را وسعت می‏بخشند، استعدادها را شکوفا می‏نمایند، مردم را سرگرم می‏کنند، فزون‏خواهی را در میان مردم رواج می‏دهند، بنابراین همکاری و مشارکت را در بین مردم ایجاد می‏کنند.

- چون‏که مطبوعات به مردم کشورهای مختلف به‏ویژه مردم کشورهای در حال رشد کمک می‏کنند تا با طرز زندگی مردم سایر نقاط دنیا آشنا شوند و به زندگی خود با دید و برداشتی عمیق و نو بنگرند و در آنان حس مقایسه و کنجکاوی به‏وجود آید، در نتیجه موجب بروز تغییر و تحولاتی در میان جوامع می‏شوند.

- از طریق مطبوعات می‏توان یک نوع همدردی و همفکری و یکسانی و یکدلی در میان مردم جهان به‏وجود آورد، به‏عنوان مثال انتشار خبر وقوع جنگ، طوفان، سیل و زلزله در یک نقطه از دنیا، مسافرت فلان شخصیت سیاسی و دیگر تغییرات و تحولات ملّی و جهانی و اختراعات و اکتشافات جدید، در مطبوعات، افکار خوانندگان را به هم نزدیک می‏کند و در نتیجه همدردی و مساعدت در میان مردم جهان یا یک قاره و منطقه جغرافیایی وسیع را بدون آنکه با هم ارتباط رودررو و شفاهی داشته باشند، به‏وجود می‏آورد.

- مطبوعات با اینکه در آن واحد به گروههای متعدد مردم با نگرشها و طرزتلقیهای گوناگون می‏رسند به هر حال تأثیرشان در اذهان مخاطبان یعنی مردم انکارناپذیر است و این به واسطه تأثیر پی‏درپی و مداوم آنهاست که مجال تفکر و اندیشه بیشتر را باقی می‏گذارند و طبیعتاً اثر و نقش مهم و مؤثر و دگرگون‏ساز دارند.

- مطبوعات درایجاد ارزشهای جدید نقش و اهمیت بسزا دارند و گاهی نفی‏کننده ارزشهای قدیمی هستند که این مسأله بستگی به عوامل و عناصر بسیار مثل میزان پایبندی به اعتقادات، آداب و رسوم و سنن در بین مردم و شرایط و اوضاع و احوال و موقعیت اجتماعی و به‏طور کلی فرهنگ قومی و ملّی دارد.

- مطبوعات در مواردی می‏توانند نقش آگاه‏کننده برای سیاستمداران از چگونگی وضعیت افکار عمومی یک کشور داشته باشند. روزنامه‏ها و مجله‏ها، خواستها و آرزوها و نیازهای مردم را چاپ می‏کنند و با مقاله‏ها و مطالب خود باعث می‏شوند که فی‏المثل نامزدهای انتخاباتی از چگونگی عقاید عمومی باخبر گردند و سیاستهای خویش را بر پایه خواستها و نظرات مردم بنیان گذارند. از سوی دیگر خوانندگان می‏توانند در صفحه‏ها و ستونهای مخصوصی که برای چاپ نامه‏ها و نظرهای آنان درنظر گرفته شده‏اند (و همیشه در میان خوانندگان با استقبال زیاد روبه‏رو هستند). عقاید و نظرات خویش را ابراز کنند و حتی شکایتها، انتقادها و پیشنهادهای خود را مطرح کنند، به‏طوری که در برخی از موارد، مسؤولان و مدیران را در مورد مسأله‏ای خاص زیر سؤال ببرند و با انعکاس فکر خود در مطبوعات و پیگیری آن، مسائل و مشکلات مهمی را که دیگران نیز با آنها دست به گریبان هستند مورد توجه قرار دهند.

- مجله‏های خبری و اقتصادی و اجتماعی هفتگی و ماهانه نیز نقش بسیار مهمی در تشکیل افکار عمومی دارند زیرا که ارتباط بین توده مردم و رهبران سیاسی و همچنین خبرگان اقتصادی جامعه را فراهم می‏سازند و به دلیل آنکه فرصت کافی برای نوشتن مقاله‏ها و تفسیرهای خود دارند معمولاً بحثهای دقیق و عمیق و گسترده‏ای درباره مسائل اجتماع مطرح می‏کنند و همچنین از طریق چاپ گزارشهای گوناگون و نقدها و تفسیرهای مختلف، بحثهای به اصطلاح داغ، را در محافل و مجامع ایجاد می‏کنند و در نهایت افکار عمومی را به سوی خود جلب می‏نمایند.

- مؤسسات آمارگیری و سنجش افکار نیز، که با تحقیقات وسیع و دقیق خود از افکار عمومی باخبر می‏گردند، در بیشتر موارد از طریق وسایل ارتباط جمعی و از همه مهمتر و در مواردی گسترده‏تر و افزونتر از مطبوعات، به این امر دست پیدا می‏کنند و نتایج به‏دست آمده را در اختیار دولتمردان و تصمیم‏گیرندگان و مسؤولان اجرایی جامعه می‏گذارند تا براساس آنها (افکار عمومی)، تغییر در تصمیمات و اتخاذ خط مشی‏های جدید را دنبال کنند.

- وقتی‏که وضع نامطلوب و یا یک کار غیرقانونی و خلاف از طریق مطبوعات برملا و افشا می‏شود، افکار عمومی علیه آن تهییج می‏گردد و خواهان رسیدگی و پیگیری آن مورد و وضع خاص می‏شود، و چون‏که مطبوعات بازار انعکاس افکار سیاسی هستند، از طریق آنها عملکردها و خطمشی‏ها و هدفهای دولتها در معرض قضاوت و ارزیابی مردم قرار می‏گیرد و مفسران، موافقان، مخالفان و همچنین توده مردم، هریک به زعم و سهم خود، به اظهارنظر می‏پردازند و از جمع‏بندی و یا تضارب افکار، یک نظر کلی و واحد حاصل می‏شود، و حتی گاهی می‏بینیم که مطالبی که روزنامه‏نگاران از وقایع نقل می‏کنند و یا به ریشه‏یابی مسأله‏ای می‏پردازند، در اماکن عمومی و یا تریبونهای مختلف و باشگاهها و کلاسهای درس نیز مردم به بحث درباره آن موضوع می‏پردازند.

- وقتی‏که یک مقام عالیرتبه دولتی می‏خواهد از افکار عمومی در مورد یک فکر یا یک موضوع آگاه شود و آن را دریافت کند، معمولاً آن عقیده را از طریق مطبوعات در معرض قضاوت عامه قرار می‏دهد و یا اینکه مصاحبه‏هایی با خبرنگاران مطبوعات و دیگر وسایل ارتباط جمعی برگزار می‏کند و به این صورت از واکنش مثبت و یا منفی مردم مطلع می‏گردد. براثر این کار روزنامه‏نگاران و مفسران نکات اصلی مصاحبه یا نوشته و گفته وی را انتخاب می‏کنند و در مورد آن به بحث و شرح و تفصیل و تنقید می‏پردازند و بزودی مردم از چگونگی اجرای آن عقیده یا تصمیم مطلع می‏گردند و نظرات خود را نسبت به آن ابراز می‏نمایند. اگر این نقشه، مخالفان زیاد در مقابل خویش داشته باشد، بزودی بر اثر فشار گروههای مخالف از میان می‏رود و اگر تعداد موافقان بیشتر باشد به مرحله اجرا در می‏آید و در حقیقت پس از بازخورد افکار عمومی، تجلّی خود را باز می‏یابد.

- از طریق مطبوعات، افکار عمومی تحت تأثیر تبلیغات قرار می‏گیرد و در مواردی، یک قالب فکری از پیش تعیین‏شده به‏وجود می‏آید که همواره و به‏طور مستمر مورد توجه مؤسسات تجاری و بازرگانی و جمعیتهای سیاسی و احزاب و جناحهاست. البته این نکته را هم باید اضافه کرد که در بعضی از موارد تبلیغات نمی‏تواند در یک جامعه فهیم و دارای معیارها و اصول منطقی و ریشه‏دار اثرگذار باشد.

مطبوعات، مخدر یا محرک افکار عمومی

مطبوعات می‏توانند از یک طرف ناشر افکار مردم و از سوی دیگر راهنمای همان افکار باشند و خود را نماینده مردم نیز بدانند. مطبوعات می‏توانند شورشگران را آرام سازند یا مردم را تحریک کنند، سیاست دولتها را تغییر دهند و تاریخ ملّتها را رنگی دیگر ببخشند.

مطبوعات قهرمانان سیاسی و اجتماعی می‏سازند و از بین می‏برند، موارد اشتباه، ارتشاء، غفلت و انحراف را برملا می‏سازند و نیز قادرند بسیاری از جنایتها و خرابکاریها را بپوشانند و توجه مردم را از آنها منحرف سازند.

مطبوعات در مواردی می‏توانند به‏طور دائم به پخش پیام بپردازند و عکس‏العملهای خوانندگان را یکسان سازند. این امر دلیلی بر قدرت و نفوذ مطبوعات است. دلیل روشن دیگری که می‏توان ذکر کرد پول و سرمایه‏ای است که صاحبان آگهیها، سیاستمداران و گروههای مختلف اجتماع در مقابل خدمات تبلیغاتی مطبوعات، به آنها می‏پردازند.

تسلط وسایل ارتباط جمعی و به‏ویژه مطبوعات بر افکار عمومی واقعیتی است انکارناپذیر و مشخصاً در دنیای سرمایه‏داری امروز، مطبوعات به‏تدریج ارزش و موقعیت اوّلیه خود را از دست داده‏اند. این ابزار که پس از انقلاب کبیر فرانسه بزرگترین سلاح مبارزه در راه کسب آزادی و عدالتخواهی محسوب می‏شد و به‏عنوان مظهر و نماد دموکراسی و برابری و وحدت ملّی از اروپای غربی به سایر نقاط جهان نفوذ کرد، اکنون پس از گذشت بیش از دو قرن تا حدودی نقش خلاق و سازنده و اغلب ارزشهای سازنده خود را به‏عنوان پیشاهنگ مبارزات انقلابی و مردمی گم کرده است و در بسیاری از موارد به‏صورت وسیله‏ای برای انحراف و تحریف افکار عمومی درآمده است که عده‏ای به‏وسیله آنها می‏کوشند تا آزادی عقیده را از بین ببرند و مردم را به‏صورت ماشینی هرچه بهتر برای مصرف بیشتر بدون هیچ ویژگی انسانی و اخلاقی درآورند.

در مورد نقش مطبوعات در تحولات سیاسی و رشد افکار عمومی می‏توان به نقش روزنامه‏های برون مرزی برای ایرانیان اشاره کرد که در بیداری و تنویر افکار عمومی مردم کشورمان در زمان قاجار و پس از آن بسیار مؤثر و کارساز بوده است.

گاهی مطبوعات نقش یک ارگان و تریبون را برای احزاب و جمعیتهای سیاسی و گروههای فشار و ذی‏نفوذ بازی می‏کنند و طرفداران، اعضا و مخاطبان آنها را به سوی اهداف و خطمشی‏های از پیش تعیین‏شده رهنمون می‏سازند. با این حال می‏توان ادعا کرد که مطبوعات با آنکه زبان ملّتند ولی نقش و اثر آنها بر افکار عمومی دارای پیچیدگیها و نکات مثبت و منفی فراوان است. به‏گونه‏ای که در اکثر موارد به‏عنوان یک عامل خیر و صلاح و تنویر افکار عمومی و در موارد نادر نیز به‏عنوان عامل شر عمل می‏کنند، در صورتی که مطبوعات باید به‏طور کلی موجب بیداری ملّتها و راهنمایی آنها به سوی سعادت و ترقی باشند و راهی را بپیمایند که موجب پسند و توجه جامعه باشد.

نویسنده:هوشنگ عباس‏زاده

منبع: مطالعات رسانه