سه شنبه, ۲۵ دی, ۱۴۰۳ / 14 January, 2025
مجله ویستا

انفجار طلوع


انفجار طلوع

بیا که غرق غبارم، بیا ستاره من اسیر این شب تارم، بیا ستاره من به هرکجا که رسیدم، فریب دامی بود کجا قدم بگذارم، بیا ستاره من تمام زمزمه‌هایم به داغ گریه نشست چرا همیشه نبارم، …

بیا که غرق غبارم، بیا ستاره من اسیر این شب تارم، بیا ستاره من به هرکجا که رسیدم، فریب دامی بود کجا قدم بگذارم، بیا ستاره من تمام زمزمه‌هایم به داغ گریه نشست چرا همیشه نبارم، بیا ستاره من کجای این شب توفان گرفته خانه توست عنان به کی بسپارم،‌بیا ستاره من در التهاب رسیدن به وعده‌گاه ظهور به موج شعله‌سوارم، بیا ستاره من نفس گرفته مرگم، که زندگانی نیست دمی که بی‌تو برآرم، بیا ستاره من من از تبار غروبم تو انفجار طلوع سوار شعله‌تبارم، بیا ستاره من به چشم عاشق نرگس نشاط زمزمه نیست سر ترانه ندارم، بیا ستاره من در این خزان غریبی که آسمان زرد است در انتظار بهارم، بیا ستاره من سری که شور جنونش به آسمان برده است به پای کی بگذارم، بیا ستاره من صدای اسب سپیدت چرا نمی‌آید بیا شبی به شکارم، بیا ستاره من اگر زمانه مجالی به جان تشنه نداد به پای سنگ مزارم، بیا ستاره من قربان ولیئی، صحنه