سه شنبه, ۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 21 January, 2025
كالبدشكافی استراتژی نظامی حزب الله
نبرد حزبالله و اسرائیل وارد هفته چهارم خود شده است و به نظر میرسد استراتژیستهای ارتش اسرائیل در فهم كلید جبهه قفلشده جنوب لبنان، ناتوان ماندهاند.
شاید تفاوت رویارویی با حزبالله با سایر تجربیات ارتش اسرائیل در جنگ با ارتشهای عربی، علت این سردرگمی راهبردی تلآویو باشد. جنگی كه گمان میشد در كمتر از یك هفته و با بمباران هوایی لبنان و در شرایطی شبیه جنگ افغانستان به سود اسرائیل پایان یابد، اكنون عمر آن به ماه نزدیك میشود و شرایط طرفین نبرد تفاوت چشمگیری با روزهای نخست پیدا نكرده است.
مهمترین عامل شكلدهنده جغرافیای كنونی جنگ، ویژگیهای ساختاری حزبالله است. حزبالله كه با هشیاری پس از پیروزی بزرگ سال ۲۰۰۰ از تبدیل شدن به ساختاری دولتی خودداری كرد، اكنون در شكل یك سپاه چریكی در برابر ارتش اسرائیل ایستاده است و این امر، موجب دیگرگونی فضای نبرد لبنان با جنگهای كلاسیك میشود.
در جنگهای كلاسیك، زمین نقش تعیینكننده دارد و اگر نگوییم تنها عامل، یكی از مهمترین عوامل شروع و ادامه جنگ است. درواقع تصاحب و تملك زمین توسط ارتش، مهمترین هدف عینی در جنگهای كلاسیك است كه این بار در لبنان نه تنها اهمیتی برای طرفین ندارد، بلکه به نقطه ضعفی در فرایند دفاع تبدیل شده است.
از یك سو اشغال و تصاحب سرزمین لبنان برای اسرائیل هدف جذابی نیست چراكه این رژیم طی ربع قرن گذشته بارها این اشغال را آزموده و هر بار بیش از گذشته برای پایان آن هزینه پرداخت كرده است.
از سوی دیگر حضور اسرائیل در خاك لبنان، بهترین فرصت برای حزبالله به شمار میرود؛ چراكه مشروعیت ادامه مقاومت اسلامی و حضور مقتدرانه این تشكل در لبنان را افزایش داد و مخالفان داخلی حزبالله را در انفعال قرار میدهد و همچنین هدف آسان و قابل دسترسی برای عملیاتهای حزبالله علیه اسرائیل فراهم میكند.
برنامه هوشمندانه عقبنشینی از خاك لبنان در سال ۲۰۰۰ توسط اسرائیل كه با آرامش نسبی طی شش سال گذشته روبهروبود، رفته رفته به بحران مشروعیت حضور مسلحانه حزبالله در لبنان تبدیل میشد. این توطئه كه با ترور «رفیق حریری» توسط عوامل مرتبط با «موساد» در سال ۲۰۰۵ تداوم یافت فشار داخلی را همراه با قطعنامه ۱۵۵۹ شورای امنیت بر حزبالله، افزود و شكلگیری ائتلاف ۱۴ مارس به عنوان حلقه سعودی ـ آمریكایی كه اخراج نیروهای سوریه از لبنان و خلع سلاح حزبالله را پیگیری میكرد، به كانون تمركز مخالفتهای داخلی علیه مقاومت اسلامی تبدیل میشد، اما با حمله اسرائیل، دستكم برای یک دهه آینده، حزبالله با بحران مشروعیت در داخل مواجه نخواهد شد.
دومین تفاوت مهم نبرد لبنان با جنگهای كلاسیك، عدم تمركز در آرایش نظامی حزبالله است. فقدان پایگاههای متمركز نظامی، كاركرد حملات هوایی و آتش توپخانه زمینی و دریایی اسرائیل را خنثی كرد و این ارزش این حجم گسترده حملات را در حد كشتار غیرنظامیان تقلیل داده است؛ بنابراین مؤثرترین اهرم ارتش اسرائیل كه در جنگهای گذشته، عامل به زانو درآوردن دولتهای عربی بود تبدیل به برانگیزاننده افكار عمومی و فضای بینالمللی علیه تلآویو شده است.
تفاوت سوم نبرد لبنان با جنگهای كلاسیك، عدم آسیبپذیری یكسان طرفین در برابر تلفات انسانی است.
تفكر استشهادی حاكم بر حزبالله، شهادت نیروهای این تشكل را به عامل برانگیزاننده و تقویتكننده حزبالله در نبرد تبدیل میكند و شمار بیشتری از داوطلبان را به این سپاه پیوند میدهد، اما در سوی مقابل جبهه، ارتش اسرائیل به شدت در برابر تلفات انسانی آسیبپذیر است و افزایش آن موجب تضعیف روحیه و فشار افكار عمومی اسرائیل و خودداری سربازان این ارتش از حضور در جبهه میگردد.
بنابراین میتوان از علت بنبست جبهههای نبرد در لبنان پرده برداشت. اسرائیل در جبهه زمینی متوقف شده است. تجربه تصاحب دو روزه بنتجبیل كه به دلیل تحمیل تلفات سنگین منجر به عقبنشینی ارتش اسرائیل از «بنت جبیل» شد باعث گردیده تا پیشروی بیمحابا در دره بقاع از سوی فرماندهان ارتش اسرائیل مورد توجه قرار نگیرد.
همچنین در نبرد دریایی، انهدام دو ناوچه نظامی ارتش اسرائیل برای نخستین بار در طول نیم قرن گذشته، موجب عقبنشینی ناوگان دریایی اسرائیل از سواحل لبنان كه همواره برای ارتش اسرائیل امن بوده است تا مرز بندر صور شده است.
در جبهه هوایی نیز به رغم سه بار بمباران اهداف تعیینشده اسرائیل، عملا آسیب جدی به توانایی سایت موشكی حزبالله در هدف قرار دادن اسرائیل اتفاقاتی وارد نشده است.
بنابراین میتوان گفت كه اشتباه ارتش اسرائیل در تهاجم كلاسیك به لبنان، تنها به تقویت حزبالله انجامیده است و اگر استراتژیستهای ارتش اسرائیل در راهبرد جنگی خود تجدیدنظر نكنند، به دام نبرد حزبالله خواهند افتاد كه تنها هزینه اقتصادی و سیاسی به اسرائیل تحمیل خواهد كرد. واقعیت آن است كه با تخریب زیربناهای اقتصادی لبنان طی سه هفته گذشته، عملا هزینه سنگینی از ادامه نبرد به این كشور تحمیل نمیشد، اما اقتصاد اسرائیل كه تولید سالانه آن به صد تا ۱۲۰ میلیارد دلار یعنی هفتهای دو میلیارد دلار میرسد، با احتساب پیامدهای این جنگ، تاكنون دستكم بیست میلیارد دلار آسیب دیده است و این رقم چندین برابر خسارت وارد شده به لبنان است و این شكاف میان خسارت طرفین، فشار را بر اسرائیل برای توقف سریعتر نبرد، افزایش میدهد.
در هر صورت به نظر میرسد فرماندهان ارتش اسرائیل در هفته پیش رو، به بازنگری در راهبرد شكست خورده خود برای اداره جنگ بپردازند چراكه تداوم روند کنونی تنها به تشدید بحران برای تلآویو خواهد انجامید.
منبع: بازتاب
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست