چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

خاطرات ادبی دوران اسارت


خاطرات ادبی دوران اسارت

ده ها سال بعد از اینكه بخشی از جنبش چپ به کائوتسکی, متفکر سوسیال دمکراتی, لقب مرتد داد, گروهی از طیف جوان كتاب خوان, سولژینینسین, نویسنده ی روس را یک رویزیونیست ادبی نامید امروزه آثار بی شمار این نویسنده ی معترض با ده ها جلد رمان قطور خود, سندی بر جنایت های یک رژیم دیكتاتوری در لباس سوسیالیسم است

ده‌ها سال بعد از اینكه بخشی از جنبش چپ به کائوتسکی، متفکر سوسیال دمکراتی، لقب مرتد داد، گروهی از طیف جوان كتاب‌خوان، سولژینینسین، نویسنده‌ی روس را یک رویزیونیست ادبی نامید. امروزه آثار بی‌شمار این نویسنده‌ی معترض با ده‌ها جلد رمان قطور خود، سندی بر جنایت‌های یک رژیم دیكتاتوری در لباس سوسیالیسم است. برای شناخت انواع زندان، بازداشتگاه، اردوگاه‌های كار اجباری، و شهرها و ایالات بد آب و هوا و دورافتاده‌ی دوران تبعید، باید به رمان‌های سولژینینسین، نویسنده‌ی شوروی سابق مراجعه نمود. به نظر او نویسنده نه تنها وجدان ملی میهن‌اش است بلكه او می‌تواند همچون دولت دومی، در كشور ایجاد مزاحمت كند.

منتقدین ادبیات می‌گویند، حدود سیصد سال است كه روس‌ها می‌كوشند برای نجات بشریت با كمک ادبیات، همچون یک مذهب به اعتراض و به دفاع از حق و عدالت و زیبایی و نیكی بپردازند. و به نقل از كمیته‌ی توزیع جایزه‌ی ادبی نوبل، سولژینینسین را می‌توان ادامه دهنده‌ی راه و هدف انسان‌دوستانه‌ی تولستوی و داستایوسکی دانست.

ده سال قبل از اینكه قدرت‌مندان شوروی سولژینینسین را بعد از سال‌ها زندان، به خارج تبعید كنند، داشتن نام مستعار حتا در رسانه‌ها و جو ادبی، ممنوع شد و هر اهل قلمی می‌بایست نام مستعار خود را رسماً به ثبت می‌رساند تا سازمان امنیت كشور بداند چه كسانی پشت اسامی مستعار قرار دارند.

سولژینینسین به بهانه‌ی انتقاد از اردوگاه‌های كار اجباری و زندان، کمونیسم بوروکراتیک را زیر سؤال كشید و نشان داد كه از زمان لنین تا استالین روزانه برای ساختن تونل، كانال، سد، جاده و پل حدود ۲۵۰۰ نفر از میلیون‌ها محكوم و بخت برگشته، جان خود را از دست می‌دادند.

او زبان و ادبیات زندان را نیز وارد فرهنگ لغت كشورش نمود و می‌گفت، دیكتاتوری‌های ایدئولوژیک حتا باعث ضعف زبان و لغت هم می‌شوند. اهمیت آثارش به حدی است كه همچون زمان گوگول، حزب و دولت دست به چاپ مخفی و درونی كتاب‌هایش برای اعضای خود زدند تا آن‌ها با نظرات بكر یک نویسنده‌ی تیزبین و پیشنهادات او آشنا شوند، گرچه ک.گ.ب همزمان بدروغ اعلان نمود كه او یهودی تبار است.

سولژینینسین از میان پنج دریافت كننده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات شوروی، بعد از شولوخف و پاسترناک سومین نویسنده است. او در سال ۱۹۱۸ بدنیا آمد و در پایان جنگ جهانی دوم به هشت سال زندان و سپس به تبعید در قزاقستان محكوم شد. از مشهورترین آثار او در این رابطه: جزایر گولاک، بیمارستان سرطانی تاشکند، و یک روز از زندگی ایوان دنیسویچ، است.

سولژینینسین همچون تولستوی برای سقوط ارزش‌های اخلاقی درمیان دولت‌مردان و بعضی از شهروندان اشک می‌ریزد و به تجزیه و تحلیل روانشناسانه‌ی روابط انسان‌ها می‌پردازد. كمیته‌ی توزیع جایزه‌ی نوبل در سال ۱۹۷۰ اعلان نمود كه در آثار او نه تنها اخلاق بلكه ارزش‌های هنری و زیبایی شناسانه مطرح شده‌اند و او را ادامه دهنده‌ی ادبیات مهم روس دانست. او اخلاق گرایی است چون تولستوی و داستایوسكی. هرجا كه به شرف و ناموس و حیثیت انسانی توهین و تجاوز گردد، او دست به فریاد شجاعانه می‌زند. حرف‌هایش اعلان جرمی هستند علیه خشونت و بی عدالتی. فریادش نشان انسانیت، شهامت شهروندی، و دلسوزی برای حقیقت است. او یكی از پایه های مهم ادبیات اخلاق‌گرایانه‌ی روس است.

سولژینینسین در كنار آثار جاودانی ادبی، در زمینه‌ی مسایل اجتماعی و سیاسی نظرات خاص و گاهی ارتجاعی را تبلیغ می‌كند. او می‌نویسد، انقلابات همیشه موجب بدبختی و رنج مردم شده‌اند، از جمله نتایج جنبش عصر روشنگری و فرهنگ و دولت سكولار، ترویج بی‌اخلاقی و ضعف مذهب بود. به این دلیل او به ارزش‌های دوران روشنگری پرخاش و نفرین می‌كند. سولژینینسین خطاب به مقامات بوروكراتیک شوروی به طنز نوشت: «ایدئولوژی مرده‌ی مارکسیسم را به چپ‌گرایان چینی ببخشید، كلخوزها را منحل كنید، بودجه‌ی نظامی را كاهش دهید، اجازه‌ی ورود مسیحیت ارتدوکس را به کلیساهای سابق و موزه‌های فعلی بدهید.» و در رابطه با غرب می‌نویسد: «ماده گرایی در جامعه مصرفی باعث ترسو شدن و محافظه كار گردیدن روشنفكران در كشورهای سرمایه‌داری گردیده.» او اخیراً غیر از توصیه‌ی مسیحیت برای نجات جامعه، به تبلیغ ناسیونالیسم روسی نیز می‌پردازد. به این دلیل یكبار دیگر روشنفكران لیبرال او را بایکوت كرده‌اند، همانطور كه در زمان شوروی روشنفكران چپ او را بایكوت كرده بودند. ولی مذهبیون، ناسیونالیست‌ها و سلطنت‌طلبان برایش هورا می‌كشند و كف می‌زنند.

آذر سلطانی



همچنین مشاهده کنید