دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
اینترنت مغزها یا مغزهای اینترنتی
بحث همیشگی تأثیرات فناوری دیجیتال بر روابط و سلامت انسان در سالهای اخیر بانفوذ شدید مفاهیم آنلاین در زندگی روزمره ما بیشاز هرزمان دیگری مطرحشدهاست. بسیاری از فناوریها و قابلیتهای جدید اینحوزه در نگاه نخست یکموهبت بهنظر میرسند، اما باگذشت زمان نگرانیهای فراوانی را در هر دو گروه متخصصان و مصرفکنندگانعام ایجاد میکنند که البته دلایل کافی نیز برای چنین نگرانیهایی وجود دارد، از آسیبهای مشخص به اندامهای مختلف (خستگی و ضعیفشدنچشم، آسیبهایمچ دست...) گرفته تا تأثیرات روانی یا اخلاقی و درنهایت وابستگی اعتیادگونه بهاینترنت و بازیها بحث همیشگی تأثیرات فناوری دیجیتال بر روابط و سلامت انسان در سالهای اخیر بانفوذ شدید مفاهیم آنلاین در زندگی روزمره ما بیشاز هرزمان دیگری مطرحشدهاست. بسیاری از فناوریها و قابلیتهای جدید اینحوزه در نگاه نخست یکموهبت بهنظر میرسند، اما باگذشت زمان نگرانیهای فراوانی را در هر دو گروه متخصصان و مصرفکنندگانعام ایجاد میکنند که البته دلایل کافی نیز برای چنین نگرانیهایی وجود دارد، از آسیبهای مشخص به اندامهای مختلف (خستگی و ضعیفشدنچشم، آسیبهایمچ دست...) گرفته تا تأثیرات روانی یا اخلاقی و درنهایت وابستگی اعتیادگونه بهاینترنت و بازیها. نیکلاسکار در اینمقاله بهبررسی تأثیرات کار با وب روی فعالیتهای مغزی کاربران میپردازد، موضوعی که به یکبخش جدا نشدنی از تجربه روزمره ما تبدیل شدهاست.
درطولزمستان ۲۰۰۷، یک استاد روانشناسی دانشگاه UCLA با نام گریاسمال ششداوطلب را (سهوبگرد باتجربه و سهمبتدی) برای مطالعه روی فعالیتهای مغز بهخدمت گرفت. او به هر یک از این افراد یک عینک ویژه داد که امکان نمایش صفحاتوب روی آن وجودداشت، وی هر یک از سوژههای خود را به نوبت در استوانهای از یک دستگاه فیلمبرداری رزونانس مغناطیسی کل مغز قرار داده و به آنها گفت که جستوجو در اینترنت را آغازکنند. وقتی این داوطلبان از یک صفحهکلید دستی برای جستوجوی عنوانهایگوناگون ازپیش انتخابشده (ارزش غذایی مصرف شکلات،تعطیلاتدر جزایرگالاپاگوس و خرید یک اتومبیل جدید) درگوگل استفادهمیکردند، دستگاه MRI مغز آنها را برای یافتن نواحی با میزان بالای فعالیت اسکن میکرد که براساس افزایش در جریانخون مشخص میشد.
دو گروه مورد آزمایش، تفاوتهای مشخصی را نشاندادند. فعالیت مغز یک وبگرد باتجربه اینترنتی بسیارشدیدتر از مبتدیان بود، بهخصوص در قسمتهایی از قشر پیشپیشانی (Prefrontal Cortex) که حلمسئله و تصمیمگیری به آنها وابستهاست. اسمال سپسازسوژههای خود خواست تا بلوکهای معمولی متن نمایش داده شده روی عینکهای خود را بخوانند. در اینحالت، اسکنها نشاندادند که هیچتفاوت چشمگیری در نواحی فعالیت مغزی دو گروهدیده نمیشود. شواهد حاکی از این بودند که استفاده از اینترنت باعث توسعه یافتن مسیرهای عصبی متمایزی در مغز کاربران باتجربه وب شده است. چشمگیرترین نتیجه این آزمایش زمانی بهدستآمد که اسمال آزمایشها را شش روز بعد تکرار کرد. داوطلبان مبتدی توافقکردند، که در این مدت روزانه یکساعت به جستوجوی آنلاین اینترنتی بپردازند. اسکنهای جدید آشکار کردند که فعالیت مغز داوطلبان مبتدی بهطور قابل ملاحظهای تغییرکردهاست. فعالیت مغز این گروه اکنون بهوضعیت داوطلبان کهنهکار اینترنت شبیهبود. اسمال درگزارشخود نوشت:«سوژههای بیتجربه تنها با پنجساعت جستوجوی اینترنتی دوباره کارکرد مغز خود را بازسازی کردند.» او مدتی بعد تمام آزمایشها را با هجده داوطلب دیگر تکرار کرد و دوباره بههمان نتایج رسید. پس از نخستین انتشار عمومی، نتایج این مطالعه با استقبال پرشوری مواجه شد. بهنظر میرسید که گوگل با درگیرکردن تعداد زیادی از سلولهای مغزی، مردم را باهوشتر میکند. اسمال به اندازه کافی دقت داشت تا به ایننکته اشارهکند، که فعالیت مغزی بیشتر الزاماً بهمعنای فعالیت بهتر مغز نیست. کشف واقعی این بود که استفاده از اینترنت با چهسرعت و وسعتیمیتواند مسیرهای عصبیکاربران را تغییردهد. اسمال درمقاله خود به اینشکل نتیجهگیری میکند:«انفجار کنونی فناوری دیجیتال نهتنها شیوه زندگی و برقراری ارتباط ما را تغییر میدهد، بلکه با سرعت و عمق حیرتآوری در حال دگرگون ساختن مغزهای ما است.»
● وب چه نوع مغزی را به ما میدهد؟
این پرسش بدون تردید سوژه تعداد زیادی از تحقیقات در سالهای آینده خواهد بود. با این حال، موضوعات بسیاری در این زمینه وجود دارند که ما میدانیم یا میتوانیم حدس بزنیم، هر چندکه خبرها بهنسبت نگرانکننده هستند. انبوهی از مطالعات انجام شده توسط روانشناسان، عصبزیستشناسان و معلمان، به یک نتیجهگیری مشترک اشارهدارند؛ وقتی مشغول فعالیتهای آنلاین هستیم، وارد دنیایی میشویم که مطالعه گذرا، فکرکردن آشفته وسریع و یادگیری سطحی را ترویج میکند. حتی به این دلیل که اینترنت دسترسی آسان بهحجم عظیمی از اطلاعات را در اختیار ما قرار میدهد، در حال تبدیلکردن ما به متفکران سطحیتر و تغییر ساختار مغز ما است. در دهه۱۹۸۰، زمانیکه مدارس سرمایهگذاری سنگینی را برای خرید کامپیوترها آغازکردند، اشتیاق فراوانی درباره مزایای آشکار اسناد دیجیتال نسبتبه نسخههای کاغذی وجود داشت. بسیاری از معلمان متقاعد شده بودند که معرفی هایپرلینکها در داخل متن نمایشداده شده روی مانیتورها، یک موهبت برای یادگیری به شمار میآید. استدلال این بود که چون هایپرتکست به دانشآموزان امکان میداد، به آسانی مابین دیدگاههای مختلف سوییچ کنند، باعث تقویت تفکر انتقادی آنها میشود. خوانندگان که از مطالعه آهسته الزامی صفحات چاپی آزاد شده بودند، باید توانایی ایجاد تمام انواع اتصالات ذهنی جدید مابین کارهای متمایز را بهدست میآوردند. به این ترتیب، هایپرلینک باید به یک فناوری آزادیبخش تبدیل میشد. تا پایاندهه۱۹۸۰، اشتیاق بهبدبینی تبدیلشدهبود. تحقیقات در حال ترسیم یکتصویرکاملتر و بسیارمتفاوت از اثرات ادراکی هایپرتکست بودند. بهطورکلی مرور اسنادلینکگذاریشده، مستلزم انبوهی از ورزشهای ذهنی بود (ارزیابی هایپرلینکها، تصمیمگیری درباره کلیککردن یا نکردن، انطباق یافتن با فرمتهای مختلف) که هیچ ارتباطی با فرآیند مطالعهندارند.
چون این فعالیت باعث بههمریختن تمرکز میشود، قوه ادراک را نیز تضعیف میکند. یکمطالعه در سال ۱۹۸۹ نشانداد، خوانندگان گرایش دارند، هنگام مطالعه چیزی که حاوی هایپرلینکهایی به اطلاعات منتخب دیگری است، به کلیککردن بیهدف بپردازند. از سوی دیگر، یکپژوهش در سال۱۹۹۰ آشکار کرد، که بعضی از افراد نمیتوانند به یاد بیاورند که چه چیزی را خواندهاند و چه چیزی را نخواندهاند. باوجود این که وبجهانگستر باعث شده هایپرتکست به مؤلفهای تبدیل شود که همهجا حضور دارد و شاید دیگر کمتر شگفتانگیز و ناآشنا است، اما همچنان، مشکلات ادراکی باقیماندهاند. تحقیقات ادامه دارند تا نشاندهند افرادی که متن خطی را مطالعه میکنند، در مقایسه با گروهی که متن حاوی لینکهای متعدد را میخوانند، بیشتر میفهمند، بیشتر بهیادمیسپارند و بیشترمیآموزند. در یکمطالعه که در سال ۲۰۰۱ انجام شد، دو پژوهشگر در کانادا از هفتاد نفر خواستند تا کتاب The Demon Lover را که یک داستان کوتاه اثر الیزابت بووِن است، مطالعهکنند. یکگروه این کتاب را در فرمت متنسنتی مطالعه کردند. این گروه باید یک بخش از کتاب را مطالعه، سپس برای مشاهده بخشبعدی رویعبارت Next کلیک میکردند. گروهدوم، نسخهای از کتاب را مطالعه میکردند که درآن برای مشاهده بخشهای بعدی باید روی عبارت برجسته داخل متن کلیک میشد. مطالعه سند برای خوانندگان هایپرتکست بیشتر طول میکشید و احتمال این که بگویند متن موردنظر برای آنها گیجکننده است نیز هفتبرابر بیشتر بود. یک محقق دیگر با نام ارپینگژو از چند نفر خواست تا یک متن دیجیتال را مطالعه کنند، اما هر بار تعداد لینکهاییرا که در متن ظاهر میشدند، تغییرداد. او سپس از سوژههای خود یک آزمون چندگزینهای گرفت و آنها را وادارکرد تا خلاصهای از آنچهرا که خوانده بودند، بنویسند. ژو متوجه شد که درک مطلب با افزایش تعداد لینکها کاهشمییابد، صرفنظر از اینکه افراد روی آنها کلیککردهاند یا خیر. در نهایت، هربار که یک لینک ظاهر میشود، مغز شما باید تصمیم بگیرد که روی آن کلیک نکند که خود این موضوع باعث به هم ریختن تمرکز شما میشود.
یک نقدپژوهشی از تجربههای هایپرتکست که در سال۲۰۰۷ منتشر شد، نتیجهگیریکرده که پرش مابین اسناد دیجیتال از درک درست آنها جلوگیریمیکند. از سویدیگر، اگر لینکها برای تمرکز و درک مطلب زیانآور هستند، نباید تعجب کنیم که تحقیقات اخیر نشانمیدهند لینکهایی که با تصاویر، ویدیوها و آگهیهای تبلیغاتی احاطه شدهاند حتی بدتر خواهندبود.
در یک مطالعه که درمجله Media Psychology منتشرشد، محققان از صد داوطلب خواستند تا بهمطالبی که در مورد کشور مالی ارائه میشد توجه کنند، این مطالب ازطریق یک مرورگر وب پخشمیشد. تعدادی از داوطلبان یک نسخه فقط متنی از این فایل را تماشاکردند. بقیه داوطلبان بهتماشای نسخهای پرداختند که حاوی ویدیو نیز بود. در مرحلهبعد، تمام داوطلبان در یکآزمون مرتبط با موضوع شرکتکردند. تعداد پاسخهای درست گروه اول، در مقایسه با گروهی که نسخه چندرسانهای را تماشاکردهبودند، بهطور چشمگیری بیشتر بود. از سوی دیگر، مشخص شد که نمایش موردنظر برای این گروه بسیار جالبتر، آموزندهتر، قابل درکتر و لذتبخشتر بوده است.
عمق آگاهی و درک ما به توانایی ما در انتقال اطلاعات از حافظهکاری (یک بستر موقت از آگاهی) بهحافظه بلند مدت (سیستم بایگانی ذهن ما) بستگی دارد. زمانی که واقعیتها و تجربهها وارد حافظه بلندمدت ما میشوند، میتوانیم آنها را به ایدههای پیچیدهای تبدیل کنیم که غنای تفکر ما را میسازند. اما گذرگاه حافظهکاری به حافظه بلندمدت در عین حال یک گلوگاه را در مغز ما تشکیل میدهد. در حالی که حافظه بلند مدت ظرفیتی تقریباً نامحدود دارد، حافظهکاری تنها از عهده حجم اندکی از اطلاعات در طول زمان برمیآید. از سوی دیگر، از آنجا که این مخزن کوتاهمدت بسیار ضعیف است، وقفهای کوتاه در توجه میتواند محتویات این حافظه را از ذهنمان پاک کند برای درک بهتر موضوع پرکردن یک وانحمام با یک انگشتانه را درنظربگیرید. این همان چالشی است که هنگام انتقال اطلاعات از حافظه کاریبه حافظه بلندمدت با آن سروکار داریم. هنگامی که یک کتاب را مطالعه میکنیم، «شیر آب» اطلاعاتی یک جریان ثابت از قطرهها را فراهم میکند که میتوانیم آن را با تغییر سرعت مطالعه خود کنترلکنیم. ما از طریق تمرکز تکموضوعی خود روی متن میتوانیم اطلاعات بسیار بیشتری را به تدریج به حافظه بلندمدت انتقال داده و پیوندهای غنی ضروری را برای ایجاد دانش و آگاهی تثبیت کنیم.
در اینترنت، با تعداد بسیار زیادی از شیرهای اطلاعاتی مواجه هستیم که همه آنها تا بیشترین حد خود باز شدهاند. هنگامی که با عجله و اشتیاق از یک شیر به سراغ شیر دیگر میرویم، انگشتانه کوچک ذهن ما سرریز میشود. ما به جای یک جریان پیوسته و منسجم تنها مقدار اندکی از قطرات شیرهای مختلف را انتقال میدهیم. روانشناسان از جریان اطلاعات در داخل حافظهکاری ما تحتعنوان بار ادراکی(Cognitive Load) یاد میکنند. هنگامی که این بار از توانایی ذهن ما در زمینه پردازش و ذخیرهسازی آن فراتر میرود، قادر به حفظ اطلاعات یا ترسیم اتصالات با سایر حافظهها نخواهیم بود. ما نمیتوانیم مواد جدید را بهصورت دانش مفهومی ترجمهکنیم. توانایی ما برای یادگیری تنزل پیدا میکند و نیروی درک ما نیز ضعیف باقی میماند. بههمیندلیل، فعالیت مغزی سنگینی که اسمال در جستوجوگران وب کشفکردهبود، بیشترمیتواند بهانهای برای نگرانی باشد تا خوشحالی. درواقع این فعالیت اضافی به سربار ادراکی اشاره دارد.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران آمریکا غزه شورای نگهبان مجلس شورای اسلامی انتخابات دولت حسین امیرعبداللهیان حجاب دولت سیزدهم رسانه جنگ
هواشناسی قتل سلامت تهران شهرداری تهران فضای مجازی سیلاب آموزش و پرورش شهرداری سازمان هواشناسی سامانه بارشی باران
قیمت دلار قیمت خودرو خودرو قیمت طلا بازار خودرو یارانه بانک مرکزی دلار ایران خودرو مسکن حقوق بازنشستگان تورم
تلویزیون نمایشگاه کتاب سینمای ایران دفاع مقدس صدا و سیما مسعود اسکویی موسیقی مهران غفوریان سریال
دانش بنیان
اسرائیل رژیم صهیونیستی حماس فلسطین جنگ غزه روسیه طوفان الاقصی اوکراین نتانیاهو ایالات متحده آمریکا نوار غزه جنگ اوکراین
فوتبال پرسپولیس استقلال جواد نکونام لیگ برتر نساجی رئال مادرید سپاهان بارسلونا بازی لیگ برتر انگلیس باشگاه پرسپولیس
اپل اینستاگرام آیفون گوگل باتری مایکروسافت ناسا
رژیم غذایی کاهش وزن سیگار توت فرنگی فشار خون اعتماد به نفس کبد چرب