چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

علی سرابی از کیامقدم و سریال مهرآباد می گوید


علی سرابی از کیامقدم و سریال مهرآباد می گوید

علی سرابی بازیگر نقش اول مهرآباد در گفت وگو با ایده آل حرف های جالبی در مورد سریال, بازیگری و خودش دارد که خواندنی است

«کیامقدم» کاراکتر اصلی یا نقش اول سریال مهرآباد است که بعد از ۱۲ سال به ایران برگشته و با اتفاقات عجیب و متفاوتی مواجه می‌شود. علی سرابی در دومین تجربه حضورش در سریال‌های تلویزیونی نقش کیا را بازی کرده و با توجه به توانایی‌هایش در تئاتر بازی خاص و ویژه‌ای ارائه داده و درست مثل سایر بازیگران این سریال نگاه‌ها را به خود خیره کرده است. هر چند هنوز قضاوت درباره کیفیت این کار و بازیگرانش کمی زود است اما ظاهرا باید تا قسمت‌های پایانی سریال منتظر غافلگیری‌های زیادی هم در نوع بازی بازیگران و داستان سریال، هم در سرنوشت کیا باشیم. علی سرابی بازیگر نقش اول مهرآباد در گفت‌وگو با ایده‌آل حرف‌های جالبی در مورد سریال، بازیگری و خودش دارد که خواندنی است.

● ۶ قسمت فیلمنامه را دو ساعته خواندم

حدود دو سال قبل دوست من امید سهرابی که نویسنده این سریال است پیشنهاد حضور در مهرآباد را داد اما چون من کار تئاتر می‌کردم و درگیری زیادی در کارهایم داشتم اول پیشنهادش را رد کردم. بعد از آن امید گفت حداقل ۶قسمت ابتدایی که نوشته شده را بخوان و اگر خوشت نیامد کار نکن اما فیلمنامه آنقدر برایم جذاب بود که کل ۶ قسمت را در دو ساعت خواندم و گفتم صد درصد در این کار شرکت می‌کنم. دلیل اصلی‌اش هم این بود که اولا کار جذابی بود، هم اینکه به شعور مخاطب احترام گذاشته بود. مخاطب ایرانی شعور بالایی دارد و بسیار باهوش است اما متاسفانه در سریال‌های تلویزیونی جدی گرفته نمی‌شود. بعد از آن هم قرارداد بستم و شروع به کار کردم.

● یک فیلم سینمایی داشتم که اکران نشد

قبل از این کار، من یک بار در فیلمی سینمایی از شهرام مکری حضور داشتم با نام «اشکان، انگشتر متبرک و چند داستان دیگر» که این فیلم هرگز اکران نشد.در تلویزیون هم سریال «سهمی برای دوست» را با مسعود اطیابی کار کردم که به دلیل حضور دوستم اشکان خطیبی و بازی کنار او بود. در همین ایام بود که فیلمنامه مهرآباد به دستم رسید و واقعا حضور در این سریال برایم تجربه خیلی خوبی بود چرا که پارتنرهایم همه دوستان صمیمی و بچه‌های خیلی خوبی بودند و در کار تصویر به من کمک زیادی کردند. کارگردان خوش‌اخلاقی هم داشتیم که حین کار اجازه می‌داد خودمان اتود بزنیم و تمرین کنیم. تهیه‌کننده، تصویربردار و کارگردان همه خوش‌فکر و خوش‌طینت بودند تا کار تهیه سریال در نهایت خیلی خوب پیش برود.

● چیزی به اسم «بازی تئاتری» داریم

اگر بخواهید ۱۰ بازیگر برتر سینما و تلویزیون ایران را نام ببرید می‌بینید که هر ۱۰ نفر بازیگران تئاتر بوده‌اند. این در همه دنیا هم دیده می‌شود و همه بازیگران تئاتر در سینما و تلویزیون ماندگار شده‌اند. مثلا از نسل قدیم‌تر می‌توان به رضا کیانیان و پرویز پرستویی اشاره کرد یا از نسل بعد از آنها بازیگرانی مثل محسن تنابنده، امیر جعفری، پانته‌آ بهرام و... بوده‌اند که سال‌ها کار تئاتر انجام داده‌اند. الان هم همین طور در نسل جدید بازیگران تئاتری معرفی می‌شوند که استعدادهای فوق‌العاده‌ای دارند. با این حال من باید یک نکته را بگویم؛ به نظر من اینکه می‌گویند «بازی تئاتری» غلط است چون در بازی تئاترهای ما آنقدر رئالیسم و ناتورالیسم مشهود است که نمی‌توان این عناوین را به کار برد. به نظر من برای بازیگر فرق نمی‌کند که در تئاتر، سینما یا تلویزیون یا حتی رادیو بازی کند. یعنی مدیوم‌ها فرقی با هم ندارند بلکه چیزی که مهم است و کار را متفاوت می‌کند هدایت بازیگر و تکنیک‌هایی است که به کار می‌گیرد.

● وسواسی بودن‌ کیا تعمدی است

فیلمنامه آنقدر دقیق است و همه چیز به هم ربط دارد که لازم نیست من بازیگر چیزی به کاراکتر اضافه کنم.کیامقدم آدمی است که در ابتدای کار بعد از ۱۲ سال دوری از ایران وقتی برمی‌گردد آدمی منضبط، وسواسی و اتوکشیده است اما هر چه جلوتر می‌رود و در تهران با افراد ارتباط برقرار کرده و اتفاقات مختلف را تجربه می‌کند، کاملا شخصیتش تغییر می‌کند و اصلا دگرگون می‌شود. به همین دلیل است که در قسمت‌های ابتدایی سریال وسواس، تمیزی، آرامش و طرز تفکر خاصی که مثلا در حمام رفتن دارد را می‌بینیم که تعمدی است.

● به من گفتند حوله حمامت کجاست؟

برای من خیلی عجیب بود که کاربعد از پخش ۶-۵ قسمت آن بازخوردهای زیادی داشت چون من فکر می‌کردم حداقل ۱۰ یا ۱۵ قسمت باید پخش شود تا منتظر این واکنش‌ها بود. با این حال بعد از پخش این چند قسمت در بازخوردی که از مردم گرفتیم فهمیدیم کار دیده شده هر چند سریال از شبکه تهران و برای استان تهران پخش می‌شود و طبیعی است که نسبت به کار در شبکه‌های سراسری بیننده کمتری داشته باشد. با این وجود من خودم بازخوردهای جالبی از مردم گرفته‌ام که در عرصه تصویر برایم جالب بود.مثلا یک بار از جلوی مغازه‌ای رد می‌شدم که یک نفر حرفی زد و متوجه نشدم چه گفت، بعد که برگشتم گفت:«حوله حمامت کجاست؟» همان وقت فهمیدم سریال واقعا دیده می‌شود.

● مقابل دوربین زندگی کردیم

در سریال مهرآباد تمام هم و غم ما این بود که بازی‌های بازیگران از بازی‌های کلیشه‌ای سریال‌های تلویزیونی فاصله بگیرد و بیشتر شبیه زندگی شود. اگر دقت کنید می‌بینید که هرکس زندگی خودش را می‌کند و کاری به دوربین ندارد. در این سریال به یک چیزی معتقدم و آن اینکه انتخاب بازیگر خیلی دقیق صورت گرفته یعنی بازیگرانی مثل مهران احمدی، هومن سیدی یا بهروز شعیبی که همیشه نقش آدم‌های جدی را بازی می‌کنند در این کار نقش متفاوتی داشته‌اند. مطمئنا این انتخاب‌ها برای دوری از کلیشه‌ها صورت گرفته است. مثلا فلان بازیگری که همیشه کار کمدی انجام می‌دهد دچار کلیشه می‌شود اما وقتی مهران احمدی این نقش را قبول می‌کند سعی دارد بازی جزئی از زندگی‌اش باشد و تماشاگر را با خود همراه کند.

● موضوع خنده‌دار را در اوج جدی بودن اجرا کردیم

من در حیطه بازیگری چیزهای زیادی را در تئاتر یاد گرفتم و شاگرد استاد مرحوم سمندریان بوده‌ام. من در۲پروژه سینمایی دهلیز و ملبورن کار بازیگردانی را انجام داده‌ام چون تمایل دارم به دوستان بازیگر خودم دانش و اطلاعاتی که در این حیطه دارم انتقال بدهم و هر چه از بازیگری یاد گرفته‌ام به آنها هم یاد بدهم. در سریال مهرآباد هم همه بازیگران دور هم جمع می‌شدیم و قصدمان این بود که دور از کلیشه‌های رایج در تلویزیون اگر موضوع خنده‌داری هست آن را در اوج جدیت اجرا کنیم. من کارهای زیادی در تلویزیون دیده‌ام اما باید بدانیم مخاطب ایرانی شعورمند و فهیم است. چرا سریال‌هایی تولید می‌کنیم که به این شعور احترام نمی‌گذارد و با تکیه‌کلام‌های بی‌ارزش کاری می‌کنیم تا حجم عمده‌ای از مخاطبان تلویزیون با این رسانه قهر کنند؟ به نظر من واقعا اگر در ساخت مجموعه‌های تلویزیونی دقت شود این اتفاق نمی‌افتد.این اولین باری است که یک سریال با ژانر کمدی – درام از تلویزیون پخش می‌شود و یک فیلمنامه جدی دارد که فردی می‌خواهد کلیه‌اش را اهدا کند اما در تصادفی خودش ناقص می‌شود و بعد از آن اتفاقات دیگری می‌افتد که به ترتیب به زیباتر شدن داستان کمک خواهد کرد. متاسفانه در سریال‌های ما همیشه یا اثری تهیه می‌شود که صرفا بخنداند یا بگریاند اما امید سهرابی و گروهش از یک زاویه دیگر به این اتفاقات نگاه کرده که در اوج جدی بودن کمیک هم باشد.

● دوساعت بعد از قسمت ۸ قسمت ۲۹ را می‌گرفتیم!

شخصیت‌پردازی سریال به شدت دقیق است و همه چیز نمودار دارد اما سختی‌ای که نقش من داشت این بود که کیامقدم ابتدا شخصیت آرام و منضبطی دارد اما بعدها شخصیتی شلوغ و دروغگو پیدا می‌کند. من این تغییرات را برای خودم رج می‌زدم و نمودار درست کرده بودم چون مثلا اتفاق می‌افتاد که ۲ ساعت بعد از گرفتن بخش‌هایی از قسمت هشتم تکه‌هایی از قسمت بیست و نهم گرفته می‌شد، به همین دلیل من برای خودم یک نمودار کلی درست کرده بودم و هر سکانسی که می‌گرفتیم را می‌نوشتم تا ببینم شخصیت چطور پیش رفته است. این مسئله کارم را خیلی سخت کرده بود اما بعدها که این تصاویر کنار هم چیده شد دیدم که واقعا کار درست انجام شده. البته من چون خودم تجربه سریال نداشتم، نمی‌دانستم که این کار درست است یا نه اما امید سهرابی بعد از اینکه فیلمبرداری ۶ قسمت آماده شد گفت شیوه درست کار همین است.

● کیفیت برای مخاطب اهمیت دارد

ما می‌بینیم که سریال‌های ماهواره‌ای یا سریال‌های اپیزودیک به شعور مخاطب احترام می‌گذارند و مخاطب هم آنها را تعقیب می‌کند. وقتی می‌بینیم که مخاطب سریال‌های روز دنیا را تهیه می‌کند و می‌بیند ، می‌فهمیم که کیفیت برایش مهم است. یادم می‌آید فردی می‌گفت اگر قسمت اول سریال را دیدی و بعد قسمت پنجم یا ششم را باید بفهمی که داستان از چه قرار است اما من مخالف این مسئله‌ام. به نظر من سریال باید طوری باشد که تماشاگر حتی یک قسمت آن را هم از دست ندهد.

● منتظر سورپرایزهای زیادی باشید

فقط یک چیز می‌توانم درباره کیا و کل سریال بگویم و آن اینکه تمام سریال طوری بازی شده که تماشاگر باید مدام داستان را دنبال کند و اینکه هیچ چیز برای مخاطب قابل پیش‌‌بینی نیست. در واقع آدم‌های این سریال اصلا قابل پیش‌بینی نیستند و بیننده باید منتظر سورپرایزهای جدیدی باشد. البته این سورپرایزها تماشاگر را گیج نمی‌کند اما نمی‌توانیم بگوییم هر قسمت قاعده و منطق خاصی دارد و باید منتظر شگفتی‌ها بود.

● شاید دیگر سریال کار نکنم

بعد از حضور در کار آقای اطیابی سریال‌های زیادی به من پیشنهاد شده اما قبول نکردم چون در هر فیلمنامه نقصی وجود دارد که یا می‌خواهد الکی بخنداند یا اشک دربیاورد. فکر نمی‌کنم با این شرایط دوباره در سریالی بازی کنم مگر اینکه همه چیز یک مجموعه درست باشد و فیلمنامه درست هم شرط اصلی است. من از سوم خردادماه در سالن ایرانشهر یک کار تئاتر جدید را آغاز کرده‌ام و احتمالا امسال یک کار سینمایی هم انجام می‌دهم.



همچنین مشاهده کنید