جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تقابل ترانه سرایی و طراحی معماری


تقابل ترانه سرایی و طراحی معماری

هنرمند در ابتدای خلق یک اثر هنری از اولین و اصلی ترین ابزار خود یعنی احساس برای شروع کار استفاده می کند و زمانی که این احساس به همراه اصول و فنون کاری بوده و تکنیک های مربوط به هنر ارائه شده بر روی کار سوار باشد, این اثر, یک اثر حرفه ای تلقی می شود

هنرمند در ابتدای خلق یک اثر هنری از اولین و اصلی‌ترین ابزار خود یعنی احساس برای شروع کار استفاده می‌کند و زمانی که این احساس به همراه اصول و فنون کاری بوده و تکنیک‌های مربوط به هنر ارائه شده بر روی کار سوار باشد، این اثر، یک اثر حرفه‌ای تلقی می‌شود.

حال ممکن است این اثر، یک ترانه و یا یک ملودی باشد و یا یک تابلوی نقاشی و یا طرح معماری.

در این مقاله، در ابتدا به دو مقوله ترانه‌سرایی و طراحی معماری پرداخته خواهد شد و سپس نکات مشترک و متشابه این دو هنر و نیز نقطه مقابل و مشترکشان مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

در ادامه به اصول و فنونی که یک ترانه‌سرا و یک معمار یا آرشیتکت در ارائه هنر خود به کار خواهد برد، اشاره خواهد شد.

اگر به ترانه به دید یک احساس بنگریم، این احساس ممکن است در اثر رعایت نشدن اصول و چهارچوب کاری به یک شعر معمولی، یک شعر سپید و یا به چند خط دست‌نوشته معمولی تبدیل شود که فقط بیان‌کننده احساس نویسنده آن باشد و هیچ ملودی و یا موسیقی نتواند بر روی آن سوار شود.

در زمینه معماری نیز همین موضوع صادق است. اگر معمار فقط از روی احساس خود چند خط ساده به عنوان طرح اولیه یک بنا را بکشد، ممکن است این احساس با اصول سازه‌ای و فنی ساختمان‌سازی و . . . مطابق نباشد و این طرح قابل اجرا نبوده و فقط در حد همان چند خط و یا کاملتر از آن و به عنوان یادگاری باقی بماند، همانطور که آثاری از معماران بزرگی همچون «زاها حدید» تا مراحل پایانی طراحی شده اما اجرا نشده‌اند. بنابراین یک ترانه‌سرا و یا یک معمار یا آرشیتکت به عنوان یک هنرمند باید هنر و احساس خود را همطراز با چهارچوب و اصول و فنون کاری ارائه دهد.

فاکتورهای مهم و مشترکی که در ترانه‌سرایی و طراحی معماری باید مورد توجه قرار گیرد عبارتند از:

۱) احساس (Emotion):

اگر ما بخواهیم ترانه‌سرایی و معماری را به عنوان هنر بشناسیم، بدون شک باید در مقابل کلمه «هنر» نیز کلمه «احساس» را جای دهیم چرا که اصولا معنی هنر، احساس تکمیل شده است که هر یک به وسیله دیگری به تکامل می‌رسد. حال ممکن است این احساس، این هنر، تحت تاثیر یک اتفاق به وجود آمده و یا نشات گرفته از سایر عوامل باشد.

۲) موضوع (subject):

برای شروع کردن هر کاری و برای خلق هر اثر هنری باید ابتدا یک موضوع تعریف شود. در یک فعالیت هنری حرفه‌ای در رابطه با موضوع دو حالت به وجود می‌آید:

در حالت اول ممکن است هنرمند (ترانه‌سرا و یا آرشیتکت) قبلاً تحت تاثیر احساس خود یک اثری (ترانه یا طرح معماری) را خلق کرده باشد و سپس طبق خواسته طرف مقابل (آهنگساز یا کارفرما) نسبت به موضوع، این اثر خلق شده را به وی واگذار نماید که این اثر جاندارتر و قوی‌تر به نظر می‌رسد چرا که نشات گرفته از احساس یک هنرمند حرفه‌ای بوده است و موارد جزئی را می‌توان طی مذاکرات و توجه عنایات بیشتر با طرف مقابل برطرف کرد.

در حالت دوم، حالت عکس حالت اول اتفاق می‌افتد یعنی طرف مقابل، موضوع و چهارچوب کاری را مشخص کرده و هنرمند (ترانه‌سرا یا معمار) احساسات خود را مطابق خواسته آهنگساز و یا پیمانکار هماهنگ می‌کند و در حقیقت دست و پا بسته‌تر بوده و آزادی عمل از وی صلب می‌شود.

هر چند که نباید منکر این امر شد که در این حالت نیز می‌توان آثار ماندگاری را خلق کرد.

در زمینه ترانه موضوعات متفاوتی نظیر عاشقانه، اجتماعی، مذهبی و . . . می‌تواند در حیطه احساس و چهارچوب کاری ترانه‌سرا گنجانده شود و در زمینه معماری نیز ممکن است موضوعات متعددی نظیر طراحی مسکونی، تجاری، اداری و . . . به معمار پیشنهاد شده و یا وی خود به طراحی آن بپردازد.

۳) ایده اولیه (sketch):

در خلق یک اثر باید یک ایده اولیه و طرح ابتدایی برای ترانه‌سرا و یا آرشیتکت مطرح شود تا وی احساس و موضوع کاری خود را بتواند با آن هماهنگ ساخته و مطابق آن ایده و طرح اولیه را گسترش دهد.

این طرح اولیه که در معماری از آن به «اِسکیس» یاد می‌شود ممکن استچند خط ساده و یا ماکت و مدل اتود و اولیه باشد که بعدها طی سایر قوانین و اصول کاری این اسکیس ساده و اولیه به طرح پایانی تبدیل می‌شود.

در ترانه‌سرایی نیز همین امر صادق است.

یک ترانه‌سرا ممکن است در ابتدای ترانه‌سرایی فقط چند کلمه ساده در ذهنش باشد که آن‌ها را روی کاغذ آورده و این کاغذ در حقیقت در حکم اسکیس کاری وی خواهد بود که بعدها طی آرایه‌های ادبی و اصول و فنون ادبی و ترانه‌سرایی همان چند کلمه ساده به یک پروژه نهایی یعنی به یک ترانه حرفه‌ای تبدیل می‌شوند.

در ادامه باید این نکته را متذکر شد که همین ایده و طرح اولیه یک ترانه و یا یک طرح معماری، خود نشات گرفته از عوامل گوناگونی می‌توانند باشند .

یکی از این عوامل، الهام‌گیری از عناصر اطراف یک هنرمند است.

در معماری این الهام‌گیری می‌تواند از عوامل گوناگون و حتی کاملا بی‌ربط به هنر و صنعت ساختمان‌سازی باشد.

این عنصر که یک معمار در ابتدای طراحی خود از آن الهام گرفته است، «کانسپت» وی برای طراحی نامیده می‌شود.

این کانسپت می‌تواند بال یک پرنده در حال پرواز و یا حتی لباس زن عشایر برای طراح یا معمار پروژه باشد!!

در ترانه‌سرایی نیز همین مراحل، همین الهامات، همین کانسپت‌ها وجود دارد و یک ترانه ممکن است زاده یک اتفاق ساده برای ترانه سرا بوده و یا اینکه وی از یک جمله ، یک کلمه، یک عبارت ساده و یا حتی از یک هوای تازه برای ترانه خود الهام گرفته باشد.

همانطور که در ابتدای ترانه «تصور کن» از کتابی به همین نام که توسط «یغما گلرویی» خلق شده عبارتی از «جان لِنون» با مضمون «تصور کن همه مردم در صلح و آرامش زندگی می‌کنند» (Imagine all the people living life peace) آمده که ممکن است همین عبارت، کانسِپت و ایده اولیه طرح این ترانه، برای این ترانه‌سرا بوده باشد.

۴) مخاطب:

یکی دیگر از فاکتورهای بسیار مهم که در خلق یک ترانه و یا یک طرح معماری، یک ترانه‌سرا و یا یک معمار باید به آن توجه کند مخاطب است.

در حقیقت این مساله باید در ابتدا برای ترانه‌سرا یا آرشیتکت معلوم شود که وی برای چه کسی ترانه می‌گوید و یا برای چه کسی طراحی می‌کند.

در معماری باید برای معمار بعد از طرح موضوع، سلیقه مخاطب مطرح و تفکیک شود که برای چه کسی می‌خواهد طراحی کند، نسل پیر یا جوان، موقعیت اجتماعی، جغرافیایی، اقتصادی مخاطب و . . .

در ترانه و ترانه‌سرایی نیز بعد از اینکه موضوع مشخص شد که ترانه، ترانه‌ای عاشقانه است یا اجتماعی، مذهبی و . . . مخاطب ترانه نیز برای ترانه‌سرا تفکیک می‌شود تا وی بتواند بهتر احساس خود را بازگو کرده و اثری را خلق کند.

۵) سبک (style):

همانطور که در ترانه و شعر سبک‌های مختلفی مانند غزل، مثنوی و . . . وجود دارد و ترانه‌سرا می‌تواند در به وجود آوردن ترانه خود از این سبک‌ها استفاده کند، در معماری نیز سبک‌های گوناگونی مانند مدرن، پست مدرن، سنتی و . . . وجود دارد و یک معمار و آرشیتکت می‌تواند بسته به نیاز و چهارچوب کاری و نیز فضای شهری و سایت انتخابی برای پروژه یکی از موضوعات و سبک‌های مذکور را برای طراحی خود استفاده کند.

۶) اصول و قواعد (Rules):

پایه و شالوده هر کاری، اصول و قواعد آن کار است که آن را زنده نگه داشته و باعث ماندگار شدنش می‌شود.

در هر کار هنری نیز برای این که احساس و هنر هنرمند به یک اثر ماندگار تبدیل شود باید هنر وی ضمیمه فن، اصول و تکنیک کاری آن باشد تا یک اثر خلق شده حرفه‌ای تلقی شود.

در معماری، معمار باید آگاه باشد که هر خطی را که رسم می‌کند مطابق اصول و قواعد معماری است یا نه، آیا از لحاظ دیتیل و جزئیات مشکلاتی برای طرح وی به وجود خواهد آمد یا نه؟ و . . .

در حیطه ترانه‌سرایی نیز، یک ترانه‌سرا باید طبیعتاً با اصول و قوانینی نظیر وزن و عروض و قافیه و سیلاب و . . . آشنا بوده و تسلط کامل بر کار و ترانه خود داشته باشد.

۷) زبان (Language):

زبان و نحوه ارائه یک اثر هنری بسیار مهم است و این فاکتور به طور مستقیم از فاکتورهای قبلی علی‌الخصوص فاکتور مخاطب نشات می‌گیرد .

در حقیقت بعد از معلوم شدن مخاطب اثر، زبان و نحوه ارائه برای یک ترانه‌سرا و یا یک آرشیتکت معلوم شده و وی بهتر می‌تواند با مخاطب خود ارتباط برقرار کند.

در ترانه‌سرایی بسته به طرف مقابل و مخاطب ترانه، ترانه‌سرا می‌تواند از زبان عامیانه، رسمی، عاشقانه، محترمانه و . . . استفاده کرده و ترانه خود را ارائه دهد.

در معماری نیز بعد از مشخص شدن مخاطب پروژه می‌توان اصول و چهارچوب کاری و نیز زبان کاری برای ارائه طرح را مطابق خواسته طرف مقابل و مخاطب تنظیم نمود.

اِکسیر ایرجی