چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

فرش ایران از آغاز تا امروز


فرش ایران از آغاز تا امروز

هوشنگ پادشاه ایران اولین كسی بود كهدر ملك خویش آهن آورد و برای صناعات از آن ابزار ساخت و بفرمود تا حیوانات درنده را بكشند و از پوست آنان لباس و فرش تهیه كنند حسب روایات تاریخی, زندگی « هوشنگ » پادشاه ایران زمین به بیش از دو هزار سال پیش از میلات مسیح باز می گردد و در آنها به استفاده از پوست حیوانات به عنوان فرش اشاره شده است

هوشنگ پادشاه ایران اولین كسی بود كهدر ملك خویش آهن آورد و برای صناعات از آن ابزار ساخت و بفرمود تا حیوانات درنده را بكشند و از پوست آنان لباس و فرش تهیه كنند. حسب روایات تاریخی، زندگی « هوشنگ » پادشاه ایران زمین به بیش از دو هزار سال پیش از میلات مسیح باز می‌گردد و در آنها به استفاده از پوست حیوانات به عنوان فرش اشاره شده است. می‌توان چنین نتیجه گرفت كه از پوست حیوانات به عنوان فرش استفاده می‌شد یا اینكه از پشم و موی آنها فرش می‌بافتند. این تاكید تاریخی می‌تواند مؤید تاریخ چهار هزار ساله فرش در ایران باشد. در متون تاریخی آمده است: از سال پنجاهم تا صدم بگفت تا ابریشم، پنبه و كتان و دیگر رستنی‌ها را بریسند و ببافند و رنگ كنند. همان گونه كه از این متون برمی‌آید هنگامی كه ایرانیان عهد جمشید با مفاهیمی چون عدالت، ظلم، سلاح، كاشت، برداشت، پرورش كرم ابریشم و بافت و رنگرزی آشنا می‌شوند، به یقین در فرشبافی به مرحله‌ای از رشد رسیده‌اند كه آن را با شكلی مشخص ببافند و براساس علائق، سلیقه‌ها، آروزها و تفاوت‌های قومی، رنگ آن را تعیین كنند. فرش ایران همواره یكی از مهمترین مسائل مورد علاقه شرق شناسان بوده است. اولین كشفیاتی كه دال بر وجود هنر قالیبافی در عهد مفرع است. یافتن كارد قالیبافی از گورهای عصر مفرغ در تركمنستان و شمال ایران است.

دوره هخامنشی

با اطمینان می‌توان گفت آنچه كه در سال ۱۹۴۹ میلادی كشف شد. تنها نادره فرشی از دوران هخامنشیان است كه تا به امروز به عنوان یگانه سند موجود از قالیبافی آن عهد، مورد توجه فرش شناسان و محققان شرقی قرار گرفته است. در سال ۱۹۴۹ میلادی سرگئی رودنكو، باستان شناس روس، هنگام كاوش در گروهای اقوام سكایی در منطقه پازیریك در دامنه جنوبی كوه‌های آلتای سیبری، دستبافته‌ای یافت كه تاریخ فرشبافی را یك باره دگرگون كرد. دره پازیریك، كه از نظر باستان شناسی بسیار غنی است. در دهه ۱۹۲۰ میلادی كشف شد و متعاقبا در ادامه كشفیات، پنج تپه در این دوره شناسایی و مورد اكتشاف قرار گرفت و فعالیت‌های اكتشافی بار دیگر در سال ۱۹۴۷ با حمایت آكادمی علوم روسیه و موزه آرمیتاژ آغاز شد و حفاری‌ها به چهار سرزمین دیگر بسط یافت. مدارك كشف شده از زیر تپه‌ها حاوی برخی یافته‌های اساسی مربوط به سال ۴۳۰ قبل از میلاد است و حكایت از زمانی دارد كه این قبایل از دره پازیریك به عنوان گورستان استفاده می‌كرده‌اند نوشته به دست آمده روی چوب حاكی است كه پنج گورستان طی دوره زمانی هشت ساله ساخته شده است. یافته‌های به دست آمده در این پنج گور عبارتند از: ده‌ها وسیله زندگی، ابزار شكار، لباس، زیور آلات و... كه در بازسازی روش زندگی این جوامع، یعنی قبایل بیابانگرد سكایی، نقش بنیادی دارند. اما مسحور كننده‌ترین عبارت است از فرشی به شكل تقریبا مربع به ابعاد ۸۹/۱ در ۹۸/۱ متر و از آنجا كه همراه این فرش ابزار و وسایل دیگری همچون یك دستگاه گاری نیز پیدا شده عده‌ای نظرات خاصی در مورد كاربرد این قالیچه‌ داده‌اند و حتی فرض بر این است كه از آن برای مفروش كردن سطح روی گاری استفاده می‌شده است. این فرش كاملا از پشم به طور شل، سه بار بین هر دو ردیف گره پیچیده شده است. رج شمار این فرش تقریبا برابر با ۳۶۰۰ گروه در هر دسیمتر مربع است و تعداد ۳۹ گره در هر ۵/۶ سانتی متر در مقایسه با فرش‌های امروزی در رده فرش‌های خوب و نسبتا نفیس قرار می‌گیرد. نوع گره مورد استفاده در این فرش از نوع گره معروف به تركی است. رنگ این فرش در طول زمان تعییر یافته و رنگ اصلی به سایه‌های صورتی روشن و سبز كم رنگ تبدیل شده و احتمالا در اصل، رنگ بسیار روشنی داشته است. اگرچه زمستان‌های پر از یخ سیبری باعث سالم ماندن این فرش شد، تابستان به اندازه كافی گرم بود تا اجازه دفن روسای قبایل و جادوگران در گذشته را به قبایل‌شان بدهد. هوای گرم تابستان همچنین به باستان‌شناسان قرن بیستم اجازه داد كه با گروه خود به این منطقه كوچ كرده و تخته سنگ‌های این گورها را جابه جا كنند و با كار تهور آمیز خود به كشف این دفینه‌ها بپردازند. آنها یخ‌ها را به كمك آب جوش آب كردند. پروفسور سرگئی رودنكو اولین كسی نبود كه به سراغ این قبرها می‌رفت. دزدان زمان كوتاهی پس از دفن برای غارت طلاهایی كه همراه مردگان دفن می‌شد به این مقبره‌ها دستبرد می‌زدند. خوشبختانه این دزدها اعتنایی به دیگر اشیای این مقبره‌ها از قبیل نمد و منسوجات نداشته‌اند. دزدان به طور ناخواسته و به واسطه كار خویش، بزرگ‌ترین لطف را در حق آیندگان انجام دادند؛ شكافی كه آنها ایجاد كرده بودند باعث ورود آب به این مقبره‌ها شد كه در سرمان زمستان این مقبره را به گورستان همیشگی از یخ تبدیل كرد و همین قطعات یخی سبب شد تا دو هزار و پانصد سال بعد از دفن این اشیا ما بتوانیم آنها را تقریبا سالم كشف كنیم و از مطالعه آنها لذت ببریم. رودنكو پس از مشاهده این قالیچه افسانه‌ای كه از گور پنجم بازیریك به دست آمد. به جهت شباهت بسیاری از تصاویر آن با شاهكارهای هنر هخامنشی، بی‌درنگ گفت: تخت جمشید را به یاد می‌آورد.

دوران ابهام

دوران حكومت طولانی و مهم پادشاهان اشكانی، كه حدود پانصد سال دوام یافت. از مبهم‌ترین روزگاران تاریخ ایران به ویژه در ابعاد هنری آن است و مهمترین دلیل آن معدود بودن اسناد لازم در خصوص موقعیت آن روز ایران و در نهایت هنر بافندگی و قالیبافی است. تنها سندی كه با تردید می‌توان به دوران حكومت اشكانیان نسبت داد، بافته‌هایی است كه در كاوش‌های سال ۱۹۶۷ در شهر قومس انجام شد. این كاوش‌ها، توسط دو تن از باستان شناسان غیر ایرانی به نام‌های دیوید استروناخ و جان هانسمان، بین سال‌های ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۰ انجام شد. تا قبل از این كشفیات، عمده نظرات در مورد فرشبافی در زمان اشكانیان و ساسانیان منحصر به نوشت‌های مورخان عرب زبان بود. شهر قومس در صحرای خشك شمال شرقی ایران، نزدیك دامغان كنونی قرار داشت. باستان شناسان اعتقاد دارند. شهر قومس در كنار شهر صد دروازه، كه یونانیان فاتح بعد از اسكندر آن را ساختند. بنا شده بود. این شهر در سال‌های بین قرن سوم قبل از میلاد و قرن سوم بعد از میلاد در دوران پارتی‌ها (اشكانیان)، كه یونانی‌ها و رومی‌ها تلاش زیادی برای تصرف ایران به عمل آوردند. رو به آبادانی گذاشت. منطقه اطراف شهر قومس توسط جاده ابریشم قطع می‌شد و تجارت پرمنفعتی كه از این طریق انجام می‌شد، ابریشم و ادویه‌جات شرق را به غرب و شیشه‌های رومی و اسب را به مشرق زمین می‌رساند و این امر منطقه را تبدیل به ناحیه‌ای ثروتمند كرده بود. منسوجات شهر قومس در مكان‌های سه طبقه‌ای كه از خشت ساخته شده بودند، كشف شد در اواخر دوران پارتی‌ها این گونه بناها به عنوان گورستان استفاده می‌شد. دفن مردگان در این گونه بناها به جای دفن آنها در گورستان‌های زیرزمینی به یك سنت زرتشتی بازمی‌گردد كه باعث آلودگی كمتر زمین می‌شد. باستان‌شناسان از یمان این كشفیات، قدیمی‌ترین نمونه را به نیمه اول قرن یكم قبل از میلاد نسبت می‌دهند این قطعه نمدی پشمی و قهوه‌ای رنگ و قسمتی از یك جلیقه دارای آستین است. اندازه این جلیقه نمدی كه با بندی ابریشمی به اندازه دور گردن همراه است. آن را متعلق به یك بچه معرفی می‌كند و این قدیمی‌ترین لباسی است كه تا به حال در ایران پیدا شده است. همچنین بند ابریشمی به اندازه دور گردن همراه است، آن را متعلق به یك بچه معرفی می‌كند و این قدیمی‌ترین لباسی است كه تا به حال در ایران پیدا شده است. همچنین بند ابریشمی، این جلیقه قدیمی‌ترین تكه ابریشم ایرانی است. رنگ این بند ابریشمی آبی مایل به سبز است تكه‌های دیگر منسوجات از گورستان دومی به دست آمده است كه متعلق به قرن ششم میلادی است و این تاریخ براساس سكه‌های دوره ساسانی مربوط به هرمز چهارم، پادشاه ساسانی(۸-۵۸۷ میلادی) تخمین زده می‌شود. این قطعه‌ها به واسطه تنوع گوناگونی كه دارند شگفت آور هستند. یكی از این تكه‌های پشمی دارای رنگ قهوه ای سیر همراه با نوار سفید است.اما برجسته ترین و ناب ترین قطعه‌ای كه از حفاری‌های شهر قومس به دست آمده قطعه منسوجی است پرزدار به صورت پرزهای فرفری شكل كه اگرچه به عقیده عده‌ای خیلی بد شكل به نظر می‌رسد، شاید قدیمی ترین قرش پرزدار ایرانی باشد كه پیدا شده ‌است؛ البته تكه پرزدار و فردار دیگری كه از حفاری‌های منطقه حسنلوی ایران به دست آمده است و در موزه دانشگاه پنسیلوانیا نگهداری می‌شود، خیلی قدیمی‌تر و متعلق به ۸۰۰ سال قبل از میلاد مسیح است، ولی شاید نتوان آن را نوعی فرش قلمداد كرد از لحاظ ساختار و اسلوب بافندگی تكه فرش شهر قومس دارای پرزهایی است كه به طور ساده تارها را در میان گرفته‌اند، پرز این تكه فرش از پشم رنگ نشده ای است كه به رنگ كرم است. قطعه فرش مذكور پس از كشف بلافاصله‌ از گل و لای زدوده شد و نگهداری و آزمایش‌های مذكور در موزه متروپولیتن نیویورك بر آن آغاز شد. این تكه برای نمایش در كنفرانس بین المللی فرش‌های شرقی (ICOC) به موزه انسان شناسی لووی دانشگاه كالیفرنیا در بركلی قرض داده شد. در مورد دوران پادشاهی ساسانیان اطلاعات بیشتری از مورخان و تاریخ نگاران باقی مانده است. گفته می‌شود كه در تخت طاووس، ۳۰ قطعه فرش وجود داشته كه هر یك مخصوص ۳۰ روز ماه بوده و نیز چهار نوع فرش كه هر یك گویای یك فصل سال بوده است. اما مهمترین فرش ساسانی كه اطلاعات كاملی از آن توسط مورخان بر جای مانده فرش بهارستان معروف به بهار خسرو است. گفته شده كه این قالی را خسرو انوشیروان برای سرسرای كاخ ساسانی در تیسفون سفارش داده بود. براساس اطلاعات گزارش شده توسط مورخان پس از حمله اعراب و تسخیر غنیمت بین سپاهیان تقسیم شد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.