جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

دموكراسی جدید چیست


دموكراسی جدید چیست

Francisco C Weffort وی كه استاد علوم سیاسی و عضو مركز مطالعات فرهنگی معاصر دانشگاه سائوپائولو در برزیل می باشد, آثار متعددی در زمینه جنبش كارگری برزیل, سیاستهای توده گرایانه و گذار به دموكراسی منتشر نموده است آخرین اثر وی كتابی است مشتمل بر مجموعه مقالاتی درباره دموكراسی كه در سال ۱۹۹۲ به چاپ رسیده است روشن است كه چاپ این مقاله به معنای پذیرش مبانی آنچه كه دموكراسی نامیده می شود نیست

دموكراسی جدید به همان دموكراسی های در حال شكل گیری در آمریكای لاتین می گویند كه از دهه ۱۹۷۰ پدید آمدند. این دموكراسی ها نوعی از رژیم های مختلط هستند كه رگه هایی از نظام نمایندگی و نظام ریاستی را با هم درخود دارند. در این نوع رژیم های در حال گذار نهادهای دموكراتیك چنان با میراث گذشته استبدادی درآمیخته كه گاه تشخیص اینكه چه چیزهایی از نظام دیكتاتوری سابق باقیمانده یا چه چیزهایی واقعاً جدید و دموكراتیك است دشوار خواهد بود. اگر چه ظهور چنین رژیم های مختلطی در مقایسه با دیكتاتوری های اقتدارطلب پیشین به عنوان یك پیروزی در دموكراسی قلمداد می شود اما در مجموع دموكراسی جدید كه اصل را بر برتری تفویض اختیار می گذارد تا نمایندگی، همان دموكراسی های تهی و ضعیفی نامیده می شود كه انواع مختلفی از ضعف های دموكراتیكی را در خود دارند.

اگر چه توضیح درباره دموكراسی جدید بحث شایسته ای را می طلبد اما به عقیده ما در آغاز بحث ارائه یك تعریف توصیفی كافی خواهد بود. مقصود از دموكراسی های جدید رژیم های دموكراتیكی است كه از دهه ۱۹۷۰ ظهور كردند. اولین شكل این نوع دموكراسی مربوط به انقلاب گل های میخك در كشور پرتقال است كه در سال ۱۹۷۴ رخ داد و آغازگر یك موج تاریخی بود كه سرانجام به تغییرات سیاسی در اروپای شرقی در سال ۱۹۸۹ و اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ ختم شد.۲ به عقیده ما این عنوان مجسم كننده رژیم های سیاسی كشورهایی چون اسپانیا، برزیل و لهستان است. اگر چه این رژیم ها از جهات مهمی با هم اختلاف دارند، ولی وجه مشترك آنها اضمحلال دیكتاتوری سابقشان است كه راهگشای ظهور دموكراسی هایی بود كه هرگز در طول تاریخ این كشورها مستقر نشده بود.۳

بحث اصلی این است كه دموكراسی های جدید همان دموكراسی های در حال شكل گیری هستند. این روند در شرایطی صورت می پذیرد كه استفاده از میراث باقیمانده از دیكتاتوری های گذشته را اجتناب ناپذیر می سازد. این دموكراسی ها همچنین در یك دوره ای از بحران اقتصادی و سیاسی پدید می آیند كه نابرابریهای موجود و تازه ایجاد شده را شدت می بخشند. تحت چنین شرایطی آنها یك شكل خاص نهادی به خود می گیرند كه بیشتر تأكیدش بر "اصل تفویض اختیار" است تا "اصل نمایندگی" (یا مشاركت). در ادامه بحث از اهمیت مسأله رهبری و نهادهای مرتبط با آن در جهت تقویت پایه‎ های دموكراسی نیز سخن خواهیم گفت بعلاوه اینكه باید بپذپریم كه استحكام دموكراسی های جدید به مراتب مشكل‎ تر از دوران گذار به دموكراسی بوده است.

● دموكراسی های قدیم و جدید:

اگر چه در دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ شاهد وجود شماری از رژیم های اقتدارگرا در آمریكای لاتین بودیم اما در دهه ۱۹۸۰ با نمونه هایی از دموركراسی جدید روبه رو می شویم. بعضی از این دموكراسی ها به ویژه آرژانتین، برزیل، پرو و گواتمالا الگوهای مورد نظر ما را تشكیل می دهند. از آنجا كه در فضای جهانی ـ تاریخی حاضر بعضی قیاس ها با كشورهای اروپای شرقی نه تنها مطلوب بلكه اجتناب ناپذیر است، بنابراین در مورد كشورهای روسیه، لهستان و مجارستان بحث خواهیم كرد. بعلاوه اینكه به بررسی حداقل یك نمونه از دموكراسی قدیمی در آمریكای لاتین خواهیم پرداخت. این كشور كه شیلی می باشد به عنوان یكی از شاخص ترین نمونه ها در ایجاد دموكراسی پایدار، در یك مقطع از تاریخ با شكست روبرو شد و كشور را درگیر چرخه اقتدارگرایی و سپس دوران گذار به دموكراسی كرد كه دیگر كشورهای آمریكای لاتین را نیز فرا گرفته بود. نمونه دوم از این نوع ناكامی مربوط به اروگوئه است. اما امروزه این دو كشور به عنوان نمونه های مثبت در تجدید دموكراسی مطرح هستند.

اگر چه این شكست ها ناخوشایند است اما این نمونه ها می تواند ما را در تجزیه و تحلیل روندهای اخیر شكل گیری دموكراسی یاری رساند. در اینجا از نظرات لینز در بحث مربوط به مطالعات صورت گرفته توسط كارل دیتریش برافر درباره جمهوری و ایمار بهره می جوییم.۴ از آنجا كه در نظر داریم درباره چشم اندازهای استحكام دموكراسی های جدید بحث كنیم، باید برای آگاهی دادن به رهبران جریان تحول دموكراتیك ، آنها را از تجربه های شكست در دموكراسی های سابق مطلع سازیم. این گونه شكست های تاریخی بیانگر آن است كه اولاً برخی از ضعف های موجود در دموكراسی جدید را در دموكراسی های پایدار نیز می توان یافت. بدین ترتیب وضعیتی كه درسال ۱۹۷۳ منجر به كودتا در شیلی شد مناسبت ویژه و موجهی با تصور وضعیت سیاسی آمریكای لاتین دارد. تجربه شیلی بیش از هر كشور دیگری بر اهمیت نیاز به حضور رهبری مسؤول صحه می گذارد. اما نكته دومی كه مناسبت شكست های گذشته را برملا می سازد این است كه تجربه های تاریخی مربوط به دموكراسی قدیمی امیدوار كننده است. دموكراسی های جدید غیرپایدار را از لحاظ سیاسی بی ثبات و از لحاظ نهادی آسیب پذیر معرفی می كنند. اما مطالعه مواردی از دموكراسی های مضمحل شده قدیمی نشان می دهد كه تمایز میان دموكراسی های قدیم و جدید بسیار ظریف و مبهم است.

تلاش عالمان سیاست برای توضیح ثبات و استحكام دموكراسی های قدیم بیانگر آن است كه رهبران این رژیم ها همیشه نگران بهبود روندهای تصمیم گیری بوده اند.۵ از طرف دیگر درست است كه گاه اشتیاق به دموكراسی منجر به رفتار غریزی و كم و بیش عادتهای مكانیكی افراد می شود. اما راستو در مباحث خود روندهای رقابت آمیز را گوشزد می كند. به عقیده وی در نظر معتقدان پروپاقرص دموكراسی، گسترش فزاینده دموكراسی موجب افزایش حق انتخاب میان احزاب در انتخابات عمومی و همچنین میان سیاستمدارانی كه برای رهبری احزاب رقابت می كنند می شود.۶ علیرغم امواجی از یأس و ناامیدی كه به نظر می رسد سرتاسر دموكراسی های باثبات را فرا گرفته و نگاه ها را به خود جلب كرده است ، به گمان ما رهبران این رژیمها آنقدر آگاه و دلسوز هستند كه بتوانند یك گرایش مشهود و دائمی به سمت تأكید دوباره بر وجود نهادها و عملكردهای مطلوب در رویارویی با بحران را توجیه كنند.

بنابراین مطالعه دموكراسی های قدیم نشان می دهد كه فاصله میان دموكراسی جدید و دموكراسی باثبات شاید كمتر از آن باشد كه تحلیل گران در نظر می گیرند. آنچه كه برای دموكراسی ها چه از نوع قدیم و چه از نوع جدید ضروری است، وجود بافت منسجمی از پیوندها و نهادهای سیاسی است. اگر چه این بافت ممكن است از جانب رهبران ضد دموكرات (یا بی كفایت) صدمه ببیند، اما می تواند به وسیله رهبران شایسته و دموكرات نیز بازسازی و تجدید شود. این دیدگاه تحلیلی برای ارزیابی چشم اندازهای استحكام دموكراسی است.

اگر دموكراسی های جدید را همان دموكراسی های در حال شكل گیری بدانیم تحكیم و تقویت آنها مستلزم فعالیتی بیش از اصلاحاتی محدود در رژیم های دموكراتیك سابق است. لذا نمونه های ناب تجدید رژیم های دموكراتیك از موارد استثنایی هستند. دموكراسی یك دوره تاریخی از تغییرات را پشت سر نهاده است. برای مثال می توانیم به دموكراسی اجماعی، دموكراسی توده ای، دموكراسی لیبرال و غیره اشاره كنیم. حتی اگر استناد گزارشهای تاریخی را مبنی بر اینكه همواره یك هسته مركزی غیرقابل تغییر در دموكراسی وجود دارد بپذیریم، باز هم شاهدیم كه یكسری تغییرات حول این هسته مركزی اتفاق می افتد.

همانطور كه دوره های مختلفی را می توان برای دموكراسی فرض كرد، انواع مختلفی از دموكراسی ها را نیز می توان برشمرد. اگر چه فهم دموكراسی نیازمند یك محتوای كلی و پذیرش یكسری محدودیت هاست، اما فهم ایده دموكراسی های جدید نیازمند یك نسبیت گرایی مفهومی و آزاداندیشی فكری است. اولین گام به سوی یك گونه شناسی این است كه یك مفهوم دقیق با انعطاف پذیری بالا را برای فهم موقعیت های مختلف ایجاد كنیم. آزاداندیشی فكری را نباید با ارائه راه حل های سطحی یكی دانست. در حقیقت راه حل ساده تر آن است كه به صورت دوره ای در این باره نیندیشیم، بلكه به ایده كلی دموكراسی كه مبتنی بر استانداردهای كنونی تعیین شده توسط اروپای غربی و آمریكای است بپردازیم. بر این مبنا گام بعدی این خواهد بود كه مشخص كنیم آیا دموكراسی های جدید دارای چنین استانداردهایی هستند یا خیر. در بسیاری از موارد انحرافات مشاهده شده به قدری بزرگ هستند كه یك برداشت بدبینانه را اجتناب ناپذیر می سازد. لذا بیشتر دموكراسی های جدید، ناپایدار و در بعضی موارد غیردموكراتیك به شمار می آیند.

از طرف دیگر اگر دموكراسی های جدید را دموكراسی های در حال شكل گیری فرض كنیم می تواند منفی نگری موجود در مطالعه استحكام دموكراسی را از بین ببرد. زمانی كه بخواهیم موارد تجربی را بررسی و تفسیر كنیم با دشواری هایی مواجه خواهیم شد. اما استفاده از چنین مفاهیم نسبی به ما توان درك بهتری از واقعیات استحكام دموكراسی می دهد. سؤال بعدی این است كه دموكراسی های جدید از چه نوع دموكراسی هایی هستند؟ دست یابی به یك پیشرفت قانع كننده و هماهنگ جهت ایجاد یك گونه شناسی نیازمند فعالیت بسیار است. یك نقطه عزیمت مطلوب این است كه از منظر یكسری شرایط تاریخی، نهادی و اجتماعی به ارزیابی رژیم ها پرداخته و ویژگی هایی چون ساختارهای نهادی، رهبری (كه شامل چگونگی انتخاب او نیز می شود)، مشاركت توده و شرایط اقتصادی مورد توجه خاص قرار دهیم. البته منظور ما این نیست كه یك لیست جامع ارائه دهیم بلكه هدف ما ذكر یكسری نكات دقیق است كه می تواند در ایجاد یك گونه شناسی ما را یاری كند.

● نهادها: رژیم های مختلط

دموكراسی های جدید یك نوع رژیم های مختلط هستند. در تمام مكانیزم های نهادی سیاست پدیده جدیدی نیست بلكه یك امر كاملاً عادی است. اكثر رژیم های سیاسی حداقلی از درجهٔ اختلاط را در خود دارند. در واقع بعضی از مدرن ترین نظامهای نمایندگی با مكانیزم هایی از مشاركت مستقیم و یا با مكانیزم های گروه گرایی ادغام شده اند. در بعضی نظام های ملی نیز رژیم های ریاستی به حدی با شیوه هایی از نوع نمایندگی معجون گشته اند كه برای ما دشوار خواهد بود تشخیص دهیم كه آیا با یك نظام نمایندگی تعدیل شده مواجه هستیم یا با یك نظام ریاستی تعدیل شده. در یك حالت كلی تر می توان گفت دموكراسی لیبرالی یك مدل مختلط نهادی است كه به لحاظ تاریخی دستیابی به آن كاری بس دشوار بود و یك دوره طولانی سپری شد تا به شكل تكامل یافته امروزی درآمد.

ر۱-این متن در اصل برای سمینار تحولات نظام جنوب شرق آمریكا تهیه شد كه از نظرات و انتقادات اعضای این سمینار نیز بهره مند گردید. من خودم را مدیون همكاریهای Adam Przeworski, Guillermo ODonnell, Jose Maria Maravall, Luiz Carlos Bresser Pereira, and Phillippe Schmitter. در این سمینار می دانم و همچنین از زحماتJoseph Tulchin, Regis de Castro Andrade, and Samuel Valenzula. كه خارج از این سمینار مرا یاری نمودند قدردانی می كنم. از همكارم Silvia Raw در Wilson Center و از Scott Martin و Kate Snow نیز به خاطر مساعدتشان در ترجمه بعضی متونهای نزدیك به زبان انگلیسی تشكر می كنم.

من این كار را در سال ۱۹۹۱ در Helen Kellogg Institute از دانشگاه Notre Dame آغاز كرده و در ژانویه ۱۹۹۲ در Woodrow Wilson Center واشنگتن به عنوان بخشی از طرح پروژه ام تحت عنوان دموكراسی و بحران به پایان رسانیدم. لذا تشكر فراوان خود را به Kellogg Institute و Wilson Center ابراز می دارم.

۲- phlippe schmitter and Terry karl, What Democracy Is . . . and Is No;. Journal of Democracy, summer ۱۹۹۱, p. ۷۵.

۳ - مطابق با نظرات Samuel Valenzuela در پیشنویس این متن، دموكراسی های جدید مواردی از تحول دموكراتیكی خارج از حكومت دیكتاتوری محسوب می شوند كه در نبود وضعیت دموكراسی پایدار رخ می دهند.

۴- Juan Linz, The Breakdown of Democratic Regimes: Crisis, Breakdown and Reequilibration. Baltimore; London: Johns Hopkins University press, ۱۹۸۷, Third printing. The same

۵- البته ثبات وضعیت فراگیرتری را شامل می شود. برای مثال لیسپت در:

Linz and Alfred stepan in political crafting of Democratic consolidation or Destruction: European and south American Comparisons, in Robert Pastor, Democracy in the American: Stopping the Pendulum. New York, London: Holmes & Meier, ۱۹۸۹.

ثبات را نیازمند سطح بالاتری از توسعه اقتصادی و سطح معینی از اثربخشی در یك رژیم دموكراتیك می بیند.

۶ -Dankwart A. Rutstow, "Transitions to Democracy, Comparative Politics, Vol. ۲, No. ۳, April ۱۹۷۰.

۷- در اینجا من صرفاً دیدگاه كلی شومیتر را درباره رابطه میان تحول و استحكام مطرح می كنم. برای دستیابی به دیدگاهای جامع تر وی در این زمینه مراجعه كنید به:

Philippe Schmitter, The Consolidation of Democracy and the Choice of Institutions. East-South System Transformations. Working paper۷, Department of Political Science, University of Chicago, Chicago, III. September ۱۹۹۱.

۸ - این ساختار پیچیده كه در برزیل مشهور است را می توان در قالب یكسری مطالعات سیاسی و جامعه شناسی كه آغازشان با

Evaristo de Moraes Filho, O problema do Sindicato Unico no Brasil, e Azis Simao, O Estado e ۰ Sindicato.

می باشد مشاهده نمود. یك لیست قابل توجهی از مقالات و كتب نیز در این زمینه انتشار یافته است كه برای نمونه می توان اشاره نمود به: Leoncio Martins Rodrigues and Jose Albertino Rodrigues. از بهترین تحلیل هایی كه در مورد گروه گرایی برزیلیایی در انگلیس صورت گرفته با این عنوان است:

Philippe Schmitter, Interest Conflict and Political Change in Brazil. Stanford: Stanford University Press, ۱۹۷۱.

برای دستیابی به یك تحلیل خوب از تاریخ و ساختار اتحادیه می توان به مورد ذیل اشاره نمود:

Kenneth Erickson, The Brazilian Corporative State and the Working Class Politics. Berkeley; Los Angeles: University of California Press, ۱۹۷۷.

۹ ـ مراجعه كنید به:

Timothy Power, Politicized Democracy: Competition, Institution, and "Civil Fatigue" in Brazil Mimeo., Dept. of Government, University of Notre Dame, ۱۹۹۱.

۱۰ - در اینجا هدفمان از به كارگیری اصطلاحات روستویی این است كه موضوع را از منظر تكوینی كه تأكیدش بر منشأ دموكراسی سیاسی است بررسی نمائیم. این متفاوت است با رویكرد كاركردی كه كاركرد دموكراسی های تأسیس شده را مورد بررسی قرار می دهد. در این مورد مراجعه كنید به: Dankwart Rustow, op.cit

۱۱ - مراجعه كنید به:

various works of Engels, mainly The Origins of the Family the Private Property and the State.

۱۲ - برای آشنایی بیشتر از تعاریف وبر در این زمینه مراجعه كنید به:

Politics as a Vocation, in Hans Gerth, and C. Wright Mills From Max Weber: Essays in sociology. New York: Oxford University press, ۱۹۵۸.

۱۳- Elemer Hankiss,;A Grande Coaliao (As Mudancas na HungriaRevista Lua Nova, No. ۲۲, desember ۱۹۹۰, sao paulo: CEDEC,pp. ۳۵-۶۸

این مقاله انتشار یافت در:

۹ of Hankiss, East european Alternatives: are there any ?, publishes in ۱۹۹۱ by oxford universiy press chapter

۱۴ - اصطلاح دموكراسی فقیر از منابع ذیل اخذ شده است:

Dante caputo and jorge sabato, La Integrecion De las Democrecias probres: oportunidades y Peligros unpublished manuscript, Buenos Aires, ۱۹۹۰

۱۵- در بازخوانی مطالعات مختلف از آمریكای مركزی باید پرسید كه آیا دیدگاه های بدبینانه مربوط به این مناطق نمی تواند ترسیم كننده وضعیت كلی دموكراسی در دیگر كشورهای آمریكای لاتین باشد؟ در این زمینه مراجعه كنید به:

CF Edelberto Torres-Rivas, sentroamerica la democracia posible. San jose, Costarica: EDUCA and :FLACSO, ۱۹۸۷

همچنین به:

susanne jonas, the Battele for Guatemala. San Francisco Westview press, ۱۹۸۹.

. دیگر دیدگاه های تئوریكی مختلف در این زمینه از این قرار است:

Giuseppe Di palma, The European and the Central American Experience. In Giuseppe Di palma and Laurence Whitehead, The centeral American Impasse, New York: st. Martin,s prees, ۱۹۸۶; and Terry Karl, ;Dilemas de la democratizacion en America Latina: In julio Cotler, ed. Estrategias para el Desarrollo de la Democrasia: En peru y America Latina. Lima: Instituto de Estudios peruanos )IEP(, ۱۹۹۰.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 5 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.