یکشنبه, ۲۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 16 March, 2025
مجله ویستا

پیامبر, اخلاق و مسوولیت


پیامبر, اخلاق و مسوولیت

در سیر زندگی شصت و اندی ساله حضرت ختمی مآب ص اخلاق الهی گونه مبتنی بر مدار انسانیت تجلی عملی و عینی یافت, چنانچه حضرت در تمام شدائد و شادی ها همواره تعادل و تعامل را سرلوحه زندگی قرار داده و مکارم اخلاقی ایشان تحت عنوان اخلاق محمدی ص نزد اندیشمندان بزرگ موجب شگفتی شده است

در سیر زندگی شصت و اندی ساله حضرت ختمی مآب(ص) اخلاق الهی‌گونه مبتنی بر مدار انسانیت تجلی عملی و عینی یافت، چنانچه حضرت در تمام شدائد و شادی‌ها همواره تعادل و تعامل را سرلوحه زندگی قرار داده و مکارم اخلاقی ایشان تحت عنوان اخلاق محمدی(ص) نزد اندیشمندان بزرگ موجب شگفتی شده است.

بروز اخلاق والای حضرت(ص) از خردسالی در آفاق و انفس انسانیت متجلی شده و توسط اهل دل مانند بحیرا در سفری از اسفار حضرتش معلوم و مشهود گردید، چنانچه بعدها در اثر تجلی اخلاق الهی‌گونه انسانی و صفت راستی و درستکاری و امانت، سبب ظهور امنیت در زمان‌هایی که حضرت ایشان حاضر بودند گشته، لذا لقب امین یافتند و هم این که به پیمان جوانمردان یا «حلف‌الفضول» پیوسته و تا آخر عمر به جوانمردی روزگار گذرانند و در پرتو این اخلاق تمام شدائد و بی‌مهری‌های غریب و آشنا را با هر شدت و حدتی متحمل شدند تا بشریت رو به سوی کمال و فلاح آورد.

فضل‌الله کمپانی می‌نویسد: شرح و توصیف محاسن اخلاقی رسول خدا(ص) در حد توان هیچ گوینده و نویسنده‌ای نیست و هر چه گفته و نوشته شود به منزلة مشتی از خروار و قطره‌ای از دریا خواهد بود و در عظمت و اهمیت این مطلب همین بس که حضرتش فرمود من برای تکمیل مکارم اخلاق مبعوث شده‌ام و خداوند به رسول اکرم(ص) خطاب فرموده، ای پیغمبر از فضل و رحمت خداست که تو برای مردم نرمخو شده‌ای. (آل‌عمران ۱۵۳).۱

با تمام بی‌مهری‌ها و تلاش‌های ظالمانه قریشیان در آزار مسلمین و شخص حضرت(ص)، حضرت ایشان در فتح مکه تنها نمادهای کفر و الحاد را سرنگون و بجز شماری بسیار اندک که در جرم و خیانت جری بودند همه در امنیت تام قرار گرفته و با فرمان برادری ایمانی که نشانه مظهریت مهر و عطوفت است، سایه ساری امن از توحید و حقیقت محمدیه بر ایشان عرضه داشتند تا مومنان و مسلمین به دور از هر گونه تعصب نژادی، رنگ، قومیت و جاهمندی، پیوندی معنوی با یکدیگر برقرار نمایند تا این اخلاق به تمام بشریت و عالمیان سرایت کند و سلسله، مال و جاه، موجب تفاخری بر دیگران و رجحتی بر کسی نشود بلکه این تقوا و فضایل الهی‌گون و انسانی که نزد حضرت حق موجب مباهات بندگان راستین می‌شود عالم‌گیر شود، «همانا گرامی‌ترین شما نزد خدا، باتقواترین شماست.»

حضرت ختمی مآب(ص) توسط وجود نورانی خویش خرد و عقلانیت را در عالم عرضه فرموده و اگر اندیشمندی به دنیای آن روزگاران اعم از تمدن‌های خرد و کلان مانند روم، مصر، ایران یا سیر زندگی اعراب آن دوران توجه نماید، در می‌یابد خِرَد ایشان فقط در تسلط بر همنوع و اتلاف خون و مال یکدیگر بوده وتنها فرهنگی که اصحاب قدرت در جهت به انحصار کشیدن منابع مادی ضعیفان تحت عناوین مختلف مانند قیصر، فرعون و کسری به وجود آورده بودند، غالب بوده و اعراب نیز به بهانه‌های مختلف به قتل و غارت همدیگر پرداخته و اغراض متعدده و گاهی بهانه‌های واهی سبب بروز جنگ‌های طولانی قبیله‌ای گشته و دشمنی می‌فزود که در طول اعصار مختلف این چرخة باطل ادامه داشت تا به دم محمدی(ص) این چرخه جاهلانه از حرکت ایستاد و خرد محمدی(ص) در باطن مستعدان و مومنان راستین جایگزین شد، چنانچه تربیت‌یافتگان مکتب حضرت ختمی مآب(ص) بخصوص از خاک پاک و مستعد ایران باعث ایجاد و ایجاب فرهنگ و تمدن اسلامی و ایرانی شدند.

در حقیقت پیش ازظهور اسلام اکثریت عالمیان به نوعی جبریت و قدم سرنوشت و عدم تلاش و کوشش در تغییر آن بودند تا به دَم و نور حضرت ختمی مآب(ص) این گونه اندیشه‌ها دگرگون شده و مسلمانان در جهت تلاش و کوشش توام با خرد در راه رسیدن به مقصود و مطلوب مادی و معنوی گام برداشتند.

دانشمند هندی امیرعلی می‌نویسد: اعراب پیش از اسلام همچون سایر اقوام کهن قویا معتقد به سرنوشت و تقدیر بودند، آثار منظوم قدیم آنان که تنها سند افکار و عادات قدیم آنهاست نشان می‌دهد پیش از اعلام و ترویج اسلام مردمان این شبه‌جزیره خود را به دست یک تصور و تقدیر کور و چاره‌ناپذیر سپرده بودند، انسان جز بازیچه‌ای در دست سرنوشت نبود، تعالیم اسلام، انقلابی در اذهان عرب به وجود آورد و آنها را بادرک و شناخت یک عقل متعالی حاکم بر عالم مفهوم اعتماد به نفس و نیز مسوولیت اخلاقی مبتنی بر آزادی اراده انسان را به دست داد.۲

آثار و اثرات اخلاق حضرت ختمی مآب(ص) را پروفسور عباس شوشتری چنین می‌نویسد: حضرت خاتم‌النبیین بشر بود و بایستی به فطرت بشری جسمش نابود شود ولی آنچه در مدت بیست و سه سال آزار کفار متحمل و تبلیغ رسالت فرمود نوع بشر را به سوی وحدانیت دعوت نمود. یک ملت بی‌تربیت و منافق را با تربیت متحد کرده برای هر تجاوزی از حقوق بشر سزایی و برای هر احسان جزایی گذاشت و مساوات را اعلان کرد و شاه و گدا را در حقوق بشر به یک میزان در آورد، اینها یادگاری می‌باشد که هرگز نابود نخواهد شد.۳

پا‌نوشت‌ها:

۱ـ رحمت عالمیان، فضل‌الله کمپانی​، ص۶۰۹.

۲ـ روح اسلام، امیرعلی، ص۳۶۳.

۳ـ خاتم النبیین، پروفسور عباس شوشتری (مهرین) ص۳۷۶ .

هوشنگ شکری